سوگندنامه‌ي نويسندگان مسلمان

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
اگر به اخلاق صنفي قايل باشيم، پس براي هر گروهي بايد مرام‌نامه‌اي اختصاصي داشته باشيم تا خوبي و بدي را به صورت ويژه، براي‌شان تعريف کنيم. مثلا سرقت، در حوزه‌ي کارمندي، پزشکي يا نويسندگي و... با آن‌چه در حوزه عمومي و جزايي تعريف مي‌شود، جداست و معنايي ويژه دارد. در همين مثال، نويسنده‌اي که مطلبي را از جايي ديگر و بدون ذکر منبع، به نام خود به چاپ برساند، از نظر اخلاق نويسندگي، يک سارق است.

بر همين اساس، از ديرباز سوگندنامه‌هايي براي اصناف وضع مي‌شده است که معروف‌ترينش سوگندنامه‌ي پزشکي‌ است: سوگندنامه‌ بقراط، سوگندنامه‌ مونپليه، سوگندنامه عسّاف، سوگندنامه‌ شوراي نظام پزشکي فرانسه، سوگندنامه ژنو و سوگندنامه‌ دانشکده پزشکي تهران. در ميهن خودمان، فتوت‌نامه‌هايي که عرفا براي اصناف تدوين مي‌کرده‌اند در همين بحث جاي مي‌گيرد.

از ميان نويسندگان ما "محمد اسفندياري" سوگندنامه‌اي را براي اين صنف تنظيم کرده است که به نظر من خواندني است. البته به گمان من، ايرادهايي جزئي هم به متن ايشان وارد است: سوگندنامه بايد در عين جامعيت، کوتاه باشد. اما ايشان کوتاه بودن را فداي جزئي بودن کرده است. ايراد ديگر، محصور کردنش در "مسلمانان"است، البته اين عقيده و سليقه‌ي من است. معتقدم سوگندنامه‌ي صنفي تا حد امکان بايد جهان‌شمول و فرامکان باشد. البته دليل ايشان براي اين‌کار، شايد بهره جستن از منابع اسلامي است.
در هر فصل، قصد دارم، پنج اصل از سوگندنامه‌ را تقديمتان کنم. به يقين به يک‌بار خواندش مي‌ارزد.
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحيم
من، نويسنده‌ي مسلمان، با علم به اين‌که سوگند ياد کردن به نام خداوند، بس بزرگ و تعهدآفرين است، به نام خداوند دانا و شنوا سوگند ياد مي‌کنم که به آن‌چه در "سوگندنامه‌ي نويسندگان مسلمان" آمده است، عمل کنم:

1. تقواي فکري را بس بزرگ و بزرگترين فريضه بشمارم.


2. از پُر گفتن و ياوه گفتن بپرهيزم و کم و پرورده بگويم.

3. درباره هيچ موضوعي غلو و تقصير نکنم.

4. حُسن بيان را جانشين قوت برهان نکنم.


5. آن‌چه را نمي‌دانم، نپذيرم و نيز انکار نکنم.
 
آخرین ویرایش:

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
6. حقيقت را فداي مصلحت نکنم و آن را برتر از هر مصلحتي بدانم.

7. حق را از هر کسي، گرچه اهل باطل، بپذيرم و باطل را از هيچ‌کس، گرچه اهل حق، نپذيرم.

8. حق را فداي هيچ‌کس، هرچند عزيز باشد، نکنم و آن‌را عزيزتر از هر عزيزي بدانم.

9. اختلاف افکار را به رسميت بشناسم و از تحميل عقيده بر ديگري بپرهيزم.

10. هيچ مسلماني را تکفير نکنم و هيچ سخنگويي را به سخني که نگفته است، منسوب و محکوم نکنم.
 
آخرین ویرایش:

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
11. در دوستي و دشمني عدالت بورزم و در بيان خوبي‌ها يا بد‌ي‌هاي هرکس، انصاف بدهم.

12. از سفسطه و مغلطه بپرهيزم و هيچ‌کس را اغرا و اغوا نکنم. (فريفتن و گمراه کردن)

13. راه بر انديشه‌هاي ديگران نبندم و آزادي انديشه و بيان را پاس بدارم.

14. گمراه کردن مردم را گناهي بزرگ بدانم و از نوشتن هر مطلب گمراه‌کننده‌، هرچند از زبان ديگري، دوري جويم و همت خود را به هدايت مردم معطوف سازم.

15. براي مردم چيزي بنويسم که نياز دارند، نه هرچه مي‌پسندند.
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
16. پاسدار ارزش‌هاي اخلاقي باشم و از درج مطالب غير اخلاقي، گو اين‌که از زبان ديگري، بپرهيزم و عفت قلم را پاس دارم.

17. فضل تقدم ديگران را انکار نکنم و کوشش‌هاي گذشتگان را کوچک نشمارم.

18. از حق نهراسم و شجاعت پذيرفتن و دانستن داشته باشم.

19. سخن ديگري را تعبير به سوء نکنم و فراتر از آن، آن‌را حمل بر صحت کنم.

20. آن‌چه را مي‌دانم، در مقابل آن‌چه نمي‌دانم، نمي از يمي و کمي از بسي بدانم.
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
21. شجاعت حق گفتن و شهامت حق نيوشيدن داشته باشم و از اين و آن نهراسم.

22. در تنوير عقول و تطهير نفوس بکوشم.

23. قلمم را نفروشم و براي خوش‌داشت و بدداشت کسي سخن نگويم.

24. گسترش علم، ارتقاي سطح علمي مردم و مبارزه با جهل را بر خود فرض شمارم.

25. در انديشه‌ي آن نباشم که کسي سخنم را نمي‌پذيرد، در بند آن باشم که سخنم در واقع صحيح باشد.
 

A.R-KH-A

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز
کافر خداپرست
فکر کنم این سوگند نامه ای که گذاشتید مال ما
کافران خداپرست باشد
نه سوگندنامه ی یک مسلمان
البته اگر کسی کافر را به معنای تکفیر خداوند نگیرد!
 
بالا