دختری که از پرورشگاه به اوج هالیوود رسید
دختری که از پرورشگاه به اوج هالیوود رسید
او یکم ژوئن سال ۱۹۲۶ با نام «نورما جین مورتنسون»، در لسآنجلس بدنیا آمد، پدرش پیش از تولد او خانواده را ترک کرده بود و مادرش در پی شکست در رابطهای غیراخلاقی به دلیل مشکلات روحی راهی تیمارستان شد و «نورما جین» از همان زمان به پرورشگاه سپرده شد.
«مونرو» در سن ۱۶ سالگی برای رهایی از زندگی در پرورشگاه، مجبور میشود تا با کارگر یک کارخانه ازدواج کند ولی تنها ۴ سال بعد با ورود به هالیوود، از همسرش جدا میشود و از همان زمان نام خود را به «مرلین مونرو» تغییر میدهد.
او در اوج شهرت و در سن ۲۹ سالگی با «آرتور میلر»، نمایشنامهنویس آمریکایی ازدواج میکند و از همان زمان به آیین یهودیت میپیوندد ولی این ازدواج نیز تنها ۶ سال به طول میانجامد.
مریلین مونرو که بود
“مریلین مونرو” با نام اصلی “نورما جین مورتنسون” در سال ۱۹۲۶ در لس آنجلس به دنیا آمد. پدرش “ادوارد مورتنسون” پیش از تولد او خانواده اش را ترک می کند. مادرش “گلیدیز بیکر” که در لابراتوار فیلم کار می کرد، پس از یک شکست عشقی، دچار افسردگی و مشکلات روحی شده و در یک آسایشگاه روانی بستری می شود. به همین دلیل نورمای ۹ ساله بی سرپرست را به یتیم خانه می سپارند.
“نورما جین” پس از دو سال زندگی در یتیم خانه مدتی با دوستان خانوادگی شان”گریس مک کی” و سپس ” آنا لوور” زندگی می کند. او دوباره در ۱۶ سالگی مجبور می شود به یتیم خانه برگردد. برای فرار از زندگی در یتیم خانه فقط یک راه وجود داشت و آنهم ازدواج بود.
مرلین مونرو
“نورما جین” برای نجات یافتن از زندگی ملال آور و بی روحش در ۱۶ سالگی با همسایه شان” جیمز داهرتی” که کارگر یک کارخانه بود ازدواج کرد. این ازدواج بیش از چهار سال به طول نیانجامید.
“نورما جین” قبل از شروع به بازیگری و خوانندگی مدتی مدل عکاسی و طراحان لباس بود. در این مدت او نامش را به “نورما جین بیکر” که برگرفته از نام خانوادگی مادرش بود، تغییر داد.
در سال ۱۹۵۵ “مریلین مونرو” بدلیل ازدواج با ” آرتور میلر” نمایشنامه نویس آمریکایی به آئین یهودیت گروید. این ازدواج در سال ۱۹۶۱منجر به طلاق شد.
خودش گفته
* عاشق ظاهر طبیعی عکس ها هستم ... این نشان دهنده زندگی شخصی آنهاست . دوست دارم ببینم که چیزی در درونشان اتفاق می افتد .
* بیشتر از هر چیز دلم میخواهد یک ستاره بزرگ باشم این چیز گرانبهایی است .
* پول ارضایم نمی کند فقط می خواهم عجیب و غریب باشم .
* وقتی یک دختر بچه بودم هیچ کس به من نگفت خوشکلم به همه دختر بچه ها باید گفت خوشگل اند حتا اگر این طور نباشد .
* سگ ها هیچ وقت گازم نگرفته اند این کار فقط از آدم ها برمی آید . ( نام سگ وی Moff بوده است )
* می خواهم پیر شوم بی آن که پوست صورتم را بکشم ... می خواهم این شجاعت را داشته باشم که به چهره ای که ساخته ام وفادار باشم .
* می خواهم یک هنرمند باشم ... نه یک چهره اروتیک . نمی خواهم به عنوان یک تحریک کننده سلولوئیدی به مردم فروخته شوم .
* می دانم که متعلق به مردم و جهانیان هستم ، نه به این خاطر که با استعداد یا خوشکلم بلکه به این خاطر که هیچ وقت متعلق به چیز یا کسی دیگری نبوده ام .
زندگی هنری مریلین مونرو به روایت ارقام
ژوئن ۱۹۴۶: “دیوید کانوور” عکاس “نورما جین” را کشف می کند. عکس هایی که او از “نورما جین” انداخته بود، برای اولین بار در یک مجله ای به نام یانک چاپ می شود.
ژوئیه ۱۹۴۶ : اولین مصاحبه اش با کمپانی ” فاکس قرن بیستم” و اولین تست بازیگری اش
اوت ۱۹۴۶: اولین قراردادش را با کمپانی فاکس امضا می کند، و نامش را به “مریلین مونرو” بر می گرداند.
سپتامبر۱۹۴۶: از شوهرش “جیمز داهرتی” طلاق می گیرد.
مارس۱۹۴۸: بستن قرارداد با کمپانی” کلمبیا پیکچرز”
اکتبر۱۹۴۹: قرارداد با کمپانی” مترو گلدوین مایر” و بازی در فیلم جنگل آسفالت ساخته “جان هیوستون” برای این کمپانی
دسامبر۱۹۵۰: یک قرارداد هفت ساله با کمپانی فاکس می بندد.
مارس ۱۹۵۱: مجری مراسم اسکار
آوریل۱۹۵۲: عکسش برای روی جلد مجله لایف چاپ می شود.
دسامبر ۱۹۵۴: دفتر فیلمسازی خودش را با نام “مریلین مونرو پروداکشن” تاسیس می کند.
ژانویه ۱۹۶۱:آخرین فیلم او و “کلارک گیبل” با نام ناجورها بر اساس فیلمنامه ای نوشته شوهر سابقش ” آرتور میلر” به نمایش در می آید.
۱ ژوئن۱۹۶۲: برای آخرین بار در یک جای عمومی دیده می شود.
۵ اوت ۱۹۶۲: جسدش را روی تختش در خانه اش می یابند.
اطلاعات بیشتر :
ویکی پدیا