چه زمانی آماده شروع رابطه جدید هستید؟

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
\\

\\

[h=1]ازدواج های اشتباهی![/h]
در زمان ازدواج گاهی دچار اشتباهاتی می شویم که روحمان هم از آنها خبر ندارد! اگر شما هم درباره ازدواجتان این طور فکر می کنید هر چه زودتر یک تجدید نظر اساسی درباره دیدگاه هایتان داشته باشید.

[h=2]تصورات غلط و افراطی[/h]انتخاب همسر دست ما نیست، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد.
معیارگذاری برای انتخاب همسر باعث وسواسی شدن من می شود؛ بهتر است در ازدواج فقط به قلب خود نگاه کنم.
مشاوره و مطالعه، همگی دکان و محل درآمد است. در ازدواج فقط دل مهم است و عشقی که به وجود می اید. اگر بساز و صبور باشی، ایرادات همسرت برطرف خواهد شد.
در هنگام انتخاب باید دقیقاً به معیارها توجّه کنم و عاقلانه تصمیم بگیرم. نباید نگران دلم باشم، همیشه گفته اند عشق بعد از ازدواج خود به خود به وجود می آید.
تنها مشاور و معرّف برای انسان، عقل و احساس خود انسان است.
چه کسی می تواند بهتر از من شرایط من را درک کند؟
استخاره، مشورت با خداست و بسیار بهتر از عقل ناقص و علم و تجربه ی محدود مشاور کارآیی دارد.
من در ازدواج یک مشاور و معرّف خوب دارم؛ ریش و قیچی را دست او داده ام.
این دختر و پسر از کودکی قسمت هم بوده اند.
این دختر فرزند فلان عالم دینی است، پس حتماً برای من مناسب است.
پسر من دانشگاهی است، با دختر حوزوی نمی تواند بسازد.
در انتخاب نباید سختگیری کنید، بعد از ازدواج همه تغییر می کنند.
پسرت خیلی شر است زنش بده، آدم می شود.
شما ازدواج کنید، بعدا کم کم همسرت را تغییر می دهی می شود همانی که دوست داری!
در انتخاب، عقل باید حرف اول را بزند و در انتها قلب امضا کند. بعد از آن که معیارهای مهم را شناختیم و کفویت ها و حساسیت های مهم را عاقلانه در فرد مورد نظر چک کردیم و در تمام مراحل عاقلانه از مشورت استفاده کردیم، اگر این مراحل تمام شد، حال دختر و پسر باید به قلب خود رجوع کنند ببیند آیا همدیگر را می پسندند یا نه؟​


امام صادق علیه السلام فرمودند: ببین جان خودت را پیش چه کسی قرار می دهی و ببین چه کسی را در مالت شریک می کنی و ببین چه کسی را به دین و اسرار خود مطلع می کنی. همین حدیث کافی است تا چشمتان را باز کنید و ببینید که در ازدواج و انتخاب مختار هستید اما نه کاملاً؛ یعنی سرونوشت ما، هزاران انتخاب جلوی روی ما گذاشته است و ما خارج از این سرنوشت، به سایر انتخاب ها دسترسی نداریم؛ مثلاً نمی توانیم با دختری از زمان آینده یا گذشته ازدواج کنیم ولی در بین هزاران انتخاب این عقل و مشورت و سابقه ی گذشته است که انتخاب بهینه را ممکن می سازد و در هر صورت انتخاب ما جزء سرنوشت ما خواهند بود. پس از تشخیص معیارها، قدم بعدی اولویت بندی آن هاست. نسبت به معیارهای تقوا، اخلاق، اصالت خانوادگی، سلامت و کفویت اصلاً کوتاه نیایید. این معیارها هر کدام حالت وتو کننده دارند.
در مورد کفویت هم نباید کوتاه آمد، ولی باید دقّت کنید بسیاری از صفاتی که شما برای خود در نظر می گیرید و دوست دارید در همسرتان نیز مشترک باشد، اصلاً مهم نیست. برای مثال، علاقه داشتن یا نداشتن به یک غذا، یا بسیاری از عیوب و حساسیت های طرفین قابل برطرف شدن است. در این دسته از صفات باید کل نگر بود نه جزء نگر. کل انگاری یعنی در شناخت افراد باید از کل به جزء رسید. کل معرّف جزءهاست. یادتان باشد بعد از ازدواج امکان هر تغییری وجود دارد به جز اشکالات مبنایی.

[h=2]انتخاب دلی یا عقلی؟[/h] در انتخاب، عقل باید حرف اول را بزند و در انتها قلب امضا کند. بعد از آن که معیارهای مهم را شناختیم و کفویت ها و حساسیت های مهم را عاقلانه در فرد مورد نظر چک کردیم و در تمام مراحل عاقلانه از مشورت استفاده کردیم، اگر این مراحل تمام شد، حال دختر و پسر باید به قلب خود رجوع کنند ببیند آیا همدیگر را می پسندند یا نه؟
اگر قلب در ابتدای کار، گرایش پیدا کرد عقل از اعتبار می افتد و انسان عیوب را نمی بیند با توجّه نمی کند. عقل به تنهایی کافی نیست.
آخر کار، پسندیدن قلب مهم است. یک عمر زندگی است! البته منظور از پسندیدن قلب، پسندیدن است نه شیفتگی و عشق.

[h=2]توکّل های اشتباهی[/h]خیلی ها کوتاهی و کم توجهی خود در مرحله ازدواج را «توکل» تعبیر می کنند. مثلا می گویند: خانواده ی دختر در شهر دوری هستند، چطور از اینجا بکوبم بروم آنجا؟ توکّل به خدا. انشالله خیر است! یا خانواده اش خوب نیستند؛ اما خودش جوان خوبی است. توکّل به خدا!
عده ای هم این طور معتقدند که توکل و توسّل خرافات است؛ تا عقل و مشورت هست چه جای خرافات؟!
در واقع معنای توکّل در ازدواج این است که خدای من تمام ابزارهای مشروعی که برایم قرار داده ای، مثل تفکر، مشورت، تحقیق، سؤال و جواب های خواستگاری و غیره را بکار می بندم ولی برای هیچ کدام اصالت قائل نمی شوم؛ یعنی تمام تلاش خود را انجام دهید اما از خداوند بخواهید همسر خوب و ازدواج سالمی را برایتان در نظر بگیرد؛ چون ممکن است در تحقیقی یا غیره، اشتباه کرده باشم.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]اصولی انتخاب کن !
راه کارهایی برای انتخاب بهتر همسر

[/h]همان گونه که می‌دانیم، ازدواج امری مقدس است که باید با آگاهی کامل طرفین صورت بگیرد تا زوجین بتوانند در کنار هم، زندگی موفقی داشته باشند. به همین منظور، در زیر برخی از راه کارهای لازم برای انتخاب همسر مناسب، آورده شده است.

1) تهیه‌ی فهرست تفاهم
اگر فهرستی در پاره‌ی ویژگی‌های همسر دلخواه خود بنویسید و در دسترس‌تان قرار دهید ، هدفمند خواهید بود و چنانچه طبیعت بخواهد کنترل فکر و احساس شما را به دست بگیرد و در برابر واقعیت، نابینای‌تان کند ، با آن مقابله خواهید کرد. در این صورت، شانس شما برای یافتن شریکی مطلوب و مناسب که با او بتوانید چراغ زندگی خود را روشن کنید ، افزایش می‌یابد.

بنابراین، مهم است از کسی که می‌خواهید به عنوان همسر انتخاب کنید ، تصوری داشته باشید در این زمینه با توجه به ویژگی‌های مورد نظرتان، می‌توانید هر کدام را که می‌خواهید ، انتخاب کنید و یا کیفیت‌های دیگری را به این مجموعه اضافه نمایید. آن گاه آنها را با توجه به آنچه برای شما مهم است، اولویت‌بندی کنید ، به‌طوری که بدانید کدامیک برای شما اهمیت بیشتری دارد. در پایان، باید بتوانید تصویر ایده‌آلی از کسی که می خواهید بقیه‌ی زندگی خود را با او بگذرانید، داشته باشید.
برای شروع ، کاغذی بردارید و ویژگی‌های همسر ایده‌آل خود را یادداشت کنید برای این منظور، کافی است تمام فضایل، ارزش‌ها، خصلت‌ها و ویژگی‌های شخصیتی همسر مورد نظر خود را قید کنید. سعی کنید. سعی کنید این فهرست تا حد ممکن، دقیق و جامع باشد.

2- لزوم گفتمان
شما با استفاده از گفت‌وگو می‌توانید از روحیات و شخصیت همسر آینده‌تان، شناخت بهتری کسب نمایید. برخی افراد، نسبت به بعضی از شخصیت‌ها، حساسیت ویژه‌ای دارند و نمی‌توانند با دارندگان این‌گونه شخصیت‌ها، زندگی مشترک داشته باشند ، برای نمونه ، افراد خونسرد و آرام، افراد درونگرا و گوشه‌گیر را نمی‌پسندند و افراد خونگرم، پرتحرک و برون‌گرا را برای همسری ترجیح می‌دهند. بعضی افراد ممکن است کسانی را که احساسات تندی دارند و به شدت عاطفی هستند ، مناسب حال خود تشخیص ندهند و تیپ «منطقی» و «عقلانی» را بپسندند و بر عکس. در هر حال، کسی که در مقام انتخاب است، باید ببیند آیا با چنین فردی می‌تواند زندگی کند یا نه؟ در این گونه گفت‌وگوها هر یک از هر طرف، صادقانه به معرفی خود و بیان ویژگی‌های اصلی خویش می‌پردازد و خواسته‌هایش را از طرف مقابل و زندگی مشترک با او بیان می کند. هم‌چنین روشی که شخص می‌خواهد در زندگی مشترک در پیش گیرد و شرایط موجود او، از مسائلی است که در این گونه گفت و گوها، مطرح می‌شود.

در این گونه گفت و گو‌ها به عنوان نمونه ، می‌توان درباره‌ی محورهای زیر به تبادل نظر پرداخت:
- مدیریت خانواده و نقش زن و مرد
- شرایط مادی زندگی
- روش‌های حل اختلاف و تبادل‌نظر در زندگی مشترک
- رفت و آمدها و معاشرت‌ها
- و مسائل دیگر که مورد علاقه و شاید تاکید هر یک از دو طرف است.
اگر هر یک از دو طرف، شرط‌هایی درباره‌ی زندگی مشترک دارد ، باید به روشنی مطرح سازد. هم‌چنین وجود هر گونه عیب یا معلولیت جسمانی و ابتلا به هر گونه بیماری جسمانی یا روانی مهم، یا طرف مقابل، در میان گذاشته شود.

البته ذکر عیب‌های جزئی که اغلب اهمیت چندانی در روابط زناشویی ندارد، ضروری نیست. اگر پس از این گفت‌و گوها و تعیین شرط‌ها، دو طرف به توافق برسند، در آینده با مشکلات کمتری روبه رو می‌شوند.

3- نقش و اهمیت مشاوره
از آن جایی که پیوند زناشویی، پیوندی آسمانی است، باید پیش از انجام آن، تمامی زوایا و جوانب آن را در نظر گرفت که تا حد امکان، این پیوند، پیوندی صحیح و سالم باشد و از هر گونه آسیبی مصون بماند تا به این ترتیب، پایه‌های کانون خانواده که مهم‌ترین و اساسی‌ترین واحد اجتماع است، تقویت شود و همچنان سالم و مستحکم باقی بماند.
پیوند زناشویی را از جهاتی می‌توان مشابه پیوند بین دو گیاه دانست. هر باغبانی به خوبی می‌داند که هر گیاهی را نمی‌توان به هر گیاهی پیوند زد. هدف از پیوند گیاهان، رسیدن به میوه‌‌ی بهتر و بیشتر در ریشه‌ای محکم‌تر است. پس دو گیاهی به یکدیگر پیوند زده می‌شوند که ضمن داشتن تشابه ساختمانی، خصوصیات ویژه‌ای نیز داشته باشند، برای نمونه یکی میوه‌ی بهتری بدهد و دیگری از ریشه، تنه و شاخ و برگ بیشتری برخوردار باشد تا با انجام عمل پیوند، درخت تنومندتر و پربارتر حاصل شود.
«زناشویی در حقیقت پیوندی است که از درختی به درخت دیگر می‌زنند ، اگر خوب گرفت، هر دو بارور می‌شوند و اگر بد شد ، هر دو خشک می‌شوند.»


در انتخاب همسر، بایستی هدف، انتخاب یک «همسر» به تمام معنی کلمه باشد یعنی انتخاب یک همراه، همدم، همدل، هم‌قدم، هم‌فکر و هم‌دوش که بتواند مسیر رشد و تعالی را در کنار و هم‌گام و همراه با همسرش بپیماید. آنان باید به تنهای ینیز این توانایی را داشته باشند که در غیاب دیگری، کانون خانواده را گرم و روشن نگه داشته و از آن پاسداری نمایند. ضمن آنکه باید بتوانند در آینده، نقش پدر و یا مادری لایق و مهربان را نیز ایفا نمایند.

البته لازم به تذکر است که وقتی دو نفر از دو کانون جداگانه با یکدیگر پیوند برقرار می‌کنند و کانون جدیدی را تشکیل می‌دهند ، نباید یکباره کانون‌های قبلی خود را رها نموده و یا همچنان به‌طور کامل، به کانون‌های خانوادگی قبلی خود، وابستگی داشته باشند ، بلکه بایستی ضمن پایه‌ریزی تدریجی کانونی مستقل، ارج و قرب و حرمت کانون‌های خانوادگی قبلی خود را نیز هم‌چنان حفظ کنند اغلب کسانی می‌توانند کانون‌های خانوادگی خوبی تشکیل دهند که خودشان در کانون‌های خانوادگی خوبی تربیت شده باشند.

جهت پیش‌گیری از این گونه مشکل‌ها و مشخص نمودن میزان هماهنگی و نزدیکی بین دو زوج و میزان موفقیت پیوند ازدواج آنان، مراجعه به یک مشاور با تجربه در امر مشاوره‌ی ازدواج، می‌تواند جلوی بسیاری از این مشکلات را بگیرد. با مشاوره، میزان هماهنگی دیدگاه‌های دو طرف (در زمینه‌های زیستی، روانی، اجتماعی، شخصیتی، رفتاری، فرهنگی، اقتصادی، اعتقادی، جغرافیایی، خانوادگی، فردی و...) روشن شده و با دیدی باز و با علم و اطلاع کافی از تمام جوانب موضوع، پیوند زناشویی خود را منعقد می‌نمایند. به این ترتیب، از بسیاری مشکل‌ها و عواقب جبران ناپذیری که در اثر عدم رعایت این نکته‌ها، گریبان گیرشان خواهد شد، مصون خواهند ماند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]ازدواج سخت نيست اگر ...[/h]

بيشتر جوانان به دليل واهمه از مشکلات اقتصادي و هزينه هاي بالا در تشکيل خانواده ،ازدواج را به تاخير انداخته تا پس از جمع آوري و اندوخته کردن مال و اطمينان کامل گام پيش نهند که بايد به جوانان گفت که روزي دست خداست.

اين جمله را شايد از طرف پدر و مادر و اقوام به گوشتان خورده باشد"مگه ماها که ازدواج کرديم اولش چي داشتيم"!"روزي دست خداست."

در حال حاضر جوانان مشکلات اقتصادي و مستقل نبودن را سد راه ازدواج و تشکيل خانواده مي دانند و برگزاري مراسم و هزينه هاي سنگين و توقعات طرف مقابل با داشتن يک حقوق کارمندي کافي نمي دانند.

اگر جوانان به زندگي گذشتگان و پدر و مادرشان توجه داشته باشند همه آنها از زندگي در خانه پدربزرگان و دور هم با وسايل ابتدايي و ساده مي گويند و بعد از چند سال و داشتن دو سه فرزند صاحب همه چيز از جمله خانه بزرگتر و وسايل بهتر شدند.
جوانان بايد از زندگي پدر و مادرها و کساني که چند ساله ازدواج کردند مي توانند درس بگيرند که زندگي ساده ولي با صبر و گذشت و به دور از افراط و تفريط ، توانسته اند يک زندگي خوب و متوسط داشته باشند.

جوانان زمان ازدواج و داشتن زندگي مستقل را زماني که خانه و ماشين و درآمد کافي براي برگزاري مراسم عروسي را داشته باشند مي دانند و از ازدواج کردن واهمه دارند.

بيشتر جوانان به دليل واهمه از يک زندگي مستقل،ازدواج را به تاخير انداخته تا پس از جمع آوري و اندوخته کردن مال و اطمينان کامل گام پيش نهند.

اما اغلب اين گونه دغدغه ها براي جوانان روا نيست، زيرا با حداقل ها نيز مي توان زندگي را آغاز کرد،چون رزق و روزي در گرو ازدواج است.
در همين زمينه بسياري از احاديت و آيات قرآني آورده شده است،"خانواده تشکيل دهيد که آن براي شما روزي آور است"و رسول اکرم(ص) در کلام شيرين ديگري مي فرمايد:"با زنان ازدواج کنيد که آنان،ثروت و روزي مي آورند."

پيامبر گرامي مي فرمايد:"به وسيله ازدواج روزي بيابيد."
نه تنها عنايت الهي در ازدواج محسوس است، ازدواج عاملي است براي دستيابي به روزي.

اما نمي‏توان صرفا به دليل کار يا شغل کم درآمد ، امر مهم ازدواج را ناديده گرفت و معيارهاي مهم ديگر را فراموش کرد و نياز به داشتن زندگي مشترک را فقط به دليل نداشتن پول، کنار گذاشت. همان طور که در احاديث ديگر ديده‏ايم ، به فرموده پيامبر(ص) :" بي همسران را همسر دهيد ، زيرا با اين کار ، خداوند ، اخلاق آنان را نيکو و روزي‏شان را زياد مي‏کند و به جوان‏مردي شان مي‏افزايد". از اين نکته بر مي‏آيد که به واسطه امر مهم ازدواج، خداوند، شخص را در به دست آوردن شغل (که همان وسيله روزي است) ، ياري مي‏کند.
درست است که براي تأمين اکثر نيازهاي بشريت، پول مهم است، اما بعضي از تاخير در ازدواج ها واقعا از بي پولي نيست بلکه راضي نبودن به آن اندازه دارايي است که مي تواند يک زندگي دونفره ي ساده را تشکيل داد.

ديدگاه کارشناسان و صاحب نظران نيز در اين خصوص اين است:"جوانان موانع اقتصادي را مهمترين مشكل ازدواج و ادامه تحصيل را مقدم بر امر ازدواج مي‌دانند".

"مشكلات اقتصادي ، بالابودن هزينه تهيه جهيزيه ، ميزان مهريه ، اجاره و خريد خانه ، بالابودن هزينه مراسم عروسي، مشكلات فرهنگي و موانع خانوادگي و اجتماعي را از ديگر موانع سد راه ازدواج جوانان مي دانند".
"اما کارشناسان بر اين باورند بهترين راه تامين هزينه‌هاي مربوط به ازدواج را تامين هزينه‌ها از سوي والدين، پس‌انداز و توان مالي شخصي، وام گرفتن از بانكها و صندوق‌هاي قرض الحسنه است و جوانان در آغاز زندگي مي توانند به راحتي اين مشکلات را حل کنند".
فلسفه رزق و روزي بعد از تشکيل خانواده در بين جوانان بايد به يک باور اعتقادي تبديل شود تا از ازدواج و تشکيل خانواده ترسي نداشته باشند.
براي حل بحران بالا رفتن سن ازدواج همه بايد دست به دست هم بدهيم . هر کس در حد توان خود . اگر در حال حاضر جوانان کمي از سختگيري‏ها بکاهند و با دقت و به آساني به آن بنگرند و فقط به داشتن شغل مناسب و درآمدزا و به اندازه کفاف نيازهاي يک خانواده ، خود را قانع کنند ، شرايط ازدواج را مهيا ساخته اند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]عروس خانوم بنده وکیلم؟[/h]

به هنگام انتخاب همسر رعایت تناسبات فرهنگی، شخصیتی، اجتماعی و اقتصادی، لازم و ضروری است. تا زمانی که این عوامل و تناسبات رعایت نشوند، بی‌شک نمی‌توان ازدواج موفقی را انتظار داشت. عوامل تأثیرگذار بر ازدواج‌های ناموفق به هنگام انتخاب همسر که عدم رعایت آن‌ها منجر به ازدواجی ناموفق می‌شود به شرح زیر می باشد.
عوامل شخصیتی: بهترین و شایسته‌ترین روابط زناشویی حتی اگر توأم با عشق و علاقه نیز باشد، بدون توجه به تفاوت‌های فردی، محکوم به شکست است. شاید نتوان در جهان دو فرد را پیدا کرد که دارای تشابهات کامل باشند. لذا توجه به تفاوت‌های فردی امری است ضروری که متضمن زندگی هر خانواد‌ه‌ای می‌تواند باشد. اگر هر فردی خصوصیات طرف مقابل را با احترام قبول نماید و در هر شرایطی تفاوت‌های فردی را دور از ذهن قرار ندهد و طرف مقابل را آن‌طور که هست، نه آن‌طور که می‌خواهد باشد، درک نماید بی‌شک زندگی خوب و خوشبختی در انتظارشان هست.
از طبقه‌بندی‌‌هایی که می‌توان افراد را از لحاظ شخصیتی از هم تفکیک نمود، میزان درون‌گرایی و برون‌گرایی افراد می‌باشد. افراد برون‌گرا به بیرون از خود نظر دارند و افراد درون‌گرا سر در درون خویش فرو می‌برند. افراد درون‌گرا غالباً خجالتی، گوشه‌گیر و کم ‌حرف هستند و اغلب بی‌احساس به نظر می‌رسند. مهارت در آداب معاشرت، مختصِ افراد برون‌گرا است که همواره همه احساسات و اندیشه‌‌هایشان را برای دیگران تعریف می‌کنند. افراد درون‌گرا اغلب خود را ناخوشایند می‌پندارند و گمان می‌کنند که دیگران همه کار‌های آن‌ها را تحت نظر دارند. برون‌گراها صاف و پوست‌کنده از همه چیز برایتان صحبت می‌کنند. برون‌گراها خواهان جمعیت و شلوغی و درون‌گراها خواهان تنهایی‌‌اند.
در هر شرایطی تفاوت‌های فردی را دور از ذهن قرار ندهید و طرف مقابل را آن‌طور که هست، نه آن‌طور که می‌خواهید باشد، درک نمایید .

اختلاف سن: به دلیل این‌که خانم‌ها چهار، پنج سال زودتر از آقایان به بلوغ جنسی دست می‌یابند لذا رعایت این میزان فاصله سنی به هنگام ازدواج نیز ضروری می‌نماید چرا که ممکن است به همین نسبت بلوغ فکری و اجتماعی آن‌ها نیز از هم فاصله داشته باشد. لذا به این دلیل فاصله سنی کم یا بیشتر از این میزان ممکن است مشکلاتی به بار بیاورد.

برآورده‌نشدن نیاز‌های عاطفی و روانی: یکی از ملزومات تشکیل خانواده، ارضاء نمودنِ نیاز‌هایِ عاطفی و روانی است. در این میان آشنایی زوجین از روحیات یکدیگر به عنوان تفاوت های جنسیتی می‌تواند کارساز باشد.

عوامل تربیتی و آموزشی دوران کودکی روی عامل تسلط‌ طلبی و اقتدارطلبی زوجین خیلی تأثیرگذار هستند. کودکی که در خانواد‌ه ایِ زن‌سالار یا مردسالار بزرگ می‌شود، در آینده وقتی وارد نقش پدر یا مادری می‌شود، دچار همانندسازی خواهد شد. خانواده محیطی است که اگر حتی یکی از زوجین از لحاظ شأن و مقام اجتماعی در بالاترین سطوح و دارای قدرت و اقتدار بسیار بالایی باشد، وقتی وارد کانون خانواده می‌شود، باید با چنان ملایمت و نیک‌خویی رفتار نماید که اعضای خانواده، خود را در کنار او خوشبخت‌ترین فرد احساس نمایند.

اعتیاد : شاید مخرب‌ترین عامل از عوامل موثر بر ازدواج‌های ناموفق، اعتیاد باشد. تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که تعداد قابل توجهی از افراد بزهکار به خانواده‌‌‌های دارای والدین معتاد تعلق دارند. لذا اعتیاد حتی یکی از والدین، علاوه بر این‌که خانواده را متلاشی می‌‌كند، کودکانی را تحویل جامعه می‌دهد که مشکلات زیادی می‌تواند سر راهشان قرار گیرد.

مطلق‌اندیشی یکی از زوجین : در محیط خانواده اگر یکی از زوجین نسبت به مسائل خانواده و احیاناً اشتباهات طرف مقابل به صورت مطلق بنگرد، نتیجتاً کار به اختلاف خواهد کشید. در کانون خانواده باید سعی شود اشتباهات طرف مقابل با بزرگ‌نمایی مشاهده نشود، بلکه گذشت از اشتباهات منجر به گرمی و صمیمت بیشتر می‌شود. از دیگر عوامل که در هنگام انتخاب همسر باید مد نظر قرار گیرد: عوامل فرهنگی، تفاوت در نگرشِ طرفین، سبک زندگی خانواده‌ی طرفین، تشریفات و انتظارات بیش از حد، تفاوت در باور‌هایِ ارزشی و مذهبی، تفاوت در آداب و رسوم خانواده‌ها عوامل اقتصادی، اجتماعی، شغل و میزان درآمد، اشتغال زنان، کیفیت روابط اجتماعی، تناسبات تحصیلی.
خانواده محیطی است که اگر حتی یکی از زوجین از لحاظ شأن و مقام اجتماعی در بالاترین سطوح و دارای قدرت و اقتدار بسیار بالایی باشد، وقتی وارد کانون خانواده می‌شود، باید با چنان ملایمت و نیک‌خویی رفتار نماید که اعضای خانواده، خود را در کنار او خوشبخت‌ترین فرد احساس نمایند.

اشتغال زنان» جزء عواملی است که در افزایش آمار طلاق موثر واقع شده است. چراکه در جامعه ما زنانی وجود دارند که چون درآمد مستقلی ندارند، به خاطر از دست‌دادن سَرپناه و مخارجِ روزانه و دوری از آوارگی در جامعه، حاضر می‌‌شوند که حتی در شرایط سخت به زندگی طاقت‌فرسا تن‌ دردهند و شرایط موجود را تحمل کنند. ولی با رواج ِاشتغال زنان و به دنبال آن استقلالِ مادی ِآن‌ها، باعث شده است که زنان به راحتی با طلاق کنار آمده و خود را از آن شرایط سخت رها سازند. نا گفته نماند که بسیارند زنانی که با پستی و بلندی زندگی با بردباری مقابله می کنند و دارایی خود را در جهت ارتقاء شرایط مصرف می نمایند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]بپذیرید، سپس انتخاب کنید[/h]

داشتن اعتماد به نفس پایین باعث می‌شود که خود را لایق داشتن همسر مناسب نبینیم و از خواسته‌های خود کوتاه آمده و راضی به ازدواج با کسی که همتا و مناسب ما نیست شویم، به این امید واهی که بعداً او را تغییر خواهیم داد، که البته عکس این حالت هم صادق است، یعنی به راحتی حاضریم از ارزشهای خود به نفع طرف مقابل بکاهیم و به میل او تغییر دهیم. بعضی اوقات هم اعتماد به نفس کاذب و زیاد از حد باعث می‌شود برای خود قدرت و توانمندی زیادی قائل باشیم و تصور کنیم با این قدرتی که داریم خواهیم توانست همسر خود را تغییر داده و به فرد مورد علاقه خود تبدیل کنیم!

که البته در هر دو حالت وقتی زیر یک سقف رفتیم، می‌بینیم که به رغم اعتماد به نفس کم یا زیاد ما، حقیقت وجودی طرفین، قویاً بروز کرده و‌ مانع تغییر خواهد شد. بدیهی است دلایل تمایل به تغییر دادن همسر، به این موارد محدود نمی‌شود، اما مهم این جاست كه این دلایل هر چه باشد، نتیجه یکی است: ازدواج نه تنها تغییر دهنده یک طرف، به نفع طرف دوم نیست، بلکه حتی فرآیند تغییر را هم آسان‌تر نمی‌کند‌ و برعکس، خصوصیات و ویژگی‌های نامطلوب را بزرگ‌تر و برجسته‌تر نیز می‌نماید و صفات نهفته را شاخص‌تر، و آشکارتر می‌کند‌.
تغییر در اثر ممزوج شدن روح و روان آنهاست نه در اثر اعمال قدرت یا فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.


چه ویژگی‌هایی قابل تغییر نیستند؟ بسیاری از ویژگی‌های نامطلوب قابل تغییرند، ولی نه توسط همسر یا دیگران، بلكه این، خود فرد است که می‌بایست اقدام به تغییر آنها نماید. به همین دلیل تعدادی از روانشناسان، برخی ویژگی‌هایی را که اغلب قابل تغییر نیستند فهرست کرده‌اند و توصیه‌شان این است که به دلیل حاد بودن اثر این ویژگی‌ها بر خود فرد و طرف مقابل، بهتر است از وارد شدن به چنین روابطی کلاً خودداری کنیم، این ویژگی‌ها مختصراً عبارتند از:

1- اعتیاد، بدین علت که مصرف مواد مخدر و اعتیاد آور، شخص را به صورت یک برده در می آورد و قابلیت او را برای درک و احساس کردن به شدت مختل می‌کند‌.

2- خشم شدید و غیر معمول، که باعث می‌شود دیگران تا آخر عمر از شخص، وحشت داشته و توسط خشم او کنترل شوند.در خیلی مواقع خشم افراد مانع عاقبت اندیشی و تامل در مسائل و تصمیم گیری بجا خواهد شد.

3-کنترل کنندگی و سخت‌گیری زیاد، که باعث می‌شود هرگز احساس آزادی عمل و رفتار، و امکان شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌هایمان را نداشته باشیم. و اعتماد به نفس ما را در بسیاری از موارد نابود کرده و به فردی وابسته یا لجباز تبدیل می کند.
4- شکل نگرفتن شخصیت بالغ در فرد، که اغلب منجر به عدم مسئولیت‌پذیری مالی و اقتصادی، غیر قابل اعتماد بودن و عدم هدفمندی و بی‌انگیزگی در طول زندگی می‌شود. و البته به این موارد، می‌توان داشتن دوران کودکی پرآسیب، دارا بودن روابط التیام نیافته (با همسر یا نامزد قبلی) و... را هم اضافه کرد.
همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج، بتوانید او را با تمامیت وجود رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر دادن او نباشید.

آیا بعد از ازدواج، زن و شوهر هیچ گونه تغییری نخواهند کرد؟ بعد از تمام این بررسی‌ها، باید بگویم چرا، تغییر می‌كنند! منتها این تغییر در اثر ممزوج شدن روح و روان آنهاست نه در اثر اعمال قدرت یا فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر. بدین صورت که چنانچه دو ظرف با حجم متفاوت مایع را با لوله‌ای به هم متصل کنیم، سطح مایع از یکی به دیگری منتقل می‌شود تا بالاخره میزان آن در هر دو به تعادل برسد، در ازدواج نیز، نوعی سرازیر شدن ویژگی‌های روحی (که گاه با آسیب و گاه با التیام توأم است) رخ می‌دهد.

وقتی بین دو نفر تعادل، هم فهمی، و هم خوانی وجود نداشته باشد این انتقال، اثر تخریبی بیشتری به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل در روایات و احادیث به «کفو بودن» زن و مرد در ازدواج بسیار تأکید می‌شود و روانشناسان و جامعه شناسان هم از بعد علمی و تحقیقی به همین نتیجه رسیده‌اند. در پایان به گفتن این جمله بسنده می‌کنم که همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج، بتوانید او را با تمامیت وجود رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر دادن او نباشید. پس از ازدواج نیز سعی کنید شخصیت او را مورد تایید قرار دهید ، او را تمجید کنید، تا خود را با نظرات و علاقه شما منطبق تر نمایید. حیف است که محل آرامش و زندگی زناشویی خود را به یک میدان مبارزه تبدیل كنید‌!
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]سفر با طعم نامزد بازی[/h]
امسال دیگر تنها نیستید و یک همراه جدید برای سفر به زندگی تان آمده ، دو نفری؟ با خانواده ی او؟ با خانواده ی خودتان؟ هر کدام از اینها باید و نباید هایی دارد.


سال قبل وقتی اسم عید نوروز می آمد ، شما خوشحال از تعطیلات ، دل به دل برنامه ریزی خانواده می دادید. اگر آنها به سفر می رفتند ، همراهشان بودید. ممکن بود چند روزی را با دوستان تان باشید اما در هر صورت برنامه ریزی شما کاملا شخصی بود و نگرانی وجود نداشت. اما امسال فرق کرده است! دیگر دوران مجردی و تصمیم های یک نفره تمام شده ! روزهای من می خواهم ، من می روم ، من می گویم باید تبدیل بشود به :ما می خواهیم ، ما می رویم ، ما می گوییم!

البته این تغییر در یکی دو روز اتفاق نخواهد افتاد اما به محض آنکه در انگشت دوم دست چپ تان یک حلقه سر و کله اش پیدا شد ، باید به این فکر کنید که این « مای» تازه بوجود آمده را چگونه مدیریت کنید تا زندگی خانوادگی موفقی داشته باشید.
اولین نوروز و تعطیلاتی که باهم هستید ، نقش مهمی در پی ریزی ارتباط شما و نامزدتان و همینطور خانواده های تان دارد. ممکن است امسال شما یک سفر دسته جمعی با خانواده ی او داشته باشید و یا با خانواده ی خودتان اما این بار همراه با همسرتان و هر کدام از این سفرها نیازبه رفتار سنجیده و حساب شده ی شما دارد.

اولین سفر دونفره
اگر شما و نامزدتان قرار است دونفره به مسافرت بروید، باید سعی کنید که خاطره ی خوبی از این سفر برای همه ی عمر در ذهن تان بماند. نمی گویم نقش بازی کنید اما یک شخصیت کامل و دوست داشتنی از خودتان نشان دهید. سعی کنید صبور باشید ، در تصمیمات فقط به خواسته ی خودتان فکر نکنید ، تمیز و مرتب بوده و حتی در نحوه ی مخاطب قرار داد نامزدتان هم دقت کنید. این روزها ، زمان خوبی برای شناخت یکدیگر است پس علاوه بر لذت بردن از تعطیلات و سفر ، سعی کنید همدیگر را خوب بشناسید.
شما هنوز خیلی با آداب و رسوم و خلقیات خانواده ی نامزدتان آشنایی ندارید پس بهتر است برای ایجاد صمیمیت کمی به خودتان زمان بدهید .باید در عین صمیمی و محترم بودن ، در مکالمات و بحث ها و اظهار نظر ها کمی با احتیاط پیش بروید. اولین تصمیری که از شما ارائه می شود به سختی قابل تغییر است. پس یک تصویر خوب از خود به جا بگذارید​

سفر به همراه خانواده نامزد
ممکن است قرار باشد عید امسال به همراه خانواده ی نامزدتان به سفر بروید ، در این صورت باید کمی محتاطانه رفتار کنید و در رفتارتان علاوه بر رعایت احترام،پایه ریزی یک ارتباط خوب در آینده را نیز ایجاد کنید. شما هنوز خیلی با آداب و رسوم و خلقیات خانواده ی نامزدتان آشنایی ندارید پس بهتر است برای ایجاد صمیمیت کمی به خودتان زمان بدهید .البته این معنی به دوری کردن از آنها و یا رفتار همراه با تکبر نیست بلکه باید در عین صمیمی و محترم بودن ، در مکالمات و بحث ها و اظهار نظر ها کمی با احتیاط پیش بروید. اولین تصمیری که از شما ارائه می شود به سختی قابل تغییر است. پس یک تصویر خوب از خود به جا بگذارید.
درست است که شما می خواهید زمان بیشتری را بانامزدتان باشید و یکدیگر را بشناسید اما یادتان نرود که این یک سفر دسته جمعی است پس در تنها بودن و روابط عاطفی تان زیاده روی نکنید. اگر خانم هستید و با خانواده ی شوهرتان به سفر می روید ، کاری کنید که مادر شوهر فکر نکند برای تصاحب پسرش آمده اید و در ضمن در برخی کارها کمک کنید تا بفهمند یک عروس کد بانو خواهند داشت. بیشترین چیزی که بزرگ ترها از ما می خواهند احترام است پس با رعایت آن ، خانواده ی همسرتان که به تازگی خانواده ی شما هم شده اند را خوشحال کنید.

سفر نامزد شما همراه با خانواده تان

ممکن است قرار باشد این عید نوروز را با خانواده ی خودتان به سفر بروید در این شرایط هم چیزی که خیلی مهم است مدیریت رفتار شما با خانواده ی خودتان و عضو جدیدی است که همسرتان شده است. باید هم احترام بزرگ ترها را حفظ کنید و به اعضای خانواده تان توجه کنید و هم رفتاری داشته باشید که نامزد شما احساس غریبی نکرده و اصطلاحا کمک کنید تا یخش آب شود.
سر سفره ، حواس تان به نامزدتان باشد و جلوی جمع احترام او را حفظ کنید زیرا نوع رفتار شما وحتی نحوه ی صدا زدن همسرتان باعث می شود تا خانواده ی شما برای ارتباط با این عضو جدید به طور ناخودآگاه برنامه ریزی کنند .اگر می خواهید همسرتان جایگاه خوبی در دل اطرافیان شما داشته باشد باید این جایگاه را به کمک شما به دست بیاورد.
_ ممکن است در اولین سفر مشکلی و یا دلخوری پیش بیاید که خیلی هم عجیب نیست اما مهم است که چگونه آن را برطرف می کنید و مهم تر از آن نحوه ی مدیریت اختلاف شما و نامزدتان در مقابل دیگران است. از همین ابتدا بیاموزید که حریم شخصی دونفره تان را حفظ کرده و نگذارید تصویر نامناسبی از شما و رابطه تان در نظر دیگران بماند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]سفر رویایی در ماه عسل[/h]
برنامه‌ریزی برای ماه عسل می‌تواند تفاوت‌های کیفیت آن را مشخص کند. در این‌جا نکات کلیدی در رابطه با این که چگونه با وجود بودجه‌بندی، ماه عسل لذت‌بخشی داشته باشید بیان می‌شود.


درباره برنامه‌های ماه عسل‌تان بحث و گفتگو کنید
در رابطه با چیزی‌که هردوی شما به آن علاقه دارید، زمانی را به گفت‌وگو با همسر‌تان اختصاص دهید. برنامه‌ریزی چیزی است متناسب با بودجه شما و مورد قبول هر دوی شماست. پاییز ارزان‌ترین فصل سال برای سفر است. پاییز آسان‌ترین فصل برای پیدا کردن مقصدهای گوناگون می‌باشد.
زمانی که از همیشه ارزان‌تر است سفر کنید. برای جلوگیری از پرداخت پول بیشتر برای ماه عسل، از سفر کردن در ایامی مثل تعطیلات عید اجتناب کنید.
حالا فقط باید تصمیم بگیرید که به کجا می خواهید بروید. در مورد مقصد سفر و مدت اقامت‌تان با یکدیگر مشورت نمایید.
اگر شما و نامزدتان هنوز درباره مقصدتان تصمیم نگرفته اید، شما درباره گزینه های مورد علاقه تان فکر کنید و آنها را با همسرتان در میان بگذارید.
اگر شما رویای رفتن به جای متفاوتی را دارید که تا به حال کسی برای ماه عسل به آن‌جا نرفته است، حتماً دلیلی دارد. دلیلش هم این است که رسیدن به چنین مکان‌هایی همیشه سخت‌تر بوده و زمان زیادی لازم است تا به آن‌جا برسید.
آیا شما به اندازه کافی می‌توانید از خود مایه بگذارید تا رویای‌تان به حقیقت بپیوندد؟
آیا شما زمان کافی دارید که 12 تا 16 ساعت را برای رسیدن به این محل صرف کنید؟
با کاهش پروازها، تعداد برنامه‌های بدون توقف سفری هم کاهش یافته‌اند و این رسیدن به برخی مکان‌های متفاوت را سخت‌تر کرده است.
تلاش کنید برای برآورده شدن رویای متفاوت خود، یک مکان محلی را جایگزین یک مقصد معروف کنید.
شما می‌توانید مسیرهای پیش پا افتاده را فراموش کنید و مکان‌های نزدیک را که مکان‌های منحصر به فرد و خاصی هستند را جستجو کنید. و این خیلی ارزان‌تر از مسیرهایی است که یک روز کامل وقت شما را صرف می‌کند.

ماه عسل، چند وقت بعد از مراسم عروسی؟
زمانی که مقصد سفر خود را مشخص کردید، هماهنگ شدن با برنامه ها دیگر بستگی به خودتان دارد. زمان تعیین تاریخ سفر، سعی کنید حداقل یک روز بین مراسم عروسی و شروع سفرتان فاصله بگذارید. زوج هایی که درست فردای عروسیشان به سفر برنامه ریزی شده شان می روند، معمولاً زمانی که به مقصد می رسند بسیار خسته هستند. آنها همچنین تماس های بعد عروسی را هم در منزلشان از دست می دهند. اگر می توانید، روز بعد از عروسی تان را استراحت کنید و از کنار هم بودنتان لذت ببرید، و در کنار خانواده و فامیلتان حضور داشته باشید.
مکانی را جهت اقامت در نظر بگیرید که بتوانید از پول‌تان بیشترین بهره را ببرید، اما به خاطر داشته باشید که جاهایی که در نظر گرفته‌اید با یکدیگر یکسان نیستند​


مدت زمانی که می توانید از سر کار مرخصی بگیرید را مشخص کنید برنامه ریزی ماه عسل شما مقدار زیادی به مدت زمان مرخصی شما از سر کار، بستگی دارد. حتی اگر شما بتوانید 3 هفته مرخصی بگیرید، ممکن است همسر شما بخواهد چند روزی قبل مراسم عروسی آزاد باشد تا بتواند به طور مناسبی به کارهایش برسد؛ شاید شما هم همین را بخواهید. در مورد این موضوع با همسرتان صحبت کنید که برای چه مدت ماه عسل خود را برنامه ریزی کنید.

در مورد تطابق شرایطتان واقع گرا باشید
یکی از قوانین مهم در برنامه ریزی ماه عسل این است که بیش از حد وسایل برای همراه بردن جمع نکنید! اگر برای یک سفر هیجان انگیز و یا یک سفر با چندین توقف برنامه ریزی می کنید، سعی کنید برای استراحت کردن زمان ایجاد کنید. بهتر است این کارها را در روزهای اول ماه عسل انجام دهید و نه در آخرین روزها! بسیاری از زوج ها خسته کننده بودن کارهای انباشته شده نزدیک مراسم عروسی را نادیده می گیرند. برای حداقل چند روزی آرامش و استراحت بعد از بازگشتتان برنامه ریزی کنید و ورزش های خسته کننده را به بعدها محول کنید.

برای پس‌انداز پول و جلوگیری از اشتباه‌، یک مشاور سفر انتخاب کنید
شما فقط می‌خواهید که برای ماه عسل خود برنامه‌ریزی کنید، پس مطمئن شوید که نقشه‌های‌تان درست‌اند. به‌ ندرت هزینه‌های یک مشاور سفر خوب ممکن است بیشتر از زمانی شود که همه کارها را خودتان انجام می‌دهید، اما اغلب اوقات می‌تواند پول‌تان را پس انداز کند. آن‌ها در مورد کرایه و معاملاتی که در اطراف‌شان اتفاق می‌افتد اطلاعات کافی دارند.
آن‌ها می‌دانند چطور قیمت‌های «عمده فروشی» ماه عسل خود را دریافت کنید. مشاوران سفر اطلاعات تماس برای رفع مشکلات احتمالی که ممکن است پیش بیاید را به شما داده و مکان‌هایی را که باید از رفتن به آن‌ها اجتناب کنید و یا جاهایی‌که در نوع خود بهترین هستند را می‌شناسند.
آن‌ها در زمانی که شما احتیاج به کمک دارید، به عنوان یک خریدار شخصی، حسابدار و گاهی حتی یک درمان‌گر عمل می‌کنند.

شما می‌توانید به طور آنلاین اتاق رزرو کنید، اما بندرت ممکن است صرفه‌جویی کرده باشید.
در واقع وقتی بررسی می‌کنید، متوجه می‌شوید که معمولاً مجبور به پرداخت پول بیشتری شده‌اید که ظاهراً برای خدمات شخصی ارائه شده به شماست در حالی که خدمات خاصی ارائه نشده‌اند.
مکانی را جهت اقامت در نظر بگیرید که بتوانید از پول‌تان بیشترین بهره را ببرید، اما به خاطر داشته باشید که جاهایی که در نظر گرفته‌اید با یکدیگر یکسان نیستند.
متوجه خواهید شد که آن‌ها از اساسی‌ترین مسائل با یکدیگر تفاوت دارند (مانند متراژ و داشتن حمام داغ) تا مسائلی از قبیل نوع غذا و مجلل بودن و ... فراموش نکنید انتخاب با شماست و بدانید که هزینه‌های پنهان بسیاری در سفر وجود دارد که مشاور سفر درباره آن‌ها اطلاعات کافی دارد و می‌تواند به شما توصیه کند که پول‌تان را ذخیره کنید و بهترین ماه عسل ممکن را به شما هدیه دهد.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]10 روش برای شناخت بیشتر نامزدتان[/h]
یکی از حساس‌ترین لحظات زندگی دختر و پسرجوان، دوران نامزدی است که در این دوره طرفین باید تا حدی به شخصیت درونی همدیگر پی ببرند. در دروان نامزدی اگر دختر و پسر بخواهند به شخصیت واقعی یکدیگر پی ببرند، باید با هم صادق باشند؛ اما متاسفانه برخی افراد در این دوره صداقت نداشته و با اعمال فریبکارانه فرد مقابل خود را فریب می‌دهند.


در این‌باره «حسن میرزا حسینی» دکترای روانشناسی و استادیار دانشگاه، می‌گوید:
دوران نامزدی، دوره‌ای کاملاً حساس است که در آن دختر و پسر باید به شناخت از همدیگر، بپردازند. در این دوران جوانان با فرصت دادن به همدیگر می‌توانند بیشتر طرف مقابل را بشناسند. بنابراین اگر آنها هر چقدر باهم صادق‌تر باشند، به نفع همدیگر کار کرده اند. در این برهه از زمان، دختر و پسر باید آنچه که هستند، رفتار کنند.
البته باید بدانید که با یک و یا دوجلسه نمی‌توان راهکارهایی را در نظر گرفت که دختر و پسر را همدیگر را بشناسند؛ زیرا آنها روانشناس ماهر و خبره‌ای نیستند که رفتار فریبکارانه و یا فیلم بازی کردن طرفین را حدس بزنند. اما با بررسی، تحقیق و تفحص می‌توان به شخصیت ذاتی فرد تا حدودی پی برد.
هر چقدر دوران نامزدی طولانی باشد و به دختر و پسر فرصت بیشتر داده شود که در موقعیت‌های اجتماعی قرارگیرند، به شخصیت اصلی و واقعی همدیگر بیشتر، دست پیدا خواهند کرد و حتی می توان رفتار آنها را متناسب با موقعیت سنجید.

بعضی از رفتارها در زندگی زناشویی ضعف آن زن و شوهر محسوب می‌شود که در دوران نامزدی می‌توان تا حدودی به آن پی برد، مانند:
1- پنهانکاری
یکی از نشانه‌های پنهانکاری دختر و یا پسر از همدیگر این است زمانیکه دختر و یا پسر، برخی از مسائل را بازگو نمی‌کنند و یا از جواب دادن به نامزد خود طفره می‌روند، در نتیجه می توان خیلی راحت به این مسئله پی برد.
2- تناقض‌گویی
شاید به این مثال توجه کرده اید که «دروغگو، کم حافظه می‌شود» یکی دیگر از روش‌های شناخت افراد این است که وقتی سوالی از او می‌پرسید، او به دروغ جواب شما را می‌دهد و اگر در زمان دیگری دوباره همان سوال را ‌پرسید جوابی می‌دهد که اصلا با قبل مطابقت ندارد.
3- وانمودکردن یا نقش بازی‌کردن
از طریق تست‌های روانشناختی تا حدی می‌توان به این خصوصیات پی برد و محک زد که چقدر طرف مقابل می‌تواند خودش را خوب جلوه دهد و یا نقش بازی کند. البته ناگفته نماند، ممکن است بعضی دختر،پسرها واقعا خودشان را بدتر از آنچه که هستند، نشان دهند.
یکی از ضعف‌های زن وشوهر در دوران زناشویی زودرنج بودن آن‌هاست و خیلی راحت این رفتار را می‌توان در دوران نامزدی تشخیص داد​


4-وسواس داشتن گاهی وقت‌ها فرد به آرایش و لباس پوشیدن طرف مقابل حساسیت نشان می‌دهد و به طرف مقابل تذکر می‌دهند، این رفتار نشان می‌دهد که طرف مقابل بسیار حساس بوده و ریزبین و نکته بین است.
5- پرتوقع بودن
توقع برخی افراد بیش از توان فرد مقابل است و خیلی راحت می توان این رفتار را شناخت.
6- عدم سازگاری
بارها اتفاق می‌افتد که دختر و پسر به علت عدم سازگاری از هم جدا می‌شوند و هیچ تفاهمی ندارد و هرکدام ساز مخالف طرف مقابل را می‌زند که این رفتار در دوران نامزدی قابل تشخیص است.
7- زود رنج بودن
یکی از ضعف‌های زن وشوهر در دوران زناشویی زودرنج بودن آن‌هاست و خیلی راحت این رفتار را می‌توان در دوران نامزدی تشخیص داد.

8- بی‌ملاحظه بودن



یک رفتاری که باعث جدایی در بین زن و شوهر است، این است همسر آنها بی‌ملاحظه است. زمانیکه دختر و یا پسر در دوران نامزدی ملاحظه طرف مقابل و یا خانواده و اطرافیان را نکنند؛ قطعاً آنها بی‌ملاحظه بوده و فقط به فکر نیازهای خود هستند. 9- عمل نکردن به وعده و مقررات
زمانیکه در دوران نامزدی، بین دختر و پسر قرار ملاقات گذاشته می‌شود و فرد مقابل طبق همان وقت به محل قرار نمی‌رسد، می‌توان متوجه شد که در آینده هم، به قول و وعده خود عمل نخواهد کرد.
10-عجول بودن
در بعضی اوقات شخص مقابل با کوچک‌ترین اشتباه از طرف دختر و یا پسر عصبانی شده و عکس العمل‌های غیر منطقی از خود نشان می‌دهند. یکی از بهترین روش‌های آشنایی طرفین«مسافرت» است. اگر دختر و پسر در دوران عقد به مسافرت بروند، خیلی بهتر می‌توانند به روحیات و شخصیت همدیگر آشنا شوند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
\\

\\

[h=1]شریک زندگی را در سفر بشناسید[/h]
قدیمی ها می گویند تا وقتی با همسرتان زیر یك سقف نرفته باشید، اخلاقش را به درستی نمی شناسید. ما می خواهیم بگوییم تا سفر نروید نمی توانید او را کامل بشناسید. پس شاید بد نباشد یک سفر کوتاه در دوران نامزدی داشته باشید. البته با تمام اصول شرعی و عرفی.


اگر در دوران نامزدی هستید شاید بد نباشد از خانواده هایتان بخواهید شرایط یک سفر کوتاه با حضور خانواده های دو طرف را فراهم کنند تا در این سفر بیشتر با روحیات همدیگر آشنا شوید.
در سفر است که می‌توانید به برخی ابعاد و ویژگی‌های شخصیت او پی ببرید. در سفر می‌فهمید که چقدر نسبت به تجربیات تازه مشتاق است، با خانواده اش چه برخوردی دارد، مدیریت مالی او به چه شکل است و استرس یا شرایط بحرانی را چطور مدیریت می‌کند.

[h=2]سفر کوتاهی در نظر بگیرید[/h]به جای یک مسافرت طولانی‌مدت سعی کنید یک برنامه فشرده بچینید و در طول نامزدی حداقل دو بار سفر خانوادگی بروید. دور و نزدیکش فرقی نمی کند. مهم این است که از فضای مرسوم و همیشگی زندگی تان کمی فاصله بگیرید.
قرار گذاشتن و انجام کارهای سفر هم نباید یک تنه یا فقط از سوی یکی از خانواده باشد. سعی کنید تا حد امکان شرایط سفر به صورت عادی پیش برود تا عکس العمل های او و خانواده اش در طول سفر طبیعی باشد. اگر از قبل همه چیز را مدیریت کرده باشید نمی توانید انتظار داشته باشید چیز زیادی از رفتار طرف مقابل و خانواده او دستگیرتان شود.

[h=2]کم جمعیت و کم هزینه[/h]یكی از عواملی كه ممكن است دلخوری ایجاد کند مسائل مالی است. پس قبل از سفر هزینه‌های احتمالی را برآورد كنید. اگر پرداخت هزینه های این سفر برای خانواده هایتان دشوار است و ممکن است به این دلیل مخالفت کنند شما و نامزدتان می توانید در صورتی كه درآمد دارید بخشی از هزینه‌های سفر را بپردازید. لازم نیست تمام اعضای خانواده در این سفر حضور داشته باشند. حضور پدر و مادر کافیست.
سعی کنید تا حد امکان شرایط سفر به صورت عادی پیش برود تا عکس العمل های او و خانواده اش در طول سفر طبیعی باشد. اگر از قبل همه چیز را مدیریت کرده باشید نمی توانید انتظار داشته باشید چیز زیادی از رفتار طرف مقابل و خانواده او دستگیرتان شود​

[h=2]ذره بین در سفر[/h]رفتارهایش را در سفر بیشتر و دقیق تر ببینید. آیا در جای جدید دست و پایش را گم می کند؟ منفعل است یا می تواند برای روز برنامه ریزی کند؟ به حرف خودش عمل می کند یا نظرسنجی می کند و بعد تصمیم می گیرد؟ لوس و بدغذا است و باید همه چیز را با خانواده اش چک کند یا می تواند سازگار باشد و همگام با جمع پیش برود؟ چشم پاک است یا با دیدن جاذبه های جدید یا مردم جدید شما را فراموش می کند؟ وقت خرید کردن خسیس است یا دست به خرج؟ همه این ها را می توانید در رفتار مسافرتی او درک کنید.

[h=2]خودتان باشید[/h]قرار است در سفر به شما خوش بگذرد و شناخت حاصل کنید. پس شاد باشید و از هر فرصتی برای ساختن خاطرات خوش استفاده کنید. خودتان باشید و نقش بازی نکنید و سعی نکنید در چهارچوب رفتار کنید. همانی باشید که همیشه هستید تا او و خانواده اش هم بتوانند شما را به درستی بشناسند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]دلواپسی های دوران نامزدی ( قسمت اول)[/h]



هوا خوب بود و آنها تازه مراسم عقد کنان را از سر گذرانده بودند و چند روز تعطیلی. یکی از دوستهایشان، دعوتشان کرده بود با هم به یک سفر 2 روزه بروند. هوا خوب بود؛ اما او فکر می کرد زندگی زیاد قشنگ نیست. هر چه به پدر همسرش اصرار کرده بود، اجازه نداده بود به این سفر بروند. گفته بود خوبیت ندارد دختر عقد کرده با همسرش برود مسافرت. دو روزی با هم دعوا کرده بودند و همه چیز را انداخته بودند گردن هم. دو روز تعطیلی را هم مانده بودند خانه یا رفته بودند توی شهر، دوری زده بودند و برگشته بودند خانه. هوا خوب بود و زندگی قشنگ، اما او اصلاً نمی توانست بفهمد چرا پدر همسرش اجازه نداده او با زنش برود مسافرت!
ازدواج، اتفاقی است که برای شکل گیری آن به صورت درست و پایین آوردن ضریب ناکامی در آن، عوامل مختلفی باید دست به دست هم بدهند. توجه به این عوامل شاید بسیار مهمتر از تشویق افراد به امر ازدواج است. یکی از مهمترین عواملی که در شرایط پس از ازدواج اثر می گذارد، دوران آشنایی پیش از ازدواج است. در خانواده های ایرانی، این تجربه، به شکل دوران نامزدی اتفاق می افتد. پس از برگزاری مراسم اولیه و تصمیم نهایی طرفین برای ازدواج، تا زمانی که شرایط واقعی و مادی طرفین برای ازدواج فراهم شود و خانواده ها نیز آمادگی لازم را برای برگزاری مراسم ازدواج و سایر مقدمات زندگی فرزندانشان پیدا کنند؛ معمولاً مدت زمانی صرف می شود.
این زمان، بسته به شرایط و عوامل مختلف، کوتاه یا بلند است و از چند ماه تا چند سال به طول می انجامد. مدت زمان بیشتر از یک سال، عموماً برای خانواده ها و خود همسران ناخوشایند است و می تواند زمینه ساز بروز ناهنجاری های بعدی باشد.
در مورد لزوم وجود چنین دوره ای پیش ، از زندگی مشترک و تأثیرات مثبتی که می تواند داشته باشد، تردیدی نیست؛ اما آنچه باید به آن توجه کرد ، کیفیت سپری شدن این دوران و شرایط همسران در طی آن است. زوج های جوان، معمولاً در این دوران فشارهای خاصی را تحمل می کنند که اگر به نحوی کنترل نشود، می تواند انرژی مثبت و توان ضروری آنها را برای شروع زندگی مشترک، از میان ببرد.
شیرین یا تلخ؟
دختری معتقد است بیشترین فشارها را در دوران نامزدی خود تحمل کرده است. می گوید : «دوران عقد کردگی و نامزدی، بدترین دوران زندگی ما بود. خانواده های دو طرف، به نحوی ، باعث می شدند احساس آرامش و امنیت من از بین برود. از یک طرف خانواده ی شوهرم از من توقع یک همسر برای پسرشان داشتند و از طرف دیگر خانواده خودم این نقش را برای من نمی پذیرفتند».
این مسئله، مشکل اصلی بسیاری از زوج های جوان است. به لحاظ فرهنگی، خانواده ها پذیرش لازم برای ورود عضو جدید را پیدا نکرده اند و در نتیجه، نقش و جایگاه این فرد جدید در خانواده هنوز معلوم نیست. نقطه اصلی چالش در این زمینه، تفاوت نگاه خانواده های دختر و پسر در این مورد است. معمولاً خانواده دختر، در پذیرش نقش جدید فرزندشان، مشکل بیشتری دارند. به لحاظ سنتی، خانواده دختر، محدودیت بیشتری برای او قائلند و درک این که شرایط جدید او، مسائل تازه ای را برای او ایجاد کرده است، برایشان دشوار است.نادیا فخاری، روان شناس ، می گوید: «خانواده ها معمولاً تصور می کنند که ارتباط با جنس مخالف برای دخترشان ممنوع است و این ممنوعیت را در مورد همسر دخترشان هم قائل می شوند. به نظر آنها همسر دخترشان، همان حکمی را دارد که یک مرد غریبه دارد.» این جریان در خانواده پسر، معمولاً برعکس است. با برقرار شدن عقد ازدواج، خانواده پسر، عروسشان را با همان نگاهی می بینند که در خانواده دختر پس از شروع زندگی مشترک، اتفاق می افتد. آنها توقع دارند که عروسشان تمام و کمال وارد زندگی پسرشان شود.


عروس جوانی که 5 ماه از شروع زندگی اش می گذرد، می گوید: «در دوران عقد، خانواده همسرم مرتب مرا به مهمانی دعوت می کردند و از من توقع داشتند در همه مهمانی ها شرکت کنم؛ اما خانواده خودم اصلاً پذیرش این جریان را نداشتند. گاهی مهمانی ها تا دیر وقت طول می کشید خانواده همسرم اشکالی در این امر نمی دیدند، اما من هر بار بعد از بازگشت به خانه، با خانواده ام درگیر می شدم».
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]چگونه یک رابطه سر می‌گیرد؟[/h]
واقعیت این است که ما به طورمثال برای سفر، می توانیم چند الگو داشته باشیم؛ یکی اینکه در تور ثبت نام کنیم که هم خوش می گذرد و هم همه کارها را خودشان انجام می دهند. دوم اینکه خودت برنامه ریزی کنی و مقصد و راه را مشخص کنی و ...؛ حالا اگر کسی بگوید اتوبوسی برو و فقط به اندازه رفتن و رسیدن به مقصد پول ببر و برای بازگشت پولی نداشته باش و فقط از خلاقیت خودت برای جور کردن راه برگشت استفاده کن، این حالت سوم برای همه ترسناک و سخت است.


حالا ما برای انتخاب همسر هم چند سبک داریم؛ یکی اینکه پدر و مادر کسی را انتخاب کنند و به خواستگاری برویم. در این شرایط برای اولین بار طرف را می بینید و اگر خوشتان آمد چند جلسه دیگر هم ادامه پیدا می کند و بعد در پروسه های نامزدی و ازدواج قرار می گیرد.
این مراحل برای باز شدن یخ بین دو طرف و آشنایی بیشتر انجام می شود اما برای با هم آغاز کردن وبا هم ماندن هنوزسبک های قابل قبول برای همه به دست نیامده. کاری که نیاز به اختراع ندارد. شاید به طور مثال، به این بیت شعر از شاهنامه حکیم فردوسی در توصیف یک همسر خوب توجه بیشتری بکنیم: «دل آرای و با رای و با ناز و شرم / سخن گفتن خوب و آوای نرم»

ریزه کاری های ارتباط در محیط دانشگاهی
بررسی یک «مورد» دانشگاهی
رفتار گروه های تک جنسیتی در محیط های مختلط در مقایسه با محیطی با جنس موافق تفاوت می کند. رفتارها ملایم تر و اجتماعی تر می شوند. اگر در محیط های صرفا مردانه دقت کنید، می بینید که محیط های خشنی هستند. این موضوع برای محیط های زنانه هم صادق است اما در محیط های مختلط، خانم ها و آقایان به آرامی و ملایمت در کنار هم کار می کنند.

مشکلی به نام شناخت های ناقص
این خوب است که هر دانشجویی در مورد ابعاد ذهنی و شخصیتی جنس مخالفش بررسی و مطالعه کند. این کار با پرس و جوها و آمارگیری های دبیرستانی ها اشتباه نشود. من به عنوان یک دختر در دانشگاه فرصت دارم بفهمم مردها در چه تیپ هایی هستند و چه خصوصیات و عاداتی دارند بدون آنکه وارد فضاهای گارد شوم.
البته ممکن است شناخت هایی هم حاصل شود اما این شناخت ها اکثرا ناقص هستند چونه منحصر به کلاس و دانشگاه است. بر اساس همین شناخت های ناقص ارتباط هایی سر می گیرد که هر دو طرف به همان میزان آسیب می بینند.
موضوع اول در شناخت، اول مشاهده گری است. ما اول باید خوب مشاهده کنیم و اگر دچار پس لرزه یا زلزله شدیم، هضمش کنیم. مثلا متوجه شویم جذاب نیستیم و دیده نمی شویم. خیلی از پسرهای دبیرستانی با فهمیدن این موضوع پرخاشگر می شوند. بعضی افراد هم پی شعر و شاعری می روند و منزوی می شوند. ترم های اول دانشگاه فرصت خوبی برای روانشناسی جنس مخالف و مقایسه مطالعات با واقعیات است.
رفتار گروه های تک جنسیتی در محیط های مختلط در مقایسه با محیطی با جنس موافق تفاوت می کند. رفتارها ملایم تر و اجتماعی تر می شوند. اگر در محیط های صرفا مردانه دقت کنید، می بینید که محیط های خشنی هستند. این موضوع برای محیط های زنانه هم صادق است اما در محیط های مختلط، خانم ها و آقایان به آرامی و ملایمت در کنار هم کار می کنند​


یک چهره روتوش شده داریماز جنبه ای دیگر، موقعیت استادان موقعیت برتری است و چهره ای که دانشجویان از استادانشان می بینند، چهره خیلی روتوش شده ای است. بنابراین بعید نیست که علاقه مندی یکطرفه ای بینشان ایجاد شود. روابط معلم و شاگرد یک فرزند دارد و آن رشد دانشجو است.
این فرد نباید به وسیله یکسری علاقه مندی های شخصی سقط شود. موقعیت آن استاد باید تفکیک شود. دانشجو با جایگاه و سواد آن استاد طرف است نه با شخصیت فردی او. گاهی دانشجو جذب قاطعیت آن استاد می شود، یا در سطح خیلی پایین تر جذب چهره آن استاد می شود. از نشانی های این علاقه، به هم ریختگی، اشتغال ذهنی، حضور مدام در کلاس آن استاد و گفت و گوهای خیالی و خیلی نشانه های دیگر است.
اگر رابطه ایجاد بشود، بعد از چند ماه به هم می ریزد. چون نه تو دیگر آن دانشجویی هستی که بلد نباشی، نه او استادی هست که همیشه آنقدر بلد باشد که تو را شاگرد خودش نگه دارد. مشکل دوم این است که بقیه افراد وقتی متوجه این موضوع می شوند، احساس خیانت بهشان دست می دهد، در حالی که اینطور نیست اما این احساس به هدف اصلی آن کلاس ضربه می زند.
برعکس این موضوع، یعنی شیفتگی استاد به شاگرد هم وجود دارد. معلم ها فرعون هایی هستند در سرزمین های کوچک. من در جایی قرار دارم که همه به من نیاز دارند. به آنها درس و نمره می دهم و بالاخره این موضوع خلأهایی از شخصیت من را پر می کند.
خیلی اوقات تجربه قدرت به انسان این حس را می دهد که افراد زیر قدرتش را به خود وابسته نگه دارد. زیاد دیده شده که استادان میانسال برای ترس از پیری و نگرانی از دوران جوانی با دانشجویانشان ارتباط صمیمی تر از معمول برقرار کنند.

 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1] نامزدی فصل تلخ یا شیرین؟[/h]

هوا خوب بود و آنها تازه مراسم عقد کنان را از سر گذرانده بودند و چند روز تعطیلی. یکی از دوستهایشان، دعوتشان کرده بود با هم به یک سفر 2 روزه بروند. هوا خوب بود؛ اما او فکر می کرد زندگی زیاد قشنگ نیست. هر چه به پدر همسرش اصرار کرده بود، اجازه نداده بود به این سفر بروند. گفته بود خوبیت ندارد دختر عقد کرده با همسرش برود مسافرت. دو روزی با هم دعوا کرده بودند و همه چیز را انداخته بودند گردن هم. دو روز تعطیلی را هم مانده بودند خانه یا رفته بودند توی شهر، دوری زده بودند و برگشته بودند خانه. هوا خوب بود و زندگی قشنگ، اما او اصلاً نمی توانست بفهمد چرا پدر همسرش اجازه نداده او با زنش برود مسافرت!
ازدواج، اتفاقی است که برای شکل گیری آن به صورت درست و پایین آوردن ضریب ناکامی در آن، عوامل مختلفی باید دست به دست هم بدهند. توجه به این عوامل شاید بسیار مهمتر از تشویق افراد به امر ازدواج است. یکی از مهمترین عواملی که در شرایط پس از ازدواج اثر می گذارد، دوران آشنایی پیش از ازدواج است. در خانواده های ایرانی، این تجربه، به شکل دوران نامزدی اتفاق می افتد. پس از برگزاری مراسم اولیه و تصمیم نهایی طرفین برای ازدواج، تا زمانی که شرایط واقعی و مادی طرفین برای ازدواج فراهم شود و خانواده ها نیز آمادگی لازم را برای برگزاری مراسم ازدواج و سایر مقدمات زندگی فرزندانشان پیدا کنند؛ معمولاً مدت زمانی صرف می شود.
این زمان، بسته به شرایط و عوامل مختلف، کوتاه یا بلند است و از چند ماه تا چند سال به طول می انجامد. مدت زمان بیشتر از یک سال، عموماً برای خانواده ها و خود همسران ناخوشایند است و می تواند زمینه ساز بروز ناهنجاری های بعدی باشد.
پیش از رسمی شدن ازدواج، روابط همسران و خانواده های آنها شکلی رسمی و حساب شده دارد که بسیاری از تفاوت ها را در میان آنها می پوشاند. با گسترده شدن روابط و نزدیکی بیشتر آنها، بسیاری از جنبه های پنهان، رخ می نمایند.


در مورد لزوم وجود چنین دوره ای پیش از زندگی مشترک و تأثیرات مثبتی که می تواند داشته باشد، تردیدی نیست؛ اما آنچه باید به آن توجه کرد، کیفیت سپری شدن این دوران و شرایط همسران در طی آن است. زوج های جوان، معمولاً در این دوران فشارهای خاصی را تحمل می کنند که اگر به نحوی کنترل نشود ، می تواند انرژی مثبت و توان ضروری آنها را برای شروع زندگی مشترک، از میان ببرد.

نامزدی فصل شیرین یا تلخ ؟
دختری معتقد است بیشترین فشارها را در دوران نامزدی خود تحمل کرده است. می گوید : «دوران عقد کردگی و نامزدی، بدترین دوران زندگی ما بود. خانواده های دو طرف، به نحوی ، باعث می شدند احساس آرامش و امنیت من از بین برود. از یک طرف خانواده ی شوهرم از من توقع یک همسر برای پسرشان داشتند و از طرف دیگر خانواده خودم این نقش را برای من نمی پذیرفتند».
این مسئله، مشکل اصلی بسیاری از زوج های جوان است. به لحاظ فرهنگی، خانواده ها پذیرش لازم برای ورود عضو جدید را پیدا نکرده اند و در نتیجه، نقش و جایگاه این فرد جدید در خانواده هنوز معلوم نیست. نقطه اصلی چالش در این زمینه، تفاوت نگاه خانواده های دختر و پسر در این مورد است. معمولاً خانواده دختر، در پذیرش نقش جدید فرزندشان، مشکل بیشتری دارند. به لحاظ سنتی، خانواده دختر، محدودیت بیشتری برای او قائلند و درک این که شرایط جدید او، مسائل تازه ای را برای او ایجاد کرده است، برایشان دشوار است.
خانواده ها معمولاً تصور می کنند که ارتباط با جنس مخالف برای دخترشان ممنوع است و این ممنوعیت را در مورد همسر دخترشان هم قائل می شوند. به نظر آنها همسر دخترشان، همان حکمی را دارد که یک مرد غریبه دارد. این جریان در خانواده پسر، معمولاً برعکس است. با برقرار شدن عقد ازدواج، خانواده پسر، عروسشان را با همان نگاهی می بینند که در خانواده دختر پس از شروع زندگی مشترک، اتفاق می افتد. آنها توقع دارند که عروسشان تمام و کمال وارد زندگی پسرشان شود.
در روابط پیش از ازدواج، حساسیت ها معمولاً بیشتر است. چون همسران جوان تازه به شکل عملی وارد ارتباط با هم شده اند . کوچک ترین خلاها بیشتر به چشم می آید.


این درگیری ها، اثر مستقیم خود را بر روابط همسران جوان بر جا می گذارد. وقتی یکی از دو طرف نمی تواند پاسخ توقعات طرف مقابل را بدهد، درگیری ایجاد می شود. در روابط پیش از ازدواج، حساسیت ها معمولاً بیشتر است. چون همسران جوان تازه به شکل عملی وارد ارتباط با هم شده اند . کوچک ترین خلاها بیشتر به چشم می آید. در روابط پیش از ازدواج، اثر اطرافیان بیشتر از هر زمان دیگری به نظر می رسد. وابستگان و دوستان زوج جوان، برای سنجش و ارزیابی طرفین فرصت بیشتری دارند و در نتیجه، قضاوت ها به نحو شدیدتر و مؤثری صورت می گیرد. زوج های جوان از این حالت «زیر ذره بینی» شکایت دارند. آنها معتقدند که خانواده تمام عقاید و نظرات خود را درباره همسر آنها به طور صریح بیان می کند و انتظار دارند این اظهار نظرها، به همسر آنها منتقل شود. در عین حال، خود خانواده ها، بخشی از مسئولیت خود را در شکل دهی صحیح روابط فرزنداشان نادیده می گیرند.
با ازدواج، هر فرد نقش جدیدی می پذیرد. در قبل از شروع زندگی مشترک، این نقش به طور ناگهانی، دو برابر می شود. در واقع فرد هم نقش فرزند خانواده را بازی می کند و هم نقش همسر را، هر دو طرف هم توقع دارند که فرد نقش خود را در مقابل آنها به بهترین نحو انجام دهد». این حالت، می تواند باعث ایجاد حالت ناخوشایندی در طرفین شود که آنها را نسبت به زندگی مشترک و یکدیگر بدبین کند فرد ممکن است دچار حالتی شود که براساس آن هویت فردی خود را از دست رفته تلقی کند. این احساس گمشدگی، فرد را دچار این تردید می کند که ازدواج، هویت فردی و شخصیت انسانی او را از بین برده است و طرف مقابل خود را بیش از هر کسی در ایجاد چنین حالتی مسئول می داند.
اگر نقش عوامل متفاوت چندان عمیق نیست، بهترین راه این است که افراد، با حفظ احترام خانواده ها، خودشان تصمیم گیری کنند.
شروع درگیری ها
یکی دیگر از حالت هایی که در زندگی زوج های جوان، پیش از شروع زندگی مشترک پیش می آید، مواجه شدن آنها با واقعیت وجودی فرهنگ، زندگی، عادت ها و خلق و خوی همسر و خانواده همسر است. پیش از رسمی شدن ازدواج، روابط همسران و خانواده های آنها شکلی رسمی و حساب شده دارد که بسیاری از تفاوت ها را در میان آنها می پوشاند. با گسترده شدن روابط و نزدیکی بیشتر آنها، بسیاری از جنبه های پنهان، رخ می نمایند.
فخاری می گوید، «ازدواج، بسیاری از امور پنهان را به خانواده ها نشان می دهد. زوج های جوان، به شکل واقعی و عملی با عقاید و فرهنگ خانواده طرف مقابل آشنا می شوند و چه بسا درمی یابند که این فرهنگ و عقیده تا چه حد با عقیده و فرهنگ خانواده خودشان متفاوت است.» در این حالت، هرکدام از زوجین، فشار خاصی را تحمل می کنند. از آنجا که رفتارها و روش ها در شرایط قبل از ازدواج مشخص است بعد از شروع زندگی مشترک، روابط شکل جدیدی پیدا می کنند و در واقع ارتباط خانواده ها با هم کمتر می شود . در پیش گرفتن روش و استراتژی خاص در برخورد با این موارد، می تواند به کمرنگ شدن وجوه افتراق و حل مسائل کمک کند. فخاری می گوید: «ممکن است فرد، ناگهان احساس کند که نمی تواند شیوه رفتار و غذا خوردن همسرش را تحمل کند. بعضی از سنت ها و عادت هایی که در فرهنگ خانواده های طرف مقابل وجود دارد، برای فرد قابل پذیرش نیست؛ خصوصاً، مرتب بر روی این مسائل دست می گذارند و بزرگنمایی می کنند.»
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
\\

\\

[h=1]8 نکته مهم برای برنامه‌ریزی یک ماه‌عسل رویایی[/h]
بعد از ماه ها برنامه ریزی عروسی و آماده سازی مراسم جشن، ماه عسل معمولا یکی از دقیق ترین و با برنامه ترین سفر هایی است که شما رفته اید و یا تا به حال خواهید رفت. از ساحل دریا تا ماجراجویی در جنگل، گزینه های نا محدودی پیش روی شماست. در ادامه فوت و فن‌هایی را برای کمک به شما که در پی برنامه ریزی سفر هستید پیشنهاد می‌کنیم.


1. امیدواریم از ماه عسل خود لذت ببرید. آفتابی یا بارانی، پر زرق و برق یا بی آلایش، ماه عسل شما، سفری است که در خاطر خواهد ماند. اما باید بدانید که دو موضوع بسیار مهم برای سفر زمان و بودجه سفر است. قطعا شما نمی خواهید مدت زیادی در حال رانندگی یا در قطار باشید در حالی که کل ماه عسل شما در کمتر از چند روز تمام می شود. اما اگر فرصت بیش از یک هفته و بودجه خوبی دارید پیشنهاد می کنیم به مسافرت خارج از کشور نیز فکر کنید تا تجربه‌ای متفاوت و جالب به دست بیاورید.

2. دنبال یک آرامش و لذت حداکثری باشید. چه اشکالی دارد؟ ماه عسل که یک سفر معمولی نیست! سعی کنید هواپیما و قطار درجه یک انتخاب کنید و اگر اتاق می خواهید رزرو کنید آن را به یک سویت ارتقا دهید و دنبال هتل هایی بگردید که خدمات ویژه زوج های جوان ارائه می کنند.

3. حتما به گونه ای برنامه ریزی کنید که بین مراسم جشن ازدواج شما و برنامه ماه عسلتان حداقل یک روز فاصله باشد. با توجه به حجم کار های مراسم و خستگی پس از مراسم، پیشنهاد می کنیم یک روز را به ریکاوری و رفع خستگی و جمع و جور کردن وسایل اختصاص دهید. اینگونه مطمئن خواهید شد که هیچ چیز مهمی را جا نخواهید گذاشت.

4. لباس هایی را که در نظر دارید تا در ماه عسل بپوشید حتما مد نظر بگیرید تا در ماه عسل با لباس های کثیف یا چروک مواجه نشوید.

5. دیگر دوران مجردی تمام شد. برای اسکان و خیلی از موارد دیگه حتما باید مدارک مهم خود را به همراه داشته باشید تا اثبات شود شما قانونا همسر یکدیگرید.
حتما به گونه ای برنامه ریزی کنید که بین مراسم جشن ازدواج شما و برنامه ماه عسلتان حداقل یک روز فاصله باشد​


6. به جاهایی می روید که رسم و رسوم خاصی دارند؟ از تمام این سنت های ویژه لذت ببرید. از غذا ها و نوشیدنی های محلی، مراسم ها و جشن های آیینی و باستانی و رفتار هایی که آنجا «رسم» است... باور کنید حتی به ذهنتان هم خطور نمی کند چقدر ممکن است هیجان انگیز و جذاب باشد.
7. یک برنامه شلوغ را برنامه ریزی نکنید. در سفر شما بسیار خوشحال خواهید بود که برای استراحت و تمدد اعصاب زمان دارید.

8. دوربینتان را فراموش نکنید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]نامزدی تان را جدی بگیرید!

[/h]انتخاب موفقیت آمیز همسر مستلزم عوامل بسیاری است که پیش زمینه همه آنها شناخت است. این شناخت از یک آشنایی اولیه شروع می شود و با گذراندن دوره خواستگاری، تحقیق، نامزدی و تصمیم‌گیری نهایی ادامه پیدا می کند.
درباره این که دوران نامزدی باید به کسب شناخت از طرف مقابل شما اختصاص یابد یا دوران عقد،خیلی ها تردید دارند و تصمیم گیری در این زمینه را به فرهنگ خانوادگی شان واگذار می کنند. اما فکر می کنید درست ترین حالت چنین رسم و رسومی چیست؟

شاید بد نباشد ابتدا چند نکته را درباره اهمیت دوران نامزدی و عقد بخوانید و بعد خودتان در این باره قضاوت کنید.

1- عقد برای راحتی خیال‌: هنوز هم خانواده‌هایی هستند كه پس از انجام مرحله خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر‌، با حذف مرحله شناخت‌، مهر عقد دائم بر انتخاب اولیه ایشان زده و دوره نامزدی را تبدیل به دوره عقد می‌كنند. استدلال این‌گونه خانواده‌ها چنین است: می‌خواهیم عقدشان كنیم خیالمان راحت شود؛ به بیان دیگر، تن سپردن به دوره آشنایی پیش از ازدواج فرزندان برای این پدر و مادرها اسباب ناراحتی خیال است.

از نتایج احتمالی این شتاب والدین برای رسیدن به آرامش آن است كه اگر انتخاب، اشتباه بود و ناهمخوانی و مشكلاتی در رابطه زوج وجود داشت با عقد زودهنگام‌، ناچار شوند به زندگی نامطلوب تن داده و یا درصورت از كف دادن طاقت‌، پس از سال‌ها رنج و تحمل و مدارا به‌دنبال طلاق رفته و تبعات و پیامدهای آن را پذیرا باشند؛ چنین است كه تعجیل برای رسیدن به آرامش خیال لزوماً ایشان را به هدف مطلوب نخواهد رساند.
از این رو بهتر است خانواده‌ها بعد از آشنایی اولیه اقدام به رفت و آمد خانوداگی كرده و در چارچوب شرع و عرف جامعه اجازه دهند دختر و پسر زیر نظر والدین با خصوصیات یكدیگر بیشتر آشنا شوند تا هم این آشنایی باعث كاهش تضادهای بعدی گردد و هم خانواده ها با رعایت عرف مرسوم راه آشنایی بیشتر را فراهم كنند.
انگیزه‌ها و تمایلات احساسی و فرهنگی و شتاب برای عروس یا داماد‌كردن فرزند و نیز هراس از به‌هم خوردن نامزدی فضای تصمیم‌گیری عاقلانه را برای زوج جوان تنگ می کند​



2- مقاومت در برابر حقیقت: گرچه خانواده‌ها پس از مراسم خواستگاری و انتخاب اولیه دختر و پسر، با معاشرت آنها برای شناخت بیشتر موافقت می‌كنند اما همیشه انصراف و پشیمانی ایشان از انتخاب را به‌سادگی نمی‌پذیرند، غافل از آنكه پس از دوره شناخت با دوگزاره منطقی روبه‌رو هستیم كه یكی تایید و دیگری رد انتخاب است و دلیل منطقی وجود ندارد كه لزوما در انتظار تایید انتخاب باشیم، در حالی كه برخی انگیزه‌های احساسی و فرهنگی والدین را به انتظار تایید انتخاب می‌نشاند و پشیمانی فرزندشان از انتخاب را گونه‌ای ناكامی و شكست می‌دانند؛ به‌ویژه اگر این پشیمانی (پشیمانی از انتخاب فرد خاص پس از دوره نامزدی) چندبار تكرار شود‌.
چه بسا همین انگیزه‌ها و تمایلات احساسی و فرهنگی و شتاب برای عروس یا داماد‌كردن فرزند و نیز هراس از به‌هم خوردن نامزدی فضای تصمیم‌گیری عاقلانه را برای زوج جوان تنگ كند. چه خوب است اگر پدر و مادر پس از دوره شناخت به فرزند خود بگویند: اگر به انتخاب خود باور و اطمینان بیشتر یافته‌ای از انتخاب درست تو خوشحالیم و اگر از انتخاب خود پشیمان شده‌ای باز هم خوشحالیم كه به موقع متوجه مشكلات احتمالی شده و از یك زندگی مشترك ناموفق‌، بركنار مانده‌ای.

3- پخش اخبار: یكی از اشتباهات و عادات ناپسند فرهنگی برخی والدین آن است كه پیش از قطعی شدن مسئله انتخاب همسر‌، در حالی‌كه فرزندشان دوره شناخت نامزد را می‌گذراند دوست و فامیل را از انتخاب اولیه فرزندشان باخبر می‌سازند، همین امر سبب می‌شود كه اگر زن یا مرد جوان از انتخاب خود پشیمان شوند فضای مناسبی برای بیان آنچه در دل دارند، نیابند. گویا باید دلیل پشیمانی و نتایج شناخت نامزد را برای همه اطرافیان توضیح دهند.
قدری خودداری در بیان مسائل خصوصی خانواده و پرهیز از شتاب برای خبركردن دیگران از پیامد منفی رنج و فشار روحی برای فرزندان خواهد كاست.
گاه پیچیدگی و بزرگی این اشتباه در حدی است كه برخی خانواده‌ها شروع آشنایی و نامزدی زوج جوان را با یك مهمانی مفصل اعلام می‌كنند.
دوستی می‌گفت: پس از قدری معاشرت و شناخت نامزدم، از انتخاب خود پشیمان شده و خانواده را از پشیمانی و تغییر تصمیمم آگاه كردم، پس از آن از مادرم شنیدم: «نمی‌خوام چیه؟ من 200نفر را شام دادم!» سخن این مادر به خوبی نشانگر كاستی‌هایی است كه در آن حرف مردم، همچنان پیشتاز است و بر سعادت فرد ترجیح داده می‌شود.

مفیدتر است اگر در دوره شناخت نامزد، رفتار والدین‌، همواره به زوج نامزد‌شده نشان دهد كه بیش و پیش از هر چیز در انتظار نتیجه شناخت و تحقیق زوج از یكدیگر هستند‌​

4- شتاب برای تداركات ازدواج‌: اگر هنگامی‌كه زوج نامزد شده در حال شناخت یكدیگر هستند‌، خانواده‌ها را در تدارك جشن و تهیه جهیزیه و گرفتن وام و... ببینند خود را در معرض یك عمل انجام شده می‌یابند و دوره نامزدی عملاً كاركرد واقعی و اصلی خودش (شناخت) را از دست داده و تبدیل به مقدمه ازدواج می‌شود. مفیدتر است اگر در دوره شناخت نامزد، رفتار والدین‌، همواره به زوج نامزد‌شده نشان دهد كه بیش و پیش از هر چیز در انتظار نتیجه شناخت و تحقیق زوج از یكدیگر هستند‌.

5- آسان‌گیری نابه‌جا: بارها شاهد بوده‌ایم كه زن یا مرد جوان از برخی رفتار ناشایست نامزد و یا مشكلات ارتباطی‌اش با او نزد پدر و مادر شكایت‌می‌برد و از ایشان می‌شنود كه «خوب می‌شه.وقتی رفتید زیر‌یك‌سقف درست می‌شه.»
روشن است كه نمی‌توان در رؤیا و تخیل و آرمان خواهی مطلق زیست و توقع انسان كامل از همسر داشت اما هشدارهایی چون گرایش فرد به مواد‌مخدر، وابستگی‌های بسیار به خانواده، خسّت، عدم‌كنترل خشم، داشتن همنشینان ناشایست و تفاوت‌های عمیق و وسیع فرهنگی و فردی و... مواردی نیست كه به‌سادگی قابل چشم پوشی باشد و تنها زیر یك سقف رفتن مشكلی را حل نمی‌كند.
گاهی دیده شده كه برخی خانواده‌ها توقع دارند اختلالات روحی و مشكلات اخلاقی و رفتاری فرزندشان نیز با ازدواج برطرف شود‌! به بیان دیگر ازدواج را جایگزین مراجعه به روانپزشك و مشاور می‌دانند.

6- چشم پوشی از اهمیت مشاوره: به انتظار روزی هستیم كه افراد‌، با همان جدیت و باوری كه برای درمان مشكلات جسمی‌، به پزشكان متخصص مراجعه كرده و آماده پذیرش هر زحمت و هزینه‌ای برای رسیدن به سلامت و بهبودی هستند‌، برای حل مسائل روحی و معنوی زندگی‌، مانند انتخاب همسر نیز مراجعه به روان‌شناس و مشاور را لازم بدانند.


7- نداشتن توانایی تفكیك مسائل: معاشرت محدود زن و مرد جوان در دوره نامزدی‌، گونه‌ای وابستگی و تعلق خاطر ایجاد می‌كند (هر قدر هم كه برای خود تكرار كنند در دوره شناخت به‌سر می‌برند‌)این وابستگی و تعلق خاطر‌، زمانی دردسر ساز می‌شود كه زوج متوجه می‌شوند مشكلات جدی در رابطه‌شان دارند اما به‌دلیل بندهای احساسی قادر به تصمیم‌گیری عاقلانه نیستند‌.
در این گونه شرایط برعهده والدین است كه فرزند را در تفكیك مسائل احساسی و عقلی یاری داده و به او یادآور شوند كه برای ‌تن ندادن به زندگی فرسایشی و قربانی نشدن به‌دلیل ازدواج اشتباه، باید دوره نقاهت روحی و احساسی و رنج دل كندن را تاب آورد.

8- به تأخیر انداختن آزمایش‌های پزشكی‌: شایسته است انجام آزمایش‌های پزشكی‌، پیش از آغاز مرحله شناخت مورد توجه قرار گیرد‌. گاه غفلت از این امر پیامدهای رنج آور و یا جبران‌ناپذیری را به‌دنبال می‌آورد و آن زمانی است كه زوج جوان پس از اطمینان یافتن از هماهنگی و توافق فكری و فرهنگی و ایجاد وابستگی و باور به یكدیگر‌، نتیجه منفی آزمایش را مانع ازدواج خود می‌بینند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]دوران نامزدی، چرا و چگونه؟[/h]
بعد از تفاهم و توافق های اولیه ای که برای ازدواج انجام می شود، طرفین دوران نامزدی یعنی دروان عقد تا عروسی را آغاز می کنند. دورانی برای شناخت بیشتر و شروع یک زندگی بهتر.


آثار و برکات دوران نامزدی
1. زمینه سازی جهت استقلال دختر و پسر و تدریجی نمودن جدا شدن دختر و پسر از خانواده ای که سال های متمادی در آن زندگی کرده و انس گرفته و عادت کرده اند. این دوره (نامزدی) باعث می شود پدر و مادر و نیز سایر اعضای خانواده خود را برای پذیرش و تحمل جدایی آماده سازند.

2. ایجاد انس و همدلی بین زوجین یکی دیگر از آثار دوران نامزدی است. چرا که این دوران ایام و لحظات شیرین و خاطر انگیزی را در مقایسه با ایام گذشته و حتی آینده برای زوجین رقم می زند. دوران نامزدی دوران گذشت و ایثار و محبت و نادیده گرفتن ناملایمات و ناهماهنگی است. دوران معشوق محور و خروج از خود خواهی است.

3.آمادگی والدین، از برکات بسیار مهم دوران نامزدی است. برپایی مراسم عروسی دختر و پسر نیاز به پیش شرط ها و لوازمی دارد که دوران نامزدی بهترین فرصت برای تامین آن نیازمندی هاست.

عدم توجه به کاستی ها و ضعف ها، به امید اصلاح آن ها در آینده یکی دیگر از موانع و آسیب های عمده فرآیند شناخت در دوران نامزدی است. کم نیستند کسانی که ضعف ها و ناهنجاری های خاصی را در طرف مقابل و خانواده اش می بیند اما بنا را بر اصلاح آنان در آینده می گذارند​


4. بدست آوردن شناخت بیشتر و بهتر از یکدیگر. این دوره را گاهی دوره شناخت عمیق تر و دقیق ترنامیده اند. در این دوره موقعیت ها و فرصت های بسیار مهمی بوجود آمده و زمینه های شناخت بیشتر را فراهم می سازد. ماهیت و شخصیت واقعی فرد در یک فرآیند ارتباطی غیررسمی شناخته می شود. دوره نامزدی این فضا و فرصت طلایی را بوجود می آورد. رفت و آمدها، خلوت ها، و تعاملات بیشتر، آن هم در بین فامیل ها، دوستان و آشنایان و لایه های پنهان شخصیت فرد را بیش از بیش نمایان می سازد. در این دوره تعارفات و احیاناً ظاهرسازی های و نقش بازی کردن ها، رنگ باخته و گاهی انتقاد ها و اعتراض ها بیشتر می شود. انتقادها باعث شناخت بیشتر و اعتراض ها موجب افشاگرهای بیشترمی شود. زوجین جوان و خانواده هایشان، نباید تصور کنند که بعد از تقد دیگر کاری از کار گذشته و راه بازگشتی نیست وعروس باید با لباس سفید به خانه بخت برود و با لباس سفید(کفن) خارج شود.
دوره نامزدی را می بایست دوره شناخت عمیق تر یکدیگر بدانند و اگر موانع عمده ای در جهت ادامه زندگی بوجود آمده و چهره واقعی نامزد (دخترو پسر) نمایان شد. بدون کمترین تردید (البته با مشورت مشاور راهگشا و توانا) مسیر بازگشت را همورا می سازند. چرا که بعد از عروسی و احیاناً بچه دار شدن، مسیر بازگشت ناهموار و بسیار دشوار خواهد شد. ضمناً نباید این مهم مورد غفلت فراگیرد که طول زمان دوران عقد باید دختر در حدی باشد که طرفین فرصت شناخت دقیق را بدست آورند. کم نیستند خانواده هایی که با عجله و شتاب بعد از نامزدی مراسم عروسی را دایر نموده و فضا و فرصتی برای تحقیق و آشنایی بیشتر برای طرفین فراهم نمی سازند. گاهی شتاب برای تدارک دوران سرنوشت ساز نامزدی را به دوران تهیه جهیزیه، گرفتن وام و تدارک تالار و لوازم عروسی و... تبدیل و محدود می کندد. این امر مشغله ذهنی و فکری طرفین را محدود به لوازم سخت افزاری عروسی نموده وآنان را از شناخت بیشتر یکدیگر محروم می سازد. لذا رفتار و گفتار والدین دو طرف باید به گونه ای باشد که فرزندان فقط به شناخت و نتیجه آن بیندیشند نه چیز دیگر.

5.عدم توجه به کاستی ها و ضعف ها، به امید اصلاح آن ها در آینده یکی دیگر از موانع و آسیب های عمده فرآیند شناخت در دوران نامزدی است. کم نیستند کسانی که ضعف ها و ناهنجاری های خاصی را در طرف مقابل و خانواده اش می بیند اما بنا را بر اصلاح آنان در آینده می گذارند. به این گروه هشدار می دهیم به وعده ها و وعیدها اعتنا نکنید و امید به رفع آسیب ها را در دل نپرورانید هر آنچه که هست را ببینید و همان را به رسمیت بشناسید. ریسک و احتمال را دفن کنید.

6. در فراز و فرود دوران نامزدی، مشاور را فراموش نکنید. از همین دوره حضور مشاوری دانا و توانا و با تجربه را در زندگی خود جدی بگیرید. هر آنچه ذهن و فکر شما را مشغول نموده و نگران می کند می بایست با مشاور درمیان گذارد و بر اساس توصیه های او عمل کنید.

7. در بسیاری موارد و وابستگی و دلبستگی عاطفی و احساسی مانع شناخت صحیح شده و حتی در موارد زیادی مانع پشیمانی و بازگشت (به رغم قطعی شدن آسیب ها و آفت های فکری و فرهنگی و اخلاقی طرف مقابل).
خانومی جوان می گفت من از همان روزهای اول بعد از نامزدی متوجه اعتیاد نامزدم شدم اما به دلیل علاقه و عشق شدیدی که به او داشتم و نیز به جهت ترس از آبرو و... به این معضل بی اعتنایی نمودم اما بعد از 9 سال زندگی مشترک و داشتن فرزند 7 ساله، امروز از هم جدا شده و زندگی سیاهی را برای خود و فرزندم رقم زدم. ای کاش در همان دوران نامزدی جدا می شدم.!

8.فراموش نکنید در صورت هموار شدن مسیر زندگی مشترک و نبود موانع عمده ادامه زندگی دوران نامزدی بهترین و شیرین ترین دوران برای ابراز و تعمیق و گسترش عشق و محبت است. خاطرات این دوران دا دست کم نگیرید و اوراق و صحنه های زیبایی را در این دوران برای خود ثبت و ضبط کنید.
در این دوران دل و دیده مهیای پذیرش گفتنی ها و دیدنی های مهم و عاشقانه است. از این فرصت برای پیدایی و تکوین و تکامل عشق و محبت بهره بگیرید.
خاطره نویسی به ثبت رساندن نگاه و نظر طرفین برای آینده زندگی بسیار مفید و سازنده خواهد بود. دیدگاه های نقطه نظرهاست. دغدغه ها و اندیشه ها را در قالب تصاویر، فیلم ها و نامه ها ترسیم و بایگانی کنید.

9.رابطه جنسی و رعایت عرفیات : اگرچه در این دوره زوجین می توانند رابطه زناشویی و جنسی داشته باشند اما به جهت رعایت عرفیات و نیز طی کردن دوره شناخت بهترو بیشتر لازم است بشدت مراقب رفتار جنسی خود باشند. چه بسا با انعقاد نطفه در این دوره مشکلات حاد و غیر قابل تحملی برای طرفین بوجود آید که گاهی متاسفانه برای حل آن حتی به سقط جنین اقدام نموده و زندگی را با استرس و اضطراب و ناراحتی و گناه آغاز می کنند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]نکات مهم در جلسه خواستگاری[/h][h=3]معیارهای انتخاب همسر ( قسمت دوم )[/h]

در قسمت قبل به مطلب همسر ایده ال من پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ... پس از مطرح کردن معیارهای انتخاب همسر ، سؤالی که در ذهن همه افراد مطرح می شود این است که چگونه می توان قبل از ازدواج به خصوصیات روحی و روانی همسر پی برد؟ و آیا می شود با رعایت موازین شرعی و عرفی، شخصی را قبل از ازدواج شناخت؟ خواستگاری در درجه اول احترام و اکرام به جنس مؤنث است.

جواب این سؤال تا حدودی مثبت است به شرطی که عاقلانه با موضوع برخورد شود. به پسران جوان توصیه می کنیم، دقت کنید شخصی را که برای ازدواج انتخاب می کنید، آیا شخصیت اجتماعی، یعنی مجموعه حرکات، رفتارها، آدابِ معاشرت و برخورد اجتماعی اش با عقاید شما همخوان هست یا خیر؟ اگر همخوانی وجود داشت تحقیقات جزیی در مورد خانواده اش به عمل آورید و خانواده او را با خانواده خود از لحاظ اقتصادی ، اجتماعی مقایسه کنید، اگر در یک ردیف بودید به خواستگاری بروید. دختر خانم های جوان باید ابتدا تحقیقات جزیی در مورد خواستگارشان به عمل آورند اگر در کلیات مانند وضعیت اقتصادی و اجتماعی، موقعیت شغلی و تحصیلی، فرد مورد نظرشان با آنها همخوان است، اجازه دهند خواستگار به خانه آنها بیاید.

تاریخچه خواستگاری به قبل از میلاد مسیح برمی گردد. خواستگاری از طرف مردان انجام می شده. به عبارت دیگر مرد به خواستگاری زن می رود، و این امر به خاطر تفاوت های روان شناختی زن و مرد است، خواستگاری در درجه اول احترام و اکرام به جنس مؤنث است. زمانی که به خواستگاری می روید و یا از شما خواستگاری می شود، زیباترین لباسهایتان را به تن کنید و پوششی شیک و مناسب داشته باشید. اولین دیدارها همیشه در اذهان باقی می مانند. عده ای با لباس های نامناسب و نه چندان تمیز به خواستگاری می روند و تصورشان این است که این شخص باید وضعیت زندگی مرا بداند در صورتی که این وضعیت خاطره خوشی به جا نمی گذارد. در تمام طول مراسم خواستگاری متانت و وقار باید از ناحیه هر دو خانواده مراعات شود و رفتارهای نامناسب و جلف ، ذهنیت های بدی را رقم می زنند. هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشید، و دقت لازم را به عمل آورید تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانید به خاطر بسپارید و هنگامی که خودتان صحبت می کنید نیز سعی کنید، سنجیده حرف بزنید. پس از این که از گذشته و شرح حال فرد مقابل مطلع شدید می توانید دیدگاهش را راجع به مذهب سؤال کنید.

در هنگام صحبت کردن با فرد مورد نظر در اولین جلسه بنا را بر صداقت و یکرنگی بگذارید و متعهد شوید که آنچه می گوئید کاملاً از سر صدق و صفا باشد و به این تعهد خود نیز پای بند شوید. بهتر است به عنوان اولین سؤال از فرد مقابل بخواهید خودش را کامل معرفی کند؛ به عبارت دیگر از او بخواهید خلاصه ای از گذشته زندگیش برای شما بگوید خودتان نیز متقابلاً خلاصه ای از سرگذشت خود را مطرح نمایید.سرگذشت و بیوگرافی شامل این موارد می شود: معرفی کامل نام و نام خانوادگی، شغل، سن، شغل پدر و مادر، میزان تحصیلات هر یک از آنها، وضعیت شغلی و تحصیلی و سنی دیگر افراد خانواده، و این که شما در چه خانواده ای و با چه شرایطی بزرگ شدید و مسائل خاص زندگی شما در گذشته چگونه بوده است. در هنگام صحبت کردن فرد مورد نظرتان، سراپا گوش باشید، و دقت لازم را به عمل آورید تا مطالب گفته شده را بهتر بتوانید به خاطر بسپارید و هنگامی که خودتان صحبت می کنید نیز سعی کنید، سنجیده حرف بزنید. پس از این که از گذشته و شرح حال فرد مقابل مطلع شدید می توانیددیدگاهش را راجع به مذهب سؤال کنید. بپرسید نگرش شما راجع به مذهب چیست؟ مذهب چقدر در زندگی شما نقش دارد و تا چه اندازه به آن اهمیت می دهید؟ و بعد متقابلاً دیدگاه خودتان را راجع به مذهب مطرح نمایید و دقیقاً نگرش خود را در این مورد تشریح نمایید؛ اگر برای مثال در مورد احکام مقید هستید و علاوه بر واجبات، مستحبات را نیز رعایت می کنید، این مورد را حتماً تذکر دهید و با نگرش ها و احساسات فرد مقابل مقایسه نمایید. مطلب دیگری که می توانید سؤال کنید نگرش مخاطب شما راجع به مسائل اقتصادی و نحوه درآمد است، در اینجا شغل خود و میزان درآمد ماهیانه خود را مطرح کنید؛ بلوف نزنید، آنچه واقعاً هست را بگویید. خانم ها نیز باید از خواستگارشان سؤال کنند به نظر شما یک زن و همسر ایده آل چگونه فردی می تواند باشد و بعد صفات مطرح شده را با خصوصیات و ساختمان روانی خود مقایسه کنند، اگر ناهمخوانی یافتند باید بگویند این ویژگی ها را ما نداریم و یا اصلاً با ساختمان روانی ما بیگانه است، خانم ها حتماً سؤال کنند انتظار مرد مورد نظرشان از آنها چیست، به نظر آنها زن باید با چه نوع پوششی در اجتماع ظاهر شود، چگونه باید با مردم نشست و برخاست نماید. نظرش راجع به شاغل بودن زن چیست.

امکانات مالی خود را توضیح دهید، اگر توان مالی شما در شرایط فعلی بیشتر از امکانات موجود نیست این مورد را نیز تذکر دهید و سپس نظر دختر خانم را در این مورد بخواهید، ببینید ایشان چه مقدار پول را برای داشتن یک رفاه نسبی لازم می دانند، و اگر خواسته های ایشان با درآمد شما همخوان نیست موضوع را مطرح و روی آن تأکید نمایید، [h=2]وعده ها و قول هایی که با امکانات شما نمی خواند و امکان برآورده شدنش نیست ندهید.[/h]همیشه برای بهتر شدن زندگی تلاش کنید ولی قول های نابه جا ندهید. علاوه بر نگرش خود و فرد مورد نظر، در مورد مسائل مادی و اقتصادی باید موقعیت اقتصادی هر دو خانواده را با یکدیگر مقایسه کنید. فراموش نکنید بسیار مهم است که دختر و پسر از یک ردیف اقتصادی با یکدیگر ازدواج کنند و ازدواج طبقات متضاد اجتماعی اصلاً صلاح نیست. یکی دیگر از مطالبی که حتماً باید در جلسه خواستگاری پرسیده شود،ارزش های خانوادگی است. باید بفهمید در خانواده فرد مقابل چه چیزهایی ارزش است. اگر در خانواده شما تحصیل جایگاه مهمی دارد و خانواده برای تحصیلات و فرد تحصیل کرده ارزش زیادی قائل هستند، ولی در خانواده شخص مورد نظر شما هیچ بهایی به تحصیل و تحصیل کرده داده نمی شود، جای تأمل دارد؛ باید اندکی دست نگه دارید. یا چنانچه در خانواده شما حجاب و رعایت کردن آن بسیار مهم است و یکی از ارزش های حساس در خانواده به شمار می رود ولی در خانواده طرف مقابل حجاب کم رنگ است و یا اصلاً جایگاهی ندارد و در عوض پول مهمترین ارزش است، در اینجا شما با یکدیگر همخوانی ندارید.

بعد از بررسی نگرش های فرد مقابل راجع به مذهب و مسائل اقتصادی و ارزش های خانوادگی، نوبت به بررسیارزش های درون فردی می رسد. در اینجا افکار، عقاید، ایده آل ها و علائق را به طور کاملاً جزیی مطرح کنید. آقایان حتماً از خانم ها بپرسند، به نظر آنها یک مرد ایده آل چگونه فردی است، و چه شرایطی باید داشته باشد؟ اگر خصوصیاتی را که خانم مطرح می کند در وجود شما نیست سریعاً اعلام نمایید این خصوصیات فردی مورد نظر شما، در ما نیست و یا اصلاً نمی توانیم اینگونه باشیم. خانم ها نیز باید از خواستگارشان سؤال کنند به نظر شما یک زن و همسر ایده آل چگونه فردی می تواند باشد و بعد صفات مطرح شده را با خصوصیات و ساختمان روانی خود مقایسه کنند، اگر ناهمخوانی یافتند باید بگویند این ویژگی ها را ما نداریم و یا اصلاً با ساختمان روانی ما بیگانه است، خانم ها حتماً سؤال کنند انتظار مرد مورد نظرشان از آنها چیست، به نظر آنها زن باید با چه نوع پوششی در اجتماع ظاهر شود، چگونه باید با مردم نشست و برخاست نماید. نظرش راجع به شاغل بودن زن چیست. اگر خانم ها در شرایط فعلی شاغلند و به شغلشان نیز علاقه مند هستند و کار کردن برایشان اهمیت دارد، ولی احساس می کنند خواستگارشان نظر چندان مساعدی نسبت به شاغل بودن زن ندارد باید به این نکته تأکید شدید کنند، حتی در صورت لزوم آن را شرط ضمن عقد قرار دهند. فرد مورد نظر را مورد مطالعه قرار دهید نکات مثبت را در شخصیت و موقعیت وی جستجو کنید و آن را در یک ستون زیر هم قرار دهید در مقابل ستونی را نیز به صفات و خصوصیات منفی اختصاص دهید. آن مورد یا مواردی از خصوصیات منفی را که اطمینان صد در صد دارید تغییر می نماید مثبت حساب کنید. و سپس آنها را مورد سنجش قرار دهید و تحلیل کنید.

مسئله دیگری که باید در خواستگاری مطرح شودبرنامه های فعلی و برنامه های آینده است. وضعیت فعلی تان را کاملاً مشخص نمایید، برنامه های آینده را نیز حتماً مطرح کنید. اگر قصد ادامه تحصیل دارید این نکته را تذکر دهید. اگر قصد جا به جایی و مسافرت خارج از کشور دارید، باید قبل از ازدواج مطرح نمایید. اگر بیماری های جسمانی خاص دارید، و یا قبلاً در زندگی شما اتفاقی افتاده است (احتمالاً نامزدی یا عقد داشته اید و ناموفق بوده است و یا مسائل مشابهی داشته اید) آنها را پنهان نکنید قبل از این که همسرتان از دیگران بشنود و نسبت به شما بی اعتماد گردد خودتان مطرح نمایید؛ در این صورت وجدان راحتی نیز خواهید داشت. شاید همه این مطالب را در جلسه خواستگاری نتوان مطرح کرد، هیچ اشکالی ندارد تعداد جلسات خواستگاری را اضافه نمایید، مشروط به این که حسن نیت داشته باشید. بعد از این که طی جلسات خواستگاری اطلاعات لازم را دریافت کردید و نکته ای بر شما مبهم نماند، زمان ارزشیابی و تجزیه و تحلیل فرا می رسد. در اینجا فرد مورد نظر را مورد مطالعه قرار دهید نکات مثبت را در شخصیت و موقعیت وی جستجو کنید و آن را در یک ستون زیر هم قرار دهید در مقابل ستونی را نیز به صفات و خصوصیات منفی اختصاص دهید. آن مورد یا مواردی از خصوصیات منفی را که اطمینان صد در صد دارید تغییر می نماید مثبت حساب کنید. و سپس آنها را مورد سنجش قرار دهید و تحلیل کنید. گاهی اوقات یک مورد منفی به تمام موارد مثبت می چربد مثلاً فرد مورد نظر تحصیلات و شغل خوب دارد از خانواده خوب و نجیب و موقعیت اقتصادی اش نیز مناسب است، اخلاق خوبی هم دارد ولی معتاد است. در این شرایط باید دست نگه داشت و برای ازدواج عجله نکرد و یا این که شرایط زندگی خوب است ولی شغل غیرقانونی دارد. مسلماً زندگی با چنین شخصی سراسر اضطراب خواهد بود. پس از آنکه ارزشیابی انجام شد و وجوه اشتراک و تفاهم زیاد بود باید تحقیقات کامل، در محل زندگی و محیط کار در مورد چگونگی رفت و آمد با دوستانش و دیگر موارد به عمل آید عده ای معتقد به انجام تحقیق قبل از ازدواج نیستند و می پندارند افرادی که از آنها تحقیق می شود اگر گرایش و نظر خوب به فرد داشته باشند همه چیز را مثبت جلوه می دهند و اگر با فرد مورد نظر مشکل داشته باشند وی را آدمی منفی ارزیابی می نمایند و واقعیات را مطرح نمی کنند. در صورتی که در واقع چنین نیست. اگر از تعداد زیادی تحقیق به عمل آید حداقل نتیجه اش این خواهد بود که به شما می گویند آیا این فرد قبلاً ازدواج کرده است یا خیر؟ و آیا اینها خانواده جار و جنجالی هستند یا خیر؟ آیا برخورد اجتماعی خوبی با مردم دارند یا نه؟ بنابراین تحقیق بدون منفعت هم نیست؛ شناخت شما را نسبت به همسر آینده و فرد مورد نظر افزایش می دهد.

پشتوانه تمامی مسائل گفته شده، توکل به خدای متعال و قادر مطلق است. در صورتی که تشابهات زیاد و تحقیقات انجام شده، مثبت بود با توکل بر خدا ازدواج کنید. ان شاءا... زندگی خوب و سرنوشت خوبی در انتظار شما خواهد بود. در اینجا نکته ای قابل ذکر است و آن این که، هر ازدواجی علیرغم تمامی دقت هایی که برای آن به عمل آید و با رعایت کلیه ملاک ها و معیارهای گفته شده، باز هم حدود بیست درصد ریسک دارد. و این ریسک به خاطر جنبه های ناشناخته آن است یا پیش بینی هایی که به وقوع پیوسته است یا خلاف تصور بوده است و به خاطر مسائلی بوده که قبل از ازدواج سؤال و مطرح نشده اند و یا اگر پرسیده شده اند جواب صحیحی برای آنها دریافت نکرده اند. بنابراین رعایت کردن معیارهای ازدواج ، تضمین صد در صد برای ازدواج موفق را همراه ندارد ولی در بسیاری از مواقع از به وجود آمدن مشکلات پس از ازدواج جلوگیری می کند و از تنش ها و ناراحتی های درون خانوادگی پس از ازدواج می کاهد.
[h=2]سخنی با خانواده ها[/h]بعضی از خانواده ها مقیدند بلافاصله پس از یک جلسه خواستگاری، تکلیف دختر و پسر مورد نظرشان مشخص شود و موافق نیستند خواستگاری به چندین جلسه موکول شود. به این دسته خانواده ها متذکر می شویم انتخاب همسر و ازدواج نیاز به مطالعه و شناخت دارد و این شناخت در یک جلسه خواستگاری مثلاً یک ساعته مقدور نیست. بنابراین اگر دختر و پسر به قصد ازدواج می خواهند با یکدیگر صحبت بیشتری داشته باشند ، خانواده ها باید در این مورد قدری انعطاف به خرج دهند:شناخت لازمه زندگی است. نگرانی این نوع خانواده ها به خاطر قضاوت مردم و آشنایان است در صورتی که مردم، آشنایان و همسایگان هم نظر منفی راجع به خواستگاری کردن از دختران ندارند. پسری هم که به قصد خواستگاری وارد خانه شما می شود حریم خانه برایش اخلاق ایجاد می کند و این امر بسیار بهتر از آن است که دختر و پسر در خارج از محیط خانه و دور از اطلاع خانواده ها رفت و آمد داشته باشند و تصمیمات نسنجیده بگیرند و یا معضلات اخلاقی به وجود آورند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]توصیه هایی در تداوم زندگی زناشویی[/h][h=2]لزوم مشاوره در ازدواج ( قسمت بیست و هشتم)[/h]

در قسمت قبل به
لزوم شور و مشورت در خانواده پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم...
عشق و محبت بین زن و شوهر از ارکان اصلی نظام خانواده است؛ اما با گذشت زمان و سپری شدن شور و شوق دوران نخستین ازدواج، گاه این فکر به ذهن همسران می آید که بعد از چند سال زندگی میزان علاقه آنان نسبت به هم چقدر تغییر کرده است. برخی از آنان، هنگامی که در زندگی مشترک خود خدشه ای ببینند چنان از کوره در می روند و پل های پشت سر خود را خراب می کنند که دیگر نمی توانند روابطشان را نسبت به دیگری ترمیم کنند. هدف از ارائه توصیه های زیر، آموزش برای ارتقای سازگاری و توجه کردن به ویژگی های مثبت یکدیگر،
افزایش اعتماد به نفس ، کاهش اضطراب و تنش های موجود در جهت بهداشت و سلامت روانی است که موجب تداوم زندگی و جلوگیری از هم گسیختگی خانواده است. [h=2]1. خانواده یک مجموعه است:[/h]مجموعه ای شامل زن ، شوهر و فرزندان و در مرحله بعد اقوام و خویشاوندان. خانواده زمانی موفق خواهد بود که در آن هماهنگی وجود داشته باشد و همه اعضا در یک محفل انس با کمال صمیمیت و شادی زندگی کنند . چون وجود هر نوع مشکل و ناهماهنگی حتی از سوی یک عضو، کل خانواده را دچار ناراحتی می نماید؛ بنابراین از هر نوع رفتاری نظیر طعنه زدن، تحقیر، مقایسه کردن و... پرهیز کنید. [h=2]2. زندگی مشترک، عرصه کمال است، نه صحنه پیکار؛[/h]بنابراین در رفع بحران ها مانند یک تن واحد عمل کنید؛ یار و یاور هم باشید. کوشش نکنید بر دیگری تسلط یابید؛ با هم و در کنار هم باشید نه رو در روی هم! سعی کنید به قول «ابراهام مزلو» از «من واقعی» بگذرید تا به « مای واقعی» برسید. [h=2]3. از ابراز محبت نسبت به یکدیگر دریغ نکنید؛[/h]ابراز محبتِ به موقع در زندگی مشترک ، علاقه ، نشاط و طراوت به وجود می آورد. این امر فقط لازمه روزهای نخستین ازدواج نیست؛ بلکه با گذشت زمان نهال نوپای زندگی به درختی تناور تبدیل می شود که نیاز بیشتری به آبیاری دارد؛ با ابراز محبت و نشان دادن عشق و علاقه به هم، می توان این درخت تناور را برای همیشه با نشاط ، بارور و با طراوت نگه داشت.

[h=2]4. عاشقانه به هم نگاه کنید .[/h]نحوه نگریستن هر یک از ما به دیگری به « چگونه بودن ما» بستگی دارد؛ نه به" چگونه بودن او". همسران ، تماشاچی زندگی یکدیگر نیستند؛ بلکه شریک مشاهده شده زندگی یکدیگرند. زنی می گفت:" از زمانی که ازدواج کرده ام ، شوهرم بیشتر ترجیح می دهد که به جای مصاحبت با من ، برنامه ورزشی تلویزیون را تماشا کند؛ یک بار وقتی به او اعتراض کردم که «چقدر ژولیده ای» ، پاسخ داد: تو «هم شلخته ای».
این بحث بیهوده و زیان آور نشانگر آن است که چگونه همسران به جای عشق ورزیدن به هم ، ممکن است در جستجوی برشمردن عیب های یکدیگر باشند. این یک طریق نگاه کردن به زندگی است؛ اما شیفتگی شما وقتی حاصل می شود که فکر کنید همسر شما فردی باشکوه ، ناب، صمیمی ، خوش خلق و باهوش است. این شیوه نگرش به زندگی به ما می آموزد به جای این که عشق را جستجو کنیم ، با عشق و محبت به زندگی نگاه کنیم. «زبانِ نگاه» زبان مؤثری است. شما با نگاه کردن به طرف مقابل، به او می فهمانید که به صحبت کردن با او علاقه مند هستید. اگر او سخن می گوید، شما با تبسم ، به صورت و چشم او نگاه کنید. این حالات شما، اثر معجزه آسایی در ایجاد صمیمیت و عشق شما دارد.
میل به صمیمیت نه فقط جنبه جسمی ، که جنبه روانی نیز دارد. این میل مکرراً به عنوان اشتیاق خاصی به خلوت و تنهایی در نظر زوج ها جلوه گر می شود. علاوه بر این، اغلب در یک زوج عاشق شاهد به وجود آمدن زبانی رمزی و عبارت های محرمانه ای هستیم که افراد دیگر قادر به درک آن نیستند؛ و نیز شیطنت ها، اشاره ها و کنایه هایی که تنها عشاق آن را می فهمند.
[h=2]5. بر اشتباه خود پافشاری نکنید؛[/h]وقتی یکی از شما اشتباه کردید؛ صادقانه و صمیمی به آن اعتراف کنید ؛ مراقب باشید که احساسات دیگری را جریحه دار نسازید. صداقت و اظهار پشیمانی و ندامت تنها علاج واقعه است؛ زیرا قبول نکردن اشتباه و نپذیرفتن خطا، اختلاف را دامن می زند؛ تا زمانی که به اشتباه خود معترف نشوید و صمیمانه از همسرتان پوزش نخواهید، رابطه زناشویی تان ترمیم نمی شود. [h=2]6. نخست باید بدانید هر موضوعی را به نوعی خاص با همسر خود در میان بگذارید.[/h]اگر فکر می کنید گفتن اسرارتان ضرورتی ندارد و نگفتن آن آینده شما را تهدید نمی کند؛ در برملا کردن آن اصرار نکنید. هنگام گفتن مسئله ای که در گذشته داشته اید ، ابتدا بخشی از آن را فاش نمایید؛ بدین معنی که از مسائل کوچکتر شروع کنید و اگر دیدید همسرتان ظرفیت پذیرش آن را دارد، به تدریج مسائل مهمتر را پیش بکشید. [h=2]7. در مطرح کردن مسائل ناخوشایند، سعی کنید خود را هم دخالت دهید؛[/h]مثلاً به جای این که بگویید، چرا با فلانی این طور برخورد کردی؟ بهتر است بگویید:" کاش با فلانی این طور برخورد نمی کردیم."

[h=2]8. هنگام طرح مسئله با همسر خود، هرگز جمله" تو با هیچ کس نمی توانی کنار بیایی" را به کار نبرید؛[/h]چون تنها همین جمله باعث می شود، او دیگر هیچ وقت مسئله خود را با شما در میان نگذارد. [h=2]9. به جای جستجو در اعمال و رفتار همسرتان و یا تجسس در اوراق شخصی وی، سعی کنید از خود او سؤال کنید ؛[/h]شاید شما در اشتباه باشید. گفتگو با همسرتان در مورد مسئله ای که شما را به شک و تردید می اندازد، موجب می شود مشکل آسان تر حل شود. [h=2]10. اشتباهات یکدیگر را به رخ هم نکشید؛[/h]زیرا پایه های زندگی مشترک را سست می کند و سپس ویران می سازد. از اشتباهات خود پند بگیرید: هنگامی که جراحت اختلاف التیام یافت سعی کنید صمیمی باشید؛ اعتراف به گناه و عذرخواهی دلیل سعه صدر و پیشگیری از اشتباه مکرر است.
[h=2]11. اگر خطایی از همسر خود دیدید، زود از کوره در نروید و سفره دلتان را نزد هر کس باز نکنید.[/h]به خصوص پیش پدر و مادر خود درد دل نکنید. زیرا این کار موجب سرافکندگی همسرتان می شود و امکان آشتی را بسیار ضعیف می کند. اگر رابطه شما با همسرتان تیره شد، سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید؛ متین و خونسرد باشید و گرنه رفتارتان غیرمنطقی می شود؛ و ممکن است دست به کاری بزنید که موجب پشیمانی شما شود؛ سعی کنید
بر عصبانیت خود غالب شوید . [h=2]12. اگر می خواهید عشق و علاقه خود را به همسرتان تداوم ببخشید؛[/h]نخست باید یاد بگیرید که زمان کافی را برای با هم بودن و ابراز محبت اختصاص دهید. رابطه صمیمانه گذشته را تجدید کنید؛ به انگیزه عشق و ازدواجتان بیندیشید؛ با همسرتان درباره نخستین روزهای آشنایی و دوران خوش زندگی گفتگو کنید؛ زیرا یادآوری شادی ها و رویدادهای شیرین آن روزها، هم وجودتان را گرم می کند و هم تازگی و طراوت رابطه شما را با همسرتان حفظ خواهد کرد. [h=2]13. سعی کنید تلافی جو نباشید ؛[/h]این نکته مهمی است؛ اگر بخواهید به تلافی اشتباه همسر خود ، لجبازی کنید ، همه پل های رابطه با همسرتان را خراب کرده اید ؛ حسادت چشم عقل را کور می کند. کینه جویی انگیزه اشتباه های خطرناکی می شود که جبران ناپذیر است. در عوض ، گذشت و فداکاری ، فردی را که مرتکب اشتباه شده است ، برای همیشه نسبت به همسرش مدیون می کند. [h=2]14. انعطاف پذیر باشید؛[/h]انعطاف پذیری یکی از ویژگی های مهم برای ایجاد سازگاری بیشتر و سلامت روانی است. با چشم پوشی و نرمش نسبت به برخی رفتارهای کودکانه و لجبازی ها ، نه تنها می توان از تنش های بی دلیل پیشگیری کرد؛ بلکه می توان بنیان خانواده را بیش از پیش مستحکم تر کرد. مسائل و موارد اختلاف را صرفاً به نیت رسیدن به دیدگاه مشترک طرح کنید، نه به تکرار و تثبیت کدورت و دشمنی.

[h=2]15. صبر و بردباری همسر خود را به عنوان وظیفه او قلمداد نکنید؛[/h]بلکه متقابلاً در موارد مشابه ؛ با گذشت، متانت و نکته سنجی، قدردانی خود را نسبت به او ثابت کنید. [h=2]16. همسر آزرده، شریک خوبی برای زندگی نیست؛ یکدیگر را نیازارید؛[/h]و نیز اجازه ندهید یکنواختی و کسالت، غبار غم بر زندگی شما بیافشاند. برای پیشبرد و تنوع و رونق زندگی هر روز قدمی هر چند کوچک بردارید. [h=2]17. نسبت به همسرتان احساس مسئولیت کنید.[/h]احساس مسئولیت چیزی نیست که از خارج به فرد تحمیل شود. احساس مسئولیت، به معنای واقعی آن، امری کاملاً ارادی است؛ پاسخ آدمی است به نیازهای یک انسان دیگر، خواه این نیازها بیان شده باشد یا بیان نشده باشد." احساس مسئولیت کردن" یعنی توانایی و آمادگی برای " پاسخ دادن". پاسخ به عشق دیگری و توجه به نیازهای روانی او. [h=2]18. به همسرتان احترام بگذارید و احساسات او را درک کنید.[/h]منظور از درک احساسات آن است که همسر خود را آن طور که هست بشناسید : از نظر خصوصیات اخلاقی، عقلی، ایمانی، ایده ها، آرزوها و بالاخره احساسات و عواطف. احترام گذاشتن به همسر عبارت است از پذیرش وی آن طور که هست و ارزش گذاشتن به شخصیت و کمالات او که مظاهر آن در گفتار و کردار در فرهنگ های مختلف متفاوت است. بنابراین همسران باید ضمن وحدت فرهنگی از مصادیق احترام در زمینه های مختلف تبعیت کنند و آنها را در مورد همسر خود به کار بندند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]ارتباط دختر و پسر به قصد ازدواج
[/h]

وعده ازدواج و بهانه شناخت خصوصیات رفتاری از مهمترین عواملی است كه ارتباط بین دخترها و پسرها را در جامعه ما توجیه می كند. بخصوص دخترها كه معمولاً با وعده ازدواج تن به دوستی می دهند.
اما جوان امروز در ارتباط با جنس مخالف خود به دنبال چیست؟ ازدواج، عاطفه، محبت، وقت كشی، عشق یا ...؟
روان شناسان معتقدند، میل و كشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یك نیاز طبیعی، فطری و روانی است. آنان می گویند در تمام فرهنگها و كشورها ، پسران و دختران در سن بلوغ اولین نگاه و گرایش را به سوی جنس مخالف ابراز می كنند. اما مرز این كشش در هر فرهنگی تعریف شده است، برای مثال در جوامع غربی و سایر جوامع غیر مسلمان ارتباط میان دو جنس مخالف به خود فرد سپرده شده و هر شكلی از این ارتباط مورد پذیرش جامعه و فرهنگ آن است. اما در كشورهای مسلمان و برخی فرهنگها این ارتباط محدود است و در مواردی به فضای سیاسی و اجتماعی جامعه بستگی دارد اما
[h=2]رابطه دخترها و پسرها در جامعه ی ما چگونه است؟[/h]در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شكل وسیع نبود، از این رو كنترل بیشتری بر جوانان صورت می گرفت، اما واقعیت این است كه بسیاری از جوانان امروز در ارتباط های خود به ازدواج فكر نمی كنند، به اعتقاد جامعه شناسان در جامعه امروز وجود مسایل اقتصادی، نگاه دوگانه جامعه مدرن و سنتی، فراگیری اطلاعات و دانش و پدیده جهانی شدن كه مبتنی بر ارزشهای دینی نیست، احساس دو گانه ای را در این نسل پدیدار كرده است.
یك صاحبنظر در این باره می گوید: غرایز احساسی عاطفی و اخلاقی جوان برگرفته از فضیلت های نهفته در ذات اوست كه با نكات متعالی و دستورات حیات بخش اسلامی می تواند مورد سنجش عمیق قرار گیرد. آنچه كه جوان متهور و متحول امروز ایران طلب می كند، مسلماً آشفتگی ها و نابسامانی های غربی نیست. وظیفه ی والدین ، مربیان و مسئولان است كه در زمینه مسائل جوانان به خصوص ارتباط دختر و پسر، روح، فكر و اخلاق اجتماعی آنان را مدنظر قرار دهند و بر این محور كه بسیار حساس و پیچیده است، برایشان تعیین تكلیف كنند. اگر فرهنگ ازدواج صحیح را به جوان آموزش ندهیم، غرایز جوانی او ممكن است رشته اخلاق را گسسته و او را به بیراهه بكشد.
اما آیا ارتباط بین دو جنس همیشه به پیوندهای عاطفی و صمیمانه منجر می شود؟ آیا این نوع ارتباط نمی تواند به زمینه های علمی، فرهنگی و ... محدود باشد؟ یك صاحبنظر در این باره می گوید:«از آنجا كه در جامعه ما نگاه دوگانه ای نسبت به این مسئله وجود دارد، نتوانسته ایم به تعریف قابل قبولی در این باره برسیم به همین دلیل نوع نگاه به دو جنس مخالفی كه كنار یكدیگر قرار می گیرند، عمدتاً با سوء ظن و سوء نیت همراه است و به معنای ناخوشایند موضوع یعنی دوست دختر و پسر تعبیر می شود. در حالی كه می توان به جوانها آموزش داد كه مباحثه و مكالمه با یك غیر همجنس در صورتی كه بر محوری صحیح انجام گیرد، شاید حتی مزیت اخلاقی و اجتماعی و شخصیتی برای او و جامعه در برداشته باشد.»

[h=3]چرا ارتباط ناسالم[/h]برخی كارشناسان تربیتی تحلیل اینگونه رفتارها و تفكرات را به اِعمال محدودیت های غیر منطقی به جوانان نسبت می دهند و می گویند كه وقتی جوان عرصه را بر خود تنگ ببیند و نتواند خود را از نظر عاطفی و اخلاقی با محیط تطبیق دهد و مربیان، معلمان و برنامه ریزان نهادهای آموزشی و تربیتی نیز نتوانند به احساسات و تمایلات منطقی و احساسی او پاسخ دهند، جوان سرخورده به اجتماع پناه می برد و سعی می كند چیزهایی را كه طی سالهای زندگی از او دریغ شده است به هر ترتیب ممكن حتی با هنجارشكنی به دست آورد.عده ای نیز تنگناهای اقتصادی ، گسترش ارتباطات، فردگرایی و بی تفاوتی به ارزش ها را دلیل این گونه رفتارهای اجتماعی می دانند و معتقدند این دلایل موجب شده بسیاری از جوانان امروزی نسبت به ازدواج دید مثبتی نداشته باشند و به نوعی از زیر مسئولیت تشكیل خانواده شانه خالی كنند. یك روان شناس در این باره می گوید:
«متأسفانه مشكلات مالی و تصویب قوانینی كه به نوعی حقوق زنان را در جامعه تضمین می كند از عواملی است كه موجب شده پسران زیر بار ازدواج نروند. از سوی دیگر بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می دهند خوش باشند. از این رو به ازدواج با نگاه منفی می نگرند اما از آنجا كه زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احساسی آنان در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امكان پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.»
این روان شناس دلیل این گونه نگرش نسل جدید به ارزشها را بی توجهی مسئولان به نیازهای جوانان می داند و می گوید:
«از آنجا كه در موقع بحران نتوانستیم مسائل روز را به موقع هنجاریابی كنیم اغلب جوانان امروزی این حق را برای خود قائل شده اند كه به سوی رفتارهای فرد گرایانه گرایش یابند و هنجارهای اجتماعی را نادیده بگیرند.»
وی سوء رفتارها، اضمحلال اخلاقی، رواج بی بندوباری، پریشانی و بی ثباتی احساس و عواطف را از عواقب بی حد و حصر ارتباط جنس ها نام می برد و می گوید:
«اگر اینگونه ارتباطات به عادت تبدیل شود دیگر چیزی به نام هسته یا كانون خانواده شكل نخواهد گرفت. سن ازدواج بالا می رود، جنس ها نسبت به هم بی اعتماد و بی تفاوت می شوند و در نهایت خانواده ای شكل نمی گیرد و به این ترتیب شاهد گسترش بسیاری از مسایل رفتاری، ناهنجاری های اخلاقی و حتی بهداشتی در جامعه خواهیم بود. اینجاست كه نقش كارشناسان علوم دینی و تربیتی در هنجاریابی و جایگزینی هنجارهای متعادل و مرام تربیتی صحیح و متعالی كه مورد پذیرش خانواده، فرد و نهادهای اجتماعی باشد روز به روز آشكارتر می شود.

[h=3]دیدگاه اسلام[/h]به طور طبیعی زن و مرد به عنوان دو پیكره جامعه انسانی به زندگی مشترك با یكدیگر نیازمندند . در شرع نیز به پیوند میان این دو سفارش بسیار شده است، از این رو اخلاقی ترین، معنوی ترین و انسانی ترین جلوه پیوند زن و مرد در ازدواج تجلی پیدا می كند و هر نوع رابطه (جنسی) كه خارج از قانون ازدواج باشد، مشكلات متعددی را از لحاظ اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی به بار می آورد.در جوامع غربی كه پایه های اخلاق دینی و مذهبی سست و ضعیف است، رابطه زن و مرد از چارچوب قوانین و هنجارهای موجود تجاوز می كند . به طوری كه ارتباط آزاد دختران و پسران به شكل طبیعی و غریزی جریان دارد و از اینجاست كه ریشه های فساد اخلاقی شكل می گیرد و بنیاد اجتماعات بشری را متزلزل می كند.
[h=3]اسلام چه حد و مرزی برای ارتباط بین زن و مرد قائل است؟[/h]خداوند در قرآن می فرماید: زنان پلید برای مردان پلیدند و مردان پلید برای زنان پلید و زنان پاك برای مردان پاك هستند و مردان پاك برای زنان پاك . اینان از آنچه درباره ی ایشان می گویند بركنارند ، برای آنان آمرزش و روزی نیكو خواهد بود. ( نور / 26)از دیدگاه اسلام ارتباط دوستانه و صمیمی میان دو جنس مخالف فقط در چارچوب ازدواج معنا دارد. البته حضور در اجتماع با رعایت موازین اسلامی و حفظ حجاب ظاهری و درونی در عرصه های علمی و مشاركت های اجتماعی قابل قبول است. اما خارج از این چارچوب برای ایجاد ارتباط ، اسلام ازدواج موقت یا دائم را توصیه می كند. از این رو در اسلام رابطه دوستی بین دختر و پسر معنا ندارد. اما به شرط رعایت ضوابط اسلامی منعی برای این ارتباط نیست و چه بسا اینگونه ارتباطات زمینه ساز دوستی های فكری ، معنوی و عقلی هم بشود.
اما وقتی جوانان تن به ازدواج دائم نمی دهند و جامعه قدرت پذیرش ازدواج موقت ، بخصوص در مورد دختران را ندارد، برای پاسخ به نیاز جوانان و سر و سامان دادن به رابطه دختر و پسران چه باید كرد؟
خداوند در این باره می فرماید : به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاكدامنی ورزند كه این برای آنها پاكیزه تر است ، زیرا خدا به آنچه می كنند آگاه است و به زنان با ایمان بگو كه دیدگان خود را از هر نامحرمی فرو بندند و پاكدامنی ورزند و زیورهای خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه از آن پیداست.... ( نور / 30 و 31 )
و در ادامه می فرماید : كسانی كه وسیله ی زناشویی نمی یابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند... ( نور 33 )
اساس هر نظمی در جهان به نظم در رابطه دو جنس مخالف بر می گردد. اگر این نظم برقرار نشود جامعه به سوی انحطاط می رود. مشكل این است كه ما در بسیاری از موارد بخصوص در مورد مسائل اقتصادی از غرب الگو گرفته ایم كه این مورد موجب بسیاری از ناكامی های اقتصادی و فاصله طبقاتی و فقر در جامعه شده است، در حالی كه اگر موازین الهی و اسلامی در جامعه پیاده شود، شاهد این بحرانها نیستیم. یك جوان وقتی عدالت اسلام را ببیند، خودش می خواهد روابط آزاد نداشته باشد و این قید را با طیب خاطر می پسندد. این یك اصل رهایی بخش است كه نباید با جنس مخالف ، ناسالم برخورد كنیم. در عین حال جامعه نیز باید بسترسازی كند تا شرایط ازدواج دائم فراهم شود. اما در یك كلام برای حل بحران های اجتماعی ، راهی جز بازگشت به مبانی سنتی و سنت های اصیل دینی نداریم.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]توصیه به جوانان در آستانه ازدواج و خانواده های جوان[/h][h=2][/h]



برای یك زندگی مطلوب و منطبق بر اصول اخلاقی ، مسئله مهم میزان آگاهی و تقیّد كسانی است كه می خواهند با تشكیل خانواده بهره مناسبی از گذران عمر بگیرند. به طور معمول برای دادن اطلاعات از بایدها استفاده می شود، ولی در این مقاله بنا براین داریم كه از نبایدها شروع كنیم و نتیجه گیری اصلی را به عهده شما بگذاریم.
1- ازدواج نباید بدون توجه به شرایط و موقعیت های زوج جوان صورت گیرد.
این پسرو دخترند كه بایستی با تلفیق مجموعه ی توان ها و توانمندی های خود ، به یك زندگی سروسامان دهند نه دیگران . یكی از مشكلات اساسی زوج های جوان درجامعه ما این است كه جوان با یك فكر و اندیشه ی آرمانی در صدد رسیدن به یك مدینه فاضله است و این گونه تفكر به او اجازه نخواهد داد تا واقعیت های موجود را احساس ولمس كند. از سوی دیگرواقعیت های موجود درجامعه ، خود را به گونه ای دیگر جلوه می دهند واولین تضاد این گونه ایجاد می شود. ازاین رو بهترین زندگی را كسانی دارند كه بتوانند از این جدال و تضاد به عاقبت رهایی یابند.
ازجمله شرایط و موقعیت ها، شرایط اجتماعی و فرهنگی زوج جوان یعنی طبقه و پایگاه اجتماعی پسر ودختر است كه بایستی این شرایط همخوان باشد. از شرایط دیگر ، تناسب جسمی و سنی زوج است كه براساس دیدگاه ها ی بزرگان دین و همچنین روان شناسان ، بایستی به میزانی معین از رشد جسمی و سنی رسیده باشند و دقیق تر از رسیدن به این رشد، تناسب این دو با هم است . برای مثال اگر پسری همسری بزرگ تر از خود برگزیند ، یا فاصله سنی زوجین ده سال یا بیشتر باشد ، مشكلات عدیده ای برایشان رخ می نماید كه مجال طرح آنها نیست .
2- انگیزه ازدواج نباید شهوت وخوش گذرانی باشد.
برای ازدواج انگیزه های عالی و ارزشمندی چون پاسخ به ندای فطرت ، تلاش دربقای نسل، عمل به سنت رسول الله ، تكمیل و تكامل ، و ازهمه قوی تر اطاعت فرمان خداوند وجود دارد كه چنانچه هر كدام از اینها به عنوان انگیزه ازدواج باشد، لذت و شهوت وغریزه و... را به همراه خواهد داشت تا جایی كه برای این لذت و شهوت ثواب هم خواهد بود. اما اگر این ارزش های عالی ملاك قرار نگیرد ، چون آن خواست ها مادی وهدف هایی سهل الوصل اند، مداومت برآنها انسان را خسته ، سرخورده ومحدود خواهد كرد.
3- ازدواج نباید همراه با انگیزه های مادی و دنیوی باشد.
ازدواج هایی كه برای رسیدن به عشق ، جاذبه های مادی و قدرت ومال و موقعیت اجتماعی یا دستیابی به امكانات و بهره های دنیوی انجام شود، به علت مادی ونسبی بودن این اهداف و به ویژه این كه در كوران حوادث و اتفاقات تحت تأثیر شدید قرار می گیرند و از بین می روند، معمولاً به نتیجه مطلوب نخواهند رسید.
4- ازدواج نباید برای برآورده شدن خواست های دیگران باشد.
به طور معمول ، آرزوهای پدران و مادران ، ایده آل های آنان، خود سری ها و كج فكری های آنها یا حتی انتقام جویی آنان از زندگی ومحرومیت های قبلی شان ، فرزندان را به سوی ازدواج هایی سوق می دهد كه در آن یا بایستی یك طرف ، یك عمر مظلومیت و تحقیر را تحمل كند وگذشت وصبوری از خود نشان دهد وبه قول معروف بسوزد و بسازد یا این كه هر دو طرف ( زن وشوهر) خود را محكوم به پذیرش این تحكم بدانند یا با به دست آوردن اندك بهانه ای بخواهند خود را از این تحكم پذیری رها ساخته ، در نتیجه با طلاق یا جدایی یا ... زندگی را بر خود و خانواده ، ناگوار و تلخ كنند.
ناگوارتر از این ، خواست های افراد دیگری به غیر از پدر و مادر است. در بعضی جوامع دیده شده است كه دختر خون بهای مقتول است یا دختر به همراه مادر در خانه ناپدری یا ... زندگی كرده ، برای امرار معاش تن به سرنوشتی می دهد كه خود در شكل گیری آن نقش ندارد.
5- انگیزه ازدواج نباید چشم وهم چشمی ها ومقایسه های اجتماعی باشد.
چه بسا مشاهده شده است كه پسر یا دختری تنها به خاطراین كه مادر یا پدرش می خواهد فرزندشان از دیگر هم سن وسال ها وبستگان كمتر و... جلوه نكند ناخواسته درگیرسرنوشتی می شود كه نه به صلاح اوست و نه خود نقشی درشكل گیری آن داشته است .
6- ازدواج نباید بدون جلب نظر و راهنمایی و هدایت والدین باشد .
هرچند كه درموارد بالا ، معمولاً گناه متوجه پدران و مادران و جامعه است ، لیكن توجه به این نكته نیز ضروری است كه والدین بایستی به طور حتم درزندگی وتشكیل خانواده فرزندانشان نقش داشته باشند. یعنی لازم است حد ومرزها رعایت شود و فرزندان خودسرانه برای رسیدن به آن چه امروز می بینند اقدام به ازدواج نكنند. تناسب میان زوج جوان ، چنانچه همراه با نظر و راهنمایی والدین باشد ، نتیجه بخش خواهد بود.
7- ازدواج نبایستی بدون مشورت وچاره اندیشی با بزرگترها صورت گیرد.
تجربه ای كه بزرگ ترها از زندگی خود آموخته اند در موقعیت هایی بایستی مورد استفاده كوچك ترها قرار گیرد. سخن بجایی است كه گفته شده است انسان باید دوبار زندگی كند ، باراول تجربه كسب كند و بار دوم با استفاده از آن تجارب گذشته ، یك زندگی سالم داشته باشد. انسان اندیشمند با كمی تأمل به این نتیجه می رسد كه از آن جا كه دو بار زندگی كردن ممكن نیست پس به جای زندگی اول می توان از تجربه دیگران و پیشینیان بهره جست . البته این امر در مسئله ازدواج بسیار ضروری است ، چرا كه آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی از یك سو و شناخت اصل و نسب و نژاد و ویژگی های اخلاقی هر فرد با توجه به تعلقی كه به اصل و نژاد خود دارد از سوی دیگر، در مسئله ی همسر گزینی و توافق زن وشوهر در زندگی بسیار مهم و حساس است .
8- ازدواج نباید بدون توجه به قوانین و دستورهای الهی اسلام باشد.
غریزه جنسی دربسیاری از موجودات زنده از جمله حیوانا ت وجود دارد وانسان نیز دراین ویژگی ، با حیوانات مشترك است . لیكن آن چیزی كه موجب تفاوت انسان از سایر حیوانات شده ، موقعیت ومقام ومنزلت انسان در نظام هستی است. به همان اندازه كه انسان در نظام هستی متمایز از سایر حیوانات ، از برتری و شرافت برخوردار است ، مسئله ی برآورده كردن غریزه نیز باید با شرافت ، ارزش و توجه همراه باشد. لذا مكتب حیات بخش اسلام برای رسیدن انسان به زمینه ای كه بتواند غریزه جنسی را ارضا نماید، دستورازدواج و زوجیت مرد و زن را مطرح كرده ، بر مشروعیت آن تأكید دارد. دستورها و آداب خاصی كه اسلام برای زن و شوهر قرار داده ، همه برای حفظ شرافت وجایگاه انسان است تا جایی كه تمّرد و سرپیچی زن از شوهر را به نوعی مستوجب عِقاب دانسته و افراط و تفریط در این موارد را بین زن و شوهر مورد ملامت و سرزنش قرار داده است . بنابراین توجه به قوانین اسلام موجب سعادت وپیشرفت خواهد بود ودر هیچ موردی تاكنون قانونی بهتر ومتعالی تر از اسلام ارائه نشده است.
9- در ازدواج، انتخاب همسر نباید بدون معیار وملاك باشد.
مكتب انسان سازاسلام وهمچنین روان شناسان برانتخاب همسر وتوجهی كه دراین بحث مورد نظر است تأكید فراوان دارند. همه ی این تأكیدات برای به كارگیری ملاك ومعیار در انتخاب است . آنچه در اسلام به نام قانون كفویت مطرح است تعبیر بسیار جامع و پر محتوایی است كه بررسی آن درجایگاه خود نیاز به ارائه مقالات متعددی دارد كه در این جا به اختصار از آن خواهیم گذشت .
دركفویت همسران مسئله كفایت و جامعیت مطرح است وآن هم در ارتباط بین زن و شوهر ودر جنبه های جسمی ، جنسی ، عقلی ، فرهنگی ، علمی ، اخلاقی ، اجتماعی ، روحی وروانی ، دینی ، خانوادگی و ... مورد نظر است. آن دو باید همه این جنبه ها را به عنوان ملاك برای انتخاب همسر در نظر بگیرند.
10- ازدواج نباید فقط تحت تأثیر عوامل اجتماعی صورت گیرد.
انگیزه های اجتماعی ، مخصوصاً آن دسته كه در ارتباط با گروه همسالان ، علت و انگیزه ی انجام فعالیتی می شوند، درازدواج بایستی بسیار كنترل شده ودقیق مورد تحلیل و توجه قرار گیرند. این انگیزه ها اغلب آنی و زودگذر است وبسیاری از اوقات هم فریبنده و كاذب . دوست یابی ها، محبت ها وعشق های خیابانی و كوچه بازاری كه معمولاً ازموارد منفی عوامل اجتماعی اند ومقبولیت عام اجتماعی نیز ندارند، باید در ازدواج كاملاً كنترل بشوند، زیرا اگر ازدواجی با این انگیزه ها وعوامل انجام شود دارای عاقبت و پایان خوبی نخواهد بود.
11- ازدواج نباید مخالف امور ومقتضیات طبیعی باشد.در نظام هستی كه نظامی دارای ضابطه وحساب دقیق است، مسئله زوجیت یكی از مسائل مهم است. زوجیت ، لازمه تكمیل وتكامل و ثمردهی هستی موجودات است و برای این امر مهم ، شرایط طبیعی نیز درنظر گرفته شده است . به عنوان مثال گرده افشانی گیاهان در زمانی معین به نتیجه خواهد رسید و ازدواج هم در كودكی یا میان سالی و پیری نتیجه خوبی نخواهد داشت . لذا لازم است در ازدواج به این گونه امور و موارد دقت و توجه كافی شود .
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
\\

\\

[h=1]مورد خوب و مورد بد برای ازدواج[/h]
ما برای خیلی چیزها مثل سفر و خرید الگو داریم ولی الگویی برای انتخاب همسر و الگوهای ارتباطی نداریم؛ اینکه بدانیم چطوری با کسی که انتخاب می کنیم حشر و نشر بیشتر و بهتری داشته باشیم.


وقتی در یک مهمانی کسی آشنایی و علاقه مندی نشان می دهد یا یکی خانم الف را به خانم ب معرفی می کند، باید دید که بعد از این مرحله چه اتفاقی می افتد که دوستی آنها بیشتر می شود. نکته این است که این حالت خیلی کم اتفاق می افتد، حتی برای دو نفر با چنین مشخصاتی. کمی به خاطرت چند سال گذشته تا مراجعه کنید، ببینید چند وقت یک بار یک فرد جدید به جمع دوستانتان اضافه می شود.
معمولا هر دو سال یا سه سال یک بار؛ که آن هم تازه در مورد آدم های برونگراست که ارتباط خوبی با دیگران برقرار می کنند.
وقتی در مورد همجنس که خیلی از نگرانی ها و تابوهای اجتماعی وجود ندارد، تا این حد تبدیل شدن یک رابطه دوستانه اولیه به یک رابطه مداوم به سختی اتفاق می افتد، طبیعی است که به همان میزان در ارتباط با یک غیرهمجنس، چه به عنوان یک همکار یا برای ازدواج کار دشوارتر است.
برای حل این مساله باید به این سوال پاسخ بدهیم که ما چه الگویی برای ارتباط موثر با دیگران داریم؟ سوالی که یک جواب ساده دارد: «نداریم». وضعیتی که کار را برای انتخاب و ازدواج پیچیده تر می کند و ما را با آدم هایی مواجه می کند که همیشه از پیدا نشدن موقعیت گله دارند، مثل ماهیگیری که وقت ماهیگیری حواسش به گوشی موبایلش است!
اجازه بدهید اینکه چه موردهایی برای ازدواج مناسب هستند را یک بار با هم مرور کنیم، شاید به یک توافق جمعی برسیم.

چه موردهایی خوب نیستند؟
آدمی که هرج و مرج عاطفی دارد، یا آدم شلی که هنوز توجه مردان و زنان به نظرش خیلی بزرگ دیده شود. این دومی هنوز بچه است، چون این حالت تا حدی طبیعی است و لزوما جای اشکال نیست. شما ممکن است از توجه خوشت بیاید اما اگر قرار باشد آدم با کوچکترین اتفاق و توجه جنس مخالف اشتغال ذهنی پیدا کند، معلوم نیست که در آینده، حتی بعد از ازدواج با بهترین گزینه ممکنی که در نظر دارد، چه اتفاقی برایش بیفتد.
همچنین، آدمی که این اختلالات را داشته باشد، دردسرساز و حتی خطرناک است: خودشیفتگی، مهرطلبی مفرط، خودکم بینی، کمال طلبی افراطی و ...؛ نکته مهم اینکه، بعضی وقت ها در یک موقعیت اجتماعی از کسی خوشمان می آید؛ مثلا همکاری که شرایط کاری خوبی با او داریم، ولی این دلیل نمی شود او همسر خوبی هم برای ما باشد.
البته با یک احساس خوب جلو رفتن بهتر از خنثی جلو رفتن است ولی خطر این است که فکر کنید چون او مثلا در محیط کار خیلی آقا است، در زندگی هم همین است. در صورتی که ممکن است در زندگی خیلی انسان بی مبالاتی باشد. در واقع، ممکن است او آدم خوب موقعیت مشترک باشد، نه زندگی مشترک.
یک نکته کنکوری هم اینکه، مورد بد، کسی است که مجردی خوبی ندارد. قدرت نه گفتن ندارد و آدم هدفمندی نیست. در کار و اشتغال و سایر جنبه های زندگی بازنده است. او هر چه در رابطه های قبلی باخت بیشتری داشته باشد، چون از نظر عاطفی زخمی است، خطرناکتر است.
غیر از این، ممکن است فقط آدم تک بعدی موفقی باشد. حالا این تک بعدی بودن می تواند مالی، تحصیلی، ارتباطی و ... باشد. آدم هایی فکر می کنند الزاما این وضعیت قدرت است اما اینطورنیست. توان مهارتی ارتباطی خوب است ولی به اندازه. آدم شلوغ و پری ارتباطی که باعث بشود ارتباط زیادی با مردان و زنان مختلف داشته باشی، سرشلوغی عجیبی برایتان ایجاد می کند و این به احتمال زیاد باعث می شود شما آرامشی در ازدواج نداشته باشید و مورد خوبی نباشید!


مورد خوب برای من چه کسی است؟
اجازه بدهید ناامیدتان کنم، مورد خوب وجود ندارد! مگر اینکه معلوم کنید شما خودتان چه کسی هستید. مثلا یک دختری ازدواج کرده و به انسان غرغرو و بداخلاقی تبدیل شده، ولی همین دختر با آدم دیگری خوش اخلاق و خوش برخورد و مهربان است.
واقعیت این است که این خانم هر دوی آنهاست. مورد خوب کسی است که دکمه هیولا شدن ما را نزند. ما در بحث سایه های شخصیت می گوییم هر کسی یک هیولایی دارد. یکسری آدم ها هیولای ما را بیدار می کنند.
گرچه ما خودمان هم باید خوددار و خویشتن دار باشیم که این هیولا را اسیر کنیم.
این هیولا ممکن است جنبه میل به خیانت، عصبانیت یا ... هر چیز دیگری باشد. شاید بپرسید اصلا مورد خوب با این همه ویژگی پیدا می شود؟ جواب همانی است که گفتیم. باید مورد به مورد و دوطرفه بررسی کرد.
باید دید این دختر خوب در شرایط زندگی پسر من و در مواجهه با او خوب هست یا نه؟ همه چیز بستگی دارد به اینکه او در چه محیطی قرار بگیرد. مثل مواد شیمیایی که در محیط های متفاوت، عملکردهای مختلفی دارند. بعضی آدم ها وقتی در زندگی ما هستند شاعر و لطیف می شویم، حالمان خوب می شود. یعنی آن آدم دکمه خوبی های ما را زده ودست روی حالت های خوب ما گذاشته. وسواس و کمال گرایی در این زمینه بحث خطرناکی است. جمع بندی اینکه باید مورد خوب و مورد خوب من با هم جمع بشود.
بعد با او معاشرت کنیم و صحت و سقم این خوب بودن را بسنجیم؛ چرا که ازدواج یک خاصیتی دارد که از آدم ها اسطوره زدایی می کند. شما با بهترین شخص هم که ازدواج کنید، بعد از شش ماه برایتان عادی می شود. ازدواج مجاورتی را فراهم می کند که چیزهای خوبی دارد، مثل فهم همدیگر. مثلا اینکه تو دنیای همسرت را 55 درصد می فهمی، با ذکر این نکته ضروری که اقتضای همسر بودن این است که تا حدودی همدیگر را نفهمید. انتظار بیش از این ممکن است خطرناک باشد.
کسی که کوچک است، ازدواج را یک فرصت و تغییر فاز در زندگی می داند، در حالی که ازدواج فقط همراه شدن با یک نفر دیگر است. کسی مثل خود ما که بلد نیست معجزه بکند. اینطوری هم نیست که داشتن قیافه زیبا برای همه مورد خوب باشد​


همه اینها تاکید می کند که باید در مورد خودمان فکر کنیم و ببینیم چه می خواهیم؟ شاید تعاریف کلی مورد خوب برای شما فاجعه باشد؛ چرا که ازدواج آن چهره زیبای دست نیافتنی را از بین می برد. به این علت، مورد خیلی خوب هم بعد از یک مدتی معمولی می شود. بعضی آدم ها عرضه و جنبه یک مورد معمولی بودن و داشتن یک چنین موردی را ندارند. کسی که ازدواج خیلی برایش گنده است، خود به خود مورد ازدواج هم برایش خیلی مهم می شود. بنابراین سقوط احتمالی اش هم خیلی برایش خطرناک و پرریسک می شود.
کسی که کوچک است، ازدواج را یک فرصت و تغییر فاز در زندگی می داند، در حالی که ازدواج فقط همراه شدن با یک نفر دیگر است. کسی مثل خود ما که بلد نیست معجزه بکند. اینطوری هم نیست که داشتن قیافه زیبا برای همه مورد خوب باشد. ممکن است قیافه مورد خوب شما معمولی باشد اصلا باید جنبه چیز خوب داشت. پول خوب است ولی یکی را خوشبخت می کند و کسی که جنبه اش را ندارد، بدبخت.

چه موردهایی خوب هستند؟
موردی که در زندگی در مجموع آدم چند عرصه ای باشد. کسی که نسبتا تعادل دارد. کمی دنیای درس، کمی دنیای کار، کمی دنیای کتاب و ... را تجربه کرده باشد و تعادل و هدف داشته باشد. انسانی که فقط به ازدواج به تنهایی فکر نکرده باشد. فقط فکر نکرده باشد به زن بودن و شوهر بودن. به پدر و مادر شدن فکر کرده باشد، به همه چیزهای دیگر آینده مشترک، کسی که برای زندگی اش نقشه داشته باشد. کسی که در خانواده خیلی از او انتقاد نشده باشد. در عین حال، جذابیت داشته باشد.
توی ذوق نزند. رفتارهایش از جنس حیا باشد. این مورد به پرحرفی و کم حرفی هم نیست، به این است که بداند چه حرفی را چه وقت و کجا به طرف مقابل بزند. کلا اهل ایمان بودن خوب است. باید حداقل خصلت های معنوی و اخلاقی را داشته باشد و از همه مهمتر، وسواس رفتاری نداشته باشد. اجازه بدهید تعریف «مورد خوب» را کمی اختصاصی کنیم.

مورد خوب مردانه: داشتن رشد اجتماعی متوسط به بالا، تا حدی شرایط اشتغال و درآمد، سن حدود 25 سال. (البته این نظر من است.) کسی که بند نافش را از پدر و مادر بریده و استقلال داشته باشد. به بهانه احترام، از پدر و مادر اطاعت بی چون و چرا نداشته باشد. کمی از محل خودش بیرون آمده باشد و تجربه زندگی داشته باشد.
مورد خوب زنانه: از عالم دخترانگی فاصله گرفته باشد. به جای امیدهای وهمی و خیالی، امیدهای واقعی داشته باشد. تا حدی استقلال اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. دخترهایی که خیلی استقلال فردی دارند، سازگاری زناشویی با آنها آسان نیست.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]تازه عروس و دامادها بخوانند[/h]
وقتی دو نفر با هم ازدواج می کنند در واقع گستره ی وسیعی از ارتباطات اجتماعی را تشکیل می دهند. بخش عمده ای از این روابط بین زن و شوهر و سپس اقوام و دوستان و آشنایان و بخشی هم به ارتباطات خانواده های زن و شوهر برمی گردد که پس از شروع زندگی مشترک خود به خود به هم گره خورده اند. در این میان رابطه عروس با خانواده شوهر و داماد با خانواده زن در فرهنگ ما اهمیت ویژه ای دارد. طبیعی است که عضو جدید در هر خانواده باید پذیرفته شود. اما گاه پیش می آید که به دلایل مختلف، خانواده ها وجوه مشترک کمی با یکدیگر دارند.


این جاست که پذیرش عروس یا داماد جدید با دشواری رو به رو می شود و ممکن است سرمنشاء اختلاف های جدی و درگیری های خانوادگی شود. از این رو طبیعی است که انتخاب صحیح همسر و توجه به طبقه اجتماعی و مشترکات بین خانواده در کاهش اختلافات احتمالی نقش اساسی دارد.
آنچه در این راستا بیشتر تنش ایجاد میکند این است که اصولا والدین و اعضای خانواده در تمامی طبقات اجتماعی جامعه به طور ناخودآگاه به دخترانشان می‌آموزند که وقتی به خانه بخت رفتند مواظب خواهر شوهر و مادرشوهر خود باشند و از آنها کم نیاورند. به این ترتیب آنها را با یک سپر دفاعی به خانه بخت می‌فرستند. گویی او مجبور است در مقابل خانواده همسر همواره جبهه گیری کند. در حالی که هرگز به پسرشان که قرار است ازدواج کند چنین توصیه هایی نمی کنند. به عبارت دیگر از آن جا که توجه به مردان در خانواده های ایرانی بیش از زنان است کمتر دامادی با خانواده همسرش دچار مشکل می شود، اما رابطه عروس و مادرشوهر اغلب با کوچک ترین سوءتفاهمی دستخوش تغییر شده و اختلافات بالا می گیرد. از طرف دیگر نداشتن مهارت های برقراری ارتباط، کم سن و سال بودن و نداشتن مهارت حل مسئله باعث می شود کوچک ترین مشکل زوج جوان در ابتدای زندگی با کشیده شدن به خانواده های طرفین به یک معضل بزرگ تبدیل شود.
بنابراین بهتر است عروس و داماد جوان برای پرهیز از به وجود آمدن تنش بین خود و خانواده ها به برخی نکات توجه کنند.
احترام رکن اصلی: احترام گذاشتن به خانواده همسر یکی از نکات بسیار مهم و کلیدی است. رابطه ای که در آن احترام حاکم باشد هرگز به تنش و دعوا و درگیری متمایل نمی شود. طرفین باید سعی کنند از رفتارهایی که حساسیت فرد مقابل را برمی انگیزد، خودداری کنند. عروس خانم و آقا داماد باید سعی کنند با ذکاوت و تیزبینی خود این موارد را بدون این که از زبان همسر بشنوند شناسایی و با رعایت آنها و جلب احترام، از بروز تنشها جلوگیری نمایند.

دست پر به منزل پدر و مادر همسرتان بروید: گرفتن دو شاخه گل یا یک بسته شکلات هزینه چندانی در بر ندارد، اما با این کار شما بطور غیرمستقیم به آنها می‌گویید که دوستشان دارید و برایشان ارزش قائلید. حتی می‌توانید از شیرینی‌ها یا مرباهایی که خودتان درست کرده‌اید برای آنها ببرید. این کار تأثیر زیادی در جلب محبت طرفین نسبت به یکدیگر دارد.

احترام به همسرتان در هنگام حضور والدینش: در حضور پدر و مادر همسرتان سعی کنید با احترام بیشتری با یکدیگر رفتار کنید. همسرتان را با پیشوند «آقا» یا «خانم» صدا بزنید. پدر و مادرها وقتی خیالشان راحت شود که احترام فرزندشان پا برجاست تا حد زیادی از مقاومتشان در برابر رفتارهای شخصی که به تازگی وارد خانواده شان شده کمتر خواهد شد و سریع‌تر با او صمیمت پیدا می کنند.

هر کسی خودش پاسخ خانواده خودش را بدهد: هر فرزندی محبوب پدر و مادر خویش است و والدین با خوشی فرزندشان شاد می‌شوند و از ناراحتی‌هایش غمگین. تجربه ثابت کرده که والدین با خواسته‌های فرزندانشان خیلی سریع‌تر کنار می‌آیند تا اینکه شخص دیگری غیر از فرزندشان خواسته‌ای مطرح کند. به عنوان مثال اگر پدر و مادرشوهرتان از سفر ناگهانی‌ای که می‌خواهید آخر هفته بروید انتقاد می‌کنند، بگذارید همسرتان پاسخگوی آنها باشد. اگر همسرتان در یک جمله به آنها بگوید : «به علت خستگی از کارم به یک سفر کوتاه در آخر هفته احتیاج دارم.» بی شک آنها هم موافقت خود را اعلام خواهند کرد و چه بسا مشوق شما برای این سفر باشند.
اما ممکن است هرچقدر شما که عروس خانواده هستید برای رفتن به این سفر دلیل بیاورید؛ آنها نپذیرند و گمان کنند «طفلک پسرشان همین دو روز آخر هفته را فرصت داشته برای استراحت که آن هم از سوی شما غصب شده است.»
آنچه که بین زن و شوهر رخ می‌دهد، گذراست و آنها با پشت سر گذاشتن این مرحله از مشکل بوجود آمده عبور می‌کنند، اما والدین همسر هیچ‌گاه این تناقض‌ها برایشان حل نخواهد شد و همیشه در گوشه ذهنشان اینطور نقش خواهد بست که فرزند ما زندگی خوبی ندارد​


برای رفت و آمدتان به منزل والدین همسر برنامه‌ریزی داشته باشید: بعد از ازدواج بهترین گزینه در تعاملات همسران با والدین، برنامه‌ریزی است. با هماهنگی به منزل آنها بروید و به قول معروف از لنگر انداختن در منزل والدین خودداری کنید. به عنوان مثال برنامه بگذارید که هفته‌ای دو بار یا یک بار به دیدن آنها بروید نه اینکه هر روز یا یک روز در میان در بازه‌های طولانی ظهر تا شب آنجا باشید.
اختلاف نظرهای همسرانه‌مان را به والدین نگوییم: در زندگی زیر یک سقف ممکن است روزهایی باشد که با همسرمان دچار اختلاف سلیقه بشویم. نیازی نیست به محض بروز چنین مشکلی، آن را را با پدر و مادر در میان بگذارید. آنچه که بین زن و شوهر رخ می‌دهد، گذراست و آنها با پشت سر گذاشتن این مرحله از مشکل بوجود آمده عبور می‌کنند، اما والدین همسر هیچ‌گاه این تناقض‌ها برایشان حل نخواهد شد و همیشه در گوشه ذهنشان اینطور نقش خواهد بست که فرزند ما زندگی خوبی ندارد.

مشورت با والدین همسر: اگر قصد انجام کاری را دارید که بعدها به اطلاع خانواده همسر خواهد رسید و از طرفی نیاز به مشورت هم دارد، سعی کنید با والدین همسرتان هم مشورت کنید؛ حتی اگر به پیشنهاد آنها عمل نمی‌کنید. مشورت خواستن یعنی اهمیت دادن به آنها. شاید هم روزی راه حل خیلی خوبی به شما پیش‌نهاد کنند.

احساس خانواده همسرمان را نسبت به او بپذیریم: طبیعی است که والدین همسر ما و مخصوصاً مادرهمسرمان نسبت به او احساس عاطفی داشته باشند، لذا بایستی به این مسئله احترام بگذاریم و حتی مشوق او برای استحکام ارتباط با خانواده‌اش باشیم. این روحیه به مرور زمان باعث افزایش محبت بستگان همسرتان نسبت به شما می‌شود.



به همسرمان در رفتار با والدینش آزادی عمل بدهیم:
علاوه بر تعهدی که زوجین در برابر یکدیگر دارند، با رفتن به زیر یک سقف نیز باید بپذیرند که هر کدامشان در برابر خانواده و پدر و مادرش هم تعهدی دارد. پس اگر همسر شما نسبت به شما برخوردی شایسته دارد، اجازه بدهید آزادانه آنچه را دوست دارد برای والدین‌اش انجام بدهد. در واقع هرچقدر به همسرمان آزادی عمل بیشتری بدهیم، خودمان هم آزادی عمل بیشتری خواهیم داشت. از تنگ‌نظری و خودخواهی‌هایی که دامن‌گیر خود شما هم می‌شود بپرهیزید.

رعایت انصاف و عدالت در برخورد با والدین خود و والدین همسر: اگر شما باید هر روز با مادرتان تلفنی صحبت کنید و حالش را بپرسید، چه اشکالی دارد که هر روز به مادر همسرتان هم تلفن بزنید و مختصر و مفید حالش را بپرسید؟ یا اینکه همسرتان را هم تشویق کنید که هر روز به مادرش تلفن بزند و از طرف شما هم جویای حالشان باشد.
سعی کنید در زندگی‌تان اگر نسبت به مادر خودتان متعهد هستید لااقل نیمی از آن تعهد را در قبال مادر همسرتان هم لازم‌الاجرا بدانید. مطمئن باشید که با اجرای انصاف و عدالت در برخوردتان نه تنها روابط شما با خانواده همسر تیره نخواهد شد، بلکه آنها متوجه این مهربانی شما شده و واکنش‌های مثبتشان را در آینده خواهید دید.

مقایسه نکنید: لطفاً پدر و مادر همسرتان را با پدر و مادر خودتان مقایسه نکنید و پیش روی آنها از پدر و مادر خودتان تعریف نکنید. گرچه به طور معمول و البته متأسفانه از پدر و مادر همسر به خوبی یاد نمی‌شود، ولی آنها بیشتر اوقات انسان‌های خوبی هستند. به هر حال همین‌ پدر و مادر همسرتان هستند که همسر شما را بزرگ کرده‌اند و به جایی رسانده‌اند که شما تصمیم گرفته‌اید تا آخر عمر در کنارش زندگی کنید و تکیه گاه شما شده است. آنها دیگر خانواده شما هستند و باید آنها را همان‌طور که هستند بپذیرید. همه چیز روال طبیعی خودش را دارد؛ فقط کافی است که شما عینک بدبینی و روحیه سختگیری تان در زندگی را کنار بگذارید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]40 نکته برای دوران عقد طلایی[/h]
دوران عقد فرصت طلایی اما زودگذری است! شما فرصت دارید تا پیش از شروع زندگی مشترک، همدیگر را بیشتر بشناسید و آماده تر زندگی تان را زیر یک سقف شروع کنید اما اضطراب انتخاب درست، مواجه شدن با مسائلی که پیش بینی اش را نمی کردید، و آماده شدن برای برگزاری مراسم عروسی شما را مشوش می کند و تا چشم به هم می زنید، می بینید که فرصت تمام شده است!

رعایت کردن نکاتی ساده در این زمینه می تواند به بهتر شدن رابطه شما کمک کند و در عین حال بیشترین شناخت را برای شما به همراه داشته باشد.

**اگر می خواهید ارتباطی سالم، منطقی و پربار داشته باشید، یادگیری مهارت های ارتباطی را جدی بگیرید. مهارت های ارتباطی فرصتی است برای تعیین چارچوب های زندگی مشترک و پاسخ مثبت دادن به احساسات و عواطف همسر. علامت این که کسی مهارت های ارتباطی کافی ندارد این است که معمولا سخنان و رفتارهای نسنجیده هر چند کوچک و به شوخی دارد که می تواند یک دلخوری بزرگ به وجود آورد و شیرین روابط را کم کند.
** ارتباط با همسر و خانواده اش به طور مستقیم یا غیرمستقیم به صورت کلامی و غیرکلامی، آگاهانه یا ناآگاهانه، انتقال دهنده پیامی است، پس بیندیشید هر بار چه پیامی می دهید!
**ارتباط با همسر، حساس، پر بها و زیباست اما برای آنکه به وظایف شغلی، تحصیلی، خانوادگی شما و اطرافیان تان لطمه نخورد، برای ارتباط تان برنامه داشته باشید.
**با شنیدن صحبت های همسرتان، ارزیابی هدایای او، انتخاب هایش، (نوع و رنگ لباس، کتب و...) علاقه ها، سلیقه ها، احساسات، عواطف و نقاط حساس شخصیت او را پیدا کنید و در عمل آن ها را لحاظ کنید.
**رفتار احترام آمیز، بهترین شیوه حفظ حریم های فردی – اجتماعی و مقدمه ارتباط مثبت است.
**برقراری و حفظ یک ارتباط پایدار و سازنده با شناخت ویژگی های زیستی، تمایلات و نیازهای روانی امکان پذیر خواهد بود.
**چگونگی ارتباطات دوران عقد، تعیین کننده روابط بعدی شماست؛ پس این دوران را تنها صرف احساسات عاشقانه نکنید.
**یکی از عوامل مهم تعیین کننده جایگاه اجتماعی شما، رفتارهای پسندیده و محترمانه با اطرافیان تان است.
**اگر می خواهید روانی با نشاط، فکری سالم و خاطری آسوده داشته باشید با همسرتان صادقانه، محترمانه و دوستانه رفتار کنید.
**فردی که همسر خود را دوست دارد، در برخورد با او، صداقت را سرلوحه رفتار و گفتار خود قرار می دهد. «صداقت است که آدمی را نیکوکار می کند و نیکوکاری به بهشت راه می کند». همسران صادق، دروغ نمی گویند و دورویی نمی کنند و به وعده های خود عمل می کنند در حالی که ملزم به گفتن همه چیز هم نیستند.
** در صورتی که خصوصیت مثبت همسرتان را به صورتی برجسته بنگرید همیشه به او وفادار خواهید ماند.
**برای همسرتان به گونه ای احترام قائل شوید که از او انتظار تمکین و تواضع دارید.
**عشق و علاقه و محبت خود را با دادن هدیه ای مناسب یا دعوت به میهمانی به همسرتان نشان دهید.
** توجه و محبت به افراد مورد علاقه همسر (والدین و...)، ارتباط شما را با او صمیمی تر خواهد کرد.
** شما می توانید با استفاده از کلمات و رفتارهای زیبا و متناسب با شخصیت همسرتان، رابطه ای صمیمانه با او برقرار کنید.
**برای جذاب شدن ارتباط، رفتارهای غیر کلامی مثبت (سر تکان دادن، حرکات چشم و دست و...) را چاشنی مهارت های ارتباطی کلامی قرار دهید.
**سخنانی که بین شما و همسرتان ردوبدل می شود، امانت است. برای استحکام زندگی بایستی همسران امانتدار یکدیگر باشند، برای هم خیرخواهی کنند و عیوب، ایرادها، قول و قرارهایشان را با هم در میان بگذارند.
**توجه داشته باشید امید و صبر را همراه زندگی خود نموده اید؛ هر گاه برای آینده هدف های والایی، تعریف و برنامه ریزی کنید.
همسران صادق، دروغ نمی گویند و دورویی نمی کنند و به وعده های خود عمل می کنند در حالی که ملزم به گفتن همه چیز هم نیستند​


**خوش خلقی، کدورت ها را به دوستی تبدیل می کند چنان که آفتاب یخ را به آب. ** اخلاق انسانی، معنویت و ایمان مذهبی است که می تواند شما را در طول زندگی علاقمند، وفادار، رازدار یکدیگر و امیدوار و صبور نگاه دارد.
** انسان طالب زیبایی است و زیبایی طلبی، مقدمه ارتباط؛ پس شما زوج های جوان نیز با آراستن و پیراستن خود برای یکدیگر با هم رابطه ای سازنده و محترمانه برقرار کنید.
** دروغ هر چند کوچک باشد سخنان راست شما را تحت الشعاع قرار می دهد و اعتمادتان را از یکدیگر سلب می کند و شما را در سراشیبی گناه قرار می دهد. حتی یک نگاه بیجا نیز می تواند رابطه شما و همسرتان را مخدوش کند.
**در مورد مسائل خصوصی همسرتان بیهوده کنجکاوی نکنید؛ زیرا این گونه رفتار کردن می تواند موجب لجبازی، بی اعتمادی و پنهان کاری او شود.
**بی جهت در سوابق همسرتان کنکاش نکنید، حال را ببینید و آن را سرمایه آینده ای روشن قرار دهید.
** دو چشم، دو گوش و یک زبان دارید پس بیشتر بنگرید، بشنوید و کمتر بگویید؛ زیرا با پر حرفی برخی رازها و عیب ها آشکار می شوند و زمینه کدورت ها فراهم می شود.
**رعایت موقع شناسی در سخن گفتن مهارتی است که با تجربه ی، بیشتر شنیدن و کمتر گفتن به دست می آید.
** تعریف، تمجید و انتقاد شمشیرهای دو لبه ای هستند که باید بیجا و بموقع و بر اساس ظرفیت همسرتان بکار گرفته شوند.
**برای حفظ وقار خود، خانواده هایتان و جامعه و همچنین رعایت حال مجردها، بین رفتار خود و همسرتان در خلوت و جلوت تفاوت قائل شوید.
**همیشه در زندگی خود این اصل را به یاد داشته باشید که فردا روز بهتری خواهد بود.

**زندگی مشترک، فرصت با هم بودن و با هم اوج گرفتن، امانتی است در دست شما و همسرتان، آیا کسی را دلسوزتر از خودتان برای حفظ این امانت می یابید؟
**برای دستیابی به آرامش کامل، توکل بر خدا و توسل به راهنمایان دینی را سرلوحه برنامه های زندگی مشترکتان قرار دهید.
**شتاب را از زندگی خود حذف کنید. بگذارید صبر، شما را در پیشبرد اهدافتان همراهی کند.
**پادزهر دعوا و مشاجره، نگاه واقع بینانه، اولویت سنجی و گذشت دو طرفه است. پس توجه داشته باشید که بعد از هر گونه دعوا و مشاجره قهر نکنید!
**عیب جویی آسان تر است و عیب پوشی عاقلانه تر! همسران لباس یکدیگرند. پس عیب یکدیگر را فاش مکنید.
**در هنگام برخورد با مشکلات، به جای سرزنش یکدیگر، با همدلی، همفکری و هماهنگی درصدد حل مشکل باشید.
**به همسرتان نشان دهید که در هنگام صحبت کردن او با تمام وجود به سخنانش گوش می دهید، رعایت این امر نشانه احترام و علاقه شما به همسرتان است و البته احترام او را نیز نسبت به شما بر می انگیزد.
**اگر در این دوران در مورد انتخاب همسر شک و تردید به سراغتان آمد، ابتدا معیارهایتان را مرور کنید و سپس از فردی آگاه و معتمد راهنمایی بگیرید.
**به یاد داشته باشید که پس از هر سختی، آسانی هست، پس با مشکلات و سختی ها با صلابت و امیدوار برخورد کنید.
**گذشت و ایثار بهترین راه حل اختلاف سلیقه هاست. گذشت معجزه می کند اگر هر دو طرف خود را به آن مقید بدانند.
**مشکلاتی که بر سر راه شما قرار می گیرد روحتان را صیقل می دهد تا بتوانید در زندگی مشترک با گام های محکم تری پیشرفت کنید، قدر این فرصت ها را بدانید و به جنبه رشد دهی آن ها برجسته نگاه کنید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]حد روابط در دوران عقد
[/h]
بسیاری از روانشناسان نیز معتقدند که بهتر است رابطه زناشویی کامل که عرفاً و طبق رسوم جامعه ایرانی مربوط به بعد از ازدواج است، به آن زمان موکول شود. سوال مهم اینجاست: جوانی که با هزار زحمت و فشار خود را از گناه مصون داشته و تا زمان عقد صبر کرده حال چه باید کند؟

دوران نامزدی به طور رسمی از زمان عقد آغاز می شود و تا شروع زندگی زیر یک سقف ادامه دارد. یکی از مهمترین دغدغه هایی که در این نامزدی رسمی وجود دارد، حد روابط دختر و پسر و فاصله آنها از همدیگر است. این که خانواده ها باید بر اساس عرف عمل کنند و مانع از روابط آزاد دختر و پسر به عنوان یک زوج شوند یا باید طبق مجوز شرع، روابط زناشویی را برای آنها مجاز بدانند و تصمیم گیری در این زمینه را به خودشان واگذار کنند.
این تردید و بی تکلیفی گاهی آنقدر مشکل ساز می شود که نارضایتی های پی در پی را به وجود می آورد و گاهی منجر به طلاق در دوران عقد می شود.
بدون شک توجه به نیازهای فیزیولوژیک به ویژه ارضای غرایز جنسی جزء مهمترین نیازهای اساسی زن و مرد و حتی یکی از برترین عوامل برای سوق دادن آن دو به سمت ازدواج محسوب میشود. زیرا از یک سو افراد از طریق ارضای میل جنسی میتوانند از لحاظ جسمی، فکری و روانی به آرامش برسند و از سوی دیگر از دید دین مبین اسلام این نیاز تنها از راه ازدواج قابل تأمین است.
براین اساس جوانان گمان میکنند که وقتی با کسی عقد کردند همه چیز تمام شده و هرگونه ارتباطی میان آن دو حلال است. این نگاه هر چند از دید شرع کاملاً درست است اما نه تنها از دید عرف و فرهنگ ما پذیرفته شده نیست بلکه در بسیاری از موارد آن را امری مذموم نیز میدانند.
بسیاری از روانشناسان نیز معتقدند که بهتر است رابطه زناشویی کامل که عرفاً و طبق رسوم جامعه ایرانی مربوط به بعد از ازدواج است، به آن زمان موکول شود. سوال مهم اینجاست: جوانی که با هزار زحمت و فشار خود را از گناه مصون داشته و تا زمان عقد صبر کرده حال چه باید کند؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که دوران عقد فرصت مناسبی جهت شناخت بهتر و عمیقتر زن و مرد از یکدیگر و در نتیجه ورود به زندگی با تفاهمی بیشتر است. به عبارت دیگر دوران نامزدی دوران آشنایی تکمیلی است و یک ازدواج نیمه تمام محسوب میشود. لذا نباید انتظار داشت که آنچه افراد در زندگی مشترک تجربه میکنند، در این دوره نیز تجربه کنند.
دوران نامزدی دوران آشنایی تکمیلی است و یک ازدواج نیمه تمام محسوب میشود. لذا نباید انتظار داشت که آنچه افراد در زندگی مشترک تجربه میکنند، در این دوره نیز تجربه کنند​

پس بر طبق آنچه گفته شد جوان در این دوران باید سعی کند که از سویی فرد مقابل را بشناسد و از سوی دیگر نیروی قوی غریزه خود را کنترل کند و این خود مشکل بزرگی است. اما حقیقت این است که افراد در دوران نامزدی نه تنها باید در تمام زمینههای عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی و ... با یکدیگر عمیقتر آشنا شوند بلکه باید در باب مساله زناشویی هم از هم شناخت بیشتری پیدا کنند.
[h=2]

لزوم به تعویق انداختن رابطه زناشویی در دوران نامزدی
[/h]
*برقراری رابطه زناشویی باعث بیشتر شدن احساس تعلق و دلبستگی می شود. در نتیجه واقعبینی و عقلانیت تحت تاثیر قرار می گیرد و قضاوت مشکل می شود. در نتیجه دو طرف یا نمیتوانند در این دوران شناخت کامل و جامعی از فرد مقابل کسب کنند یا اگر هم ایراد و اشکالی در فرد مقابل ببینند با آن احساسی برخورد کرده و به آن اهمیتی نمیدهند. البته گاه افراد پس از فهمیدن ایرادهای اساسی فرد مقابل، قصد میکنند که او را ترک کنند ولی به خاطر داشتن روابط زناشویی و ترس از آبرو با احساس تعهد، از آن منصرف شده و تن به ازدواج میدهند.
*اگر دختر و پسر به هر دلیلی در این دوران از هم جدا شوند، ضربه روحی بسیار شدیدی میبینند چون پیوند و وابستگی آنها بیشتر از حد معمول بوده است.
*اگر دختر و پسر پس از برقراری رابطه، به هر دلیلی در این دوران از هم جدا شوند، پسر باید مهریه دختر را به صورت تمام و کمال پرداخت کند.
* ممکن است با کوچکترین سهل انگاری مشکلات عدیده ای چون بیماری، بارداری و... برای طرفین ایجاد شده و ازدواج را با دردسر مواجه کند.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نكشید[/h]

اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت كه حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود كه روزی چند بار از محل كارش با من تماس می گرفت . نكات فوق ، نمونه ای از جملاتی است كه بارها از مراجعان شنیده می شود . آیا شما هم فكر می كنید علاقه همسرتان كم شده است ؟ یكی از مواردی كه موجب بروز آسیب های جدی در ارتباط زوج ها می شود ، این است كه یكی از آنها ، یا حتی هر دو طرف ، احساس می كنند . همسرشان به آنها بی توجه شده یا علاقه اش كاهش یافته است. فردی كه چنین تصوری دارد ، احساس بی ارزشی می كند ، یا حتی احساس امنیت خود را نسبت به زندگی مشترك از دست می دهد . این احساس ، زمانی نقش تخریبی بیشتری پیدا می كند كه زن یا شوهری كه این نگرش را دارد ، سعی كند رفتار فرد مقابل را با بی توجهی جُُُُُُُُُُُُُُُُبران كند . بسیاری از افرادی كه به همسر خود بی توجهی می كنند ، دلیل رفتاشان را گرفتاری های روزمره ذكر می كنند ، در حالی كه اگر ما بدانیم ایجاد ارتباط رضایت بخش با همسر ، موجب می شود در مقابله با مشكلات نیز قدرت بیشتری داشته باشیم ، هر گز محبت خود را از او دریغ نخواهیم كرد .
در ادامه ، ذكر این نكته بایسته است كه ابراز علاقه در هر دوره ، شكلی متفاوت می یابد . به زبان دیگر ، شاید همسرشما هنوز به شما ابراز علاقه می كند ، ولی شكل آن با گذشته متفاوت شده است . مثلاٌ شاید زمانی كه امكان آن فراهم بود ، هر هفته با یكدیگر به تئاتر می رفتید ، ولی شاید امروز دوست دارد با شما بیشتر صحبت كند از سوی دیگر ، یكی از اشتباهات رایج به ویژه در میان زوجهای جوان این است كه رفتارهایی را ابتدای ازدواج انجام می دهند كه امكان ادامه آن وجود ندارد ؛ مثلاً وقتی شما و همسرتان با هم در یك ظرف غذا می خورید و این را نشانه عشق به یكدیگر می دانید ، مطمئن باشید این رفتار را در آینده ای نه چندان دور باید ترك گویید ، یا اگر چند بار در روز با همسرتان تماس می گیرید ، ممكن است در وضعیتی قرار گیرید كه امكان ادامه این عمل وجود نداشته باشد .
در این حالات ، مشكل از آنجا شروع می شود كه زن یا شوهر ، ترك این رفتار را به حساب كم علاقه شدن همسر خود بگذارند.
بنابراین ، توصیه می شود حتماً رفتارهایی را انجام دهید كه امكان ادامه آن وجود داشته باشد . این وضعیت گاهی درباره خرید هدایا هم صادق است . به صورتی كه افراد معمولا اوایل ازدواج هدایای گران قمیتی به همسر خود می دهند ، در حالی كه سالهای بعد ، امكان خرید چنین هدایایی را از دست می دهند ، این نیز یكی از مواردی است كه موجب می شود برخی همسران احساس كنند علاقه طرف مقابل به آنها كم شده است . اگر می خواهید لذت بیشتری از زندگی مشترك ببرید ، حتماً به نكات زیر عمل كنید :
1 - از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نكشید . ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن شماست .
2 – نگویید علاقه ام را با رفتارم نشان می دهم . برای ابراز علاقه باید از كلمات استفاده كرد .
3 – هیچگاه اجازه ندهید مشكلات زندگی ، شما را از همسرتان دور كند .
4 – همیشه ابراز علاقه به همسر ، بهترین هدیه به اوست . این هدیه مجانی را از او دریغ نكنید .
5 – اگر در ابراز علاقه به همسرتان ناتوان هستید ، یا روش آن را نمی دانید ، حتماً به یك مشاوره امور خانواده مراجعه كنید .
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]با همسرتان صادق باشید اما ...[/h]




كلمات در زندگی ما نقش مهمی ایفا می كنند و شاید بتوان گفت شاهرگ حیاتی فعالیت های زندگی ما می باشند. در گفتگو نباید كلمات را به بازی بگیریم. باید تا آنجا كه ممكن است صادقانه صحبت كنیم. اما متأسفانه در جوامع امروز از صداقت ، بیشتر سوء استفاده می كنند تا استفاده. در بسیاری از زندگی های زناشویی ، طرفین صداقت داشتن را با بی گذشت بودن و یا خرده گیری اشتباه می كنند. این عده دائماً در تب و تاب هستند تا بگویند: تو دیروز فلان حرف را به من زدی ، تو با پدرم چنان كردی و ... متأسفانه اینگونه برداشت های غلط از صادق بودن، بیشتر باعث از هم پاشیدن زندگی می شود تا این كه بتواند بنیان آن را مستحكم كند. اگر بتوانید مفهوم واقعی صداقت را دریابید و طعم صادق بودن را بچشید خواهید دید كه زندگی هر روز بهتر و قشنگ تر می شود.
اجازه دهید با ذكر چند مثال ، این مسئله را بیشتر بررسی كنیم. گاهی زنی یك رفتار غلط از شوهر خود می بیند و بعد شروع به خرده گیری می كند. و دائماً یك اشتباه كوچك را عنوان می كند تنها به دلیل این كه خواسته با شوهرش صادقانه رفتار كند.
یا این كه مردی بیرون از خانه اشتباه كرده و كاری را به غلط انجام داده است سپس آن را برای همسرش بازگو می كند تا بدین طریق ، هم بار گناه خودش را سبك تر كند و هم با همسرش صادقانه رفتار كرده باشد. یا گاهی اوقات زن یا شوهر ضعفی را از همسر خود می بیند و سپس بدون توجه به عواطف و احساسات طرف مقابل می گوید:" چرا درآن مهمانی نتوانستی مثل شوهر خواهرم باشی و یا مثل شوهر دوستم رفتاركنی؟" و یا مرد می گوید:" تو هیچ وقت نمی توانی مثل زنان دیگر باشی" و ... باید بدانید هیچكدام از این رفتارها به معنی صداقت در گفتار و كردار نیست.منظور از گفتار صادقانه این است كه شما احساسات واقعی خود را طوری بیان كنید كه دیگران بتوانند راحت تر شما را درك كنند و در عین حال موجب رنجش و دلخوری كسی هم نشوید.
باید همواره در نظر داشته باشید، بیان كردن شكایت ها و مسائل كوچك و قابل اغماض به معنی صداقت داشتن نیست، بلكه اگر بخواهید دائماً این مسائل را عنوان كنید، از عنوان كردن مسائل اساسی و مهم زندگی غافل می شوید. آنچه به تجربه ثابت شده است برای هیچكس حتی نزدیكترین افراد مثل پدر، مادر، برادر و خواهر خوشایند و قابل تحمل نیست كه دائماً به شكایات و ناله های شما گوش دهند.
اصولاً برخورد كردن با افرادی كه همیشه از همه چیز شكایت می كنند و دائماً در حال غرغر كردن هستند، یك شكنجه روانی است و ذهن هر فردی را آزار می دهد. البته ناگفته نماند كه این افراد به ندرت می توانند به آنچه كه در زندگی می خواهند دست یابند.
اگر شما از شوهرتان می خواهید تا كاری را برایتان انجام دهد سپس متوجه می شوید كه او از انجام آن كارممانعت می كند و یا به نحوی پشت گوش می اندازد، سعی كنید غرغر نكنید. بلكه راه دیگری را برای انجام آن كار انتخاب نمایید و یا از انجام آن صرف نظر كنید.




یكی دیگر از اشتباهاتی كه اكثر خانمها دانسته یا ندانسته مرتكب می شوند این است كه دائماً در گذشته زندگی می كنند. سعی می كنند خاطرات گذشته را در ذهن خود زیر و رو كنند و از بیان خاطرات گذشته مطلبی را برای گفتگو و صحبت انتخاب كنند.
مهم نیست كه حرف یا شكایتی را كه از گذشته دارید چقدر برایتان مهم است بلكه مهم آن است كه هرگز آن را به زبان نیاورید، زیرا گذشته گذشته است ، نه شما و نه هیچكس دیگر قادر نیست آن را عوض كند. تنها با به زبان آوردن و تكرار خاطرات تلخ گذشته ، لحظات خوش حال و آینده را خراب می كنید. ممكن است شوهر شما در گذشته مرتكب اشتباهی شده باشد، یا بر اثر ناآگاهی یك موقعیت خوب را از دست داده باشد و یا پولی را در راه غلط خرج كرده باشد. اگر او مرتكب چنین اشتباهاتی شده باید بداند كه كارش غلط بوده و وقتی فهمید كه كارش اشتباه بوده دیگر نباید درباره آن اشتباه حرف بزنید، یا به نحوی سعی كنید آن را به رویش بیاورید. زیرا انجام چنین كاری باعث برهم خوردن آسایش شما و خانواده می شود. چه بسا كه موجب رنجش بیش از حد شوهر شما و یا موجب بی اعتنا شدن او نسبت به شما و حرف های شما شود. اگر با تكرار خطاها و گناه هایی كه یك شخص مرتكب شده مانع شویم كه او گذشته را فراموش كند چنین كاری ، خود گناه بزرگتر و نابخشودنی تری خواهد بود.
اگر شما فردی هستید كه چنین عادتی دارید سعی كنید هر چه زودتر این عادت بد را فراموش نمایید. زیرا با ادامه این كار همسرتان را برای همیشه از خودتان دور می كنید. زیرا او دائماً وحشت دارد از این كه مبادا هر بار كه به صحبت كردن با شما می پردازد یك كلمه و یا حرف، شما را به یاد گذشته بیندازد و موجب شود شما تمام خاطرات تلخ گذشته را به میان آورید. ناگفته نماند تنها زنان نیستند كه ممكن است چنین رفتاری داشته باشند. بسیاری از مردان هم دائماً در حال غرزدن هستند. حتی در كوچكترین موارد هم از خود گذشت نشان نمی دهند. نقش منفی و ویران كننده این دسته از مردان در زندگی زناشویی كمتر از نقش زنان نیست، همانطور كه" اریك برن " یكی از صاحبنظران در این زمینه می گوید:" در هر بازی و دغدغه همیشه دو طرف لازم است، اگر نمی خواهید بازی كنید، پس اصلاً بازی را شروع نكنید". اگر بخواهیم این مسئله را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. می توان گفت كه نباید با گفتن یك حرف و یا جمله بی مورد و نسنجیده دعوا و ناسزاگویی را شروع كنیم.
اگر از طرفی دیدید كه چنین دعوایی در حال شروع شدن است بلافاصله از اتاق خارج شوید. با انجام چنین كاری می توانید از ادامه آن دعوا جلوگیری كنید.




اگر متوجه شدید شوهر شما به دنبال شما از اتاق خارج شده تا به دعوا و شكایت ادامه دهد به او بگویید : من هرگز نمی خواهم به این حرفها گوش دهم و هر بار كه تو با من این چنین رفتار می كنی موجب می شوی از علاقه من نسبت به زندگی و خودت كم شود. البته نباید فراموش كنید تا آنجا كه ممكن است این حرفها را آرام و با نزاكت به زبان آورید، تا وضع از آنچه كه هست بدتر نشود.
گروهی از مردان كمتر شكایت می كنند. متأسفانه این عده كاری می كنند كه به مراتب از نق زدن بدتر و در ویران كردن زندگی نقش عمیق تری دارد. این گروه از مردان ، با زنان و فرزندان خود طوری رفتار می كنند كه آنها به ندرت جرئت پیدا می كنند حرفی را خلاف میل آنان بزنند و یا اشتباهی را كه انجام داده اند عنوان كنند. متأسفانه این دسته از مردان فكر می كنند منظور از اقتدار، صلابت و جوانمردی و بی توجه بودن به حرف زنان است. و یا اینكه باید زنان را موجودات معیوب و از نظر فكر و روان ناقص بدانند. متأسفانه در برخی از جوامع اینگونه عقاید حاكم است، و موجب تشویق مردان به داشتن چنین عقاید نادرستی می شود. این گروه از مردان هرگز به عواطف و احساسات زنان توجهی نكرده و نقش آنان را در زندگی خود ناچیز می شمارند. اگر شوهر شما جزء این گروه از مردان است، مؤثرترین راه برای جلوگیری از گسترش این گونه عقاید نادرست این است كه از او بخواهید زندگی خود ش را بدون حضور شما و یا زندگی دوست و همكارش را بدون حضور زنانشان در نظر بگیرند آن وقت خود به پوچ بودن عقاید خود پی می برند.
دوستی می گفت : پس از آنكه عمری را با شوهرم گذراندم تا این اواخر از یك مسئله مهم و اساسی غافل بودم. من همیشه شوهرم را تشویق می كردم تا هر چه كه در ذهن دارد به زبان آورد. هرگاه كه شوهرم مثل مجسمه ابوالهول در گوشه ای می نشست، از او می خواستم به من بگوید چه چیزی موجب ناراحتی و رنجش او گشته است. روزی در جواب من گفت:" مرا تنها بگذار". از شنیدن این حرف ناراحت شدم و بیشتر اصرار كردم تا برایم بگوید چه چیزی موجب ناراحتی او گشته است . آن وقت در جوابم گفت:" برو بیرون". بعد از شنیدن چنین حرفی فكر كردم شوهرم هرگز نمی خواهد با من صحبت كند. چند روز بعد خودم از مسئله ای ناراحت شدم و پس از چند لحظه ، ناراحتی من تبدیل به عصبانیت شدید شد. پسرم چند بار اصرار كرد تا برایش بگویم چه چیز موجب ناراحتی من گشته است، چیزی نمانده بود به او بگویم، ( از اینجا بیرون ). زیرا آنچه كه در آن لحظه احتیاج داشتم سكوت بود تا خشمم فرو بنشیند و بتوانم دوباره آرام شوم. هر بار كه پسرم می آمد می پرسید كه چه چیز موجب ناراحتی من شده است، تحمل صدای او برایم غیر ممكن بود. در آن لحظه بود كه منظور شوهرم را از گفتن آن جمله ناخوشایند فهمیدم.فراموش نكنید كه گاهی مشكلاتی در رابطه با كار یا مسائل دیگر پیش می آید كه شوهر شما احتیاج به سكوت دارد تا بتواند افكارش را متمركز كرده و راه حلی برای رفع آن مشكل پیدا كند پس اگر گفت:" مرا تنها بگذار" فكر نكنید منظورش این است كه نمی خواهم با تو حرف بزنم. بلكه می خواهد بگوید در آن لحظه به سكوت احتیاج دارد، نه به مصاحب.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
\\

\\

[h=1]مواردی كه در زندگی زوجین سبب اختلاف می شود[/h]
[h=2]لزوم مشاوره در ازدواج ( قسمت نهم )[/h]

[h=3]ب: ویژگی های فردی كه در امر زناشویی نقش منفی دارد.[/h]1- خسّت:یكی از مواردی كه زندگی زناشویی را سخت و مشكل می سازد؛ خسّت است.
در این مورد سه حالت اتفاق می افتد؛ نخست وضعیتی كه زن و مرد هر دو خسیس هستند كه در این حالت مشكل روانی ندارند؛ ولی زندگی مرفهی نخواهند داشت. دو حالت دیگر آن است كه زن یا خسیس باشند. در این دو حالت زندگی هم از نظر روانی و هم از نظر رفاهی برای دو طرف شرایط سختی خواهد داشت.
2- عصبانیت:زن یا مرد عصبانی زندگی را بر دیگری دشوارمی سازد. حساسیت های بی مورد و پرخاش و توهین و بی احترامی صفات مذمومی هستند كه علاوه بر آن كه طرف مقابل را ناراحت می كنند، به خود شخص نیز زیان می رسانند. در چنین مواقعی باید آرامش خود را حفظ كرد، آنگاه خشم همسر را آرام و توجه او را به امور دیگری جلب نمود و برای پالایش روانی او گفتگویی دو نفره انجام داد تا وی با بیان ناراحتی ها آرام گیرد.
3- دورویی:زن و مردی كه با دو شخصیت با هم مواجه شوند و در ظاهر و باطن یك رنگ نباشند؛ زندگی مطلوبی نخواهند داشت. زندگی ای كه در آن صداقت و صمیمیت نباشد؛ اعتماد و اطمینان از آن رخت بر خواهد بست و اضطراب و تزلزل روانی بر آن حاكم خواهد بود.
4- دروغ: فرد دو رو كسی است كه تظاهر به نیكوكاری و پاكدامنی می كند ولی در باطن طور دیگری می باشد؛ امّا دروغگو كسی است كه هر جا مصلحت و نفع خود را بسنجد واقعیت را تحریف می كند و بنا به میل خود كردار و رفتارش را تنظیم می نماید. دروغ نیز مانند دورویی بنیان خانواده را متزلزل می كند و اعتماد را از بین می برد.


5- پنهان كاری: پنهان كاری عبارت از آن است كه یكی از زوجین بدون نظر و اطلاع همسر خود و در غیاب او مبادرت به انجام اعمالی بنماید و این اعمال را چه خوب و چه بد از همسر خود پنهان دارد. چنین رفتاری ولو به نفع خانواده باشد ، اعتماد را از بین می برد. گاه این گونه رفتارها در جهتی است كه فرد به نفع خود و یا خویشاوندان نسبی و به ضرر همسر و زندگی مشترك انجام می دهد. این گونه اعمال بتدریج بنیان خانواده را به هم می ریزد ، هر یك از زوجین را نسبت به رفتار دیگری بدبین و ناراحت می نماید و به عكس العمل وا می دارد.
6- پرخاشگری و خشونت: پرخاشگری به رفتاری اطلاق می شود كه " هدفش اعمال صدمه و رنج" باشد. مثلاً زنی كه غذای مورد علاقه شوهرش را نمی پزد و یا آن را می سوزاند ، یا شوهری كه از زنش مرتباً انتقاد می كند و به او غـُر می زند. هر یك از این رفتارها بخشی از عناصر یك رفتار پرخاشگرانه بوده و موجب از هم پاشیدگی بنیاد زندگی زناشویی می گردد. خشونت و عكس العمل های زننده و شدید چه از طرف زن و چه از طرف شوهر قدرت تحمل طرف مقابل را تضعیف می نماید و زندگی را برای هر دو مشكل می سازد. در خانواده ای كه خشونت حاكم است ،عاطفه و رفتار انسانی رخت بر می بندد و محیط تربیتی نامناسبی از نظر تربیت فرزندان ایجاد می شود.
7- لجاجت: از دیگر عوامل بنیان كن در خانواده لجاجت است. این حالت بین زن و مرد زیاد دیده می شود و گاه به جایی می رسد؛ كه حركات لجوجانه به شكستن وسایل خانه منتهی می گردد. چنانچه این حالت، وضعیت افراطی به خود بگیرد ، چه بسا به طلاق و از هم پاشیدگی خانواده منتهی گردد.
8- خودبینی و تحقیر دیگری: خودبینی یا تصویر ذهنی هر كس از شخصیت خویش ، از مجموع تصورهای او درباره توانایی ها ، احساس ها ، اندیشه ها ، آرزوها ، داوری ها ، و كوشش های وی تشكیل می شود.
معمولاً كسانی كه خود كم بین هستند، گرفتار عقده حقارت اند، و خود را كمتر، بی مقدارتر و زبون تر از دیگران احساس می كنند؛ افرادی كه دچار خود بزرگ بینی هستند ؛ مبتلا به تكبر ، نخوت ، خودستایی و جاه طلبی اند ؛ چنین افرادی سعی می كنند با تحقیر دیگران ، بزرگ نمایی كنند. زن یا شوهری كه بخواهد همسر خود را تحقیر كند، و خود را بالاتر احساس كند و خوبی های خود را به رخ دیگری بكشد ، با دست خود تیشه به ریشه زندگی زناشویی خویش می زند.
9- بی انضباطی: مرد یا زنی كه اساس رفتار خود را بر بی انضباطی قرار دهد ، مورد اعتراض همسر خود قرار می گیرد. گاه بی انضباطی منجر به بی اعتمادی می شود و گرمی و شادمانی را از خانواده می گیرد. مردی كه شب دیر به خانه می آید و زمانی را برای تفریح ، مسافرت و معاشرت با زن و فرزندان خود در نظر نمی گیرد، موجبات نارضایتی خانواده خود را فراهم می آورد.

[h=3]وجوهی از اختلاف های زناشویی[/h]تفاوت هایی فردی یك اصل مسلّم غیر قابل انكار است كه برای نظام اجتماع و طبیعت ضروری است. به پیروی از این اصل طبیعی، بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد و تا زمانی كه این اختلاف ها فاصله زیادی نداشتهباشد و با گذشت و چشم پوشی همآهنگ شود، مشكلی را ایجاد نمی كند.مواردی از اختلاف هایی كه ممكن است، منجر به ناهمنوایی و ناسازگاری شود، عبارت است از:
1- اختلاف در خواسته ها: یكی از عواملی كه در انتخاب همسر و زندگی زناشویی باید مورد توجه قرار گیرد ، خواسته های زن و شوهر است. زن یا شوهری كه دارای خواسته های ایده آل و متفاوت از دیگری باشد و در تعدیل آن اقدام نكند ؛ احتمال ناسازگاری در زندگی زناشویی از این جهت وجود خواهد داشت.
2- اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد طبیعی است؛ ولی چنانچه در برنامه های زندگی خانوادگی، این اختلاف در جهت هماهنگی بین زن و شوهر تعدیل نشود؛ احتمال آن دارد كه به ناسازگاری منتهی گردد.
3- اختلاف در دیدگاه ها: انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود ، او هر چه بیشتر داشته باشد ؛ بیشتر هم می خواهد و برآورده شدن هر نیازی به جای كاستن از آرزوهای انسان ، نیازهای تازه ای را هم بر می انگیزاند. چنانچه زن و شوهری با دیدگاه ها و آرزوهای متفاوت كه احتمال حصول به آن كم باشد ؛ نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد كنند ، زندگی شاد و موفقی را نخواهند داشت.
4- اختلاف در خلق و خوی:بعضی افراد عصبانی ، خشن ، متكبّر، خودخواه ، از خود راضی ، و بعضی دارای روحیه ای گرم ، خوش برخورد ، متواضع و مردم دوست می باشند ؛ بنابراین توافق اخلاقی در صدر عوامل انتخاب همسر قرار دارد.
5- اختلاف در میزان هوش:اختلاف سطح هوشی همسران نسبت به یكدیگر ، ممكن است در زندگی زناشویی آنان مشكلاتی ایجاد نماید. بنابراین در نظر گرفتن بهره هوشی و اختلاف سطح معقول در این زمینه خالی از اهمّیت نیست.6- اختلاف در ابعاد معنوی: مرد و زنی كه از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی اختلاف سطح دارند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت. بنابراین در امر ازدواج بُعد اعتقادی به ویژه جنبه های معنوی آن باید مورد توجه خاص قرار گیرد.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
\\

\\

[h=1]آیا می خواهید زندگی آرام و دلپذیری داشته باشید؟[/h]




1. زندگی و هر مسئله كوچكی را آنقدر جدی تلقی نكنید، هر چند وقت یك بار زندگی را شوخی بگیرید و با سرزندگی و سبكبالی با رخدادها برخورد كنید و بینید كه روز شما چقدر زیبا و شادی آفرین خواهد بود .
2. از رنج نهراسید ، شادی را جایگزین غم كنید. برای زندگی خود هدف و مقصودی تعیین نمایید . شما به دنیا نیامده اید تا فضایی را اشغال كنید .
3. دامنه توقعات و انتظارات خود را كوتاه و كوتاه تر كنید تا زندگی آرام و دلپذیری داشته باشید.
4. در تمام مراحل زندگی مسئولیت كامل اعمالتان را برعهده بگیرید . ازاین كه دیگران را مقصر بدانید و بهانه آورید دست بردارید.
5. نگران نباشید كه مردم درباره شما چه فكر می كنند. در واقع آنها اصلاً راجع به شما فكر نمی كنند.
6. هنگامی آرامش و اعتماد به نفس را تجربه خواهید كرد كه بدانید كار درست را انجام می دهید، صرف نظر از این كه به چه قیمتی تمام می شود.
7. مردم گفته های شما را فراموش می كنند . آنها فقط به آنچه انجام می دهید توجه دارند.
8. آرامش فكری را بالاترین هدف زندگی خود قرار دهید و بر اساس آن برای زندگی خود برنامه ریزی كنید.
9. از همین امروز تصمیم بگیرید كه یا از موقعیت هایی كه باعث ناراحتی و ایجاد استرس در شما می شود دوری كنید و یا آنها را حل و فصل نمایید.
10. زندگی شما بازتاب افكارتان است. اگر افكارتان را تغییر دهید، زندگی تان متحول می شود.
11. تمام كسانی را كه تاكنون به هر صورت به شما آسیب رسانده یا شما را آزار داده اند ، ببخشایید و به این ترتیب خودتان را آزاد و رها كنید.
12. كنترل كامل پیام هایی را كه به ذهن خودآگاه خود راه می دهید در دست بگیرید.
20. هرگاه دلب




13. وقایع ، تعیین كننده احساسات شما نیست ؛ بلكه واكنش شما نسبت به وقایع است كه احساسات شما را شكل می دهد.
14. هر چه با دیگران روابط بهتری داشته باشید، نسبت به خودتان هم احساس بهتری خواهید كرد.
15. هرچه خودتان را بیشتر دوست داشته باشید و به خودتان احترام بگذارید دیگران را نیز بیشتر دوست خواهید داشت و به آنها احترام خواهید گذاشت و آنها نیز بیشتر شما را دوست خواهند داشت و به شما احترام خواهند گذاشت.
16. بهترین عبارات برای حل یك اختلاف این است: " شاید من اشتباه می كنم". اغلب هم همین طور است ، این را باور كنید.
17. عادت قدر شناسی را در خود تقویت كنید. در زندگی شكرگزار و قدردان همه چیزهای خوبی كه دارید باشید.
18. عمر كوتاه تر از آن است كه حتی لحظه ای از آن را برای انجام كاری كه دوست ندارید یا برایتان اهمیت ندارد تلف كنید.
19. حداقل همان قدر كه برای كارتان تلاش می كنید برای رشد شخصیت تان نیز تلاش كنید.ستگی جدیدی پیدا كنید ، بر نیروی زندگی خود افزوده اید.
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]صبورتر باشید[/h]




كیفیت شكیبایی در راستای هدف شما در ایجاد یك خود(Self) آرام تر و با محبّت تر راه درازی می پیماید، هر چه بیشتر شكیبا باشید، به جای آن كه پافشاری كنید كه زندگی دقیقاً همان چیزی باشد كه شما می خواهید، بیشتر آنچه را كه هست پذیرا خواهید شد. بدون شكیبایی زندگی فوق العاده نومید كننده است. شما به آسانی ناراحت، نگران و عصبانی می شوید. "شكیبایی" بـُعدِ راحتی و پذیرش را به زندگی تان اضافه می كند. شكیبایی برای آرامش درون لازم است.
شكیباتر شدن دلتان را به روی لحظه حاضر می گشاید، حتی اگر آن را نپسندید ؛ اگر در راه بندان گیر كرده اید و برای قرار ملاقاتی تأخیر دارید، گشودن دل به روی لحظه حاضر به معنی آن است كه هنگام ساختن گلوله برفی گرفتاری ذهنی، پیش از آن كه اندیشه تان از كنترل خارج شود مچ خود را گرفته اید و با ملایمت به خود یادآور شده اید كه آرام باشید. شاید هم زمان مناسبی برای نفس كشیدن و نیز فرصتی برای یادآوری این نكته به خود باشد كه در برنامه بزرگتر زندگی ، تأخیر داشتن «كم اهمیت» است.



شكیبایی، دیدن بی گناهی در دیگران را نیز در بر می گیرد. من و همسرم ، دو فرزند خردسال چهار و هفت ساله داریم. بسیاری از اوقات، هنگامی كه من مشغول نوشتن این كتاب بوده ام، دختر چهار ساله مان وارد دفترم شده و كارم را قطع كرده است كه می تواند برای یك نویسنده مایه درهم ریختگی باشد. آنچه كه من یاد گرفته ام انجام دهم (بیشتر وقت ها) این است كه به جای این كه فكرم را روی نشانه های بالقوه قطع كار توسط دخترم متمركز كنم («كار تمام نخواهد شد، رشته افكارم را از دست خواهم داد، امروز این تنها فرصت من برای نوشتن بود» و ...)، بی گناهی را در رفتار او ببینم. من به خودم یادآور می شوم كهچرا او به دیدن من می آید – چون مرا دوست دارد، نه این كه برای خراب كردن كارم دسیسه می كند. وقتی به یاد می آورم كه بی گناهی را ببینم، بی درنگ یك حس شكیبایی به وجود می آورم و توجّهم به لحظه حاضر بر می گردد. هر عصبانیتی كه ممكن است ایجاد شده باشد از بین می رود و من یكبار دیگر به خود یادآور می شوم كه با داشتن دو فرزند این چنین زیبا چقدر خوشبخت هستم. من فهمیده ام كه اگر عمیقاً بنگرید، تقریباً همیشه می توانید بی گناهی را در سایر اشخاص و در موقعیت های بالقوه نومید كننده ببینید. وقتی كه عمیق نگاه كنید شخصی شكیباتر و آرامتر خواهید شد و به طرزی عجیب شروع می كنید از لحظات بسیاری لذت ببرید كه پیشتر شما را نومید می كرد
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
\\

\\

[h=1]انتخاب همسر از نگاه قرآن[/h]

در انتخاب همسر ملاك چیست؟ قرآن به عنوان معلم می‌گوید اولین ملاك دین است. یعنی ایمان دارد یا نه؟ عقیده دارد یا نه؟ بعد از ایمان اخلاق است. بعد اصالت خانوادگی است. بعد هم تناسب از نظر فكری.




قرآن یك آیه دارد که می‌گوید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا» یعنی ای كسانی كه ایمان دارید، چنین باشید، چنین باشید، چنین باشید، چنین باشید، بعد می گوید: «إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ» (آل عمران/118) اگر عاقل هستید.
بنابراین زن و مرد باید هم كُفو باشند. كُفو را اسلام كُفو مالی قرار نداده. كه قالی‌های خانه‌ ما یك طور باشد، ماشین ما مثل هم باشد. لهجه‌ ما مثل هم باشد. قد ما به هم نمی‌خورد. ازدواج کردن پیراهن نیست كه به یك سایز بخورد. حالا ممكن است یك سانت كوتاه تر باشد، یك سانت بلندتر باشد. سنشان باید به هم بخورد. اما حالا لازم نیست حتماً سنشان مو به مو... حالا یا شش ماه او بزرگتر است، یا یك سال این بزرگتر است. اینها مشکل نیست. بلکه منظور از کفو؛ ایمان، اخلاق و خانواده است. کفو البته در ظاهر و قیافه هم مطرح است. باید دو طرف همدیگر را بپسندند.
[h=2][/h][h=2]وعده خداوند به روزی همسران[/h]مشكل مالی را چه كنیم؟ قناعت، حالا چه كسی گفت ما از ساعت اول چنین باشیم. خانه ندارد، این مردهایی كه در خیابان راه می‌روند، در كوچه و بازار و روستا راه می‌روند، كدام‌هایشان ساعت اول یك خانه‌ شخصی داشتند؟ این آقایی كه به دامادش می‌گوید: خانه‌ شخصی داری؟ می‌گوییم: آقا ببخشید خودتان آن ساعتی كه خواستگاری رفتید خانه‌ شخصی داشتید؟ «إِنْ یكُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏» (نور/32) رزق با خداست. «علی الله رزقها»
گاهی وقت‌ها خود داماد تا زن نگیرد خانه‌دار نمی‌شود. خانمش قدمدار است. گاهی ازدواج می‌كند، باز هم خانه‌دار نمی‌شوند. بچه‌اش قدمدار است. شما یك نفر را پیدا كنید نشان من بدهید واقعاً در هفتاد میلیون دنبال این آدم می‌گردم، كه بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم، من زمان ازدواج وضعم بهتر بود. بعد از زن و بچه وضعم بد شد. تا آنجایی كه ما چشممان آدم دیده اینها بعد از ازدواج وضعشان بهتر شده است.

كسی نزد حضرت آمد گفت كه: وضعم بد است. گفت: ازدواج كردی؟ گفت: نه. گفت: برو ازدواج كن. گفت: من می‌گویم: ندارم بخورم، یك چیزی می‌گویند، می‌گویند: موش در سوراخ نمی‌رود، جارو به دمش می‌بندند. من می‌گویم ندارم بخورم، حالا شما می‌گویی: برو زن هم بگیر! لابد یك مشت هم بچه درست كنیم یك خیابان گدا. حضرت فرمود: آن كسی كه تو را خلق كرده، دستور او این است كه اگر جوانی وضع مالی‌اش بد است، ازدواج كند. اسلام گفته می‌خواهی وضعت خوب شود ازدواج كن.
می‌دانید كسانی كه از ترس خرجی ازدواج نمی‌كنند چه می‌گویند؟ می‌گویند: اگر یكی باشم، خدا قدرت دارد خرج مرا بدهد. دو تا كه شدم نان از كجا بیاورم؟ یعنی قدرت خدا ته می‌كشد. این را می‌گویند: سؤظن به خدا. كسی كه ازدواج نكند از ترس خرجی، «فقد ظن بالله ظن السوء...» یعنی سوء ظن به خدا بردارد. یعنی بگوید: اگر یكی باشم خدا قادر است. دو تا باشم خدا قدرت ندارد.
[h=2]مراسم خواستگاری در قرآن

[/h]حضرت موسی آمد خانه‌ شعیب. شعیب گفت: من می‌خواهم یك دخترم را به تو بدهم. حالا می پرسند زشت نیست آدم به پسر بگوید: دخترم را می‌خواهم به تو بدهم؟
اگر داماد مثل موسی پیدا شد، دخترتان را بدهید. موسی جوانی بود، انقلابی. اگر داماد مثل موسی بود، پدر عروس پیشنهاد ازدواج كند طوری نیست. خود عروس خوب نیست پیشنهاد كند. چون اگر خود عروس بگوید من دوست دارم زن تو شوم، پسر بگوید نه این شكست می‌خورد.

پسر به دختر بگوید می‌خواهم تو را بگیرم، جواب نه بشنود، پسرها پررو هستند، شكست نمی‌خورند. دخترها نازك هستند. دختر بگوید من را بگیر، كسی به او بگوید تو را نمی‌خواهم، اذیت می‌شود اما پسر نه. البته حالا بعضی از پسرها هم مثل دخترها شده اند. می‌گویند اعصاب من خرد شد. پنج جا رفتم خواستگاری نه شنیدم. می گوییم چند جا رفتی؟ می‌گویند: بیست جا!
خوب برو تا پنجاهم! من خودم پنجاه مورد خواستگاری رفتم كسی زن من نشد. پنجاه و یكمی قبول كرد! حالا نمی‌دانم پشیمان شده یا نشده. چه اشكالی دارد؟ انسان نباید به چهار نفر كه گفتند نه، عصبانی شود
 

hamid.bad

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن , کاربر فعال تالار
[h=1]ازدواج انتخاب است یا قسمت؟![/h]
از مباحث مهمی که معمولاً در امر ازدواج از آن خیلی سخن به میان می‌آورند، بحث قسمت است. مثلاً بزرگترها معمولاً به جوانان می‌گویند: در ازدواج سخت گیری نکنید، اگر قسمت باشد می شود، قسمت نباشد نمی شود.


قسمت به معنای عدم نقش و اراده انسان در رخدادهای زندگی از جمله ازدواج، درست نیست، زیرا انسان آزاد و دارای اختیار آفریده شده ‌است، البته این آزادی مطلق نیست، بلکه مستند به اراده و مشیت خداوند است.

برای تحقق یک رخداد مثل ازدواج، عوامل گوناگونی از جمله اراده انسان دخالت دارد که البته در طول اراده خداوند است. مثلاً برای اینکه لامپ منزل شما روشن شود، باید نیروگاه برقی باشد که نیروی برق را تولید کند، از نیروگاه تا منزل شما سیم‌کشی شود، درسیمها نیروی الکتریسیته جریان داشته باشد و شما نیز کلید برق را فشاردهید. اگر هر یک از این عوامل وجود نداشته باشد، لامپ روشن نمی شود.


در رابطه با مسئله ازدواج هم همین طور است، یعنی افراد باید برای ازدواج ابتدا اراده و اقدام کنند. بعد فرایند خواستگاری را بگذرانند.
اما در نهایت اگر توکل بر خدا کنند، ممکن است خداوند به جهت مصالحی که نمی‌دانند، اراده خود را بر اراده آنها حاکم کند و با وجود شرایط مناسب ظاهری، آن ازدواج به سامان نرسد.
علاوه بر حكم عقل و منطق، روایاتی كه در آن معیارهای انتخاب همسر ذكر شده دلیل محكمی بر دخالت انسان در سرنوشت خویش است​


آن چه در بین مردم معروف است كه در ازدواج قسمت و تقدیر دخالت دارد و قبلاً همه چیز معلوم و مشخص شده است، یا مثلاً می گویند: فلان دختر «قسمت» فلان پسر است و آن پسر قسمت این دختر نیست و یا اگر قسمت باشد خودش درست می شود و دیگر لازم نیست ما كاری بكنیم و اگر قسمت نباشد، ما هر كاری هم بكنیم فایده‌ای ندارد، و سخنانی از این قبیل، صحیح نیست و هیچ ریشه دینی و عقلی ندارد. همان طور كه به روشنی، اختیار و انتخاب را در خرید و فروش، انتخاب شغل و تعیین رشته تحصیلی می‌بینیم در ازدواج نیز كه موضوع مهم و سرنوشت سازی است، مشاهده می‌كنیم.

علاوه بر حكم عقل و منطق، روایاتی كه در آن معیارهای انتخاب همسر ذكر شده دلیل محكمی بر دخالت انسان در سرنوشت خویش است. پیشوایان دین به ما توصیه كرده اند كه در انتخاب همسر نهایت دقت را مبذول کرده و چشم بسته ازدواج نكنیم، چرا كه ازدواج یك موضوع حیاتی است و برای هر كس به طور طبیعی در طول زندگی ‌اش فقط یك بار اتفاق می افتد.
بر این اساس، افراد نباید دست روی دست گذاشته و به امید بخت و شانس و قسمت بنشینند، بلكه چه پسر و چه دختر باید خود را برای این تصمیم سرنوشت ساز آماده نموده و با كمال دقت و خردورزی و با كمك تجارب خانواده و راهنمایی های مشاوران دلسوز و كاردان، فرد مورد نظر را انتخاب كنند. چرا كه منشأ و سرچشمه بسیاری از گرفتاری ها و بدبختی ‌های انسان غفلت و بی ‌تفاوتی است.
اگر شما در ازدواجتان اقدام کردید و به سرانجام نرسید و خود در عدم تحقق آن دخالت نداشتید، مطمئن باشید به مصلحت شما نبوده و دیگر جای رنجش و ناراحتی نیست و این را می‌توان قسمت الهی دانست. پس قسمت به این معنا درست و به معنای عدم اراده انسان نادرست است​


غفلت در تمام امور خسارت‌بار است و در مسأله انتخاب همسر، خسارت‌بارتر. ممكن است یك لحظه غفلت و یا انتخاب غیرصحیح، یك عمر پشیمانی و حسرت را به دنبال داشته باشد.همان طور که افراد زیادی را مشاهده می کنیم كه علت ناكامی‌های خود از زندگی زناشویی را یك لحظه غفلت در انتخاب همسر می دانند.امام علی‌(علیه السلام) فرمودند: خدای منزه را به تغییر اراده ‌های آهنین شناختم. (نهج‌البلاغه،کلمات قصار،250)
اگر شما در ازدواجتان اقدام کردید و به سرانجام نرسید و خود در عدم تحقق آن دخالت نداشتید، مطمئن باشید به مصلحت شما نبوده و دیگر جای رنجش و ناراحتی نیست و این را می‌توان قسمت الهی دانست. پس قسمت به این معنا درست و به معنای عدم اراده انسان نادرست است.
 

Similar threads

بالا