زمزمه های عاشقانه

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]اکنون .. میتوانم اجبار به فراموشی را به انتهایش برسانم ولی ..[/FONT]
[FONT=&quot]چه کنم که این خواستن بی فرجام را تا اخر عمر میخواهم ..[/FONT]
[FONT=&quot]مروز یادی از خاطره های بچه گیم کردم ..[/FONT]
[FONT=&quot]دلم سوخت .. حتی تکرار انها التیام بخش من نیست ..[/FONT]
[FONT=&quot]یاد همان روزهایی که کودکانه تو را از خود راندم و اکنون باید تا ابددر تاوانش بسوزم ..[/FONT]
[FONT=&quot]دارم از پا می افتم ..[/FONT]
[FONT=&quot]نا ندارم دیگر بخدا .. چقدر از تویی بنویسم .. که نخوانده حرف هایم را .. میگویی من تو را میشناسم ..[/FONT]
[FONT=&quot]تو نزدیک و دور .. تو در سفر در حضور .. دست نیافتنی دنیای من هستی[/FONT]
[FONT=&quot]همان استثنا قانون توانستن و خواستن تو هستی ..[/FONT]
[FONT=&quot]شاید تنها خواستم و از من حرکتی نبود تا از خدا حرکتی باشد ..ولی[/FONT]
[FONT=&quot]من از چشمانت میخواهم جواب قول قرار نگاه هایی که با من میکرد عاشقی.[/FONT]
[FONT=&quot]وقتی چشم بستیو چشمامو تر کردی و به روی خودت نیاوردی ..گفتم من مقصرم ..[/FONT]
[FONT=&quot]تاوان روزهای تنها بودنت را بی من ..[/FONT]
[FONT=&quot]من امروز دارم با با تو نبودن پس میدهم ..[/FONT]
[FONT=&quot]شاید هیچوقت دیگر فرصتی نباشد تا بگویم .. من عاشقت " بودم ", " هستم "[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]در این دنیا باشم یا در آن دنیا ، برای تو میمیرم.[/FONT]
[FONT=&quot]آخر قصه شیرین است آنگاه که با دلی عاشق از این دنیا میروم .[/FONT]
[FONT=&quot]زمین و زمان با ما نمیسازند ، لحظه ها تند تند میگذرد ، انتظار معنایی ندارد، نمیدانند در دل ما چه میگذرد .[/FONT]
[FONT=&quot]صدای ما را کسی نمیشنود ، درد دل ما را کسی نمیفهمد ، راز قلب ما را کسی نمیداند، انگار باید رفت از اینجا ، باید سوخت در این راه ، برای من زیباست این لحظه ها زیرا عاشقم ، عاشق تو که لایق منی عزیزم.[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]مرد و زن ندارد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]به نقطه ی ما شدن که رسیدی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]شور انگیز ترین باش برای عاشقانه هایت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]میان مردمان شهر فریاد زن “دوستت دارم[/FONT][FONT=&quot]”[/FONT]
[FONT=&quot]و اگر کسی چشم غره ایی رفت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تنها دعایش کن تا عاشق شود ، همین[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
🌿 🌾 🍃 🍁
آمدن روز...

ربطی به خورشید...

یا صدای گنجشک ها ندارد...

تو باید موهای سیاهت را کنار بزنی...

.

محسن_حسینخانی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
جان دل !
باور کن من هم دوست دارم جمعه ها آرامتر نفس بکشم ؛
چای زعفران دم کنم با چند دانه هِل وبا خیالی آسوده تکیه کنم به دیوارِ خیالت !
فکر کنم ،
فکر کنم ،
فکر کنم ....
و لا به لای دریای دلتنگی هایم ؛
ناگهان بیایی و بگویی :
هفته بدون من هفته سختی بود جانم....!

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ز کدام رَه رسیدی؟ ز کدام دَر گُذشتی؟

که ندیده دیده ناگَه، به دَرون دل فِتادی؟


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
زد به سرم هوای تو
میره دلم برای تو
حال دلم عجیبه

این قلب دیوونه شده
بدجوری مبتلای تو

دنیا مثت ندیده
با تو ردیفه حال من
هرجا بری دنبالتم
غمت نباشه عشقم

خراب اون نگاه تو
لبخندای باحال تو

ندیدم از تو عشق تر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
رسمی نباش پیش من ... اینجا اداره نیست
قلبم سند به نام تو خورده ، اجاره نیست

شاید گناه می شود این بوسه ها ولی
آنجا که عشق امر کند ، هیچ چاره نیست

عشقِ نهفته در دلِ " من دوست دارمت "
ما بین صد هزار نهاد و گزاره نیست

تا نور آسمان منی در کنار تو
یک ذره احتیاج به ماه و ستاره نیست

در چشم هات عشق نفس می کشد ولی
ابراز دوستی که به ایما اشاره نیست

با بوسه هات کار دلم را تمام کن ..
" در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست "


حانیه دری
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من به امید زنده ام ...

به امیدِ روزهایِ خوب ...

به امیدِ خنده هایِ از ته دل در کنارِ تو ...

به امیدِ دوستت دارم هایی که می گویی ...

به امیدِ این عشق زنده ام ...

اصلاً مگر می شود عاشق نبود ؟!

مگر می شود قلبت برایِ کسی نتپد ؟!

مگر می شود به عکسش نگاه کنی و دلتنگِ حضورش نشوی ؟!

نمی شود !

عاشق که باشی حتی حالِ خودت را هم نمی فهمی...

خودت را فراموش می کنی ...

فقط مُدام عاشقِ " او " می شوی ...

 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاک بر سر تمام این کلمات
اگر تو از میان تمامشان
نفهمی که من
‍دلتنگم . . .
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مخاطب قلبم
خاص تربن مخاطب قلبم
به قدر نفس های عاشقانه ام دوستت دارم
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگم و دیدار تو درمان من است

بی رنگ رخت زمانه زندان من است
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این همه "دوستت دارم" را

براى کدامین روز مبادا

کنار گذاشته ایم؟!

باور کنیم مُردگان بوى گُل را

استشمام نمیکنند!

از صدایمان برای فریاد مهربانی،

از گوش هایمان برای غمخواری،

از دستانمان برای نیکوکاری،

از ذهنمان برای راستی و درستی

و از قلبمان برای عشق

استفاده کنیم...
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک روز می بوسمت !
یک روز که باران می بارد،
یک روز که چترمان دو نفره شده
یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ،
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ،
ارامتر از هر چه تصورش کنی ،
......
اهسته می بوسمت....!!!
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

یه خط بکش از خودت دور من

میخام تا ابد

به تو محدود شم …

 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش میدانست
تنهاا
آرزویم اغوش خودش هست
نه غیر او
اما چرا همیشه خیالش مرا در اغوش میگیرد 😞
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
‌‌ ‌ ‌
ـــ♥️ــ ـℓσveـ ــ ــ ـ


من کلام عاشقانه تر
و مردانه تری جز این سراغ ندارم
که به صدایت هم بیشتر بیاید .

" هستـــم "
دوستت دارم .



‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
 

&.....&

عضو
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
بس نگویم شمه‌ای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست
 

sar sia

کاربر بیش فعال
ای خوش آنروزی که ما هم عشق یاری داشتیم
چشم بر روی نگار گلعذاری داشتیم
باد آن شبها که با آواز شورانگیز یار
ناله های سوزناک از سیم تاری داشتیم
غافل از اشکی که باید ریخت در شبهای هجر
خنده ی مستانه ی دیوانه واری داشتیم
ای جوانی زود رفتی از کفم یادت بخیر
تا تو بودی پیش خوبان اعتباری داشتیم
ما که امروز این چنین از چشم یار افتاده ایم
روزگاری سر بر آغوش نگاری داشتیم
 

sar sia

کاربر بیش فعال
لبخند بزن دو چشم بارانی را
تجویز بكن "نگاه درمانی" را
یك شعله بخند تا به آتش بكشی
دانشكده ی علوم انسانی را
 

sar sia

کاربر بیش فعال
داد از من تو ، گر سخن از داد نباشد


می شد که زمین شاهد بیداد نباشد


قانع نشده چشم من از باغ تو هرگز


سیبی که به رنگش نگرم شاد نباشد
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بر شیشه عنکبوت درشت شکستگی
تاری تنیده بود
الماس چشمهای تو بر شیشه خط کشید
و آن شیشه در سکوت درختان شکست و ریخت
چشم تو ماند و ماه
وین هر دو دوختند
به
چشمان من نگاه ...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مےگـــــٌــویًند:

"شٍڪـــــــًـــــستًنے

رًفعٍ بلاستـــــــــْـــــــ…"

اِے “ دٍلْ ”

تًحًمٌّل ڪــــــٌـــــݩ

شایًد حٍڪمًتیستـــــــْـــــ
 

sar sia

کاربر بیش فعال
من گلی خشکیده در بشکسته گلدانم هنوز
از ازل بیمارم و دنبال درمانم هنوز
در پس یک شیشه ی بشکسته دور از آفتاب
شاخه ای بشکسته در بشکسته گلدانم هنوز
گر چه دلتنگ بهار و بلبل سر گشته ام
در پی سرمای جانسوز زمستانم هنوز
رقص گل در زیر باران دلنوازی میکند
من ولی در حسرت یک قطره بارانم هنوز
از همان روزی که با غم عهد و پیمان بسته ام
تا که هستم بر سر آن عهد و پیمانم هنوز
زنده بودن را فقط احساس ثابت میکند
زندگی را دشمن احساس میدانم هنوز
زندگی یعنی دبستانی که از غم ساختند
من همان شاگرد پیر آن دبستانم هنوز
مانده ام با این همه گوش گران و چشم کور
با که گویم بی سبب در کنج زندانم هنوز
 

Similar threads

بالا