مقدمه
با پیروزی انقلاب اسلامی، باران توطئه ها باریدن گرفت. شیطان بزرگ با دخالت های آشكار و پنهان سعی در ایجاد جریان های انحرافی د رنهضت داشت و تا آن كه بذر رهنمودهای باغبان پیر و هوشیار نهضت در ضمیر پاك فرزندان دلیر امت جوانه زد و در قلب خزان در 13 آبان سال 1358، به شكوفه نشست. گروهی از پاك ترین و آگاه ترن فرزندان امام با رهنمود ولایت امر، اسماعیل وار با عزم شهادت ابراهیم گونه تبر را نه بر شانه، كه بر فرق « بت اعظم» كوبیدند.
دانشجویان پیرو خط امام شیشه ی عمر « دیو كاخ سفید» « غول امریكا» را بر سنگ اراده ی الهی كوبیده و لانه ی جاسوسی امریكا را فتح كرده و حماسه ی عظیمی را می آفرینند كه امامقدس سره آن را به حق « انقلاب دوم» و انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول می نامند و فریاد بر می آورند: (1)
« شما می بینید كه الان مركز فساد امریكا را جوان ها رفته اند، گرفته اند و امریكایی ها هم كه در آن جا بودند، گرفتند و آن لانه ی فساد را به دست آوردند و امریكا هیچ غلطی نمی تواند بكند و جوان ها، مطمئن باشند كه امریكا هیچ غلطی نمی تواند بكند.»
سفارت خانه های امریكا كانون های اصلی جاسوسی سازمان سیا در كشورهای خارجی هستند. آشنایی با شیوه ی جاسوسی این سفارت خانه ها در كشورهای جهان بسیار درخور توجه است. سازمان سیا از بدو به وجود آمدن خود در 1974، دارای سه واحد مستقل بوده است. این سه واحد عبارتند از:
1. سرویس جمع آوری اطلاعات خارجی.
2. سرویس عملیات جاسوسی و ضدّ اطلاعاتی.
3. سرویس مداخلات مخفی در كشورهای خارجی.
تأسیس دو سرویس اول رسماً در كنگره ی امریكا به هنگام بررسی طرح تأسیس سازمان سیا مورد تأیید و تصویب قرار گرفت، امّا سرویس سوم همواره مخفی ماند و به طور نامریی و غیر رسمی در كشورهای خارجی به كار خود ادامه داد. تمام آشوب ها و كودتاهای امریكایی در كشورهای خارجی كه با تلاش مأمورین سفارت خانه های امریكا صورت می گیرد، بدون استثنا توسط اداره ی مزبور رهبری می شود. مأموران سیا در كشورهای خارجی معمولاً در پوشش دیپلماتیك فعالیت دارند. اینان مسؤولیت نفوذ در احزاب سیاسی، گروه های دانشجویی، اتحادیه های كارگری، وسایل ارتباط جمعی، مراكز اداری و نظامی را عهده دار هستند و آنقدر كه مأموران سیا سعی می كنند در ارتش این كشورها نفوذ كنند، وابستگان نظامی امریكا در سفارت خانه ها از چنین وظیفه ای برخوردار نیستند!
اسناد به دست آمده از لانه ی جاسوسی امریكا در تهران نشان می دهد كه در سفارت خانه های امریكا، واحدی به نام « مراكز عملیاتی» وجود دارد. رؤسای این مراكز رهبری عملیات گوناگون جاسوسی در كشورهای حوزه ی مأموریتشان را بر عهده دارند. این گونه افراد نیز عموماً در پوشش دیپلماتیك فعالیت دارند و از مصونیت های دیپلماتیك برخوردار هستند.
در سفارت خانه های امریكا، دفتری برای ثبت فعالیت مأمورانی كه زیر نظر سفارت خانه به كار جاسوسی اشتغال دارند، وجود دارد. در این دفتر تمام عملیات موفق و ناموفق مأموران و عوامل نفوذی امریكا در مراكز دولتی یا نظامی با حروف و علایم رمز ثبت و به وزارت خارجه ی امریكا تلكس می شود. این دفتر از جمله اسنادی است كه سفارت خانه های امریكا در جهان به محض احساس خطر مبادرت به مخفی كردن و یا انهدام آن می كنند.
سفیران امریكا درخارج از كشور الزاماً مأمورین سیا نیستند، امّا هر گاه كشوری از نظر اوضاع سیاسی یا اقتصادی رو به وخامت بگذارد، امریكا مأموران ورزیده ی سیا را جایگزین سفیران می كند تا بتواند از هر موقعیتی به نفع سیاست های خود سود جوید. انتصاب « هاری شوارمن» در ونزوئلا، هنگام تشدید فعالیت گروه های چپ در اواخر سال 1956، انتصاب «ریچارد هلمز» در ایران (قبل از ویلیام سولیوان) كه به هنگام بروز ناآرامی های سیاسی در ایران صورت گرفت و انتصاب « دونالدسی لیدل» در بحرین به هنگام بحرانی شدن اوضاع در خلیج فارس ( در خرداد 63) نمونه هایی از این واقعیت هستند. هم چنین هلاكت حداقل هفت عضو سازمان سیا در جریان انفجار سفارت امریكا در بیروت از جمله « روبرت امیس» مدیر شعبه خاورمیانه ای سازمان مزبور، نمایانگر حضور فعال مأموران سیا در كشور بحرانی لبنان بوده است. یكی از كارشناسان امریكایی اخیراً گفته است:
اطلاعات و گزارش هایی كه همواره از طرف مأموران غیر رسمی سفارت خانه های امریكا در كشورهای جهان پیرامون اوضاع سیاسی كشورها به ستاد مركزی سیا و وزارت امور خارجه ی امریكا می رسد، نقشی به مراتبت مؤثرتر از ذوق و علاقه ی شخصی مقامات امریكا در تعیین سیاست خارجی این كشور دارد. وی می می گوید: « اصولاً سیاست خارجی امریكا در تمامی ابعاد اقتصادی و سیاسی و نظامی را تئوریسین ها و مشاوران كار كشته ای تعیین می كنند كه كمتر صاحب مشاغل عمده ی دولتی هستند و این گونه افراد غالباً در خدمت سرویس های امنیتی ایالات متحده هستند و كارشناسان زبده را در تمام سفارت خانه های خود در جهان به كار گمارده ایم.»
« ویلیام كیسی» رییس پیشین سیا، در اسفند 1361 گفته بود:
سازمان سیا در تمامی كشورهایی كه برای امریكا اهمیت حیاتی داشته باشد، فعالیت های جاسوسی شدیدی را به منظو ارزیابی میزان ثبات سیاسی و اقتصادی این كشورها اعمال می كند. وی « جیمی كارتر» رییس جمهور اسبق امریكا را به خاطر عدم آگاهی و اتخاذ تدابیر لازم به منظور جلوگیری از سقوط شاه در ایران مورد نكوهش قرار داد و گفت:
« چنین اتفاقی علیه منافع امریكا درهیچ كجای جهان اتفاق نخواهد افتاد.»
تصرف لانه ی جاسوسی
در زمان دولت موقت در سرتاسر كشور، به ویژه در دانشگاه ها و كارخانه ها، توسط ایادی امریكا، حركت هایی می شد تا جو سیاسی جامعه را هر چه بیشتر پیچیده كرده و به نفع امریكا پیش ببرند. بعدها معلوم شد كه مركز تمامی این جریانات ضدّ انقلابی در سفارت امریكا در تهران بوده است، در حالی كه موضع منافقانه ی امریكا نسبت به انقلاب اسلامی مانع از روشن شدن چهره ی واقعی امریكا در میان مردم گردیده بود.
در چنین شرایطی امام خمینیقدس سره بیانات قاطعی علیه ابرقدرت ها و به ویژه امریكا ابراز فرمودند و به ویژه ورود شاه را به امریكا به عنوان سرفصلی تازه برای یك تهاجم سنگین علیه امریكا اعلام كرده و فرمان مقابله را به تمامی دانش آموزان، دانشگاهیان و طلاب علوم دینی صادر نمودند2)
« بر دانش آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است كه با قدرت تمام حملات خود را علیه امریكا و اسراییل گسترش داده و امریكا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتكار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیداً محكوم كنند.»
دانشجویان مسلمان دانشگاه ها با درك فرمایش امامقدس سره و توجه به این نكته كه امامقدس سره فرموده بودند:
« همه گرفتاری كه ما داریم از دست امریكا داریم» به عنوان لبیك به فرمایش ایشان و وادار كردن امریكا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، تصمیم به اشغال سفارت امریكا گرفتند. به دنبال آن دانشجویان دانشگاه تهران، پلی تكنیك، صنعتی شریف، شهید بهشتی و ... گرد هم آمده و طی یك راهپیمایی تا سفارت امریكا در نهایت شجاعت به سفارت حمله كردند و علی رغم مقاومت امریكایی ها و محافظین، سفارت را به تصرف كامل در آوردند.
حتی بعضی از امریكایی ها را كه در جریان اشغال گریخته بودند، تعقیب كرده و دستگیر كردند. پس از تسخیر لانه ی جاسوسی به سرعت و با درایت كامل از نابود كردن بقیه ی اسناد توسط امریكایی ها جلوگیری شد و ضمن جلوگیری از نفوذ عناصر انحرافی به داخل برای نگهداری گروگان ها برنامه های روشنی تنظیم گردید.
به محض انتشار خبر، بسیاری از مردم با شور و اشتیاق، مقابل جاسوس خانه تجمع كرده و با دقت جریان را تعقیب می كردند. با برنامه های توجیهی دانشجویان برای مردم یقین پیدا شد كه دانشجویانی كه در لانه اند، دانشجویان مسلمان دانشگاه ها هستند.
دانشجویان مسلمان با دقت تمام سعی كردند كه گروهك های چپ و چپ نما از این حركت سوء استفاده نكنند و این حركت نهایتاً در دست همان مسلمانانی باشد كه واقعاً علیه امریكا مبارزه می كردند، نه كسانی كه ظاهراً شعار ضدّ امریكایی سر می دادند، امّا عملاً راه نفوذ امریكا را هموار می كردند. گروهك های چپ و چپ نما كه خود را از قافله عقب می دیدند، به انحای مختلف خواستند یا جریان لانه را ساختگی جلوه دهند و یا به نحوی خود را در آن سهیم كنند كه البته اقدامات احتیاطی دقیق مانع از سوء استفاده ی تمامی جریانات انحرافاتی گردید.
در باره ی تصرف لانه ی جاسوسی موضع گیری ها و اظهار نظرهای گوناگونی به وجود آمد، به ویژه دولت موقت و نخست وزیر وقت كه تا آن زمان مورد حمایت امامقدس سره بود، با این حركت مخالفت می كردند. از آن جا كه سرنوشت گروگان ها با سرنوشت كشور بی ربط نبود، در میان اظهار نظرهای گوناگون، همه منتظر نظر امامقدس سره بودند. نحوه ی موضع گیری امامقدس سره بسیار تعیین كننده بود، چرا كه رفت و آمدهای بسیاری برای خارج كردن دانشجویان از لانه جاسوسی انجام می شد. فردای همان روز امامقدس سره حركت دانشجویان را تأیید كردند. كلام بلند و والای امامقدس سره چنین بود: « در ایران انقلاب است، انقلابیبزرگ تر از انقلاب اول» و پس از این كه احتمال حمله ی نظامی امریكا به ایران مطرح گردید، حضرت امام قدس سره با صلابت و قاطعیت فرمودند3)
شما می بینید كه الان مركز فسادِ امریكا را جوان ها رفته اند گرفته اند و امریكایی هایی را هم كه در آن جا بودند گرفتند و آن لانه ی فساد را به دست آوردند و امریكا هم هیچ غلطی نمی تواند بكند و جوان ها مطمئن باشند كه امریكا هیچ غلطی نمی تواند بكند... مگر امریكا می تواند دخالت نظامی در این مملكت بكند، امكان برایش ندارد. تمام دنیا توجهشان الان به اینجاست... غلط می كند، دخالت نظامی بكند. نترسید و نترسانید. هم این تعبیر كه جوان های ما از روی احساسات باز جوانی كردند كه اگر چنانچه امریكا بخواهد دخالت نظامی بكند ما چه خواهیم كرد، اصلاً این اگر را هم نباید بگویند، امریكا عاجز از این است كه دخالت نظامی بكند، ما چه خواهیم كرد... اگر آنها می توانستند دخالت بكنند، شاه را نگه می داشتند.
امریكا هرگز در طول حیاتش این چنین تحقیر نشده بود. ابهت و هیبت امریكا را این سخنان بزرگ مرد تاریخ اسلام درهم شكست. امامقدس سره خود حامی و هدایت گر جریان لانه ی جاسوسی شد و مسأله ی سفارت در آن مقطع، به عنوان مهم ترین مسأله ی كشور مطرح گردید و امریكا نیز فعالیت های جدی خویش را علیه گروگان گیری در ایران آغاز كرد.
با فتح لانه ی جاسوسی ماهیت چهره های سازشكار كه در صحنه ی سیاسی كشور ظاهر شده بود، افشا گردید و روحیه ی بیداری و هوشیاری و وحدت و همبستگی در امت دمیده شد. عملیات جاسوسی امریكا در منطقه برملا و پایگاه جاسوسی اش برچیده شد و از همه مهم تر، ابهت پوشالی امریكا در جهان شكسته شد. مردم قهرمان و انقلابی ایران 444 روز كاركنان جاسوس سفارت را در پنجه ی قدرتمند خود نگه داشته و در مقابل تمامی فشارها ایستادگی كرده و هیأت حاكمه ی امریكا « ابر قدرت قرن» را به خفت كشاندند.
اقدامات امریكا علیه تسخیر لانه ی جاسوسی
مهم ترین اقدام های امریكا در مقابله با این حركت اسلامی عبارت بودند از:
-فشارآوردن به دولت موقت كه با استعفای نخست وزیر منتفی گردید.
-اعزام هیأت ویژه ای متشكل از « رمز كلارك» و « ویلیام» به ایران، كه امامقدس سره ضمن اعلام امتناع خود از ملاقات با آنان، ملاقات شورای انقلاب اسلامی و تمامی مسؤولان را با آن هیأت به شرطی ممكن شمرد كه شاه را تحویل بدهند، كه در نتیجه هواپیمای حامل امریكایی ها در آسمان مسیر خود را به سمت تركیه تغییر داد.
-تماس های امریكا با بعضی از غرب زدگانی كه گمان می كرد، می توانند در جهت آزادی گروگان ها اقدامی بكنند، مانند بنی صدر و قطب زاده.
-اعزام میانجی از اشخاص و یا كشورهایی كه می توانستند با مسؤولان كشور ما صحبت كنند، مانند كشور پاكستان، فلسطینی ها و یا « حسنین هیكل» روزنامه نگار مصری و در نهایت پاپ.
-فشار آوردن امریكا به مجامع بین المللی تحت نفوذ خود در جهت محكوم كردن و یا اتخاذ تصمیم علیه ایران، مانند سازمان ملل متحد و دبیركل وقت آن« كورت والدهایم»، شورای امنیت سازمان ملل، سازمان كنفرانس كشورهای اسلامی، بازار مشترك اروپا، دیوان لاهه و صلیب سرخ جهانی.
-نامه ی كنگره ی امریكا به مجلس شورای اسلامی.
-تبلیغات منفی علیه دانشجویان مسلمان مستقر در لانه ی جاسوسی ( مبنی بر كمونیست بودن آنها و یا این كه با گروگان ها با خشونت رفتار می گردد و اتهامات بی پایه ای از این قبیل)
-زمینه سازی در ملت امریكا برای انجام اقدامات و عملیات احتمالی و نیز تبلیغات منفی علیه ایران برای موجه جلوه دادن حركت های جاسوسی شیطان بزرگ.
پس از بی ثمر ماندن این قبیل اقدامات، امریكا به اقدامات جدی تری پرداخت كه بعضی از آنها عبارتند از:
-محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران.
-بلوكه كردن دارایی های ایران.
-قطع كامل روابط امریكا با ایران.
- و بالاخره تهدید نظامی و مانورها و نقل و انتقالات ناوگان امریكا جهت مرعوب ساختن ملت مسلمان ایران!
عدم تأثیر تمامی این شگردها كه اعتبار جهانی امریكا را مخدوش كرده بود،منجر به اعمال آخرین حربه یعنی نقشه ی دخالت نظامی و ربودن گروگان ها گردید كه جنود الهی در كویر دور افتاده ی طبس تمامی آن را نابود و نقشه ی شیطانی را بی اثر كرد و باعث سرور و شادی امت قهرمان ایران و یأس و خواری مستكبرین جهان گردید.
از طرف دیگر، رژیم امریكا در قبال مسأله ی شاه، سخت به انفعال افتاد و با دستپاچگی به دنبال یافتن پناهگاهی برای او به جستجو مشغول شد كه بالاخره او را به پاناما منتقل و چون با عكس العمل مردم پاناما مواجه شد در نهایت با ذلت و خواری به مصر منتقل كرد.