اون معجزات هم ساخته و پرداخته همون پيامبرانه؟؟؟؟
فریدریش ویلیهام نیچه ملقب به مکفر مقدس
- شروع کننده موضوع bardiajoon
- تاریخ شروع
اون معجزات هم ساخته و پرداخته همون پيامبرانه؟؟؟؟
JavadMessi
مدیر بازنشسته
عجب!!!
اما فکر نکنم تو هیچ محکمه ای عقیده خالی کسی اعتبار داشته باشه
بازهم سوالی خارج از موضوع بحث.برای آخرین بار به سوالی نامربوط پاسخ می دهم:
بستگی دارد که در مورد کدام پیامبر و کدام معجزه صحبت کنیم.اما همانگونه که عرض کردم این افراد کاملا عادی بوده اند و این معجزات عموما توسط پیروان این افراد جعل شده است و برای متقاعد کردن مردم جاهل به گوش دادن حرف دین آن را به خورد مردم داده اند و با تکرار مداوم در کتب مختلف آن دین، ریشه گرفته است و در طی سالیان طولانی با تکرار تبدیل به یک باور شده است.از اینگونه معجزه تراشی ها برای بالابردن شخصی حتی در قرن بیست و یکم هم شاهد هستیم اما متاسفانه دیگر صحبت از چندصدسال یا چندهزار سال پیش نیست و گرچه افرادی فرومایه و مجیزگو و جاهل آنها را تایید می کنند اما به علت افزایش سطح آگاهی مردم این ادعاهای مضحک تبدیل به یک باور در سطح جامعه نمی شود.
نمی فهمید یا تجاهل می کنید؟ اینجا ما مشغول بحث کردن پیرامون وحی و دین و پیامبران نیستیم همانگونه که گفتم این تاپیک ارتباطی با پیامبران و...ندارد و صرفا چون از من سوال کردید به سوال پاسخ مختصری دادم وگرنه انتظار نداشته باشید در یک تاپیک در رابطه به نیچه به یک سوال پرت و پلا همانند چگونگی نزول دین پاسخ استدلالی داده شود.اگر هم قرار باشد کسی چیزی را ثابت کند این شما هستید که باید ثابت کنید وگرنه بنده همانطور که چیزهایی مثل اسب شاخ دار و خدای زئوس و قوری چینی نامریی که دور سیاره زمین می چرخد و هزاران چیز دیگر را نمی پذیرم طبیعتا موضع انکار موجوداتی همانند جبرییل و معجزاتی همانند شق القمر و شکافته شدن دریا با کمک عصا و زنده کردن مردگان و...را دارم.
آخرین ویرایش:
UNKOWN MAN
عضو جدید
شما طوری صحبت میکنید که انگار معجزات رو دیدید
من هم در عجبم که چطور شما قانع شدید به این داستان ها همون طور که آقای crazy گفتند این حرف ها سینه به سینه از مردم متعصب مسلمان به ما رسیده و فقط نقل قول پیامبراست و حتی یک نفر هم اذعان به بودن در یکی از این معجزه ها رو نداشته حتی یک نفر
از آقای crazy هم خواهش میکنم با حوصله تر صحبت کنن نظر به اطلاع بگم که گفته میشه محمد (ص) خیلی زود عصبانی میشده حالا خود دانید
JavadMessi
مدیر بازنشسته
شما یا تو اون دوران بودید یا احتمالا تمام کتب تاریخی را یک دور مرور کرده اید که اینطور از موضع قدرت صحبت میکنید!!!
با این افکار شما احتمالا خدایی هم وجود نداره؟؟؟
ضمنا نگران منحرف شدن موضوع نباشید!
JavadMessi
مدیر بازنشسته
جالبه که تو این تاپیک 4 نفر با تاریخ ثبت نام حداکثر یک ماهه داریم!!!
4 نفر هم خیلی زیاده ها:دی
شما هم ایضا همون حرفایی که به نفر قبلی گفتم!
خوب تو این یک ماه اومدن، مگه نمیشه؟!
شما که زحمت ارشادو میکشی، اینام روش
شاید از گمراهی دراومدن، شمام ثواب بیشتری بردی :دی
UNKOWN MAN
عضو جدید
خوب اگه با 4 نفر مشکلی دارید میتونم دیگه جواب ندم در ضمن خوب معلومه که بحث منحرف میشه آخه فعلا کسی که این تاپیک رو زده تو تبعید به سر میبره ولی چه اشکالی داره بحث خیلی خوبیه میتونیم از اطلاعات همدیگه بهره ببریم من نمیدونم که چرا همچین با تب وتاب میپرسید که {حتما خدایی وجود نداره؟} ما فعلا به هدف بحث کاری نداریم مهم اینه که فعلا به نظرات قانع کننده احترام بذاریم در آخر هم به قول کسی که این تاپیک رو گذاشته با استدلال لطفا
JavadMessi
مدیر بازنشسته
4 نفر که دو نفرشون اخراجند که البته اون دو نفر هم یک نفر بودند:دیخوب اگه با 4 نفر مشکلی دارید میتونم دیگه جواب ندم در ضمن خوب معلومه که بحث منحرف میشه آخه فعلا کسی که این تاپیک رو زده تو تبعید به سر میبره ولی چه اشکالی داره بحث خیلی خوبیه میتونیم از اطلاعات همدیگه بهره ببریم من نمیدونم که چرا همچین با تب وتاب میپرسید که {حتما خدایی وجود نداره؟} ما فعلا به هدف بحث کاری نداریم مهم اینه که فعلا به نظرات قانع کننده احترام بذاریم در آخر هم به قول کسی که این تاپیک رو گذاشته با استدلال لطفا
خوب الان شما بفرمایین سر چی داریم بحث میکنیم؟؟؟
یعنی واقعا شما تصور کرده اید من اینقدر بیکار هستم که بنشینم و کتاب مسلمین را باز کنم و تمام خیالبافی های افراد متوهمی همانند علامه مجلسی را بخوانم؟
امروزه هیچ شواهد و مدرک و سندی از معجزاتی که ادعا می شود در گذشته رخ داده است وجود ندارد.مثلا معجزاتی همانند شق القمر که به پیامبر اسلام نسبت داده شده است هیچ سند قابل اعتمادی برای رخ دادنش وجود ندارد و ادعایی است که خود مسلمانان و پیروان محمد به او نسبت داده اند.در مورد هردینی ما شاهد این موضوع بوده ایم که پیروانش برای اینکه از پیروان سایر ادیان عقب نمانند به فضیلت تراشی پرداخته اند.ما امروزه حقیقتا نمی دانیم هزاران سال پیش چه اتفاقی رخ داده و ادعاهای موجود در مورد این پیامبران صرفا در کتب دینی ردپایش برجای مانده پس طبیعی است که دلیلی ندارد ما آنها را بپذیریم و برآن پافشاری کنیم.من در آن زمان نبوده ام شما هم نبوده اید پس طبیعی است که وقتی کسی ادعایی غیرمعقول می کند و مدعی می شود شخصی با یک اشاره ماه را به دونیم کرده با دیده شک وتردید به موضوع بنگرم.آنهم پیامبری که خودش می گوید من فقط انسانی عادی مثل شما هستم.
خوشمزگی کردن و فرافکنی و اتهام زدن های بی پایه و اساس و سخنان بیربط و بیپایه و مایه و دور ازعقل...
جواد جان این اسپم نیست
این سوال خیلی وقته تو ذهنم که..... از کجا متوجه میشن که دوتا نام کاربری مال یه نفره!
می دونی که من چقده بچه ی کنجکاوی هستم....
خدایی خیلی دوس دارم بدونم
JavadMessi
مدیر بازنشسته
شما میخواین از جزء به کل برسین که این محاله!
وقتی که از پیامبری برای اثبات رسالتش معجزه میخواهند برای خداوند چه زحمتی داره که نشونشون بده؟؟؟
جالبتر اینکه شما با وجود معجزه به نام خود انسان دنبال شق القمر هستین!!!
JavadMessi
مدیر بازنشسته
عزیز دل من از اینکه حداقل سه نفر تو این تاپیک یکی بیشتر نیستند مطمئنم
?Why
عضو جدید
عزیز دل من از اینکه حداقل سه نفر تو این تاپیک یکی بیشتر نیستند مطمئنم
حاج آقا ، ما هم هستیم ؛ ما رو هم بشمر .
بحث ما روی معجزه کردن پیامبران بود نه معجزه ای به نام انسان.یکی از مسائلی که حقانیت یک پیامبر را به اثبات می رساند و او را از سایرین متمایز می کند قابلیت معجزه کردن است.اگر با مدارک و شواهد معتبر ثابت شود معجزه ای شکل گرفته آنوقت می توانیم حقانیت پیامبر را بپذیریم.اصولا معجزه برای اثبات حقانیت پیامبر است نه اینکه حقانیت یک پیامبر را بپذیرید و بعد سعی کنید معجزاتی را که به او منسوب می کنند به علت پیامبر بودنش ثابت کنید! مشکل اینجاست که من به محمد به دید یک انسان عادی و حداکثر یک اصلاح گر اجتماعی زمان خودش نگاه می کنم نه یک پیامبر.
در رابطه باشق القمر مطالعه این تاپیک سودمند و روشنگر است:
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=15682
احساس می کنم بحث من و شما بیهوده است چون تفکرات ما فرسنگ ها با یکدیگر فاصله دارد و بحث من و شما باید در مورد مسائل خیلی ریشه ای تر از این حرفها باشد.
من حاضر نیستم و اساسا نمیتوانم ذهنم را حتی با فرض صحت این مهملات آلوده کنم.
ببخشید. واقعا ذهن من بسیار بسیار از این مسائل معجزه کردن دور شده و حتی قادر به فرض گرفتن شق القمر کردن و... هم نیستم! چون تفکرات فلسفی من آن را رد می کند و یاد گرفته ام فقط بر اساس شواهد و مستندات و مدارک تحقیق پذیر و معتبر فکر کنم.
آخرین ویرایش:
JavadMessi
مدیر بازنشسته
تفکرات فلسفی و مدارک؟؟؟
اتفاقا معجزه شق القمر معجزه ای بوده فقط برای عده ای از کافران اما بزرگترین معجزه قرآنه
اقای خاص
عضو جدید
با سلام .فکر میکنم با این تاپیکی که من میدم یا موضوع جمع میشه یا بحث با لا میگیره.اقای crazyt فکر میکنم که نیچه ضد کسی یا دینی نبوده و فقط به دنبال تغییر ارزشها بوده است وبار ها در کتاب های مختلفش ذکر میکنه که همیشه یک افریننده باشیدو بشر را از شر انتقام جویی نجات دهید...وبا سلام خدمت جوادمسی عزیز در ابتدا لطف کنید که ارامش خودتونو حفظ کنید .من فکر میکنم که تا به حال علم دنیا را پیش برده است نه معجزات الهی در ضمن فکر میکنم معجزه چیزی ضد علم یا فرا تر از علم است.....در ضمن اقای crazyt اینیشتین میگه :اگر در بحثی یا صحبتی دو طرف هم عقیده وهم نظر باشند ان ساعت برای هر دو بر باد رفته است....شما هر بار که بخو اهید تعالی یابید به بالا می نگرید ومن به پایین خود نظر می افکنم .زیرا هم اکنون تعالی یافته ام.کیست که در بین شما هم بتواندبخندد وهم تعالی یابد کسی که کوه های شامخ را زیر پا میگذارد .بر همه ی شدا ید اعم از شوخی وجدی میخندد...نیچه
JavadMessi
مدیر بازنشسته
کسی هم نمیگه معجزه دنیارو جلو برده!!!
این همه علم به جلو رفته تا کجا و برای چی؟؟؟
این همه بشر پیشرفت میکنه برای چی؟؟؟
نیچه در کتاب دجال انتقاد های تندوتیزی را متوجه مسیحیت کرده است و واضح است که او مخالف سرسخت مسیحیت بوده که اینچنین بی رحمانه به آن تاخته است.در سایر کتابهایش همانند چنین گفت زرتشت هم به جنگ ماورا الطبیعه رفته است و کسانی که امیدهای ماورا الطبیعه می دهند و صحبت از زندگی اخروی می کنند را مسموم کنندگان نامیده است.
پیام نیچه برای بشریت توجه کامل به این زندگی و این دنیاست.پس می توان گفت که نیچه ضد دین بوده چون همه ادیان تفکراتی مشابه یکدیگر دارند که با معیارها و ارزشهای نیچه همخوانی ندارد.
اقای خاص
عضو جدید
اقای جوادمسی فکر میکنم این سوال شما یک مقدار تهی گرا است در ضمن انسان تمام تلاشش برای بیشتر زنده ماندن است واگر با تفکر شما پیش میرفتیم در حال حاضر باید جز انسان های نخستین بودیم ....واقای crazy من هم در کتب مختلف خوانده ام که نیچه ضد تمام ادیان بوده است ولی این را هم فراموش نکنید که او زرتشت را به خاطر این که بزرگترین خطا هارا انجام داده تااخلاق را بیا فریند وچون زرتشت راستگو ترین بوده است برای کتاب چنین گفت زرتشت انتخاب کرده است.....تا زمانی که همه ی شما مرا انکار نکنید به سوی شما باز نخواهم گشت...نیچه.
JavadMessi
مدیر بازنشسته
نخیر منظور من هدف بود
میگم این همه علمو جلو میبریم که 100 سال عمر کنیم و بعد بمیریم؟؟؟
من در مورد اشخاص صحبت نمی کنم.بلکه در مورد ماهیت ادیان صحبت می کنم.ماهیت ادیان ماورایی بودن و صحبت ازجهانی دیگر است.مسلما نیچه اگر از دینی انتقاد می کند به خاطر تفکرات دین است.او ضد زرتشت نبوده اما مسلما با آیین زرتشت مخالف بوده. او ضد هیچ شخصی نبوده.اگر من با تفکرات شما مخالف باشم این به معنای این نیست که با هر جمله و رفتاری از جانب شما مخالف باشم.ممکن است مثلا صداقت و راستگویی و اخلاق مداری شما را ستایش کنم اما مخالف سرسخت تفکرات دینی شما باشم.ضدیت با شخص توجیه عقلانی ندارد.بلکه ضدیت با رفتار و گفتمان و تفکرات شخص معنا پیدا می کند.
اقای خاص
عضو جدید
بله من هم با شما موا فقم که نیچه به جهان های مختلفی که سایر ادیان از ان یاد میکنند اعتقاد وباوری نداشته است...به نظر من شما اطلا عات بیشتر از نیچه دارید میشه جواب بدید که منظور نیچه از زبر مرد چی بوده که در کتاب چنینین گفت زرتشت بار ها تکرار کرده چون با شناختی که از نیچه دارم میگفت اگر خدایی وجود داشت چرا من خدا نشدم وچرا نگفت چرا من زبر مرد نشدم چون نیچه منتظر زبر مرد بود...تازمانی که همه ی شما مرا انکار نکنید به سوی شما باز نخواهم گشت.
قبل از هرچیز لازم می دانم نظر نیچه را درمورد زرتشت بیان کنم:
زرتشت نخستین کسی بود که چرخ موجود در طرز کار همه چیز را در مبارزه بین خیر و شر دید.برگرداندن اخلاق به قلمرو متافیزیک،به صورت نیرو،علت،هدف در خود،کار اوست.اما این پرسش در نهایت پاسخ خود نیز هست.زرتشت مرگبارترین اشتباه یعنی اخلاق را آفریده،در نتیجه او باید اولین فردی باشد که آن را بازشناخته است.در اینجا او نه تنها درازمدت ترین و مهمترین تجربه را نسبت به هر اندیشمند دیگری داشته است که مهمتر از آن او راستگوتر از همه اندیشمندان دیگر است.تعالیم او و تنها او راستگویی را به مثابه برترین فضیلت در نظر دارد...
مطالعه و اظهار نظر پیرامون مفاهیم مورد اشاره نیچه کارهر کسی نیست.درک مفاهیم فلسفی نیچه نیازمند آشنایی با مقدمات فلسفه و همچنین آشنایی با امثال کانت و شوپنهاور است اما حالا که از من سوال کردید پاسخ می دهم.در رابطه با جمله نیچه دررابطه با خدا فکر می کنم برداشت نامناسبی از جمله نیچه شده.باید ابتدا نکته ای را به یاد داشت و آن این است که نیچه هم جملات ضدونقیض زیادی به جای گذاشته.اما مقصود نیچه در حقیقت این است که ردیه ای بر وجود خداوند ارایه دهد او دارد درمورد خدای دین صحبت می کند.و در حقیقت این جمله او ارتباطی با زبرمرد ندارد.اما مقصود نیچه از زبرمرد درحقیقت خلق انسانی بر اساس ارزش ها و مفاهیم مورد نظر نیچه است.باید کتاب چنین گفت زرتشت را با دقت خواند و مجال توضیح زیادی اینجا نیست اما به عقیده من نکته اساسی در ابرمرد نیچه اراده معطوف به قدرت اوست.اصل تمامی اندیشه ابرمرد است.هرنیرویی در پی آن است که خود را بزرگتر کند نیرو زمانی آشکار می شود که از بالقوه به بالفعل در آید و اگز در کشاکش با نیروهای مخالف خود نیرویی را مغلوب کند به اندازه نیروی مغلوب به نیروی خویش اضافه کرده است.میل ذاتی نیرو به بزرگتر شدن که دنبال ظهور هرچه بیشتر است را اراده معطوف به قدرت می نامیم.
بر این اساس می توان هر چیزی را نیرویی دانست که خود را آشکار کرده و می خواهد بزرگتر شود.ابرانسان بی معنایی و بی اعتبار شدن مرگ خدا و غروب بت ها را با شهامت می نگرد نه با ترس و لرز.یعنی با اراده معطوف به قدرت حرکت می کند تا چیز نوین و تازه ای به دست آورد.نیچه مثال می زند که گوسفندان گله در کناریکدیگر می توانند بچه گرگ را بکشند اما وقتی بچه گرگ بزرگ شود بزرگترین گله گوسفندان هم از او فرار می کنند.
نیرومندان همواره میل به تهاجم و مبارزه داشته اند اما انسان های ضعیف دنبال صلح و آشتی و بقا به هرقیمتی بوده اند وبرای همین نیرومندان بیش از ضعیفان از پای در آمده اند.ابرمرد برخلاف انسان ضعیف اعتماد به نفس بالایی دارد و وقتی ظهور می کند که نیروهای متحد بزرگی باشیم که ضمن حفظ هویت خود هم جهت هم هستند.انسان برتر به افکار عمومی گله انسان های ضعیف بی اعتناست و اراده خود را همه جا می گستراند...
زرتشت نخستین کسی بود که چرخ موجود در طرز کار همه چیز را در مبارزه بین خیر و شر دید.برگرداندن اخلاق به قلمرو متافیزیک،به صورت نیرو،علت،هدف در خود،کار اوست.اما این پرسش در نهایت پاسخ خود نیز هست.زرتشت مرگبارترین اشتباه یعنی اخلاق را آفریده،در نتیجه او باید اولین فردی باشد که آن را بازشناخته است.در اینجا او نه تنها درازمدت ترین و مهمترین تجربه را نسبت به هر اندیشمند دیگری داشته است که مهمتر از آن او راستگوتر از همه اندیشمندان دیگر است.تعالیم او و تنها او راستگویی را به مثابه برترین فضیلت در نظر دارد...
مطالعه و اظهار نظر پیرامون مفاهیم مورد اشاره نیچه کارهر کسی نیست.درک مفاهیم فلسفی نیچه نیازمند آشنایی با مقدمات فلسفه و همچنین آشنایی با امثال کانت و شوپنهاور است اما حالا که از من سوال کردید پاسخ می دهم.در رابطه با جمله نیچه دررابطه با خدا فکر می کنم برداشت نامناسبی از جمله نیچه شده.باید ابتدا نکته ای را به یاد داشت و آن این است که نیچه هم جملات ضدونقیض زیادی به جای گذاشته.اما مقصود نیچه در حقیقت این است که ردیه ای بر وجود خداوند ارایه دهد او دارد درمورد خدای دین صحبت می کند.و در حقیقت این جمله او ارتباطی با زبرمرد ندارد.اما مقصود نیچه از زبرمرد درحقیقت خلق انسانی بر اساس ارزش ها و مفاهیم مورد نظر نیچه است.باید کتاب چنین گفت زرتشت را با دقت خواند و مجال توضیح زیادی اینجا نیست اما به عقیده من نکته اساسی در ابرمرد نیچه اراده معطوف به قدرت اوست.اصل تمامی اندیشه ابرمرد است.هرنیرویی در پی آن است که خود را بزرگتر کند نیرو زمانی آشکار می شود که از بالقوه به بالفعل در آید و اگز در کشاکش با نیروهای مخالف خود نیرویی را مغلوب کند به اندازه نیروی مغلوب به نیروی خویش اضافه کرده است.میل ذاتی نیرو به بزرگتر شدن که دنبال ظهور هرچه بیشتر است را اراده معطوف به قدرت می نامیم.
بر این اساس می توان هر چیزی را نیرویی دانست که خود را آشکار کرده و می خواهد بزرگتر شود.ابرانسان بی معنایی و بی اعتبار شدن مرگ خدا و غروب بت ها را با شهامت می نگرد نه با ترس و لرز.یعنی با اراده معطوف به قدرت حرکت می کند تا چیز نوین و تازه ای به دست آورد.نیچه مثال می زند که گوسفندان گله در کناریکدیگر می توانند بچه گرگ را بکشند اما وقتی بچه گرگ بزرگ شود بزرگترین گله گوسفندان هم از او فرار می کنند.
نیرومندان همواره میل به تهاجم و مبارزه داشته اند اما انسان های ضعیف دنبال صلح و آشتی و بقا به هرقیمتی بوده اند وبرای همین نیرومندان بیش از ضعیفان از پای در آمده اند.ابرمرد برخلاف انسان ضعیف اعتماد به نفس بالایی دارد و وقتی ظهور می کند که نیروهای متحد بزرگی باشیم که ضمن حفظ هویت خود هم جهت هم هستند.انسان برتر به افکار عمومی گله انسان های ضعیف بی اعتناست و اراده خود را همه جا می گستراند...
فکر می کنم، کسی که میگه خدا مرده است، نمی تونه بی اعتقاد به ماوارطبیعه باشه، اگر اینطوره چرا نگفته خدا وجود نداره، گفته خدا مرده. این حرف یعنی خدایی بوده و حالا نیست. در مورد این جمله اش و حرفی که دوستم می گفت هم من قانع نشدم زیاد، ضمن اینکه همون حرف رو در مقدمه ی مترجم کتاب چنین گفت زرتشت هم دیدم: " نیچه باور داشته خدا بوده و هست و به مجاز از مرگ او سخن گفته است" صفحه 6.
این به نظر منطقی تر میاد.
به خاطر این به جای خدا مرده است نگفته خدا وجود ندارد چون منظورش از خدا مرده است این نیست که خدا وجود ندارد.
هرکسی نمی تواند جملات یک فیلسوف را بشکافد و تحلیل کند.نیازمند آشنایی با مقدمات فلسفه و آشنایی با تفکرات فیلسوف است.
شما تصور می کنید وقتی نیچه می گوید خدا مرده است یعنی دارد از خالقی صحبت می کند که زمانی زنده بوده و حالا مرده است.زمانی وجود داشته و حالا دیگر وجود ندارد.حتی تصور چنین خدایی هم مضحک است و مسلما فیلسوفی در حد واندازه نیچه اینقدر سطحی نگرانه نگاه نمی کند.بارها او در کتابهایش فریاد زده است ماورا الطبیعه وجود ندارد.اما وقتی می گوید خدا مرده است نباید این جمله را مترادف خدا وجود ندارد در نظر بگیرید.پیش از این در پست 13 مقصود از این جمله را بیان کردم.من نمی دانم این مترجم که بوده اما این برای هرکسی که چند صفحه کتاب چنین گفت زرتشت را خوانده باشد و با جملات و تفکرات نیچه و مکتب فکری او آشنا باشد از روز روشن تر است که او بیخدا بوده است.متاسفانه پست بنده را به خوبی مورد مطالعه قرار ندادید.اگر جملات نیچه را کنار یکدیگر مورد مطالعه قرار دهیم می بینیم که بسیار غیرمعقولانه است که چنین برداشتی از جمله خدا مرده است داشته باشیم:
من خود به شما خواهم گفت خدا به کجا رفته است. من وشما، یعنی ما، او را کشتیم. ما همه قاتل او هستیم.اما چگونه چنین کرده ایم؟چگونه دریا را خشکانده ایم؟ چه کسی با اسفنج داد تا تمامی افق را پاک کنیم؟ آن هنگام که زمین را از بند خورشید رهاندیم،چه کردیم؟اکنون این زمین به کجا می رود؟ما به کجا می رویم؟آیا از تمامی خورشیدها دور نمی شویم؟به عقب،به کنار،به پیش و به هرسو کشیده نمی شویم؟ آیا دیگر بالا و پایینی وجود خواهد داشت؟ آیا دراین نیستی بی انتها راه را گم نمی کنیم؟آیا وزش دم عدم را حس نمی کنیم؟ آیا این دم سردترنشده است؟آیا پیوسته شب بلندترنمی شود؟ آیا نباید از سپیده دمان چراغی برافروزیم؟آیا آوای گورکن ها را که به دفن خدا مشغول اند را درنمی یابیم؟آیا تباهی خدایان را درک نمی کنیم؟آری،خدایان نیز تباه می شوند! خدا مرد.خدا مرده است! ما او را کشته ایم! ما، این قاتل قاتلان،چگونه خویشتن را تسلی خواهیم داد؟
پس اگر تفسیر شما را از جمله خدا مرده است در نظر بگیریم ما خدا را کشتیم و گورکن ها هم او را به خاک سپردند.فقط مونده نشونی سنگ قبرش رو بدونیم بریم سر قبرخدا فاتحه بفرستیم!
آخرین ویرایش:
?Why
عضو جدید
ممنون .
ولی مهم نیست که نیچه چی فکر میکرده ؛ مهم اینه که من و شما چی فکر میکنیم .
شما چی فکر میکنی ؟
این جمله ای که مدام تکرار میکنی هم اذیت میکنه :
ولی مهم نیست که نیچه چی فکر میکرده ؛ مهم اینه که من و شما چی فکر میکنیم .
شما چی فکر میکنی ؟
این جمله ای که مدام تکرار میکنی هم اذیت میکنه :
دیگه از این خبر ها هم نیست دیگه .