اول- شازده کوچولو بار ديگر به تماشای گلها رفت و به آنها گفت: -شما سرِ سوزنی به گل من نمیمانيد و هنوز هيچی نيستيد. نه کسی شما را اهلی کرده نه شما کسی را. درست همان جوری هستيد که روباه من بود: روباهی بود مثل صدهزار روباه ديگر. او را دوست خودم کردم و حالا تو همهی عالم تک است.
دوم- شازده کوچولو قصه ای است از آنتوان دوسنت اگزوپری نویسنده ی مشهور فرانسوی . قصه ای که لحظه لحظه های کودکیمان با آن گره خورده است . هنوز هم وقتی دلتنگ می شویم به اخترک او می رویم ، گلش را آب می دهیم ، دو آتشفشان فعالش را گردگیری می کنیم . حتی آتشفشان غیر فعالش را هم تمیز می کنیم (چرا که به قول شازده کوچولو "آدم کف دستشو که بو نکرده شاید فعال شد") . هنوز هم به او می نگریم در حالی که موهای طلایی اش زیر نسیم نیمروزی موج می زند . قصه ای برای تمام عمرمان . برای چهار فصل گلدان زندگیمان .
سوم- قصه ی شازده کوچولو با ترجمه ی احمد شاملو و با صدای فوق الآده گرم او از اینجا قابل دریافت است . خواندنش برای بار هزار و یکم توصیه می شود!
چهارم- بسیاری شازده کوچولو را کتابی می دانند که در قالبی کودکانه عمیق ترین مفاهیم انسانی را منتقل نموده است . تایید این مدعا شهره شدن اگزوپری جهت نویسندگی برای بزرگسالان است . سایر کتاب های او برای بزرگسالان نوشته شده است . اگزوپری ۴۴ ساله یک سال پس از انتشار شازده کوچولو در یکی از سفرهایش (او یک خلبان بوده است ) گم می شود و دیگر بر نمی گردد . سرنوشتی مشابه آنچه که در کتابش برای او اتفاق می افتد . اگزوپری به گفته ی بسیاری از اطرافیانش پیوسته به دنبال کودک درونش بوده است . راوی خود اگزوپریست و شازده کوچولو رویای گم شده ی او .
پنجم- شازده کوچولو داستان از خودبیگانگی انسانهاست . داستان گم شدن ماست در مسیری دایره وار . تکراری ملال آور که او با استفاده از تمثیل اخترک ها و چرخیدن آنها به دور خود به بهترین شکلی به تصویر کشیده است . شاید یکی از دلایلی که باعث شده تا شاهکار اگزوپری کتاب برتر قرن لقب گیرد استفاده ی گسترده ی او از نماد ها باشد . کتاب در عین سهل بودن به غایت پیچیده است و با دقیق شدن به لایه های درونی داستان نوعی نگاه تازه به ابعاد وجودی انسان را در می یابیم . کتاب آنقدر پرمحتواست که به نظر من می تواند موضوع پایان نامه ی یک دانشجوی کارشناسی ادب پارسی باشد . نمادشناسی در شازده کوچولو علاوه بر درک ادبی نیاز به بینش فلسفی نیز دارد . در این نوشته من سعی کرده ام تا نگاهی کوتاه و صد البته ناقص داشته باشم به این شاهکار قرن .
ششم- شازده کوچولو تمثیلیست ازکودکی از دست رفته ی ما . آنجا که اگزوپری از این کودکی از دست رفته به "آدم بزرگی" یاد می کند . او معتقد است مشکلات زندگی به تدریج ما را از اصل وجودیمان جدا می کند و ما را در چرخشی ملال آور در اخترک تفکراتمان می اندازد . او بر این باور است که آدم بزرگ ها اصل خویش را فراموش کرده اند . در چرخش اخترکشان محو شده اند .
هفتم- گل شازده کوچولو نمادیست از دلبستگی های حقیقی وجود آدمی که در قرن آتش و خون آرام آرام به فراموشی سپرده می شوند . خارهای گل شازده کوچولو در واقع نگه دارنده هایی است که آدمی در مسیرش برای حفظ ارزش هایش به کار می گیرد . آنجا که شازده کوچولو بر بی شیله پیله بودن گل ها تاکید می کند شاید به نوعی به مقدس و درونی بودن ارزش هایمان تاکید دارد . در جهان بینی اگزوپری آدم ها که او از آنها با لفظ آدم بزرگ ها یاد می کند روز به روز درگیر مشکلات به ظاهر مهم ولی از درون تهی زندگی می شوند . آنها اسیر زندگی می شوند و به جای آنکه آنها فرمانروای زندگیشان باشند زندگی بر آنها حکومت می کند .
هشتم- شازده کوچولو برای گذر(نه فرار ) از اخترکش از پرنده های وحشی استفاده می کند . پرنده های وحشی نشانه ای از فرصت ها هستند و تجلیگاهشان در انسان های گریزان از روزمرگی است (اشاره به وحشی بودن پرنده ها ) .
نهم - یکی از تکان دهنده ترین قسمت های داستان ملاقات او با روباهیست غیر اهلی . اگزوپری به روشنی از عشق سخن می گوید . اهلی کردن و بوییدن گل ها از مختصات عشق شناسی در گفتار اگزوپری دارند . کنایه ی نویسنده به راحت الحلقوم خواستن انسانها و فرمولیزه شدن موارد به آنها از گفتار روباه آشکار می شود . انسانهای اسیر روزمرگی گرفتار تکراری ریاضی وار هستند . تاریخی ترین پیام نویسنده از زبان روباه بیان می شود: "ارزش گل تو به قدر عمری است که پایش صرف کرده ای" اگزوپری رابطه ی مستقیمی بین تکرار ملال آور(روزمرگی) و نیافتن گوهر درونی وجودمان می داند .
ده - کتاب به شدت پیچیدست و نقد های مختلفی هم پیرامونش نوشته شده است . رمزگشایی نمادهای شازده کوچولو و درک فلسفه ی عمیق کتاب کار هر کسی نیست . شاید فقط می تونیم از حسمون برداشت عقلی کنیم و برهان بیاریم.
یازدهم - نگاه کن . می بینیش .با چشم غیر مسلح حتی . شازده کوچولوئه که تو اخترکش داره به گل سرخش آب می ده در حالی که باد موهای طلایی زیباش رو آشفته می کنه . شازده کوچولو با ما گره خورده نه فقط با کودکیمان . شازده کوچولو گل سرخشو اهلی کرد ...
منبع: وبلاگ سینما پاردیسو