دوست عزيزم منظور من از اين صحبتها جواب به جواب يا حرفهاي بي معني نبود.حرف اصلي من اين بود كه قبل از تحليل بايد درك اون رو داشت و اينقدر سطحي برخورد نكرد.
ولي حرفت رو قبول دارم.شايد جاش اينجا نبود. با وجود اينكه Hedjak تحقيقات زيادي در مورد طريقه و نوع و ارتباطهاي بين فضايي و بين حجمي داشته و اينها قابل بررسي هستند ولي به نظر مياد بهتر باشه موضوع جديدي مطرح كنيم...من يك ساختمان ديگه پيشنهاد ميكنم:
موزه يهود برلين
اثر دنيل ليبسكيند
ساير تصاوير:
لطفا در تحليلمون پيش زمينه هاي فكري و اجتماعي معمار رو هم ناديده نگيريم.
هر چند که به تصمیم داشتم دیگه فعالیتی نکنم ولی چون دیدم که این بنا و کل تصاویری که گذاشتی ارزشمند هست تصمیمم عوض شد .
کارای لیبسکیند همیشه با پشتوانه قوی فلسفی همراه بوده برای همین کارهاش خیلی قوی هست .
سئوالی که ارچی پرسیده سئوال خیلی خوبیه و باید بگم که این پلان با این همه شکستگی نمادی از بن بستهایی که در طول تاریخ قوم یهود با اون مواجه بوده و مجبور به تغییر مسیر داده ! یعنی یک تاریخ پر فرازونشیب رو کاملا نشون میده ( که البته واقعا چنین بوده و همینطور که تو قران اومده که انها برای همیشه اواره خواهند بود ). فضاهای مثلثی و نوک تیز( نمادی از تهدید و خشونتی که به این قوم وارد شده !) و پیچ در پیچ دقیقا در طول این بازدید به بازدید کننده القا میشه . و جای تحسین داره که این تفکر رو کاملا به ببننده خودش میده حالا چه به حق چه ناحق !
اما تصویر اخر دقیقا یاد اور هولوکاستی هست که بهش اعتقاد دارن و این فضا کاملا نمادی از اجساد سوزانده شده هست و این فضای باریک با دیوارهای بسیار بلند که خارج از حد محصوریت متعادل هست خفقان و تنگنایی که در اون دوره تاریخی بوده رو نشون میده و کاملا قابل حس هست . دیوارهای بتنی که سختی و سنگینی و سردی خودش رو داره که این احساس رو تشدید میکنه .
پنجره هایی که انتخاب شده بسیار متناسب با حال و هوای موزه هست . پنجره که نمادی از نور و شاید اینجا معنی امید داشته باشه که بطور پراکنده و اتفاقی هستن که ابهام ایجاد میکنه که میتونه خطهایی راهنما و امیدوارکننده را تداعی کننه .