وقتي چاره اي جز تماشا نداري، لذت ببر !

گلبرگ نقره ای

کاربر فعال تالار زبان انگلیسی ,
کاربر ممتاز
وقتي چاره اي جز تماشا نداري، لذت ببر !
اديسون در سنين پيري پس از كشف چراغ برق ، يكي از ثروتمندان امريكا به شمار مي رفت و درآمد شرشارش را تمام و كمال در آزمايشگاه مجهزش كه ساختمان بزرگي بود هزينه مي كرد. اين آزمايشگاه بزرگترين عشق پيرمرد بود. هر روز اختراعي جديد در آن شكل مي گرفت تا آماده بهينه سازي و ورود به بازار شود.
در همين روزها بود كه نيمه هاي شب از اداره آتش نشاني به پسر اديسون اطلاع دادند، آزمايشگاه پدرش در آزمايشگاه مي سوزد و حقيقتا كاري از دست كسي يربنمي آيد و تمام تلاش ماموران فقط جلوگيري از گسترش آتش به ساير ساختمانها است . آن ها تقاضا داشتند كه موضوع به نحو قابل قبولي به اطلاع پيرمرد رسانده شود. پسر با خود انديشيد كه احتمالا پيرمرد با شنيدن اين خبر سكته مي كند، به همين دليل از بيدار كردن پيرمرد منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با تعجب ديد كه پيرمرد در مقابل ساختمان آزمايشگاه روي يك صندلي نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره مي كند.
پسر تصميم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او مي انديشيد كه پدر در بدترين شرايط عمرش به سر مي برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را ديد و با صداي بلند و سرشار از شادي گفت :"پسر تو اينجايي؟ مي بيني چقدر زيباست! رنگ آميزي شعله ها را مي بيني؟ حيرت آور است! من فكر مي كنم كه آن شعله هاي بنفش حاصل سوختن گوگرد در كنار فسفر است .! واي! خداي من، خيلي زيباست! كاش مادرت هم اينجا بود و اين منظره زيبا را مي ديد. كمتر كسي در طول عمرش امكان ديدن چنين منظره زيبايي را خواهد داشت. نظر تو چيه پسرم؟"
پسر حيران و گيج جواب داد: " پدر تمام زندگي ات در آتش مي سوزد و تو از زيبايي رنگ شعله ها صحبت مي كني؟چه طور مي تواني؟من تمام بدنم مي لرزد و تو خونسرد نشسته اي؟"
پدر گفت:"پسرم از دست من و تو كه كاري برنمي آيد. ماموران هم كه تمام تلاششان را مي كنند. در اين لحظه بهترين كار لذت بردن از منظره اي ست كه ديگر تكرار نخواهد شد. در مورد آزمايشگاه و بازسازي آن فردا فكر مي كنيم. الان موقع اين كار نيست به شعله هاي زيبا نگاه كن كه ديگر چنين امكاني را نخواهي داشت!"
توماس آلوا اديسون سال بعد مجددا در آزمايشگاه جديدش مشغول كار بود و همان سال يكي از بزرگترين اختراع بشريت يعني ضبط صدا را تقديم جهانيان كرد. آري او گرامافون را درست پس از يك سال از آن واقعه اختراع كرد.
 
بالا