[FONT=arial,helvetica,sans-serif]از باغ تا پارك
[/FONT]انسان، موجودى برخواسته از دل طبيعت است كه همراه با آن بزرگ شده و تكامل يافته. طبيعت و زيستن با آن جزء جدايي ناپذير در حياط بشرى از ازل تا ابديت است.
انسان سعي كرد در تمامي دورانها به هر نحو و شكل كه ميتوانسته طبيعت را به محيط زندگي خود وارد كند و بسته به موقعيت جغرافيايي و شرايط اقليمي و فرهنگ مردم درهر دوره از تاريخ، بوستانها و باغهايي به سبكهاى گوناگون بسازد.بينالنهرين، يكي از نخستين پهنههاى تمدن انساني محسوب ميشود كه همواره رابطة ستايش آميز با طبيعت واحترام به محيط طبيعي و تقديس آن مد نظر بوده و زمين و آب به عنوان منبع و منشأ تمام خوبيها و زايش و بقاء محسوب ميشده است. چنين نگرشي و اعتقاد به طبيعت اطراف در ساخت باغ هاي معلق و پرديسهاي مايل تجلي يافته كه در امتداد ديوارهاى شهر بابل در زمينهاى حاصلخيز بصورت تراسهاى مشجر بر روى ساخته شدهاند. اين باغها داراى محورى بودند كه با دو رديف درخت احاطه ميشد واز ميان آنها جوي آبي ميگذشت. جلگة حاصلخيز مصر نيز در امتداد رود پر آب نيل همزمان با تمدن بينالنهرين، جايگاه يكي از تمدنهاى بزرگ دوران باستان است. دراين سرزمين، رابطة انسان با طبيعت مبتني بر الهام از طبيعت و آميختگي معمارى با طبيعت بوده و سيستم باغسازى در مصر باستان بصورت باغهاى كشاورزى بوده است. باغهاى مصر باستان قطعات مسطح و مستطيلشكلي بودند كه در آن، گياهان با فرم منظمي كاشته ميشدند و ديوارهاى بلند آنها را احاطه ميكردند. كانالهاي آبي كه براي آبياري نخلها استفاده ميشد، باغها را به قسمتهاى منظمي تقسيم ميكردند.
تمدن يونان باستان كه در شبه جزيرة بالكان شكل گرفت، از ديگر تمدنهاى كهن بشرى است و براي يونانيان جايگاه بسيار والايي داشته است بطورى كه در آثار هومر (ايلياد و اديسه) طبيعت، مكاني مقدس توصيف شده و شهرها، ملاك زيبايي بوده كه بعد از اسكندر باغسازى نيز اهميت يافت.
باغهاى رومي، بيانگر گرايش غالب روميان باستان به باغسازى، نسبت به يونانيان است در روم باستان طبيعيتي مورد ستايش بوده كه حضور انسان در آن احساس ميشد و باغهاى رومي مانند تابلوى طراحي شدهاى بودند كه با فواره، استخر و معابر آراسته شده و كاشت درختان به صورت متقارن و به شكل فرمهاى مهندسي همراه با المانهاى طبيعي بود.
در ايران، در دوران حكومت هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان مفاهيمي همچون باغ، شهر و باغ و بهشت رابطة بين انسان و طبيعت را تعيين ميكرد.
در ايران باستان مانند تمدن بينالنهرين باغ تصويرى از جهان جاودانه بود. در باغهاى ايران باستان كاشت درختان به صورت منظم بوده و درختان ميوه دركنار گياهان قرار ميگرفتند. باغهاى ايران به وسيلة ديوارهاى بلند محصور ميشدند و نظم هندسي اين باغها كه از اصل تقارن پيروي ميكرد، مفاهيم عرفاني و افسانهاى داشته است.
از قرن يازدهم به بعد با توسعة شهرها و گسترش آنها تحولي بزرگ در باغسازى شكل گرفت و احداث ميدانها و خيابانهاى مشجر، نمادى از حضور طبيعت در زندگي شهرى بوده است. نقطة آغاز ايجاد فضاي سبز درونشهرى، در عصر انقلاب صنعتي و دگرگونيهاى ناشي از آن در ابعاد سياسي، اقتصادى، اجتماعي و فرهنگي اروپا است. هرچند فضاي سبز شهرى در قالب شهرسازى و طرحهاى آمايش فضاى سبز مطرح ميشد اما تا اوايل قرن بيستم جايي در طرحهاى شهرى باز نكرده بود و درادامة طراحي باغهاى خصوصي اشراف و درباريان، از مدتها قبل ضرورت طرح باغ عمومي، در برخي از شهرها احساس شده و بر اين اساس طراحان باغ ابتدا به تغيير و اصلاح باغهاى خصوصي براى استفاده عمومي و به دنبال آن به طراحي پاركها و گردشگاههاي عمومي شهرها پرداختند.
منبع