ح ر ف د ل م ن

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهي براي خنده دلم تنگ ميشود
گاهي دلم تراشه اي از سنگ ميشود
گاهي تمام آبي اين آسمان ما
يکباره تيره گشته و بي رنگ ميشود
گاهي نفس به تيزي شمشير ميشود
از هرچه زندگيست دلت سير ميشود
گويي به خواب بود جواني مان گذشت
گاهي چه زود فرصتمان دير ميشود
کاري ندارم کجايي چه ميکني
بي عشق سر مکن که دلت پير ميشود
 

reza_19933

عضو جدید
اینکه تو باید حقیقتای زندگیتو قبول کنی ممکنه خیلی برات سخت باشه. یجاهایی میشه، یجاهایی ولی هرچی فکر میکنی میبینی نمیتونی قبول کنی. حقیقتایی که نمیتونی تغییرشون بدی ولی قبولشونم برات ناممکنه. اگه اشتباهات از خودت باشه قبولش راحت تره تا حقیقتایی که مجبور به قبولشونی..




زندگی شاید همین است..
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی......تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید......نا خوانده نقش مقصود از کار گاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم.....با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این بازار نامردی به دنبال چه میگردی؟
نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی
برو بگذر از این بازار،از این مستی و طنازی
اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی
 

behrooz civil

کاربر فعال مهندسی عمران ,
کاربر ممتاز
آهای خدمت مقدس سربازی !!!با توام . از جوونای ما چی میخواهی ؟
همه چیزو ازم گرفتی ،عشقم ، غرورم ، شغلم ، دانشم ، همه چیو
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه می توانند پولدار شوند ولی همه نمی توانند بخشنده شوند....پولداری یه مهارته و بخشندگی یه فضیلت.
همه می توانند درس بخوانند اما همه فهمیده نمی شوند....باسوادی یه مهارته اما فهمیدگی یه فضیلت
همه یاد میگیرند زندگی کنند اما همه نمی توانند زیبا زندگی کنند....زندگی یه عادته اما زیبا زندگی کردن یه فضیلت.
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش بدانی
دوست داشتنت
خورشید نیست
که لحظه‌ ای بیاید
و لحظه‌ ای برود
ماه نیست
که یک شب باشد
و یک شب نباشد
ستاره نیست
که شبی پر شور باشد
و شبی کم فروغ
باران نیست
که گاه شدت گیرد
و گاه نم نم ببارد
مثل نفس می‌ماند
همیشه با من است.
 

یورال

عضو جدید
جز بی غمی غمین نکند هیچ کس مرا
در دل غمی که هست همین است و بس مرا

چون خاک پست گشتم و از بخت بد هنوز
بر پای بوس او نه بود دسترس مرا

بودم هوس که کشته شوم زیر تیغ دوست
دردا که او نکشت و کشد این هوس مرا

ان پر شکسته مرغ اسیرم که فصل گل
صیاد غم فکند به کنج قفس مرا

اتش دگر به خرمن جانم چه میزنی؟
ای برق فتنه یک نگه گرم بس مرا

تا رفتی از کنار من ای شاه ملک دل
صف بسته است لشکر غم پیش و پس مرا

ای دوست روز و شب ز تو فریاد میکنم
با انکه نیست غیر تو فریاد رس مرا

رهی
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی با ریختن اشک همه دلتنگی و غم های انباشته شده درون بیرون میریزد .
ولی یادت باشد هر کسی لیاقت قرمز شدن چشم را ندارد
 
آخرین ویرایش:

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدمها
همیشه خوب را
برای یافتن خوب تر رها می کنند
غافل از اینکه خوب همانیست
که وقتی از همه چیز و همه کس بریدی
یادش می افتی
همان کسی که
هر روز حالت را میپرسد
و تو سرسری میگویی خوبم
همان کسی که
تو حضورش را همیشه دیدی و حس کردی
اما ساده گذشتی
همان کسی که
وقتی که کم حوصله ای زمین و زمان را
به هم میدوزد تا تو لبخند بزنی :‌ )

خوب همان کسی است که
بی منت تو را دوست دارد
که تو صدبار دست رد به سینه اش میزنی
اما یکبار هم خواهشت را رد نمیکند
خوب همانیست
که طاقت قهر ندارد
میگوید قهر اما دلش
دوری ات را تاب نمی آورد

خوب همانیست که
همه احساسش را خرج تو و اطرافیانش میکند
خوب همانیست که
به جرم احساسش هر لحظه غرورش را میکشنی
دلش را میشکنی
و او دم نمیزند

کجا با این همه عجله؟
لحظه ای درنگ کن
خوب خود را با خود نمیبری؟
خوب یک نفر است
و هرگز تکرار نمی شود
مبادا از دستش بدهی.
 

plant_biology

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انسان های هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند..
حتی از فاصله های دور…
از انتهای افق‌های دور و نزدیک.. انگار.
جایی نوشته بود که اینها باید در یک مدار باشند.. یک روزی .. یک جایی است که باید با هم ، برخورد کنند… آنوقت…
میشوند همدم، میشوند دوست، میشوند رفیق..
اصلا میشوند هم شکل… مهرشان آکنده از همه ….
حرفهایشان میشود آرامش…
خنده شان، کلامشان می نشیند روی طاقچه دلتان.. نباشند دلتنگشان میشوی..
هی همدیگر را مرور می کنند..
از هم خاطره می سازند….
مدام گوش بزنگ کلمات و ایده ها هستند.. و یادمان باشد..
حضور هیچکس اتفاقی نیست.!!
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچکس سرش شلوغ نیست همش بستگی به این دارد که نفر چندم در لیست اولویت شأن باشی !
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل ز بی عشقی به جان آمد چه شد جانان من ؟
کو طبیبی تا ز بی دردی کند درمان من
عماد خراسانی
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو بجان آمد وقت است که باز آیی
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه جا خیلی قشنگ نوشته بود:

من تورو مثل آخرين روز هفته،
مثل پنج دقيقه خوابِ بيشتر،
مثل یه صبحانه‌ى دورهمى،
مثل بوى سنگک داغ،
مثل یه فنجان چای گرم،
مثل یه صندلى كنار شومينه،
مثل يک كلبه‌ى چوبى تو دل جنگل،
مثل خوابيدن زير نور ماه و ستاره‌ها،
مثل لبخند زدن به یه بچه،
مثل قدم زدن زير بارون،
مثل یه مادر،
مثل یه پدر،
مثل یه خانواده،
دوستت دارم...
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
«برای زیستن هنوز بهانه دارم
من هنوز می‌توانم
به قلبم
فرمان بدهم
که تو را دوست داشته باشد…»
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اسیر اصفهانی

تا کسی را
دل نرفت از دست،
صاحبدل نشد...
 
بالا