اگه دوستی بخواد نظر و تجربه ای رو بگه، تاپیک همچنان ادامه داره. من قصد دورهمی و خنده رو ندارم.
موفق باشید.
عزيزم زندگي آينده چيز ساده اي نيست كه با نظر من و بقيه دوستان در يه فضاي مجازي براي شما تعيين بشه
اصولا براي اين نوع مطالب مهم به مشاور مراجعه ميكنن
شما در اول تاپيك اومدي گفتي بچه ها الان مناسبه ازدواج بكنم يا نه؟
حالا يه سري ميگن مناسبه يه سري هم ميگن مناسب نيست ،شما چطوري ميخواي به نتيجه برسي؟ ميخواي نظرات را جمع كني و هر كدوم بيشتر بود به اون عمل كني؟؟؟؟؟؟؟
سلامممنون از نظرات دوستان...من نظرمو میدم، ممنون میشم نظرتونو در این مورد بگین.
من فک میکنم در این مرحله از زندگیم و یا بعد سربازیم، باز مشکلاتی در زندگیم وجود داره. شاید برای شرایط من فرقی به حال من نکنه که قبل سربازیم ازدواج کنم یا بعدش! به هر حال مشکل بزرگی به نام کمبود پول هنوز پا برجاست!
چون در هر حال من باید حرفامو با خانواده دختر بزنم که پولی در بساط نیست! و باید فرصت بدن تا شرایط مهیا بشه! که حداقل دو سال زمان میطلبه...تو این دو سال ایشون تو خونه باباشون باشن و منم سربازیم تموم بشه. البته در همین اثنا هم من دنبال کار مناسب برای بعد از سربازی هم میرم...یعنی در واقع رصد میکنم همه جاها رو!!(البته همین شرکت هم بعد سربازی منو استخدام میکنه که بنا به دلایلی نمیخوام استخدام بشم!)...
مورد دیگه اینه که اگه بعد سربازی و داشتن کار ازدواج کنم سنم حداقل شده 30 سال! ولی الان 27 سالمه!! جوون ترم!! به نظرم سن 30 دیگه برای ازدواج مناسب نیست!(یکمی ضایع هست!!) ازون طرف خودمم دوست دارم با دختری حدود سن 20-22 وصلت کنم..حالا جوون ترم بود چه بهتر!! خب سنم بره بالا، از این نظر به مشکل میخورم!
به هر حال انشالله خدا بزرگه! یاعلی بگم؟! نظرتون چیه؟!
سلام
بنظرمن این اهداف آدمه که شرایط زندگیش رو تعیین میکنه! ببینید شما باید به بزرگی هدفاتون نگاه کنید شاید ممکنه تو این راه مجبور باشید قید خیلی چیزا حتی ازدواج رو حداقل واسه یه چندسالی بزنید..با مثال عرض میکنم مثلا کسی که قصدش اپلای باشه و خیلی هم به درس ورشتش علاقه داشته باشه مسلما اگه شرایط مالی خوبی نداشته باشه مجبور بین موندن وازدواج اینجا ورفتن وادامه دادن حالا یا موندن اونطرف یا برگشتن یکی رو انتخاب کنه!... همانطور که گفتم بنظر من اهداف ادم شرایطش رو تعیین میکنه که بااین شرایط واهدافی که شما در سر داری بهتره از الان دنبال کیس مناسب باشید چون همین موضوع شاید حداقل چندسال طول بکشه چون قرار نیست کسی رو ندیده ونشناخته انتخاب کنید!اینجوری ازاین بلاتکلیفی هم بیرون میاید.باید عرض کنم اینا نظرشخصی بنده بود واصراری به درست بودن یا نبودنشون ندارم
موفق باشید
بله حرفای دوستان خیلی برام مفید هست. چون نظرات و تجربه های دوستان به طرز فکر و نگرش آدما در رابطه به ازدواج فوق العاده تاثیر داره..منتها کسی که داره این نظرات رو میخونه خودش هم باید فکر کنه و نظرات رو جمع بندی کنه و به نتیجه برسه.
مورد دیگه اینکه من شهرستانی هستم و مشاوره خوبی در شهرم وجود نداره. شاید شما داری خودتو میبنی و این نظر رو دادی.
در کل اگه حرفی در رابطه با تاپیک ندارین، خیلی محترمانه ازتون میخوام اینجا اینطوری پست نذازین..چون من شما رو مجبور نکردم اینجا پست بزارین.
باتشکر
با سلام و احترام.
هدف از ایجاد تاپیک اینه که میخوام شرایطمو بگم و دوستان جواب بدهن که الان مناسبه ازدواج کنم یا نه...چون میخوام از تجربیات و ایده های شما دوستان استفاده کنم تا بلکه بتونم تصمیم درستی برای آیندم بگیرم.
پسر هستم!
27 سالمه.
در حال حاضر من فوق لیسانس مهندسی مکانیک هستیم و فارغ التحصیل شدم. برج 6 سرباز هستم..امریه دارم میگیرم و انشالله درست میشه. و دو سال در خدمت یه شرکت در تهران هستم. خودم شمالی هستم...خانواده تقریبا مذهبی دارم...ولی خودم خیلی مذهبی نیستم اما قابلیت مذهبی شدن رو دارم! پسر به روزی هستم....تا حالا وارد کار رسمی نشدم ولی کارای دانشجویی و علمی رو در سطح خوبی انجام دادم.
از نظر مالی، خودم صفرم! و وضعیت مالی خانوادم متوسطه!
هدف اول بنده اینه که در تهران بمانم و بعد خدمت، دنبال کار بگردم و پول جمع کنم و در تهران خونه و زندگی جدید تشکیل بدم....و حالا اگر بتونم در حین خدمت هم کار پیدا کنم چه بهتر.
هدف بعدی بنده که جز اهداف طولانی مدت منه، مهاجرت هست. یعنی بعد حدود 6 سال و آماده کردن شرایط لازم، مطمئنا میخوام مهاجرت کنم و میتونم.
برای ازدواج هم فعلا کسی مد نظرم نیست و میدونم اگه به خواهرم بگم میتونه واسطه بشه و معرفی کنه.
هدف از ازدواجم هم اینه که میخوام تو مسیری که هستم و میخوام گام بردارم، یه حامی داشته باشم و تنها نباشم و منم حامی آن باشم...راستشو بخواین بعضی اوقات احساس تنهایی میکنم و این گاهی اذیتم میکنه..البته خیلی کلی گفتم و میدونم هر انسانی نیاز به ازدواج داره.
ازدواج رو بزارم بعد خدمت؟ یعنی بعد دو سال دیگه ازدواج کنم؟ یا مثلا ازدواج رو بزارم بعد 4 سال دیگه که کارم داشته باشم؟ نظرتون چیه؟
باتشکر
میبینم که دوستان همه موافقن که در سنین بالا ازدواج کرد. خخخخخ
شاید بعد خدمت دیگه نظرم در مورد ازدواج عوض بشه...چون تقریبا تمام مشکلات اصلی پسری مثل من با کارت پایان خدمت حل میشه. یعنی نباید دختری که میخواد شریک زندگیم باشه کمی با سختی های مشکلات من شریک باشه؟
نمیدونم.....
آدم با شریک زندگیش که عزیزترین فرد تو زندگیش می شه نباید این طوری تا کنه !! که یعنی همسر من در سختی ها و مشکلات شریک من باشه. مرد باید تمام توانش را بگذاره که مشکلات رو یک نفره تحمل کنه این یعنی عشق. این البته نظر من هست. چون خانم ها خیلی از چیز هایی که ما به عنوان مشکل قبول نداریم را مشکل و سختی می دانند. حالا ما مردها بیاییم اونها رو تو یه مقدار هر چند کوچک از مشکلات زندگی شریک کنیم. یه خورده نامردیه. انقدر ما مردها مشکلات داریم که ناخواسته همسرهامون توش شریک خواهند شد.میبینم که دوستان همه موافقن که در سنین بالا ازدواج کرد. خخخخخ
شاید بعد خدمت دیگه نظرم در مورد ازدواج عوض بشه...چون تقریبا تمام مشکلات اصلی پسری مثل من با کارت پایان خدمت حل میشه. یعنی نباید دختری که میخواد شریک زندگیم باشه کمی با سختی های مشکلات من شریک باشه؟
نمیدونم.....
عزيزم من اكثر نظرات دوستان در اين تاپيك را خوندم و دارم راهنماييت ميكنم اما فك كنم شما راهنمايي درست را دوست ندارين و دنبال اين هستيد كه بچه ها چي ميگن
ازدواج و انتخاب همسر به پارامترهاي خيلي مهمي بستگي داره كه از مهمترين اونها اخلاق و رفتار طرف ،موقعيت طرف ، فرهنگ طرف هستش
من و بقيه دوستان به هيچ عنوان از اخلاق رفتار و فرهنگ شما مطلع نيستيم از طرف ديگه ما به همه مسائل ازدواج واقف نيستيم پس يه نظري در حد خودمون ميديم كه اصلا نميشه اين نظر را به همه در هرجاي كشور بسط داد مخصوصا اينكه شما در شهر كوچيكي هستيد
چشم ديگه مزاحمتون نميشم و اينجا نميام
بنظر میرسد ساختن واژه ای بنام "فردا" بزرگترين اشتباه
انسان بوده
از وقتی "فردا" را ياد گرفتيم، همه چيز
را گذاشتيم؛ برای فردا. از داشته های امروز لذت نبرديم و
گذاشتيم برای روز مبادا.
شايد بايد اينگونه "فردا" را معنی كنيم:
"فردا" روزيست كه داشته های امروزمان را نداریم.
پس: امروز را دریابیم.
یعنی شما کس ایشون بودید که نظر دادید؟سلام
ببخشید ولی من فکر میگم شما اول از همه باید معلوم کنید از چه کسی اصلا دارید مشورت میگیرید؟!!!
شما اومدید تو یک تالار عمومی که همه مدل ادمی با افکار و عقاید مختلف هستن برای مساله شخصی زندگی تون نظرخواهی می کنید!
خب ببخشید ولی واقعا کار عاقلانه ای نیست! اصلا از کجا می دونید این ادم هایی که دارن نظر میدن صلاحیت مشورت گرفتن دارند؟ نه شما رو میشناسند نه شما اون ها رو میشناسید! شما عملا اومدید یک نظرسنجی برگزار کردید و طبق اون می خواهید برای زندگی تون تصمیم بگیرید؟!!!
فرضا ازدواج کنید بعد از ازدواج هم این طوری می خواهید راجع به مسائل زندگی تون تصمیم گیری کنید؟خب اگر این طوره که جسارتا فکر میکنم هنوز امادگی ازدواج رو ندارید!
شما بهتره با توجه به افکار و شخصیت و شرایط خودتون با کسانی مشورت کنید که شما رو می شناسند و شما هم تا حدی میدونید رو چه حسابی یک حرفی رو به شما می زنند.
ولی حالا که شما نظرسنجی گذاشتید این هم نظر منه: هر چی ازدواج بیشتر به تعویق بیفته سخت تر میشه چه از لحاظ روحی و فکری چه از لحاظ مادی چون قطعا توقع ها بالاتر میره و از اون طرف انرژی و شادابی کمتر میشه. شما به نظر شرایط بدی ندارید خیلی راحت می تونید کسی رو پیدا کنید که شرایط شما رو بپذیره و برای ادامه مسیر زندگی تون ارامش فکری و روحی بیشتری داشته باشید.
ضمنا لذت ساخت زندگی مشترک و تجربه کردن دردها و سختی ها کنار هم چیزیه که به نظرم خیلی ارزشمند تر از یک زندگی حاضر آماده ست!
شما برای این گفته هاتون دلیل کارشناسی شده یا آماري چیزی دارید که ثابت کنه این روش شما تضمین کننده زندگی مشترک موفقی است ؟هر چی ازدواج بیشتر به تعویق بیفته سخت تر میشه چه از لحاظ روحی و فکری چه از لحاظ مادی چون قطعا توقع ها بالاتر میره و از اون طرف انرژی و شادابی کمتر میشه. شما به نظر شرایط بدی ندارید خیلی راحت می تونید کسی رو پیدا کنید که شرایط شما رو بپذیره و برای ادامه مسیر زندگی تون ارامش فکری و روحی بیشتری داشته باشید.
ضمنا لذت ساخت زندگی مشترک و تجربه کردن دردها و سختی ها کنار هم چیزیه که به نظرم خیلی ارزشمند تر از یک زندگی حاضر آماده ست!
سلام
منم نظرمو بگم با اجازه.
بیشتر بحث تاپیک در مورد مشکلات شما بود. اینکه در زندگیت مشکلات مختلفی رو در پیش رو داری و نمی دونی چه زمانی مناسب هست برای اینکه شریکی برای مشکلات خودت پیدا کنی.
به نظر من
1- الان اصلا مسیر زندگیت مشخص نیست. نمیدونی بعد از سربازی میخوای چیکار کنی! میخوای بمونی کشورت یا بری خارج از کشور که این دو زمین تا اسمون با هم فرق میکنن.
2- سربازی یک دوره 2ساله س! که بیشتر وقتت رو باید پادگان باشی و نمیتونی پیش شریک زندگیت باشی.
3- درامدی هم که فعلا تا حداقل 2سال اینده نداری. این خیلی مسئله مهمیه! دوستی دارم که ازدواج کرده سرکار نمیره. ولی پدرشون خرجشون رو میده و براشون خونه خریده! اینطوری هم میشه! ولی به نظر من ادم تا دستش توی جیب پدرشه همون مجرد بمونه بهتره.
4- و اینکه تمام بحث سر مشکلات شماست. شما برای کمتر شدن مشکلاتت میخوای ازدواج کنی! این تفکر کاملا اشتباهه. با ازدواج مشکلات تو چندبرابرمیشه. درسته که یک سری از سختی ها کمتر میشه. ولی سختی های بسیار دشوارتری هم اضافه میشه. و بستگی شدیدی به شریک زندگیت داره که بتونی راحت با مشکلات جدیدت کنار بیای یا پدرت دربیاد! (و به قول معروف از چاله درمیای میوفتی تو چاه!)
5- شما باید تفکرت رو تغییر بدی. وقتی توانایی مقابله با مشکلات خودت رو کامل داشتی. و علاوه بر اون میتونستی مشکلات شخص دیگری رو هم رفع کنی. اون وقت باید به ازدواج فکر کنی. توی ازدواج طرف فقط برای ارامش تو نیست. تو هم باید مایه ارامش اون باشی.
6- البته در اکثر موارد ازدواج پیش اوردنی نیست و خودش پیش میاد و یهو میبینی در زمان و مکانی با کسی اشنا شدی که کلا همه تفکراتت رو تغییر میده. اون موقع هم دیگه نه به حرفای من و نه به حرف های شخص دیگه ای گوش میدی. جز اون شخص :دی
سلام
منم نظرمو بگم با اجازه.
بیشتر بحث تاپیک در مورد مشکلات شما بود. اینکه در زندگیت مشکلات مختلفی رو در پیش رو داری و نمی دونی چه زمانی مناسب هست برای اینکه شریکی برای مشکلات خودت پیدا کنی.
به نظر من
1- الان اصلا مسیر زندگیت مشخص نیست. نمیدونی بعد از سربازی میخوای چیکار کنی! میخوای بمونی کشورت یا بری خارج از کشور که این دو زمین تا اسمون با هم فرق میکنن.
2- سربازی یک دوره 2ساله س! که بیشتر وقتت رو باید پادگان باشی و نمیتونی پیش شریک زندگیت باشی.
3- درامدی هم که فعلا تا حداقل 2سال اینده نداری. این خیلی مسئله مهمیه! دوستی دارم که ازدواج کرده سرکار نمیره. ولی پدرشون خرجشون رو میده و براشون خونه خریده! اینطوری هم میشه! ولی به نظر من ادم تا دستش توی جیب پدرشه همون مجرد بمونه بهتره.
4- و اینکه تمام بحث سر مشکلات شماست. شما برای کمتر شدن مشکلاتت میخوای ازدواج کنی! این تفکر کاملا اشتباهه. با ازدواج مشکلات تو چندبرابرمیشه. درسته که یک سری از سختی ها کمتر میشه. ولی سختی های بسیار دشوارتری هم اضافه میشه. و بستگی شدیدی به شریک زندگیت داره که بتونی راحت با مشکلات جدیدت کنار بیای یا پدرت دربیاد! (و به قول معروف از چاله درمیای میوفتی تو چاه!)
5- شما باید تفکرت رو تغییر بدی. وقتی توانایی مقابله با مشکلات خودت رو کامل داشتی. و علاوه بر اون میتونستی مشکلات شخص دیگری رو هم رفع کنی. اون وقت باید به ازدواج فکر کنی. توی ازدواج طرف فقط برای ارامش تو نیست. تو هم باید مایه ارامش اون باشی.
6- البته در اکثر موارد ازدواج پیش اوردنی نیست و خودش پیش میاد و یهو میبینی در زمان و مکانی با کسی اشنا شدی که کلا همه تفکراتت رو تغییر میده. اون موقع هم دیگه نه به حرفای من و نه به حرف های شخص دیگه ای گوش میدی. جز اون شخص :دی
همکلاسی من سر کلاس ارشد 29 ساله و بسیار مقید هستن بدون دوست پسر در گذشته و حتی شاید در آینده با این رفتاری که من ازش می بینم! هم خوابگاهی 18 ساله ام دوست پسر داره مسافرت هم با هم میرن! دیگه کم سن تر از این اگه برا محکم کاری میخوایی با 17 ساله ازدواج کنی این کودک آزاری محسوب میشه از نظر اصول اخلاقی تعریف شده در یک جامعه متمدن! اتفاقا دخترای دهه شصت و اوایل هفتاد واقعا ترسو بودن تو این مسائل این 75 به بعدهایی که من تو خوابگاه دیدم واقعا از هیچ اتفاقی ترسی ندارن راحت با یه جلسه چت تو اینستاگرام ندیده و نشناخته قرار میذارن و سر از ویلای طرف درمیارن همون روز اول بعدشم میان ریلکس واسه دوستاشون تعریف میکنن... البته قطعا و یقینا اگه بخوام به دهه تولد ربط بدم این مسائلو مثل شما دچار تفکر اشتباه و تعمیم و کلی نگری شدم صرفا خواستم یه کم با اون سوی داستان آشنا بشین! چون منم تا قبل اینکه اینا رو ببینم تو خوابگاه، بر حسب دخترایی که دور و بر خودم دیده بودم تخمین آمارم رو همون 3 درصد بود که آیجا گفتن (از یه کلاس 30 نفره دخترای کلاس مون حدود 8 نفر دوست پسر داشتن که دیگه سرتق تریناشون دست همو میگرفتن تازه 3 نفرشونم به ازدواج ختم شد!!!) اینا رو ننوشتم که بیایی معذرت خواهی کنی به خاطر اون پستت چون من هیچ وقت فکر نمی کنم با بیان یه سری حقایق توهینی صورت میگیره! صرفا خواستم دیدتو وسیع تر کنمیه موردی که گاها من بهش فک میکنم و گاهی ناراحتم میکنه اینه:
وقتی سن من بره بالا و ازدواج کنم، مطمئنا سن دختری هم که میخوام باهاش ازدواج کنم باید بالاتر باشه! و با توجه به اینکه الان خیلیا با هم دوست میشن و رابطه دارن و براشون هم مهم نیست، پس احتمال اینکه دختری که سنش بالای 25 باشه(و ازدوج نکرده باشه) و به خطا رفته باشه، زیاد هم میشه. این یه چیز نرمالی هست و خودتون هم به عنوان کسی که در این جامعه زندگی میکنین، میدونین که چقدر وضعیت خراب شده و خصوصا خانم ها بیشتر میتونن در این زمینه اطلاعات داشته باشن که وضعیت دخترا الان یه چه صورت هست. خب من روی این موضوع خیلی حساسم. چون دوست ندارم دختری که میخواد با من زندگی کنه قبلا یه رابطه با پسری داشته باشه. رابطه منظورم دوستی و هر کاری که میتونن در این راستا با هم بکنن..اگه یه دوستی معمولی برای اشنایی ازدواج بوده باشه و حد و حدود ها رعایت شده باشه رو من مشکلی ندارم...ولی حد و حدود ها معمولا در این طور دوستی ها و در این جامعه دیگه رعایت نمیشه ..یکی از دلایلی که میخوام زودتر ازدواج کنم همینه. چون دختر جوون تر احتمال به خطا رفتنش هم کمتره.
در این مورد دوست دارم کامل منو راهنمایی کنین. و خصوصا خانم ها در این زمینه حرف بزنن.
باتشکر از وقتی که میزارید.
معلومه شما با خانواده صحبت نکردین و بسیار بسیار کم تجربه هستین! از خانواده هایی که شرایط نه چندان مطلوبت رو با صداقت توضیح میدین و اونا راحت قبول می کنن کمی باید ترسید! البته هستن خانواده هایی که متانت بالایی دارن ولی هستن مواردی هم که تا زیر بار مهریه برید با همه چی کنار میان و بعدش که قطعی شد خواسته ها و توقعات شروع میشه! حتی مورد بوده توافق کردن دختر جهیزیه آنچنانی نیاره و در مقابل از مخارج بی مورد جشن و عروسی کم کنن، اما آخرش تو بهترین نقطه شهر تالار هم رزرو شد برا این خانم کم توقع، به همراه کاستی های جهیزیه که اونم قطعا میفته رو دوش داماد به مرور که تو زندگی لازم میشه بخریش ... البته بازم تکرار میکنم هستن خانواده های خیلی متین و محترم که واقعا حرف شون سنده و من مثال نزدم که بترسونم یا بدبینی ایجاد کنم خواستم آگاه باشین که به این سادگی نیست که هر کی شرایط تونو قبول کرد قراره صبوری کنه ... گاهی حتی خانواده قبول می کنن اما خود دختر با نظر خانوادش موافق نیست یواشکی فشار میاره به نامزدش ...ولی اگه من شرایطمو خیلی کامل و واضح به خانواده دختر بگم(خودم میگم نه کسی دیگه-توی جلسه ای که همه هستن)، و انا قبول بکنن، ایا باز به نظرتون ازدواج درست نیست؟
با سلام و احترام.
هدف از ایجاد تاپیک اینه که میخوام شرایطمو بگم و دوستان جواب بدهن که الان مناسبه ازدواج کنم یا نه...چون میخوام از تجربیات و ایده های شما دوستان استفاده کنم تا بلکه بتونم تصمیم درستی برای آیندم بگیرم.
پسر هستم!
27 سالمه.
در حال حاضر من فوق لیسانس مهندسی مکانیک هستیم و فارغ التحصیل شدم. برج 6 سرباز هستم..امریه دارم میگیرم و انشالله درست میشه. و دو سال در خدمت یه شرکت در تهران هستم. خودم شمالی هستم...خانواده تقریبا مذهبی دارم...ولی خودم خیلی مذهبی نیستم اما قابلیت مذهبی شدن رو دارم! پسر به روزی هستم....تا حالا وارد کار رسمی نشدم ولی کارای دانشجویی و علمی رو در سطح خوبی انجام دادم.
از نظر مالی، خودم صفرم! و وضعیت مالی خانوادم متوسطه!
هدف اول بنده اینه که در تهران بمانم و بعد خدمت، دنبال کار بگردم و پول جمع کنم و در تهران خونه و زندگی جدید تشکیل بدم....و حالا اگر بتونم در حین خدمت هم کار پیدا کنم چه بهتر.
هدف بعدی بنده که جز اهداف طولانی مدت منه، مهاجرت هست. یعنی بعد حدود 6 سال و آماده کردن شرایط لازم، مطمئنا میخوام مهاجرت کنم و میتونم.
برای ازدواج هم فعلا کسی مد نظرم نیست و میدونم اگه به خواهرم بگم میتونه واسطه بشه و معرفی کنه.
هدف از ازدواجم هم اینه که میخوام تو مسیری که هستم و میخوام گام بردارم، یه حامی داشته باشم و تنها نباشم و منم حامی آن باشم...راستشو بخواین بعضی اوقات احساس تنهایی میکنم و این گاهی اذیتم میکنه..البته خیلی کلی گفتم و میدونم هر انسانی نیاز به ازدواج داره.
ازدواج رو بزارم بعد خدمت؟ یعنی بعد دو سال دیگه ازدواج کنم؟ یا مثلا ازدواج رو بزارم بعد 4 سال دیگه که کارم داشته باشم؟ نظرتون چیه؟
باتشکر
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
M | اگر شرایط ازدواج ندارید.........(دمیدن در تنور احساسات ممنوع) | مشاوره ازدواج | 9 | |
ویژگیها و شرایط لازم دختر و پسر برای ازدواج | مشاوره ازدواج | 1 | ||
وسواس در ازدواج | مشاوره ازدواج | 2 | ||
K | دانستنی های قبل از ازدواج | مشاوره ازدواج | 0 | |
E | مشورت در مورد بحث مهریه در ازدواج | مشاوره ازدواج | 37 |