جنگل شناسی + تصویر

mousa mp

عضو جدید
جنگل


جنگل ناحیه‌ای که از درختهای انبوه پوشیده باشد را جنگل می‌نامند. در جنگل طبیعی معمولاً درختان کوچک و بزرگ وتنومند بطور نامنظم وهمچنین علفهای خودرو فراوانند. جنگل مجموعه‌ای است از درختان، درختچه‌ها، پوشش گیاهی، جانوران و میکروارگانیسم‌ها (قارچها، باکتریها و ویروسها) که به همراه عوامل طبیعی غیر حیاتی مانند خاک، آب، دما، باد و... محیط و رویشگاه (Habit) مشخص و معلومی را به وجود آورده‌اند.


جنگل آمازون در برزیل


مقدمه کلی

جنگلها در تمام نواحی زمین که قابلیت رشد درخت در آنها وجود دارد و از نظر ارتفاع در زیر خط درخت قرار دارند یافت می‌شوند، مگر اینکه بارش باران در آنجا کم بوده، یا تناوب آتش سوزیهای طبیعی زیاد باشد. جنگلها عمدتاً شامل تعداد زیادی از گونه‌های درختان با ارتفاع مختلف می‌باشند، و در کنار اینها درختچه‌ها و درختان جوان رشد می‌کنند، که سبب استفاده بهینه از نور آفتاب می‌شود. یک جنگل به شکل طبیعی اش، محل زندگی بسیاری از جانوران و گونه‌های گیاهی می‌باشد، و زیست توده آن در هر واحد سطح، در مقایسه با بیشتر زیست بومها زیادتر می‌باشد. از دیدگاه بوم‌شناختی، ممکن است یک جنگل از یک درختزار متمایز باشد. جنگل کم و بیش، سایبانی متراکم دارد، و شاخ و برگ درختان به هم می‌رسند یا این که در هم تنیده می‌شوند؛ یک درختزار عمدتاً سایبان بازی دارد، که مقداری نور خورشید از بین درختان نفوذ می‌کند. بیشتر از تمام مناطق دنیا جنگلهای برگ ریز معتدل بر اثر فعالیتهای انسان تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. در اکثر مناطق معتدل، نواحی وسیعی از جنگلها برای احداث راههای کشاورزی از بین رفته‌اند. این فرآیند چندین قرن پیش در اروپا آغاز شد و منجر به باقی ماندن تعداد کمی از جنگلهای خالی از سکنه شد. در شرق آمریکای شمالی، جنگل زدایی با ورود مهاجران اروپایی آغاز شد اما هنوزبه وسعت آنچه در اروپا رخ داده، نرسیده‌است.

جنگل، هدیه خدایی و نخستین دوست بشر به شمار می‌رود. هیچ یک از پدیده‌های طبیعت به اندازه جنگل در زندگی آدمیان نقش اساسی و سازنده ندارند. انسان آغازین تنها در پناه جنگل توانست به حیات و تولید نسل خود ادامه دهد، او نیازمندیهای روزانه خود را از جنگل بدست می‌آورد. بدین سان احترام به درختان و احساس دوستی نسبت به آنها پدیده‌ای است که منشا بسیار دیرین در پندار انسانها دارد و افسانه‌های کهن اقوام و ملل مختلف جهان، سرشار از اساطیر گیاهی است.


جنگل کوه‌های آلپ در سوئیس

پیدایش


تعریف جنگل و انواع آن جنگل منطقه وسیعی پوشیده از درختان، درختچه‌ها و گونه‌های علفی است که همراه با جانوران وحشی نوعی اشتراک حیاطی گیاهی و جانوری را تشکیل داده و تحتتأثیر عوامل اقلیمی و خاکی قادر است تعادل طبیعی خود را حفظ کند. حداقل سطحی که برای تشکیل جنگل از نظر علمی لازم است بسته به نوع گونه درختی، شرایط محیطی و غیره تغییر می‌کند. این مساحت در شرایط معمولی حداقل ۳/۰ هکتار (۳ هزار متر مربع) است. واژه جنگل از زبان سانسکریت است و به اکثر زبان‌های اروپائی نیز وارد شده‌است و معنای جنگل طبیعی و بکر را می‌دهد. جنگل بسته به نوع پیدایش آن و خصوصیات ساختاری به جنگل بکر، جنگل طبیعی، جنگل مصنوعی یا جنگل دست کاشت طبقه‌بندی می‌شود. جنگل بکر یا دستنخورده، جنگلی است که بدون دخالت انسان به‌وجود آمده‌است و ترکیب گونه‌های درختی و درختچه‌ای و علفی آن طوری است که وضعیت کاملاً طبیعی را نشان می‌دهد. چوب و سایر فرآوردههای آن در همان سیستم طبیعی تجزیه شده و به خود جنگل برمی‌گردد. به‌عبارت دیگر از جنگل بکر هیچگونه موادی (زنده یا غیرزنده) به خارج از آن حمل نمی‌شود. رویش چوبی جنگلهای بکر که به حالت تعادل رسیده باشند عملاً صفر است، یعنی همانقدر که چوب و سایر موادآلی تولید می‌شود همانقدر هم تجزیه می‌شود و یا می‌پوسد، بهعبارت دیگر چرخه رفت و برگشت مواد در یک جنگل بکر چرخ‌های بسته‌است. در جنگل بکر بین تولیدکنندگان (گیاهان)، مصرف‌کنندگان (جانوران) و تجزیه‌کنندگان (جانوران ریز) یک اشتراک حیاتی متقابل و پایدار برقرار است. جنگل‌های بکر از تنوع زیستی بالائی برخوردارند و دارای اطلاعات ژنتیکی ارزشمندی هستند که تا به امروز بسیاری کشف نشده‌است. امروز ارزش جنگل‌های بکر بسیار زیاد است هر چند که متأسفانه روند تخریب کمی و کیفی آنها در دنیا رو به افزایش است. امروزه سعی بر این است که جنگل‌های بکر باقی مانده بر روی کره‌زمین را حفظ و از آنها به‌عنوان ذخیره‌گاههای اطلاعات ژنتیکی و تنوع زیستی استفاده شود. امروزه تبدیل جنگلهای بکر به جنگل‌های صنعتی قابل توجیه نیست و نگهداری آنها حتی از نظر اقتصادی نیز توجیه‌پذیر است. جنگل طبیعی، جنگلی است که بدون دخالت انسان به‌وجود آمده‌است ولی انسان به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم در آن دخالت (بهرهبرداری) کرده‌است. جنگل‌های بکر، دست‌خورده و بهره‌برداری شده تبدیل به جنگل‌های طبیعی می‌شوند. به‌عبارت دیگر جنگل‌های طبیعی، جنگل‌های بکر دست خورده هستند. ترکیب درختان و سن آنها و تنوع گونه‌های گیاهی و جانوری در یک جنگل طبیعی با جنگل بکر متفاوت است و عموماً جنگل طبیعی از نظر زیست‌محیطی فقیرتر از جنگل بکر است. با وجود این جنگل‌های طبیعی قادر هستند چشم‌اندازهای طبیعی هر منطقه را حفظ کرده و در اکثر موارد از جنگل‌های مصنوعی یا دست کاشت غنیتر و پایداتر باشند. جنگل‌های مصنوعی یا دست کاشت یا جنگل انسان‌ساخت جنگلی است که به دست انسان و با هدف مشخصی ایجاد شده‌است و هدف از ایجاد آن تولید چوب، ایجاد مناظر طبیعی، حفظ آب و خاک، ایجاد مناطق تفریحی و تفرجی و غیره‌است. جنگل مصنوعی معمولاً بهصورت نهال کاری (درختکاری) بهوجود میآید، هر چند این جنگلها را می‌توان با کاشت بذر نیز به‌وجود آورد. تجربه شده‌است جنگل‌های مصنوعی که با این روش به‌وجود آمدهاند پایدار و نزدیکتر به جنگل‌های طبیعی هستند. جنگل‌های مصنوعی که با همه ایجاد شده، قلمستان نامیده می‌شود (مثل قلمستان‌های صنوبر در بسیاری از نقاط ایران). البته باید متذکر شد که قلمستان‌ها در اکثر نقاط دنیا از نظر حقوقی جزء جنگل‌ها محسوب نمی‌شوند. امروزه ایجاد جنگل‌های مصنوعی در دنیا از اهمیت بالائی برخوردار است چرا که به افزایش نیاز چربی در جهان پاسخ می‌دهد. چنانچه جنگل‌هائی در زمینهای زراعی و بایر با هدف تولید چوب با استفاده از روشهای پیشرفته زراعی از قبیل شخم زمین، کود دادن و غیره ایجاد شده باشد به آن زراعت چوب اطلاق می‌شود. حجم زراعت چوب در زمینهای غیرجنگلی در تمام دنیا در حال افزایش است. علاوه بر سه نوع جنگلی که تعاریف آن ذکر شد در ایران از اصطلاح بیشه هم استفاده می‌شود. ما بیشه را معمولاً برای پوشش گیاهی به‌کار می‌بریم که اطراف رودخانه و شیار دره‌ها در مناطق خشک ظاهر می‌شوند. این واژه به تجمع درختچه‌ها و نیزارها نیز اطلاق می‌شود.


نوعی از جنگل در ایفاتی ماداگاسکار

بوم شناسی جنگلها

عوامل زیستی و غیر زیستی رویشگاه‌های جنگلی با تأثیرات متقابلی که بر هم می‌گذراند، سبب برقراری و تداوم سیکل حیاتی در جنگل می‌شوند به عبارتی دیگر این تأثیرات دینامیک سبب ایجاد مراحل و فازهای تحولی در جنگل می‌شود. جوامع جنگلی گوناگون در نتیجه تأثیرات متقابل عوامل حیاتی و غیر حیاتی بر هم در طی دوران بسیار طولانی که به میلیونها سال قبل بر می‌گردد؛ توانسته‌اند بر مبنای ویژگیهای اکولوژیکی و نیازهای زیستی خود، مناطق مختلفی را تحت پوشش خود قرار دهند. به عبارتی دیگر هر گونه گیاهی شرایط اکولوژیکی خاصی را می‌تواند؛ تحمل کند و بر همین اساس در مناطق مختلف دنیا پوشش گیاهی متفاوتی را شاهد هستیم. به طوری که در عرض‌های جغرافیایی پایین جنگلهای تروپیکال (مناطق حاره‌ای) را شاهدیم و با افزایش عرض جغرافیایی به ترتیب گونه‌های مناطق مدیترانه‌ای، معتدله خزان کننده و در نهایت گونه‌های سوزنی برگ همیشه سبز (مناطق بوره آل) را می‌توانیم مشاهده کنیم. اما این وضعیت در برخی مناطق به دلیل تفاوتهایی که در شرایط اکولوژیکی به وجود می‌آید از جمله شرایط توپوگرافیک (پستی و بلندی)، ادافیک (خاک)، بیوتیک (زیستی)، کلیماتیک (آب و هوا)، ممکن است مغایر با اصول کلی عنوان شده در بالا باشد. به طور مثال در ارتفاعات مناطق تروپیکال (حاره‌ای) چه بسا گونه‌های مناطق معتدله و... را شاهد هستیم. اما آنچه را که باید به آن اشاره نمود این است که اجزا اصلی تشکیل دهنده رویشگاههای جنگلی نیز مانند تمام جوامع زیستی در طول حیات خود همواره متأثر از عوامل طبیعی و غیر طبیعی، تحولات گوناگونی را سپری می‌نمایند.

تخریب جنگلها

در جنگلهای طبیعی شروع سیکل تمامی و تحملی در جنگل و به تبع آن روند توسعه و پایداری در اکوسیستم‌های جنگلی همراه با مرحله تحولی «تخریب» همراه است. بنابراین یک درخت جنگلی پس از رسیدن به سن دیر زیستی فیزیولوژیک، یعنی زمانی که اندامهای مختلف یک درخت جنگلی در نتیجه کهولت سن و پیری، دچار نارسایی شدند، در نتیجه اختلالاتی که در فعالیتهای بیولوژیکی گیاه حادث می‌شود، که نماد ظاهری آن خشک شدن شاخه‌ها و اندامهای قسمت‌های هوایی درخت (تاج)، کوچک شدن سطح تاج پوشش درخت، پوسیده و توخالی شدن تنه در اثر حمله آفات و بیماریها خواهد بود. در چنین شرایطی با حدوث یک باد سنگین و با بارش سنگین نزولات جوی (بخصوص برف)، ایجاد زلزله، صاعقه، زمین لغزش و سایر عوامل تخریب طبیعی، درختان مزبور افتاده و در نتیجه حرفه‌هایی در تاج پوشش جنگل ایجاد می‌شود که در واقع روندهای تحولی در جنگلهای دست نخورده (جنگل بکر) از همین نقطه آغاز می‌شود. (دلفان اباذری ۱۳۸۱). این مرحله تحول می‌تواند به طور نسبی طولانی (در یک سیکل طبیعی) و یا کوتاه مدت (در نتیجه حدوث عوامل غیر مترقبه طبیعی) باشد (Emborg و همکاران ۲۰۰۰). به دنبال ایجاد حفره در توده‌های جنگلی و تابش نور بر عرصه رویشگاه با مساعد بودن شرایط رویشگاهی و وجود بذر مناسب (به لحاظ کمی و کیفی)، گروههای زادآوری به تدریج حفره‌های موجود را پوشش می‌دهند که این مرحله از تحول را تحت عنوان «مرحله تحولی تجدید حیات» نامیده می‌شود. گروههای زادآوری به مرور زمان و در نتیجه رقابت بین آنان بر میزان رشد قطری و ارتفاعی خود می‌افزاید و در این مرحله تعداد قابل توجهی از نهالها مغلوب واقع شده و به تدریج حذف می‌شوند. ولی پایه‌های موجود بر میزان رشد خود همچنان خواهند افزود، این مرحله را در اصطلاح«مرحله تحولی صعود و افزایش رشد» یا «مرحله تحولی تشکیل توده» نامیده می‌شود. توده‌های جوان تشکیل شده در حفره‌ها، در مراحل اولیه به صورت یک جنگل جوان نسبتاً همسال به نظر می‌رسند که در اصطلاح تحت عنوان «فاز جنگل جوان» نامیده می‌شوند. در این توده‌ها به تدریج برخی از پایه‌ها که از شرایط رویشگاهی مطلوب تری مانند نور، رطوبت، خاک، جهت و... بهره مند هستند از نظر رشد قطری و ارتفاعی از سایر پایه‌ها پیشی گرفته و ضمن ایجاد تفاوت آشکوب، تفاوتهایی نیز از نظر قطر نمایان می‌سازند. در این مرحله جنگل دارای ساختار پلکانی خواهد بود و به عبارت دیگر درختان با قطر و ارتفاع متفاوتی در عرصه جنگل دیده می‌شوند که در اصطلاح این وضعیت را تحت عنوان «فاز تک گزیده» می‌توان نامگذاری نمود. با عبور از این مرحله و به تدریج درختان موجود در توده جنگلی به یک ساختار مشخصی می‌رسند که در آن درختان موجود دارای ارتفاع نسبی برابر (یک آشکوبه) و از نظر قطری نیز نزدیک به هم هستند. در این وضعیت جنگل به ظاهر به توده جنگلی همسال نزدیک است که از آن تحت عنوان «جنگل همسال دروغین» نیز اسم برده می‌شود، که این مرحله تحت عنوان «مرحله تحولی اپتیمال» نامگذاری می‌شود. تحولات در جنگل چنانچه تحت مداخلات شدید انسانی قرار نگیرد در جنگلهای طبیعی شمال ایران در یک سیکل طبیعی حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ سال به درازا می‌کشد (دلفان اباذری ۱۳۸۱ و Korpel ۱۹۹۵). اما در جنگلهایی که تحت مدیریت قرار می‌گیرند، دخالتهای علمی سبب آن می‌شود که طول هر یک از این مراحل تحولی را کوتاهتر نموده و در ضمن ارزش‌های تولیدی درختان جنگلی را نیز افزایش می‌دهند.

نمونه‌های جنگل

جنگلهای بارانی کاج آمریکای شمالی
در طول ساحل غربی آمریکای شمالی، آب و هوای مرطوب و معتدل، جنگلهای کاج بارانی را که از آلاسکا تا شمال کالیفرنیا امتداد یافته‌اند بوجود آورده‌است. این جنگل منحصر به فرد، مدتهای مدید در معرض تهدید بوده‌است زیرا می‌توان از درختانش برای سوخت و کاغذ سازی استفاده کرد. حدود ۹۰ درصد ازجنگلهای اولیه اکنون کاملاًَ از بین رفته‌اند. گرچه جنگلهایی که درختانشان قطع شده‌اند معمولاَ دوباره کاری می‌شوند، اما رستنی‌های جدید، حیات وحش کمتری را نسبت به جنگلهای اولیه در خود پناه می‌دهند.

جنگلهای شمالی
گر چه بعضی از نواحی جنگلهای شمالی برای سوخت و کاغذ سازی قطع شده‌اند این منطقه از بسیاری از تغییراتی که برای انواع دیگر جنگلها رخ داده گریخته‌است. حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش، اواخر دوران یخبندان که یخچالهای طبیعی، عقب نشینی کردند جنگلهای شمالی اندک اندک به سمت شمال پیش رفته‌اند. قسمت‌های عظیمی از این جنگلها بر روی خاک یخ زده که به جز در قسمت سطحی در طول تابستان، همیشه یخ زده هستند رشد می‌کنند.
 

elahe.elahe2

عضو جدید
کاربر ممتاز
جنگل شناسی + تصویر

جنگل منطقه وسيعي پوشيده از درختان ، درختچه ها و گونه هاي علفي است كه همراه با جانوران وحشي نوعي اشتراك حياتي گياهي و جانوري را تشكيل داده و تحت تاثير عوامل اقليمي و خاكي قادر است تعادل طبيعي خود را حفظ كند.

حداقل سطحي كه براي تشكيل جنگل از نظر علمي لازم است بسته به نوع گونه درختي ، شرايط محيطي و غيره تغيير مي كند. اين مساحت در شرايط معمولي حداقل 3/0 هكتار ( 3 هزار متر مربع ) است. واژه « جنگل » از زبان سنسكريت است و به اكثر زبانهاي اروپايي نيز وارده شده است و معناي جنگل طبيعي و بكر را مي دهد. جنگل بسته به نوع پيدايش آن و خصوصيات ساختاري به جنگل بكر ، جنگل طبيعي ، جنگل مصنوعي يا جنگل دست كاشت طبقه بندي مي شود.

جنگل بكر يا جنگل دست نخورده ، جنگلي است كه بدون دخالت انسان بوجود آمده است و تركيب گونه هاي درختي و درختچه اي و علفي آن طوري است كه وضعيت كاملاً طبيعي را نشان مي دهد .چوب و ساير فرآورده هاي توليد شده در جنگل بكر در همان سيستم طبيعي تجزيه شده و به خود جنگل بر مي گردد.

بعبارت ديگر از جنگل بكر هيچ گونه موادي ( زنده يا غير زنده ) به خارج از آن حمل نمي شود.
رويش چوبي جنگلهاي بكر كه به حالت تعادل رسيده باشند عملاً صفر است ، يعني همان قدر كه چوب و ساير مواد آلي توليد مي شود همان قدر هم تجزيه مي شود و يا مي پوسد. بعبارت ديگر چرخه رفت و بازگشت مواد در يك جنگل بكر چرخه اي بسته است.

در جنگل بكر بين توليد كنندگان ( گياهان ) ، مصرف كنندگان ( جانوران ) و تجزيه كنندگان ( جانوران ريز ) يك اشتراك حياتي متقابل و پايدار برقرار است . جنگل هاي بكر از تنوع زيستي بالايي برخوردارند و داراي اطلاعات ژنتيكي ارزشمندي هستند كه تا به امروز بسياري از اين اطلاعات كشف نشده است . امروزه ارزش جنگلهاي بكر بسيار زياد است هر چند كه متاسفانه روند تخريب كمي و كيفي آنها در دنيا روبه افزايش است.

امروزه سعي بر اين است كه جنگلهاي بكر باقي مانده بر روي كره زمين را حفظ و از آنها بعنوان ذخيره گاههاي اطلاعات ژنتيكي و تنوع زيستي استفاده شود. امروزه تبديل جنگلهاي بكر به جنگلهاي صنعتي قابل توجيه نيست و نگهداري آنها حتي از نظر اقتصادي نيز قابل توجيه است

جنگل طبيعي ، جنگلي است كه بدون دخالت انسان به وجود آمده است ولي انسان به طور مستقيم يا غير مستقيم در آن دخالت ( بهره برداري ) كرده است .

جنگلهاي بكر دست خورده و بهره برداري شده تبديل به جنگلهاي طبيعي مي شوند. بعبارت ديگر جنگلهاي طبيعي جنگلهاي بكر دست خورده هستند. تركيب درختان و سن آنها و تنوع گونه هاي گياهي و جانوري در يك جنگل طبيعي با جنگل بكر متفاوت است و عموماً جنگل طبيعي از نظر زيست محيطي فقيرتر از جنگل بكر است.با وجود اين جنگلهاي طبيعي قادرند چشم اندازهاي طبيعي هر منطقه را حفظ كرده و در اكثر موارد از جنگلهاي مصنوعي يا دست كاشت غني تر و پايدارتر باشند.

جنگلهاي مصنوعي يا دست كاشت يا جنگل انسان ساخت جنگلي است كه به دست انسان و با هدف مشخصي ايجاد شده است و هدف از ايجاد آن توليد چوب، ايجاد مناظر طبيعي ، ‌حفظ آب و خاك ، ايجاد مناطق تفريحي و تفرجي و غيره است.

جنگل مصنوعي معمولاً به صورت نهالكاري (درختكاري) به وجود مي آيد، هر چند اين جنگلها را مي توان با كاشت بذر نيز به وجود آورد. تجربه نشان داده است جنگلهاي مصنوعي كه با اين روش به وجود آمده اند پايدار و نزديك تر به جنگلهاي طبيعي هستند. جنگل مصنوعي كه با قلمه ايجاد شده ، قلمستان ناميده مي شود ( مثل قلمستان هاي صنوبر در بسياري از نقاط كشور ) البته بايد متذكر شد كه قلمستان ها در اكثر نقاط دنيا از نظر حقوقي جزو جنگلها محسوب نمي شوند. امروزه ايجاد جنگلهاي مصنوعي در دنيا از اهميت بالايي برخودار است چرا كه به افزايش نياز چوبي در جهان پاسخ مي دهد.

چنانچه جنگلهايي در زمين هاي زراعي و باير با هدف توليد چوب با استفاده از روشهاي پيشرفته زراعي از قبيل شخم زدن ، كود دادن و غيره ايجاد شده باشد به آن زراعت چوب اطلاق مي شود. حجم زراعت چوب در زمينهاي غير جنگلي در تمام دنيا در حال افزايش است.

علاوه بر سه نوع جنگلي كه تعاريف آن ذكر شد در كشور ما از اصطلاح « بيشه » هم استفاده مي شود. ما بيشه را معمولاً براي پوشش هاي گياهي به كار مي بريم كه اطراف رودخانه و شيار دره ها در مناطق خشك ظاهر مي شوند. اين واژه به تجمع درختچه ها در نيزارها نيز اطلاق مي شود.
 

elahe.elahe2

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیدایش جنگل و طبقه بندی

پیدایش جنگل و طبقه بندی

جنگلهاي دنيا از حدود 140-60 ميليون سال پيش به وجود آمده اند. بسته به نوع درختان تشكيل دهنده ، جنگلهاي دنيا را به دو نوع سوزني برگ و پهن برگ تقسيم مي كنند.

جنگلهاي سوزني برگ دنيا قديمي تر از جنگلهاي پهن برگ هستند و پيدايش اوليه اين جنگلها در دوران دوم زمين شناسي در دوره كرتاسه يعني حدود 140 ميليون سال قبل رخ داده است.

جنگلهاي پهن برگ در مقابل جنگلهاي سوزني برگ تكامل يافته تر در عين حال جديدتر هستند. اين جنگلها در دوران سوم زمين شناسي در حدود 60 ميليون سال پيش به وجود آمده اند. از آن زمان تاكنون جنگلهاي دنيا دائماً در حال تحول و تكامل بوده و اگر انسان در روند آن دخالتي نداشته باشد سير تحول وتكامل آنها همچنان ادامه خواهد يافت.

در اواخر دوران سوم زمين شناسي اقليم كره زمين روبه سردي گذاشت به طوري كه در اوايل دوران چهارم ( حدود يك ميليون سال پيش ) بارشهاي آسماني اكثراً به صورت برف درآمد و به خصوص در عرضهاي جغرافيايي بالاتر از 40درجه شمالي و يا ارتفاعات بالاي 3 تا 4 هزار متري عرضهاي پايين تر يخچال هاي طبيعي تشكيل شدند و به تدريج رشد كردند، به عبارت ديگردوران هاي يخبندان به وجود آمد.

يخچال هاي طبيعي اكثر جنگلهاي مناطق مذكور ( بالاتر از 40 درجه عرض شمالي ) را در زير خود مدفون ساختند . با گرم شدن آب و هواي كره زمين يخچالها ذوب شدند يا به اصطلاح عقب نشيني كردند و پس از مدتي دوباره بر اثر سرد شدن اقليم يخچال ها شروع به پيشروي كردند.


امروزه با مطالعات گرده شناسي ثابت شده است كه قدمت جنگلهاي راش اروپا به 6 هزار سال هم نمي رسد . از اين رو است كه در مقايسه جنگلهاي راش شمال ايران ،‌جنگلهاي منطقه قفقاز و شمال تركيه نيز جزو جنگلهاي كهن پهن برگ مناطق معتدله محسوب مي شوند. با توجه به طول تحول و تكامل جنگلهاي دنيا، جنبشهاي قاره اي ، نوسانات اقليمي در سطح كلان و عوامل ديگر ، امروزه 5 نوع جنگل در دنيا قابل تفكيك است. اين جنگلها از قطب شمال به طرف خط استوا به ترتيب عبارتند از :

1- جنگلهاي سوزني برگ مناطق سرد نيمكره شمالي ( جنگلهاي بوره آل )

2- جنگلهاي پهن برگ خزان كننده ( سبز تابستانه ) مناطق معتدله ( جنگلهاي راش و بلوط )

3- جنگلهاي هميشه سبز مناطق مديترانه اي ( جنگلهاي زوبين و زيتون )

4- جنگلهاي پهن برگ مناطق نيمه استوايي ( هميشه سبز و سبز باراني )

5- جنگلهاي پهن برگ مناطق استوايي ( هميشه سبز و سبز باراني )


در كشور پهناور ما به دليل پستي و بلندي فراوان و اقليم متنوع سه نوع از جنگلهاي پنج گانه دنيا وجود دارد. جنگلهاي سبز تابستانه راش و بلوط در شمال ايران ، جنگلهاي هميشه سبز مديترانه اي ( جنگلهاي زوبين و زيتون ) در شمال و جنوب غرب و همچنين جنگلهاي پهن برگ گرمسيري مختص مناطق نيمه استوايي مثل جنگلهاي كهور و كنار و جنگلهاي ماندابي ( مانگرو ) در جنوب ايران .


به اين ترتيب كشور ما حالتي استثنايي دارد. جنگل هاي راش در شمال و جنگلهاي مانگرو در جنوب ايران كه به كشور ما جايگاهي ويژه و نادر مي بخشد.
علل پديد آمدن جنگلهاي پنجگانه دنيا عبارت است از شرايط كلي تحول و تكامل تاريخ از دوران سوم ، پديده قاره زدايي در اين دوران و همچنين شرايط كلي اقليمي و خاكي حاكم بر نقاط مختلف كره زمين كه در اين مورد نقش اساسي دارند. طبقه بندي ساده تر و گزيده تر ، طبقه بندي جنگلهاي دنيا به سه نوع : جنگلهاي سوزني برگ ، جنگلهاي پهن برگ و جنگلهاي آميخته سوزني برگ و پهن برگ است.

البته تقسيم بندي هاي دقيق تر و تفصيلي تر هم براي جنگلهاي دنيا وجود دارد كه براساس هر يك از آنها جنگلهاي دنيا به 10 و يا حتي 60 نوع تقسيم مي شوند
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تعریف جنگل

تعریف جنگل

● پیدایش جنگل
تعریف جنگل و انواع آن جنگل منطقه وسیعی پوشیده از درختان، درختچهها و گونه های علفی است که همراه با جانوران وحشی نوعی اشتراک حیاطی گیاهی و جانوری را تشکیل داده .
تعریف جنگل و انواع آن جنگل منطقه وسیعی پوشیده از درختان، درختچهها و گونههای علفی است که همراه با جانوران وحشی نوعی اشتراک حیاطی گیاهی و جانوری را تشکیل داده و تحتتأثیر عوامل اقلیمی و خاکی قادر است تعادل طبیعی خود را حفظ کند.
حداقل سطحی که برای تشکیل جنگل از نظر علمی لازم است بسته به نوع گونه درختی، شرایط محیطی و غیره تغییر میکند. این مساحت در شرایط معمولی حداقل ۳/۰ هکتار (۳ هزار متر مربع) است. واژه جنگل از زبان سانسکریت است و به اکثر زبانهای اروپائی نیز وارد شده است و معنای جنگل طبیعی و بکر را میدهد. جنگل بسته به نوع پیدایش آن و خصوصیات ساختاری به جنگل بکر، جنگل طبیعی، جنگل مصنوعی یا جنگل دست کاشت طبقهبندی میشود.
جنگل بکر یا دستنخورده، جنگلی است که بدون دخالت انسان بهوجود آمده است و ترکیب گونههای درختی و درختچهای و علفی آن طوری است که وضعیت کاملاً طبیعی را نشان میدهد. چوب و سایر فرآوردههای آن در همان سیستم طبیعی تجزیه شده و به خود جنگل برمیگردد. بهعبارت دیگر از جنگل بکر هیچگونه موادی (زنده یا غیرزنده) به خارج از آن حمل نمیشود.
رویش چوبی جنگلهای بکر که به حالت تعادل رسیده باشند عملاً صفر است، یعنی همانقدر که چوب و سایر موادآلی تولید میشود همانقدر هم تجزیه میشود و یا میپوسد، بهعبارت دیگر چرخه رفت و برگشت مواد در یک جنگل بکر چرخهای بسته است.
در جنگل بکر بین تولیدکنندگان (گیاهان)، مصرفکنندگان (جانوران) و تجزیهکنندگان (جانوران ریز) یک اشتراک حیاتی متقابل و پایدار برقرار است. جنگلهای بکر از تنوع زیستی بالائی برخوردارند و دارای اطلاعات ژنتیکی ارزشمندی هستند که تا به امروز بسیاری کشف نشده است. امروز ارزش جنگلهای بکر بسیار زیاد است هر چند که متأسفانه روند تخریب کمی و کیفی آنها در دنیا رو به افزایش است.
امروزه سعی بر این است که جنگلهای بکر باقی مانده بر روی کرهزمین را حفظ و زا آنها بهعنوان ذخیرهگاههای اطلاعات ژنتیکی و تنوع زیستی استفاده شود. امروزه تبدیل جنگلهای بکر به جنگلهای صنعتی قابل توجیه نیست و نگهداری آنها حتی از نظر اقتصادی نیز توجیهپذیر است.
جنگل طبیعی، جنگلی است که بدون دخالت انسان بهوجود آمده است ولی انسان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در آن دخالت (بهرهبرداری) کرده است.
جنگلهای بکر، دستخورده و بهرهبرداری شده تبدیل به جنگلهای طبیعی میشوند. بهعبارت دیگر جنگلهای طبیعی، جنگلهای بکر دست خورده هستند. ترکیب درختان و سن آنها و تنوع گونههای گیاهی و جانوری در یک جنگل طبیعی با جنگل بکر متفاوت است و عموماً جنگل طبیعی از نظر زیستمحیطی فقیرتر از جنگل بکر است. با وجود این جنگلهای طبیعی قادر هستند چشماندازهای طبیعی هر منطقه را حفظ کرده و در اکثر موارد از جنگلهای مصنوعی یا دست کاشت غنیتر و پایداتر باشند.
جنگلهای مصنوعی یا دست کاشت یا جنگل انسانساخت جنگلی است که به دست انسان و با هدف مشخصی ایجاد شده است و هدف از ایجاد آن تولید چوب، ایجاد مناظر طبیعی، حفظ آب و خاک، ایجاد مناطق تفریحی و تفرجی و غیره است.
جنگل مصنوعی معمولاً بهصورت نهال کاری (درختکاری) بهوجود میآید، هر چند این جنگلها را میتوان با کاشت بذر نیز بهوجود آورد. تجربه شده است جنگلهای مصنوعی که با این روش بهوجود آمدهاند پایدار و نزدیکتر به جنگلهای طبیعی هستند. جنگلهای مصنوعی که با همه ایجاد شده، قلمستان نامیده میشود (مثل قلمستانهای صنوبر در بسیاری از نقاط کشور). البته باید متذکر شد که قلمستانها در اکثر نقاط دنیا از نظر حقوقی جزء جنگلها محسوب نمیشوند. امروزه ایجاد جنگلهای مصنوعی در دنیا از اهمیت بالائی برخوردار است چرا که به افزایش نیاز چربی در جهان پاسخ میدهد.
چنانچه جنگلهائی در زمینهای زراعی و بایر با هدف تولید چوب با استفاده از روشهای پیشرفته زراعی از قبیل شخم زمین، کود دادن و غیره ایجاد شده باشد به آن زراعت چوب اطلاق میشود. حجم زراعت چوب در زمینهای غیرجنگلی در تمام دنیا در حال افزایش است. علاوه بر سه نوع جنگلی که تعاریف آن ذکر شد در کشور ما از اصطلاح بیشه هم استفاده میشود. ما بیشه را معمولاً برای پوشش گیاهی بهکار میبریم که اطراف رودخانه و شیار درهها در مناطق خشک ظاهر میشوند. این واژه به تجمع درختچهها و نیزارها نیز اطلاق میشود.
● پیدایش جنگل و طبقه بندی آن
جنگلهای دنیا از حدود ۱۴۰-۶۰ میلیون سال پیش بهوجود آمدهاند. بسته به نوع درختان تشکیلدهنده، جنگلهای دنیا را به دو نوع سوزنیبرگ و پهنبرگ تقسیم میکنند.
جنگلهای سوزنی برگ دنیا قدیمیتر از جنگلهای پهنبرگ هستند و پیدایش اولیه این جنگلها در دوران دوم زمینشناسی در دوره کرناسه یعنی حدود ۱۴۰ میلیون سال قبل رخ داده است. جنگلهای پهنبرگ در مقابل جنگلهای سوزنی برگ تکامل یافته در عین حال جدیدتر هستند. این جنگلها در دوران سوم زمینشناسی در حدود ۶۰ میلیون سال پیش بهوجود آمدهاند. از آن زمان تاکنون جنگلهای دنیا دائماً در حال تحول و تکامل بوده و اگر انسان در روند آن دخالتی نداشته باشد سیر تحول و تکامل آنها همچنان ادامه خواهد یافت.
در اواخر دوران سوم زمینشناسی اقلیم کرهزمین رو به سردی گذاشت بهطوری که در اوایل دوران چهارم بارشهای آسمانی اکثراً بهصورت برف درآمد و بهخصوص در عرضهای جغرافیائی بالاتر از ۴۰ درجه شمالی و یا ترافعات بالای ۳ تا ۴ هزار متری عرضهای پائینیتر، یخچالهای طبیعی تشکیل شدند و بهتدریج رشد کردند، بهعبارت دیگر دوران یخبندان بهوجود آمد.
یخچالهای طبیعی اکثر جنگلهای مناطق مذکور (بالاتر از ۴۰ درجه عرض شمالی) را در زیر خود مدفون ساختند. با گرم شدن آبوهوای کرهزمین یخچالها ذوب شدند یا بهاصطلاح عقبنشینی کردند و پس از مدتی دوباره بر اثر سرد شدن اقلیم یخچالها شروع به پیشروی کردند. در طول یک میلیون سالی که از اوایل دوران چهارم میگذرد چهار دوره یخبندان بهوجود آمد. در این زمان کلیه جنگلهائی که بالاتر از عرض ۴۰ درجه بودند از بین رفتند.
آخرین دوره یخبندان در حدود ۱۸ هزار سال پیش به اتمام رسید و هوای زمین رو به گرم شدن نهاد. جنگلهای ایران خصوصاً جنگلهای شمال کشور در این مدت از هجوم یخچالها در امان ماندند و به توسعه خود ادامه دادند ولی اکثر جنگلهای کنونی اروپا پس از پس روی آخرین یخچالها بهوجود آمدند، بهعبارت دیگر جنگلهای کنونی کشورهای اروپائی شمال آمریکا و آسیایشمالی جنگلهائی &#۱۴۸;جوان&#۱۴۷; هستند و قدمت تکاملی آنها به ۱۹۰ هزار سال نمیرسد.
با توجه به طول تحول و تکامل جنگلهای دنیا جنبش قارهای. نوسانات اقلیمی در سطح کلان و عوامل دیگر، امروزه پنج نوع جنگل در دنیا قابل تفکیک است.
این جنگلها از قطب شمال به طرف استوا عبارتند از:
۱) جنگلهای سوزنیبرگ مناطق سرد نیمکره شمالی (جنگلهای بورهآل)
۲) جنگلهای پهنبرگ خزانکننده (سبز تابستانه) مناطق معتدله (جنگلهای راش و بلوط)
۳) جنگلهای همیشه سبز مناطق مدیترانهای (جنگلهای زربین و زیتون)
۴) جنگلهای پهن برگ مناطق نیمهاستوائی (همیشه سبز و سبز بارانی)
۵) جنگلهای پهنبرگ مناطق استوائی (همیشه سبز بارانی)
در کشور پهناور ما بهدلیل پستی و بلندی فراوان و اقلیم متنوع سه نوع از جنگلهای پنجگانه دنیا وجود دارد. جنگلهای سبز تابستانه راش و بلوط در شمال ایران، جنگلهای همیشه سبز مدیترانهای (جنگلهای زربین و زیتون) در شمال و جنوب غرب و همچنین جنگلهای پهنبرگ گرمسیری مختص مناطق نیمهاستوائی مثل جنگلهای کهور و کنار و جنگلهای ماندابی (مانگرو) در جنوب.
به طور کلی علل پدید آمدن جنگلهای پنجگانه دنیا عبارت است از:
شرایط کلی تحول و تکامل تاریخ از دوران سوم، پدیده قارهزائی در این دوران و همچنین شرایط کلی اقلیمی و خاکی حاکم بر نقاط مختلف کرهزمین که در این مورد نقش اساسی دارند. طبقهبندی سادهتر و گزیدهتر، طبقهبندی جنگلهای دنیا به سه نوع، جنگلهای سوزنی برگ، جنگلهای پهن برگ و جنگلهای آمیخته سوزنیبرگ و پهنبرگ است.
● پیدایش جنگلها
پیدایش جنگلها در تمام نقاط کره زمین یکسان نیست. اصولاً برای ایجاد جنگل در یک منطقه، شرایط زیستمحیطی خاصی مورد نیاز است.
این شرایط عبارتند از:
حرارت و رطوبت کافی، منظور از حرارت کافی، برای پیدایش جنگل در یک منطقه وجود حداقل ۲ ماه گرم در سال است که به مدت ۶۰ روز درجه حرارت روزانه بهطور متوسط از ۱۰ درجه بالاتر باشد، وجود رطوبت کافی، یعنی بارندگی به مقدار کافی نیز ضرورت دارد ه برای رشد جنگل خوب حداقل به ۶۰۰ میلیمتر بارندگی در سال نیاز دارد و از این مقدار حداقل نیمی از آن باید در دوره رشد گیاهی، یعنی دوره گرم سال (بهار و تابستان) ریزش کند. بهطور مثال مناطق شمالی کشور ما این شرایط را دارند و به همین دلیل ما از آستارا در غرب گیلان تا جنگل گلستان در شرق استان گلستان جنگلهای انبوه پهن برگ راش و بلوط داریم. حال چنانچه میزان بارندگی سالانه بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ میلیمتر باشد جنگلهای بهاصطلاح کمپشت یا تنک ظاهر میشوند. (مثل اکثر جنگلهای منطقه زاگرس در غرب و جنوبغربی کشور).
جنگلهای کویری با گونههائی شبیه تاغ و گز قادر هستند حتی با بارندگی ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیمتر در سال ظاهر شوند. این جنگلها، دیگر قدرت تولید زیاد چوب را نداشته و بیشتر از نظر حفاظت خاک و جلوگیری از فرسایش اهمیت دارند.
در مناطق استوائی حرارت کافی در تمام طول سال وجود دارد و میزان بارندگی سالانه اکثراً بیش از ۲ هزار میلیمتر است و این امتیاز سبب پیدایش جنگلهای انبوه و غنی از گونههای مختلف درختی میشود.
به طور کلی در کره زمین دو نوار جنگلی مهم وجود دارد:
۱) نوار جنگلی استوائی که بیشترین تمرکز این جنگلها در آمریکایجنوبی (برزیل)، آفریقای غربی و مرکزی (کلنگو) و آسیای جنوبشرقی (اندونزی) است
۲) نوار جنگلی دیگر که جنگلهای سوزنی برگ مناطق سرد را در نیمکره شمالی دربرمیگیرد و شامل کشورهای کانادا، اسکاندیناوی و روسیه (سیبری) است. این جنگلها از نظر تولید چوبهای صنعتی و خمیر کاغذ و مقوا اهمیت دارند.
در مقابل، جنگلهای استوائی از نظر تنوع زیستی و ژنتیکی و گیاهان داروئی اهمیت درند و نقش این جنگلهای را اقلیم کرهزمین (بادهای پاسات) در حال افزایش است. امروزه حفاظت از تنوع زیستی در جنگلها، استفاده از اطلاعات ژنتیکی و خواص داروئی گیاهان جنگلی و حفظ تعادل زیستی بین گیاهان و جانوران وحشی جزء اهداف کلی کشورهای جهان است که بعد از کنفرانس ریودوژانیرو در سال ۱۹۹۲ کنوانسیونهای مختلف را امضاء کردهاند و میکوشند با مدیریت صحیح از جنگلهای دنیا چه از طریق حفاظت و چه از طریق بهرهبرداری به روشهای همگام با طبیعت شرایط لازم و کافی را برای توسعه پایدار در اکوسیستمهای طبیعی بهوجود آورند.
منبع: پیمان آصفی فر
مهندس مرجان رازقی
نشریه بین المللی فنی مهندسی ایران
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جنگلداری پایدار و مدیریت اکوسیستمی دو مفهوم با یک هدف

جنگلداری پایدار و مدیریت اکوسیستمی دو مفهوم با یک هدف

مقدمه :
در سال 1992 پس از کنفرانس زمین از ریو (Rio summit) دو مفهوم جنگلداری پایدار و مدیریت اکوسیستمی در رابطه با حفاظت و مدیریت جنگلها بطور موازی مورد توجه و بحث سازمانها, کنوانسیونها و محافل مرتبط با جنگلداری قرار گرفتند .
جنگلداری پایدار (Sustainable forest management) ریشه خود را در جنگلداری کلاسیک دارد و توسط بعضی از سازمانهای بین المللی از قبیل فائو ITTO مورد حمایت و ترویج قرار گرفته است . در حالیکه مدیریت اکوسیستمی (Ecosystem management) توسط کنوانسیون حفظ تنوع زیستی (CBD) بعنوان یک چارچوب مورد قبول واقع شده است . در شرایط کنونی هم بحث بر سر تفاوتهای این دو مفهوم, قابلیت اجرائی و کارائی آنها می باشد . به همین جهت در این زمینه تاکنون بحث ها، کارگاههای مختلف آموزشی و مطالعات زیادی صورت گرفته است . هدف این مقاله بررسی تفاوتهای این دو مفهوم میباشد که هر دو یک هدف بلند مدت یعنی حفاظت و مدیریت اصولی جنگلها را دنبال میکنند . اهمیت روش و شفاف شدن این مفاهیم در رابطه با تدوین سیاست جنگل و پایش و ارزیابی حفاظت و مدیریت جنگلها توسط کشورهای مختلف است . زیرا این دو مفهوم تاکنون دقیقاً بررسی و مقایسه نشده اند، بطوریکه گاهی افراد و سازمانهای مرتبط با جنگلداری تصور و برداشت روشنی از این دو مفهوم ندارد . روندها و تغییرات در مدیریت جنگل
در شرایط کنونی ما در جهانی زندگی می کنیم که در حال تغییر دائمی است . بخش جنگلداری هم همانند سایر بخش ها از روند تغییرات مستثنی نیست . بطوریکه در سالهای اخیر بخش جنگلداری با مسائل جدیدی روبرو شده است و باید مسائل و نیازهای اجتماعی وسیع تری را در رابطه با حفاظت و بهره برداری از جنگلها و تأمین نیازهای مختلف مورد توجه قرار دهد . بنابراین برنامه ریزی و سیاستگذاری جنگلداری از نظر تلفیق اهداف مختلف و سطح فعالیت بخاطر نیاز شرایط فعلی و جوابگوئی به نیازهای آینده باید تغییرات و روندهای ذیل را مدنظر قرار دهد :

1. اهداف متنوع
جنگلداری در تمام سطوح (سطح جوامع تا سطح جهانی) باید به مسائل اجتماعی و زیست محیطی بیش از گذشته توجه نمایند . بطوریکه در سالهای اخیر جنگلداری با هدف تولید چوب به جنگلداری چند منظوره با اهداف متنوع گرایش پیدا نموده است.

2. قبول کثرت گرائی
با توجه باینکه در جهان جنگلهای مختلفی با ذینفعان متفاوت وجود دارد باید روش مدیریت متنوعی هم برای آنها انتخاب و بکاربرد . پس یک روش مدیریتی واحد برای کل جنگلهای جهان وجود ندارد . انواع مالکیت جنگل, ذینفعان مختلف و استفاده های متنوع باید در مدیریت جنگل مدنظر قرار گیرد .

3. اجرای صحیح طرح جنگلداری
یک طرح جنگلداری در اجرا نباید مخرب محیط زیست باشد به همین جهت در سالهای اخیر ابزارهائی از قبیل معیارها و شاخص های جنگلداری پایدار در واحد سطح (طرح جنگلداری), گواهی جنگل و غیره برای ارزیابی طرحهای جنگلداری ابلاغ شده است که طرحهای جنگلداری را از نظر کیفی مورد بررسی قرار میدهند . حتی این ابزارها از نظر زیست محیطی, اجتماعی و اقتصادی طرح ها و پروژه های جنگلداری را ارزیابی می نمایند .

4. تمرکز زدائی
در سالهای اخیر بسیاری از کشورها کنترل و مدیریت جنگل را از حالت تمرکز و مرکزی خارج کرده اند, بطوریکه اختیارائی به واحدهای استانی,‌شهرداریها و جوامع مدنی تفیذ شده است . ضمناً روند تصمیم گیری بر روی بعضی از مسائل جنگلداری هم از سطح ملی به سطح بین المللی منتقل شده است .

5. جهانی شدن
همکاریهای بین المللی, بانکها و قوانین تجارت تأثیر فراوانی بر روی جنگلداری دارند و کنترل مدیریت محلی جنگلها را محدود میسازند . مسائل و مشکلات جنگلداری در بحث های جهانی هم مطرح میگردد و انواع ارگانها و نهادها در این زمینه گسترش میابند .

6. تغییر اقلیم
تغییر اقلیم جهان و سناریوهای آن تأثیرات گوناگونی بر روی قوانین و تشکیلات جنگلداری در آینده خواهند داشت. بطوریکه در مناطق مختلف اکولوژیکی آفات و امراش مختلفی طغیان و گونه های مهاجم تهدیدهای زیادی را به جنگلداری تحمیل میکنند . سازگار شدن با شرایط تغییر اقلیم یک چالش بزرگ برای بخش جنگلداری است .

جنگلداری پایدارسابقه تاریخی جنگلداری پایدار در واحد سطح یا طرح جنگلداری بیش از دو قرن است . جنگلداری پایدار در واحد سطح بر دو اصل برداشت مستمر و دائمی و برداشت اقتصادی استوار است . کارشناسان و مدیران بخش جنگلداری پس از سالها تجربه دریافتند که اگرچه ممکن است در یک طرح جنگلداری به جنگداری پایدار دست یافت ولی در سطح ملی بعلت افزایش جمعیت, بالا رفتن سطح زندگی و افزایش تقاضا برای تولیدات کشاورزی و توسعه صنعت جنگلداری در سطح ملی به مخاطره افتاده است . بطوریکه تخریب جنگلها, جنگلزدائی, کاهش تنوع زیستی و به خطر افتادن سلامتی جنگلها توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی در جهان را به چالش کشیده است. به همین جهت در سال 1992 در کنفرانس ریو مسئله جنگلداری پایدار که منظور همان جنگلداری پایدار در سطح ملی است مطرح گردید . جنگلداری پایدار در سطح ملی در فصل 11 دستور کار 21 و ”اصول جنگل“ (Forest principles) تشریح شده است . جنگلداری پایدار در سطح ملی رویکردی است که اهداف اقتصادی, اجتماعی, زیست محیطی و فرهنگی مدیریت جنگل را با ” اصول جنگل “ هماهنگ می نماید . بر طبق ” اصول جنگل “ منابع و اراضی جنگلی باید برای تأمین نیازهای اجتماعی, اقتصادی, اکولوژیکی, فرهنگی و معنوی بصورت پایدار برای نسل های فعلی و آینده مدیریت شوند این نیازها در زمینه تولیدات چوبی, غیرچوبی, آب, غذا, علوفه, گیاهان داروئی, پناه, تأمین شغل, تفرج, زیستگاه برای حیات وحش, تنوع چشم انداز و منظره, ترسیب کربن و غیره میباشند . در ضمن جنگلداری پایدار در سطح ملی باید اقداماتی در زمینه حفظ سلامتی جنگلها در برابر آلودگی هوا, آفات و امراض و غیره را انجام دهد . اگرچه پیاده کردن ” اصول جنگل “ اجباری و قانونی نیستند ولی تجربه سالهای گذشته نشاند داده است که بسیاری از کشورها در راستای اهداف ” اصول جنگل “ اقداماتی انجام داده اند . بطوریکه مفهوم جنگلداری پایدار پس از کنفرانس ریو در سال 1992 به یک بحث جهانی تبدیل شده و کشورها ارگانهای مختلفی در این رابطه بوجود آورده اند که آخرین آنها مجمع جنگل سازمان ملل (UNFF) میباشد . هدف UNFF و قبل از آن IPF و IFF که گفتگوهای بین المللی راجع به جنگلداری پایدار را دنبال می کردند اجرائی نمودن جنگلداری پایدار است . در این راستا نسبت به تهیه و پیاده کردن معیارها و شاخص های جنگلداری پایدار در سطح ملی برای مناطق اکولوژیکی مختلف جهان اقدام نموده اند . در شرایط کنونیFAO, ITTO و UNEP برای رسیدن به جنگلداری پایدار کوشش های زیادی بعمل میآورند. نتیجه این کوشش ها در سالهای اخیر منجر به تغییر در سیاست و قوانین جنگل, تحول در ساختار تشکیلاتی بخش جنگلداری, تهیه استراتژی جنگلداری و حفاظت جنگلها در کشورهای مختلف شده است . در سطح جهانی هم انواع کنوانسیونهای مرتبط با مسائل جنگلداری تشکیل شده است . ولی باید توجه نمود که جنگلداری پایدار با موانع و مشکلات فراوانی از قبیل کمبود همکاری بین کشورها و بین المللی, منابع مالی, انتقال تکنولوژی مناسب محیط زیست, حاکمیت مطلوب بر جنگلها, عدم گسترش مشارکت, تقسیم عادلانه درآمدهای جنگل و در نهایت فقر و نابرابری روبرو است .

بطوریکه جنگداری پایدار در سطح ملی دارای هفت معیار است که حفظ این معیارها شرایط رسیدن به جنگلداری پایدار را تضمین میکنند . این معیارها عبارتند از :
1. وسعت جنگلها و منابع جنگلی
2. تنوع زیستی
3. سلامتی و زنده مانی جنگلها
4. نقش های تولیدی منابع جنگلی
5. نقش های حفاظتی منابع جنگلی
6. نقش های اقتصادی- اجتماعی منابع جنگلی
7. چارچوب قانونی, خط مشی و تشکیلاتی

از بین معیارهای فوق چهار معیار در رابطه با جنبه های زیست محیطی است و سه معیار دیگر هم جنبه های اقتصادی, اجتماعی و قانونی را شامل میگردند . برای هر معیاری شاخص های کمی و کیفی تعریف شده است . پیاده کردن معیارها و شاخص های جنگلداری پایدار روند جنگلداری در سطح ملی را نشان میدهد . این روند ممکن است مثبت یا منفی باشد . تاکنون برای عملی کردن جنگلداری پایدار اقدامات زیادی در سطح ملی و بین المللی صورت گرفته است که مهمترین آنها عبارتند از :

1. تهیه برنامه ملی جنگل توسط خیلی از کشورها
2. توسعه یکپارچه و تلفیقی کوهستانها
3. آبخیزداری مشارکتی و جامع
4. مدیریت مناطق حفاظت شده
5. توسعه جنگداری روستائی
6. احیاء جنگلهای مخروبه
7. مدیریت انواع جنگلها
8. ممیزی و گواهی جنگل
9. مدیریت جامع آفات و امراض جنگلی
10. بهره گیری اصول و کاهش اثرات مخرب بر جنگل و غیره

مدیریت اکولوژیکی
یکی از نتایج کنفرانس ریو در سال 1992 تشکیل انواع کنوانسیونها در رابطه با مسائل جنگل ازجمله کنوانسیون حفظ تنوع زیستی (Convention on Biological Diversity) است که اهداف این کنوانسیون از نظر رعایت و اجرائی قانونی و اجباری هستند. کنوانسیون تنوع زیستی سه هدف عمده و بلند مدت از قبیل حفظ تنوع زیستی, استفاده پایدار از تنوع زیستی و سهم بری عادلانه از درآمدهای حاصله از استفاده از منابع ژنتیکی تنوع زیستی دارد . در سال 1995 در جاکارتا در یک کنفرانس اعضاء این کنوانسیون تصمیم گرفتند که برای حفظ تنوع زیستی باید چهار چوب مدیریت اکوسیستمی مدنظر قرار گیرد, ولی تعریفی از مدیریت اکوسیستمی در این کنفرانس ارائه نگردید . اما در سال 1998 در اجلاس مالاوی (Malawi) یک تعریف اولیه از مدیریت اکوسیستمی و یک سری اصول آن (حدود 12 اصل) که به اصول مالاوی معروف است توسط کارشناسان مربوطه تهیه و منتشر گردید . بدنبال آنهم در سال 2000 میلادی طی یک اجلاس با شرکت کشورهای عضو کنوانسیون تنوع زیستی یک تشریحی از مدیریت اکوسیستمی, دوازده اصل و پنج راهنمای عملیاتی تهیه و ارائه شد . مدیریت اکوسیستمی در کشور آمریکا تئوریزه شده است و آنرا برای مدیریت اکوسیستم ها (جنگل, مرتع, دریاها و غیره) مناسب و مفید میدانند . در سال 1998 این نوع مدیریت برای بخش جنگلداری توسعه داده شد و بر طبق این روش مدیریت اکوسیستمی در جنگلداری باید نکات ذیل را مورد توجه قرار دهد .

1. تأکید مدیریت برای پایداری بلند مدت منابع
2. حفظ و تقویت تنوع زیستی
3. تفکر در بعد وسیع زمانی و مکانی
4. تلفیق سیستم های اقتصادی, اجتماعی و اکولوژیکی در برنامه ریزی
5. سازگار و بهنگام کردن طرح جنگلداری بر طبق پایش و اطلاعات جدید علمی
6. توجه به پیچیدگی و روابط بین اکوسیستم ها
7. قبول انسان بعنوان جزئی از اکوسیستم ها

رعایت نکات فوق بعنوان اصول مدیریت اکوسیستمی باید در سطوح مختلف مدنظر قرار گیرند . از نظر کنوانسیون تنوع زیستی رویکرد اکوسیتمی بشرح ذیل تعریف شده است . (سال 2000) :
” رویکرد اکوسیستمی یک راهبرد (استراتژی) برای مدیریت تلفیقی و یکپارچه سرزمین, آب و منابع زیستی میباشد که موجب ارتقاء و استفاده پایدار از آنها بطریق رعایت عدالت اجتماعی است. “
از نظر کنوانسیون تنوع زیستی در رویکرد اکوسیستمی باید با استفاده از متدولوژی های علمی مناسب، ساختار طبیعی, فرایندها و عملکردها و روابط متقابل بین موجودات زنده و محیط آنها را مورد ملاحظه قرار داد و انسان با تنوع فرهنگی جزئی از انواع اکوسیستم ها محسوب میشود . ضمناً این کنوانسیون، اکوسیستم را یک واحد عملکردی میداند که سطوح آن بر حسب نوع مسئله مورد بررسی فرق میکند . بطوریکه سطوح آن میتواند از یک ذره خاک, یک برکه, جنگل، بیوم و کل بیوسفر را شامل گردد . بطور کلی کنوانسیون تنوع زیستی علاوه بر دوازده اصل چندین راهنمای عملی برای پیاده کردن اصول دوازده گانه بشرح ذیل پیشنهاد نموده است :

1. توجه و تمرکز به عملکردها و فرایندهای داخل یک اکوسیستم
2. تقویت تقسیم عادلانه درآمدها
3. بکار بردن مدیریت سازگار و بهنگام
4. پیاده کردن عملیات اجرائی مدیریت در سطح مناسب برای هر مسئله مورد نظر از طریق تمرکززدائی و انتقال قدرت به سطوح پائین در حد ممکن
5. تقویت و تضمین همکاریهای فرابخشی

مقایسه اجمالی دو مفهوم
دو مفهوم جنگداری پایدار و مدیریت اکوسیستمی اگر چه بطور جداگانه توسط نهادها و ارگانهای مختلف پایه گذاری و بکار گرفته میشوند ولی با اینحال نکات مشترک و در ضمن تفاوتهای بین آنها وجود دارد نکات برجسته مقایسه بین دو مفهوم عبارتند از:
1. هر دو مفهوم به عنوان هدف بلند مدت, مدیریت, حفاظت و بهره برداری پایدار از منابع طبیعی و تجدید شونده را در نظر میگیرند .
2. هر دو مفهوم برای خود بطور جداگانه دارای ”اصول“ هستند
3. اصول مشترک بین دو مفهوم بیش از اصول متفاوت آنها است
4. فصل مشترک دو مفهوم در زمینه های حاکمیت ملی بر جنگل, حس وظیفه, مشارکت,‌پرداخت هزینه آلود کردن, عدالت اجتماعی بین نسل ها, حفاظت ساختار و عملکرد اکوسیستم ها, استفاده پایدار و چندمنظوره از منابع, ارزیابی زیست محیطی اثرات بهره برداری و در نظر گرفتن مناطق حفاظت شده است .
5. تفاوتهای مفهومی بین جنگداری پایدار و مدیریت اکوسیستم در ارتباط با فعالیت های بخشی و فرابخشی و همچنین تقسیم عادلانه درآمدها است . که در جنگلداری پایدار به فعالیت بخش جنگلداری تأکید اما در مدیریت اکوسیستمی به مدیریت فرابخشی و تقسیم عادلانه درآمد بیشتر توجه میشود . نکته دیگر تفاوت بین این دو مفهوم در این است که در جنگلداری پایدار تولید مدنظر مدیریت است در حالیکه در مدیریت اکوسیستمی مدیریت بر حفاظت تأکید فراوان دارد .

نتیجه گیری :
در سال 2003 طی یک اجلاس کارشناسی کنوانسیون تنوع زیستی در رابطه با مقایسه دو مفهوم جنگلداری پایدرا و مدیریت اکوسیستمی, شرکت کنندگان پس از بحث و گفتگو به این نتیجه رسیدند که :
- جنگلداری پایدار را میتوان بعنوان وسیله ای برای بکاربردن رویکرد اکوسیستمی مورد توجه قرار داد . ضمناً از ابرازهای جنگلداری پایدار از قبیل معیارها و شاخص های جنگلداری پایدار, برنامه ملی جنگل, جنگل مدل و برنامه گواهی جنگل بعنوان ابزاری برای پیاده کردن مدیریت اکوسیستمی استفاده بعمل آورد .
- مدیریت اکوسیستمی برای بدست آوردن نتایج بهتر باید, اهداف کوتاه مدت و بلند مدت برای مناطق و مسائل مختلف خود داشته باشد .
- جنگلداری پایدار باید به توسعه همکاریهای فرابخشی و بین بخشی و رابطه متقابل جنگل با سایر اکوسیستم ها و حفظ منظره و حفظ تنوع زیستی تأکید نماید .
با توجه به بررسی و مقایسه دو مفهوم میتوان نتیجه گیری نمود که هر دو مفهوم به پایداری زیست محیطی, اجتماعی و اقتصادی برای نسل های فعلی و آینده در مدیریت منابع طبیعی تأکید و اعتقاد دارند . جنگلداری پایدار با اکوسیستم جنگلی ولی مدیریت اکوسیستمی با حفظ تنوع زیستی در انوا ع اکوسیستم ها رشد و توسعه پیدار کرده اند . در آینده این دو مفهوم میتوانند به همدیگر نزدیک شوند که نتیجه آن حفاظت و مدیریت پایدار از منابع جنگلی در طرح جنگلداری, سطح ملی و بین المللی خواهد بود .

شمس ا… شریعت نژاد* مجید سیف اللهیان**
 

seyyedalizeinali

عضو جدید
جنگل های موسمی مداری در نواحی معینی از مناطق استوایی و نواحی زیر استوایی رشد می کنند. این نواحی سالانه دارای فصل معینی از آب و هوای خشک و مرطوب یا قدری سردتر از آب و هوای جنگل های گرمسیر استوایی هستند. چنین شرایط جوی در آمریکای مرکزی، مرکز آمریکای جنوبی، آفریقای جنوبی، هند، چین شرقی، استرالیای شمالی و بسیاری از جزایر اقیانوس آرام وجود دارد. جنگل های موسمی مداری از گونه های متفاوتی از درختان برخوردار هستند، اگرچه تنوع آن ها بیش از درختان جنگل های گرمسیر استوایی، انواع زیادی از درختان خزان دار یا برگ ریزان در جمگل های موسمی وجود دارند. درختان خزان دار یه ویژه در مناطقی با فصل های متمایز خشک و مرطوب یافت می شوند. این درختان برگ های شان را در فصل های خشک از دست می دهند
 

Similar threads

بالا