مشاعره از اون طرف

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستانت همه در نعمت و در عیش و نشاط ---------------------- دشمنانت همه در محنت و در رنج و تعب
بهره حاسد تو بادا اندوه و ملال -------------------------- قسمت ناصح تو بادا شادیو طرب

تقدیم به تو
با تشکر - سیستم 32
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلب مادر

قلب مادر

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی

با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

قلب مادر


داد معشوقه به عاشق پیام ---------- که کند مادر تو با من جنگ


هر کجا بیندم از دور کند ---------- چهره پر چین و جبین پر آژنگ


با نگاه غضب آلود زند ---------- بر دل نازک من تیر خدنگ


از در خانه مرا طرد کند ---------- همچو سنگ از دهن قلماسنگ


مادر سنگ دلت تا زنده ست ---------- شهد در کام من وتوست شرنگ


نشود یک دل و یک رنگ تو را ---------- تا نسازی دل او از خون رنگ


گر تو خواهی به وصالم برسی ---------- باید این ساعت بی خوف و درنگ


روی و سینه تنگش بدری ---------- دل برون آری از آن سینه تنگ


گرم و خونین به منش باز آری ---------- تا برد ز آینه قلبم زنگ


عاشق بی خرد ناهنجار ---------- نه بل آن فاسق بی عصمت و ننگ


حرمت مادری از یاد ببرد ---------- خیره از باده و دیوانه ز بنگ


رفت و مادر را افکند به خاک ---------- سینه بدرید و دل آورد به چنگ


قصد سر منزل معشوق نمود ---------- دل مادر به کفش چون آرنگ


از قضا خورد دمدر به زمین ---------- و اندکی سوده شد او را آهنگ


وان دل گرم که جان داشت هنوز ---------- اوفتاد از کف آن بی فرهنگ


از زمین باز چو برخاست نمود ---------- پی برداشتن آن آهنگ


دید از آن دل آغشته به خون ---------- آید آهسته برون این آهنگ


آه دست پسرم یافت خراش ---------- آخ پای پسرم خورد به سنگ

با عرض شرمندگی هر چه با خودم کلنجار رفتم تا قسمتی از شعر را بگذارم دلم راضی نشد .
شعر از ایرج میرزا که در کتاب ادبیات دبیرستان هم آمده بود .
نفر بعد از حرف اول (د) استفاده کند .
به بزرگی خود ببخشید . :gol::heart:
با تشکر - سیستم 32
 
آخرین ویرایش:

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلبت که می‌زند سرِ من درد می‌کند
این روزها سراسرِ من درد می‌کند

دیر است پس چرا متولّد نمی‌شوی؟
شعر تو روی دفتر من درد می‌کند

 

Rtin

عضو جدید
پروانه گر ز عشق بسوزد عجب مدار
کاتش زند به خرمن هستی شرار عشق
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای آنکه بیش می طلبی بیش میشوی


کم گوی کم بنوش کمین باش و کم بخسپ
 
  • Like
واکنش ها: Rtin

nichol

عضو جدید
زرقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم
مگر ان شهاب ثاقب مددی دهدسهارا
 

Rtin

عضو جدید
مرا با شمع,نسبت نیست در سوز
که او شب سوزد و من در شب و روز
 

nichol

عضو جدید
مرا در خانه سروی هست کاندرسایه قدش
فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا در خانه سروی هست کاندرسایه قدش
فراغ از سرو بستانی و شمشاد چمن دارم

با سلام

دیدم و گفتم نادیده اش انگار کنم ---------------------- دل سودا زده نگذاشت که این کار کنم
غیر معقول بود منکر محسوس شدن ---------------------- من که این یاوه سرایی ها بسیار کنم
....الخ ....

با تشکر - سیستم 32
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام

دیدم و گفتم نادیده اش انگار کنم ---------------------- دل سودا زده نگذاشت که این کار کنم
غیر معقول بود منکر محسوس شدن ---------------------- من که این یاوه سرایی ها بسیار کنم
....الخ ....

با تشکر - سیستم 32
تا ز ميخا نه و مي نام و نشان خواهد بود
سر ما خاك ره ي پير مغان خواهد بود
 

alone.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون شوم خاك درش دامن بيفشاند ز من
ور بگويم دل بگردان رو بگرداند ز من
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون شوم خاك درش دامن بيفشاند ز من
ور بگويم دل بگردان رو بگرداند ز من

با سلام

ترس ترسان در پی آن پرسش مرموز ------------------ سر نهادم در رهی تاریک و پیچاپیچ
سایه افکندی بر آن ایان و دانستم ------------------ پای تا سر هیچ هستم ، هیچ هستم ، هیچ

با تشکر - سیستم 32
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنم ز بند لباس تکلف آزاد است
برهنگی ببرم خلعت خداداد است
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنم ز بند لباس تکلف آزاد است
برهنگی ببرم خلعت خداداد است

با سلام

در هجوم ظلمت تردید ها
با توام دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر ، جز درد خوشبختیم نیست

با تشکر - سیستم 32
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
 

Rtin

عضو جدید
بود علم و ادب زیبنده با هم
که عالم بی عمل شاخیست بی بر
 

nichol

عضو جدید
در میان اب و اتش همچنان سرگرم توست
این دل زار ونزار اشکبارانم چو شمع
 

Rtin

عضو جدید
دارد هزار در صدف و دم نمی زند
یک تخم,مرغ کرده و فریاد می کند
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
دارد هزار در صدف و دم نمی زند
یک تخم,مرغ کرده و فریاد می کند

با سلام

ز اظهار در در مداوا نمی شود -------------- شیرین دهان به گفتن حلوا نمی شود
درمان نما ، نه غیظ که با پا زمین زدن ----------------- این بستری ز بستر خود پا نمی شود
از آسمان رسیده بلایی و این بلا ---------------- دفعش به صرف کردن بلوا نمی شود
آوای جغد می رسد از هر طرف به گوش ---------------- گوید که مرده زنده به غوغا نمی شود

با تشکر - سیستم 32
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام

ز اظهار در در مداوا نمی شود -------------- شیرین دهان به گفتن حلوا نمی شود
درمان نما ، نه غیظ که با پا زمین زدن ----------------- این بستری ز بستر خود پا نمی شود
از آسمان رسیده بلایی و این بلا ---------------- دفعش به صرف کردن بلوا نمی شود
آوای جغد می رسد از هر طرف به گوش ---------------- گوید که مرده زنده به غوغا نمی شود

با تشکر - سیستم 32
ای پیر خردمند پگه تر برخیز
آن کودک خاک بیز را بنگر تیز
پندش ده و گو که نرم نرمک می بیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای پیر خردمند پگه تر برخیز
آن کودک خاک بیز را بنگر تیز
پندش ده و گو که نرم نرمک می بیز
مغز سر کیقباد و چشم پرویز



دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر بر سر نفس خود اميري مردي
گر بر دگري خورده نگيري مردي

با سلام
ماشاءالله رفته رفته -------------------- خطت شده مثل خط خرچنگ
اینها همه طیبت و مزاحست ---------------------- از من نشوی رفیق دلتنگ
در شعر نکس تو راست همدوش ---------------------- در خط نه کسی توراست همسنگ
 

Rtin

عضو جدید
ذره ام اما ز من خورشید باشد در حساب
مورم اما حرف در کار سلیمان میکنم


فکر کنم دیگه مشاعره به آخرش رسید
 

faranak123susmar

عضو جدید
ذره ام اما ز من خورشید باشد در حساب
مورم اما حرف در کار سلیمان میکنم


فکر کنم دیگه مشاعره به آخرش رسید



ان لعل عیسی دم مرا تا چاره جویی می کند ............. از درد مندی بیشتردر عشق درمان شد لذیذ


 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی گفتگو به کلبه ام ای آشنا بیا
بیگانه نیستی که بگویم بیابیا
 

Similar threads

بالا