مکانی که کوچکترین نماد یا عنصر گویای مسجد را ندارد
مکانی که کوچکترین نماد یا عنصر گویای مسجد را ندارد
مکانی برای عبادت خدا یا سجده بر الهههای یونان؟!
در مسجد ولیعصر (عج) کوچکترین نماد، آرایه یا عنصری گویای مسجد بودن بنا، وجود ندارد و انحنائی که در سقف، جای گنبد نشسته است، شبیه کلاه کوچکی است که یهودیان در پشت سرهای خود سنجاق میکنند.
مسجد ولیعصر (عج) سرگذشت پرفراز و نشیب و عبرت آموزی دارد و از آنجا که این مسجد، مصداق و نماد تهاجم عمیق معماری مدرن و استیلای آن در معماری دوره اخیر است، نقد آن واجد اهمیت است. پیش از این که مسجد ساخته شود، در طول عملیات پیریزی و ستونگذاری مسجد نیز مشرق در قالب مطلبی با عنوان «مسجدی که به پای تئاتر شهر ذبح شد» به نقد آن پرداخت و از بدعتی در ساخت مسجد گفت که معماری آن تعارضی ذاتی با مسجد دارد. اما افاقه نکرد و افسوس که مدیران شهری، پس از ساخت کامل آن و رویت حجم فیزیکی و فضاهای داخلی مسجد، از ساخت آن ابراز نارضایتی کردند و این روزها لزوم تغییر و اصلاح در فرم کالبدی آن را زمزمه میکنند.
در میان صاحبنظران، منتقدان و مدیران شهری، برخی بر تخریب کامل آن نظر میدهند و برخی دیگر نیز بر تغییر کاربری آن تاکید میکنند (که به دلیل وقف بودن زمین مسجد، این امکان وجود ندارد.) عدهای دیگر نیز رویکردی مسامحهآمیز را اتخاذ میکنند و رای بر کشیدن پوستهای تزیینی و الحاق و کولاژ گنبد و مناره به آن میدهند.
به هر حال کار از کار گذشته است و حالا مسجد که قرار بود سنگری باشد برای حفظ ایمان جامعه، این روزها خانهای است که به تسخیر معماری مدرن درآمده است و محل مناقشهای است که شاید تصمیم نهایی آن، زمان طولانی را بطلبد و پس از سرگذشتی ۳۳ ساله، بازهم در بلاتکلیفی بماند. شاید از اینروست که خودکرده را تدبیر نیست!
حکایت این مسجد از این قرار است که، در ضلع جنوبی پارک دانشجو زمینی به مساحت حدود ۵۰۰۰ متر مربع وجود داشت، مالکیت آن مورد اختلاف اهالی محل و شهرداری منطقه ۱۱بوده و موقتاً به صورت پارکینگ مورد بهره برداری قرار میگرفت، بخشی از این زمین متعلق به مرحوم آقای مهندس مدد بود که وقف ساختن مسجد نموده بودند و اهالی محل با توجه به نداشتن مسجد محلی و ناهنجاریهای موجود در پارک فوق و اطراف تئاتر شهر، مصمم به ساختن مسجد در آن زمین بودند، اما شهرداری مایل به ساختن یک مجموعه تجاری و خدماتی بود.
از سال ۱۳۶۰، اهالی، ابتدا با برپا کردن یک چادر و سپس با مصالح بنائی و اسکلت فلزی یک مسجد موقتی ایجاد و به انجام مراسم مذهبی روزانه و سالیانه میپرداختند.
بعد از تلاشهای مستمر اهالی و مراجعه مکرر به مسئولین کشوری، بالاخره در سال ۱۳۸۳، در زمان شهرداری محمود احمدی نژاد تصویب شد که در این محل یک مسجد و مجتمع فرهنگی دایر شود.
طراحی اولیه این مسجد به مرکز تحقیقات معماری اسلامی، دانشگاه علم و صنعت ایران و مدیریت عبدالحمید نقرهکار، که دارای سابقه طولانی در طراحی مراکز مذهبی و زیارتی است، سپرده شد و طراحی آن به تصویب رسید. اما به توصیه برخی معماران، بهناگاه مدیران تصمیم بر تغییر طرح میگیرند و بدون دعوت از نقرهکار و همکارانش برای دفاع از طرح خود، طرح اولیه را محکوم کرده و آن را به شرکت مشاور حرکت سیال فرم، (رضا دانشمیر و کاترین اسپیریدونوف) میسپرند. بعضی نیز در با رویکردی جنجالی و مغالطه آمیز، ناهماهنگی فرم بنا با تئاتر شهر را مطرح کرده بودند که در طرح اولیه اتفاقا بیشترین هماهنگی را از نظر جداره و ارتفاع داشت و تنها مناره و گنبد آن از کد ارتفاعی تئاتر شهر بلندتر بود.
[SUB]قرار بود عبدالحمید نقرهکار که سابقهای طولانی در طراحی اماکن مذهبی دارد،
مسجد حضرت ولیعصر (عج) را طراحی کند، اما به ناگاه اتفاق دیگری افتاد!
[/SUB]
پس از اعتراض کارشناسان معماری و فشار رسانهها، برخی مدیران شهری که به دلیل ناهماهنگی بنا طرح قبل را رد کرده بودند، حالا دریافتند که طرح جدید بسیار ناهماهنگتر شده و به نقطهای سیاه در پرونده شهرداری بدل شده است. این پروژه حالا با اعتراض اعضای شورای شهر، و الزام مجریان به ارایه طرح اصلاحی جدید، از ابتدای سال جاری همچنان متوقف است؛ و پیمانکاران این پروژه همچنان منتظر دریافت طرح اصلاحی برای تغییرات معماری این مسجد هستند. جالب آنجاست که اعضای شورای شهر نیز صرفا فقدان گنبد و مناره برای مسجد را معضل میدانند و میگویند «مسجد بدون گنبد و مناره معنا ندارد». که این نیز فروکاست مسجد است به گنبد و مناره. خروجی این نگاه نیز مسجد را به فرمی عجیب و غریبتر بدل خواهد کرد و به اصطلاح عوام «شترگاوپلنگ» خواهد بود که شایسته شأن مسجد و خانهی خدا نخواهد بود، چه برسد به آنکه مسجدی شاخص و الگو در قلب محور فرهنگی امالقرای جهان اسلام باشد.
در زیر به مقایسه و نقد معماری دو طرح اولیه و ثانویه (اجرا شده) این مسجد پرداخته میشود.
* تشریح طرح اولیه مسجد ولیعصر
از آنجا که در دو محور مهم شمالی- جنوبی تهران، یعنی خیابان ولیعصر(عج)، از میدان تجریش، تا میدان راه آهن و محور شرقی – غربی تهران، یعنی خیابان انقلاب، از میدان امام حسین(ع) تا میدان انقلاب، هیچگونه نماد مذهبی شاخص در شأن پایتخت جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت و از سویی دیگر شهرداری در آن زمان مایل بود در غرب تهران و نزدیک نهاد ریاست جمهوری، مسجد و مجموعه فرهنگی در مقیاس یک مسجد جامع، برای برگزاری مراسم ملی داشته باشد، بنابراین مقیاس این مجموعه، در حد یک مسجد جامع و مجموعه فرهنگی مرکز شهری، تعیین و مصوب شد.
با توجه به برنامه مصوب و مکانیابی موجود به تشریح نقشههای ارائه شده طرح اولیه پرداخته میشود:
۱- برای همآهنگی با ساختمان تأتر شهر، ارتفاع ساختمان مسجد تا زیر گنبدخانه آن، با ارتفاع تئاتر شهر مساوی گرفته شد و بدنه آن شبیه تئاتر شهر طراحی شد، تا این دو ساختمان با یکدیگر هم آهنگ و مکمل بوده و در مجموع وحدت داشته باشند.
۲- اکثریت قریب به اتفاق ساختمانهای جنوبی زمین مسجد نیز، دارای هفت طبقه دیوار پشت کرده به ساختمان مسجد بود، بنابراین کم کردن ارتفاع عناصر نمادین مسجد، موجب بی توجهی به شأن اجتماعی مسجد و حفظ حرمت و حریم آن میگردید.
۳- از آنجا که از منظر اسلامی، مفهوم عبادت و عبادتگاه، مهمترین عنصر در فضای شهری محسوب میشود[۱]، بنابراین به صورت بدیهی، سردر مسجد، منارهها وگنبدخانه مسجد، باید در طراز بالاتری از تئاتر شهر قرار میگرفت و بدین صورت نیز طراحی شد.
۴- برای تداوم و گسترش پارک دانشجو، خیابان عریض ضلع شمالی زمین، در جهت توسعه پارک و فضای سبز پیش بینی و طراحی شد.
۵- حل بخشی از مشکل پارکینگ در منطقه فوق و به پیشنهاد مسئولین شهرداری، سه طبقه پارکینگ در زیرزمین پیش بینی شد.
۶- در طبقه همکف، در غرب زمین و کنار خیابان ولیعصر(عج)، شبستان آقایان و بانوان در دو طبقه طراحی شد، تا از خیابان مزبور و خیابان انقلاب، ساختمان این مسجد به عنوان یک نماد برجسته و شاخص مذهبی تجلی بیرونی داشته و فضای ذکر معنوی و الهی برای اهالی و رهگذران ایجاد نماید.
۷- در قسمت شرق زمین و در کنار خیابان شرقی، مجموعه فرهنگی – خدماتی در چهار طبقه طراحی شد. طبقه همکف به صورت پیلوت با مبلمان آزاد و سیار، جهت برگزاری نمایشگاه های متنوع و در عین حال در مراسم خاص برای گسترش شبستان مسجد در نظر گرفته شد.
۸- در طبقه اول کتابخانه، در طبقه دوم کلاسهای آموزشی و در طبقه سوم سالن اجتماعات و مراسم، پیش بینی و طراحی شد.
۹- بین شبستان مسجد و مجموعه فرهنگی – خدماتی، حیاط نسبتاً بزرگی پیش بینی شد، این حیاط میتوانست مزاحمت های همجواری را، میان فضای مسجد وفضاهای فرهنگی – خدماتی به حداقل ممکن برساند و در عین حال ضمن گسترش فضای سبز پارک دانشجو، با ایجاد سر درب ورودی جذاب و با شکوه پیوند مطلوب و مناسبی، بین این مجموعه و پارک فراهم نماید.
۱۰- در طبقه منهای یک در زیر شبستان مسجد، فضای مناسبی برای فعالیتهای بسیج محلی و در زیر مجموعه فرهنگی – خدماتی و حیاط، سالن پذیرائی و آشپزخانه، چند واحد تجاری، وضوء خانه و سرویسهای بهداشتی طراحی شده بود.
۱۱- در جهت سهولت رفت و آمد ماشین ها به پارکینگ و ایجاد واحدهای اداری و تحقیقاتی، مصوب شد یک قطعه خانه دو طبقه متروک، واقع در ضلع جنوبی زمین، که به خیابان جنوبی مجموعه نیز دسترسی داشت، خریداری وبرای ورودی و خروجی طبقات پارکینگ و ورودی قسمت اداری، تحقیقاتی و خدماتی از آن بهره برداری شود. ضمن آنکه ارتباط مضاعف و مناسبی با شبستانهای مسجد و مجموعه فرهنگی – خدماتی و حیاط مسجد نیز برقرار مینمود.
۱۲- برای شبستانهای مسجد سه ورودی پیش بینی شده بود، یک ورودی شاخص و معظم به سمت خیابان ولیعصر(عج)، یک ورودی عمومی در کنار حیاط مسجد، به سمت پارک و خیابانهای اطراف و یک ورودی خدماتی در کنار قسمت اداری و سایر خدمات فرهنگی و هنری.
۱۳- عملیات خاکبرداری و اجرائی مسجد، مطابق نقشههای ارائه شده، در اکثر قسمتها تا طبقه همکف ادامه یافت، با این تفاوت که به دلیل اهمال شهرداری در خرید زمین جنوبی، بالاجبار قسمت اداری و تحقیقاتی مجموعه حذف و ورودی پارکینگ علی رغم توصیهها و تذکرات مکرر این مشاور به خیابان شرقی منتقل شد.
در این مرحله و پس از تغییر شهردار تهران، کارفرما برای تسویه حساب به مشاور ابلاغ نمود، که عبدالحمید نقرهکار و همکارانش نظارت ساختمان را بعهده بگیرد، اما در همان اثنا، به صورت نسبتاً محرمانه و بدون دعوت از نقرهکار و همکارانش برای تشریح ایدهها و دفاع از اصول طراحیهای انجام شده، غیاباً طراحی انجام شده و کار نیمهکاره، محکوم گردیده و کار به مشاور دیگری (حرکت سیال فرم) که فاقد هرگونه سابقه در طراحی مراکز مذهبی است سپرده شد.
* طرح دوم:
* ارزیابی اصول ارائه شده در طرح جدید مسجد ولیعصر(عج):
طرح جدید براساس پیشفرضها و مبانی غربی و غیراسلامی، پیشبینی و متأسفانه تبدیل به فرآیندی غیرقابل قبول و مغایر بدیهیات اولیه طراحی مسجد و اصول نظری و احکام عملی آن طراحی و اجراء شده است که به چند نکته آن اشاره مینمائیم.
ابتداء فرض شده است که ساختمان تئاتر شهر یک اثر تاریخی و میراث فرهنگی است و باید شأن تاریخی و فرهنگی آن حفظ و تا فاصلهای دور حریم آن حفظ شود.
اولاً تئاتر شهر، یک اثر تاریخی نیست و در سال ۱۳۴۶ یعنی فقط یازده سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و توسط علی سردارافخمی طراحی و با حمایت فرح پهلوی ساخته شده است و با چنین سابقه زمانی، یک ساختمان، اثر تاریخی محسوب نمیشود و نمیتواند در فهرست بناهای تاریخی بگنجد. این ساختمان صرفا یک بنای معاصر است.
دوم، این ساختمان اگر چه زیبایی و کاربری قابل احترام و فرم دلنشینی دارد، اما یک میراث فرهنگی نیست، زیرا این ساختمان از نظر سبک، متعلق به دوران فرانوگرائی غربی است و از الگوی معابد یونانی و رومی تقلید نموده است و هیچ شباهتی با آثار ساخته شده در تمدن ایرانی، چه قبل از اسلام و چه بعدا ز آن ندارد.
قوسهای متقاطع و خارجی بنای تئاتر شهر، عناصری کاذب هستند، که در زیر سقف کنسول شده آن به سمت بیرون خم شده و نصب گردیدهاند، تکرار چرخش این قوسها، ساختمان را کاملاً برونگرا و تندیسگونه نموده است.
در معماری ایرانی دوران اسلامی، ساختمانها کاملاً درونگرا هستند و صورت بیرونی بنا، لباسی است بر تن فضاهای داخلی ساختمان، یعنی به انسان و محل حضور و بهرهبرداری انسانها اصالت داده میشود نه به کالبد بنا و نمای ساختمان به صورت خود بنیاد؛ لذا برونگرائی در ساختمانسازی، نوعی صورتپرستی و بتسازی تلقی میشود.
در این نوع از الگوهای غربی، به ورودی انسانها، توجه خاصی نمیشود و عملاً انسانها را در مقابل ساختمان منفعل و تماشاچی مینماید. در سنت اسلامی و در مجموعه بیت ا... الحرام، دو نماد معمارانه مثبت و منفی ارائه شده است، نماد مثبت خانه کعبه است که دارای حجمی منظم، وحدت بخش، درونگرا، سکون آفرین و مناسب حضور انسان در فضائی آرامش بخش، تفکر برانگیز، تمرکز آفرین، برای حضور قلب و عبادت است.
در نقطه مقابل، نمادهای منفی یعنی بتوارههای سهگانه هستند (جمرات)، که احجامی توپر، برونگرا، متکثر و مجسمه گونه میباشند، در این نوع ساختمان، اصالت به کالبد بنا داده شده و ساختمان به جای وسیله خود هدف میشود به همین دلیل آنرا نماد تجلی شیطان بر حضرت ابراهیم(ع) قرار داده اند، زیرا شیطان آنچه را که مادی و زمینی است تزئین میکند و انسانها را فریب میدهد[۲]، به همین دلیل در مراسم حج تمتع، حاجیان از وقوفگاه مشعر (محل شعور و بصیرت)، باید سنگهائی بردارند و بر نمادهای فریبندهای، که مزاحم تکامل انسان و انجام فرائض الهی هستند، پرتاب نمایند. در این سنت الهی، برخلاف رویکردی در معماری غربی (یعنی فرمالیسم) خود معمار بت و معماری بتسازی تلقی نمیشود، بلکه معمار و معماری هر دو وسایلی در جهت تأمین نیازهای مادی و بسترساز نیازهای روحی انسانها میشوند.
سوم، در معماری ایران دوران اسلامی، مهمترین عنصر خارجی بنا، درب ورودی آن است، که همچون طاق نصرتی سر برآورده و پر گشوده، نهایت تواضع و مهمانپذیری را برای ورود انسانها به داخل بنا، به نمایش میگذارند، اصالت را به انسانهای مخاطب و به فضای درونی ساختمان میدهند که محل بهرهوری مخاطبین اصلی بنا است.
چهارم، در سنت و تمدن غربی است که ساختمانهای مذهبی، اعم از معابد و کلیساها، کالبد خود را از بافت اطراف جدا نموده و با اشکالی که در یک محور و یا دو محور، قرینه میباشند، مانند مجسمههائی، خود را به نمایش میگذارند.
با این پیش فرضِ غربگرایانه است که طراح جدید مسجد تصور مینماید باید اطراف ساختمان تئاتر شهر را (که در دوران مدرن جای عبادتگاه را اشغال نموده است) پاکسازی نمود، و با این پیش فرض مقلدانه، سر ساختمان مسجد را قطع مینماید و میگوید کات! (cut)، تا این ساختمان مانند مجسمهای خود بنیاد و بتواره، مورد نگاه از بیرون قرار گیرد و تماشاچیان را مسحور خود کند.
[SUB]بخش قطع شده مسجد و نمایان شدن تئاتر شهر
و فرود مسجد در مقابل آن مشخص است[/SUB]
اما در سنت و تمدن دوران اسلامی، ساختمانهای اجتماعی و مذهبی، خود را از بافت اطراف جدا نمی کنند و با کمترین مزاحمت های همجواری، (به دلیل داشتن فضاهای باز داخلی)، هم آهنگ با هم بوده و مکمل یکدیگر میشوند. شاعر معاصر، سهراب سپهری به جذابیت این موضوع اشاره میکند- با مضمون بازارهای گرم مسلمان- این گرما، جذابیت و گیرائی به دلیل هم آهنگی و ترکیبِ با شکوه ساختمانهای اجتماعی، در کنار یکدیگر و مکمل یکدیگر است.
بنابراین، پیش فرض مطرح شده در مورد حذف سر و آستانه طرح قبلی (گنبد، منارها و سردرب ها) و سربه خاک سپردن آن در طرح جدید، پیش فرض غرب گرایانه، صورت پرستانه و با نگرش بت گونه به معماری و ساختمان است. این نگرش قطعاً مغایر دیدگاه اسلامی است، که همه چیز را برای تکامل انسان میخواهد. در این نگرش ساختمان وسیله است و نه هدف، معماری آبادکردن محیط زیست انسانها است، نه بت سازی و جلوه فروشی معمار و معماری.
پنجم، پیش فرض اشتباه دیگر، ایجاد تصور مغالطهانگیزی است درباره مرتفع دانستن ارتفاع طرح قبلی مسجد. در طرح اولیه، همانگونه که اشاره شد، ارتفاع بدنه ساختمان مسجد، هم ارتفاع بدنه خارجی تأتر شهر بوده و از نظر نمای خارجی نیز هم آهنگ با آن میباشد، عناصر معدودی از ساختمان، نظیر گنبد اصلی، منارها و سردر مسجد که با فاصله بعیدی از ساختمان تئاتر شهر، میباشد به میزان لازم و به عنوان یک نماد شهری و مذهبی، افراشته شدهاند، تا مبتنی بر سنت اسلامی، عظمت و اولویت فضای عبادی مسجد نسبت به ساختمانهای هفت طبقه مسکونی در اطراف آن و ساختمان تئاتر، حفظ شود. نه بالعکس ساختمانهای مسکونی و تأتر نسبت به مسجد اولویت یافته و برجستهتر شوند. به این نکته خداوند در سوره نور آیه ۳۶ اشاره میفرمایند: «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»، در خانههایی (مساجد و زیارتگاهها) خداوند رخصت داده است که آنجا رفعت یابد و در آن ذکر نام خدا شود و صبح و شام، تسبیح و تنزیه ذات پاک او کنند.