تام مین Thom Mayne

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز


زندگینامه

تام مین معمار آمریکایی و برنده جایزه پریتزکر سال 2005، مردی بلند قد، تنومند و جدی با بیانی اغلب انتقادی و لحنی تند، معمار بی مناقشه ای نیست. داوران جایزه پریتزکر او را به عنوان « محصول نا آرامیهای دهه شصت، کسی که شرایط سخت را برای رسیدن به نتایج عملی خود تحمل کرده است ، نتایجی که تنها هم اکنون به صورت گروهی از پروژه های با مقیاس بزرگ قابل مشاهده هستند» معرفی کرده اند. مشخصه بناهای مستحکم با نمای فلزی او و دفترش « مرفسیس» ، شامل گوشه های تیز و قسمتهای شیب دار بر آمده است که اغلب با صفحات فلزی مایل یا تا خورده پوشانده شده اند. این مجموعه ها، چیدمان خطی فرمها، نماهای با عظمت و کشش به سمت های- تک، توسط مخالفان او تعبیر به نوعی ناسازگاری، نامطلوب بودن و حتی پوچ گرایی می شود.

او معتقد است :« ما نباید بیش از این طبیعت را مانند « کاسپاردیوید فردریش» در قرن نوزدهم، به عنوان نشانه ای برای یک نیروی والاتر ببینیم. تصور ذهنی ما از طبیعت روز به روز به صورت فزاینده ای با پیشرفت های علمی تعیین می شود و این پیشرفت ها برای تصور ما از واقعیت قطعی هستند. واقعیت علمی موقعیت انسان مدرن است و شما می توانید این را در طبیعت سمبولیک کار های من ببینید.»

او علاقه مند به صحبت کردن در مورد ارزشها نیست و ترجیح می دهد یک وضعیت علمی را مورد بررسی قرار دهدو معتقد است تصوراتی مانند خوب یا بد به همان اندازه که در مورد طبیعت بی ربط هستند در مورد واقعیت علمی ای که ما در آن زندگی می کنیم نیز همین شرایط را دارند. طبیعت کاملا بی رحم است و نمی تواند مواظب باشد که ما زنده باشیم یا بمیریم. او اعتقادی به سنت و فرهنگ گذشته ندارد و معتقد است در عصری که با پیشرفت های علمی مردم می توانند در مورد بدن خود و اینکه می خواهند چگونه به نظر برسند، تصمیم بگیرند و این مشخص کننده نحوه تفکر آنها در مورد خودشان و واقعیتی که در آن زندگی می کنند، است،آنها باور دارند که شما می توانید واقعیت مورد نظر خود را بسازید و به عنوان یک معمار با این خوش بینی کار خود را آغاز می کند.

مجموعه «کالتران» طراحی شده توسط او، در مرکز شهر لس آنجلس و نزدیک تالار کنسرت دیزنی(Disney concert Hall) ساخته شده توسط معمار مشهور، فرانک گری، قرار دارد. هر دو ساختار نشاندهنده استفاده بی نظیر از طراحی معماری با کامپیوتر و مشخصه استفاده از پوسته های براق آلومینیومی و فلزی هستند. اما در کار مین، هیچ کدام از حرکتهای مواج، خمیده و منحنی وار کارهای فرانک گری وجود ندارد. این مجموعه دارای دیواره بلند و خطی، با نمای فلزی است .

برای او تضاد(conflict) و مواجهه(confrontation) به عنوان اصول اولیه معماری و بخشی از عصری که در آن زندگی می کنیم، مطرح هستند. در مورد پروژه های بزرگی که در چند سال اخیر توانسته بگیرد، می گوید که وی تغییر کرده و به این نتیجه رسیده است که به منظور دست یافتن به آنچه که می خواهد باید به جای پا فشاری بر استقلال و خود مختاری در کارهایش به بحث و مذاکره با دیگران بپردازد. پروژه های عمومی با مقیاس بزرگ نیازمند توافق عده زیادی از افراد است. در واقع تلقی آزادی عمل و خود مختاری در هنر به عنوان دلیلی برای روی گرداندن از عموم، کاری ساده انگارانه است. و می توان هم زمان هم آزادی عمل داشت و هم با دنیای اجتماعی و سیاسی در ارتباط بود.

به عنوان یک معمار معتقد به داشتن یک جهان بینی است اما جهان بینی او از حد و مرز فردا فراتر نمی رود! به عبارتی با تعریف آینده در حد و مرز فردا و نه بیشتر از ان و عدم اعتقاد به گذشته، تمایل به زندگی و کار معماری در زمان حال دارد.

فلسفه طراحی :

واژه « متا مورفوسیس ـ Metamorphosis » که نام شرکت هم از آ» گرفته شده است به معنی دگردیسی ، دگرگونی و تغییر شکل است . روش طراحی مورفوسیس هم بر اساس وجود تناقض ، تعارض ، دگرگونی و درک پروژه ها به عنوان یک موجودیت پویا است . کار های مورفوسیس دراری لایه بندی های مختلفی است . طرح ها معمولا از نظام های سازمانی مختلفی تشکیل شده اند که نهایتا یک کل منسجم را به وجود می آورند . طرح ها از نظر بصری مجسمه گونه هستند و این روند در سال های اخیر با پیشرفت نرمافزارهای کامپیوتری پر رنگ تر شده است .

افتخارات :

Top Ten Green Project Award, American Institute of Architects Committee on the Environment / 2007

Pritzker Prize, 2005

Chrysler Design Award of Excellence / 2001 Los Angeles Gold Medal, American Institute of Architects / 2000

Alumni of the Year, University of Southern California / 1995

Brunner Prize or Award in Architecture, American Academy of Arts and Letters / 1992

Member Elect, American Academy of Design / 1992 Eliel Saarinen Chair, Yale School of Architecture, Yale University / 1991

Elliot Noyes Chair, Harvard University Graduate School of Design / 1988

Rome Prize Fellowship, American Academy in Rome, Italy / 1987

New Academic Building, The Cooper Union for the Advancement of Science and Art, New York, New York, 2008

National Oceanic Atmospheric Administration (NOAA) Satellite Operation Facility, Suitland, MD, 2007

Phare Tower, La Défense, France <>The Lighthouse, "Green" Wind-Powered .Office Building, Paris, France, 2012
 
آخرین ویرایش:

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
ساختمان آکادمی کوپر یونین - تام مِین

ساختمان آکادمی کوپر یونین - تام مِین

ساختمان شمار 41 کوپر اسکوور ,ساختمان جدید آکادمی برای کوپر یونین آرزو دارد شخصیت , فرهنگ و جنبش موسسه ی 150 ساله و شهری که موسسه در آن واقع است را بارز کند.ساختمانی که ارزش و اشتیاقش را به عنوان مرکز پیشرفت و خلاقیت و تحصیلات خلاقانه در هنر , معماری و مهندسی منعکس می کند.

بازی ساختمان با نور و سایه و شفافیت توسط کارایی بالای پوسته ی دو لایه ی خارجی , نیمه شفاف, سوراخدار و از جنس استیل ضد زنگ , دیده می شود. پوسته ی لعابدار, ساختمان را برای جلوگیری از انتقاد از کنترل محیط داخلی در بر گرفته است , و این در حالیست که به شفافیت ها اجازه ی آشکار کردن بازی خلاقانه شان را می دهد. در پاسخ به زمینه ی شهری , حجاری روی نمای سر در , هویت مشخصی برای کوپر اسکوور ایجاد می کند. ورودی کناری ساختمان بالا برده شده تا مردم را با حالتی محترمانه در مقابل ساختمان تاریخی موسسه به طرف لابی هدایت کند.سر در چیزی را به یاد می آورد.


انحنای آتریوم مرکزی با حالتی لعابدار که به نظر می رسد از خیابان سوم بیرون زده , قلب خلاقانه و اجتماعی ساختمان را به خیابان وصل می کند. در داخل , ساختمان یک وسیله ی نقلیه برای پرورش همکاری و تبادل منظم گفتگو میان سه مدرسه ی کالج که سابقا در ساختمان های مستقل قرار گرفته بودند , درک می شود. پیازای عمودی , در مرکز فضا برای تجمعات غیر رسمی , فکری و تبادل خلاقیت نقش قلب ساختمان جدید آکادمی را دارد.


شبکه ی موجدار به پهنای 20 پا پلکان بزرگ را که از طبقه ی همکف ,4 طبقه به سمت آسمان روشن آتریوم مرکزی (که خودش بالاترین ارتفاع ساختمان را دارد)بالا می رود , را در بر گرفته است. این پیازای عمودی قلب عمومی ساختمان است که مکانی برای قرارهای ملاقات , اجتماعات دانشجویان , سخنرانی ها و بحث های فکری برای محیط آکادمی بوجود می آوررد. از ورودی مرتفع لابی پله های همکف 4 طبقه صعود می کنند تا در قسمت لعابدار سالن دانشجویان که به شهر دید دارد پایان یابد.


در پنجمین طبقه از میان نه طبقه , لابی های آسمانی و فضاهای ملاقات به همراه یک سالن دانشجویی , اتاق سمینار , قفلها و فضاهای نشستن که به منظره ی شهر دید دارند , اطراف آتردوم مرکزی قرار گرفته اند. پل های آسمانی محدوده ی آتریوم را به میان این فضاهای غیر رسمی به طرز خلاقانه ای وصل می کند.






















































منبع :سایت مرجع معماری
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
دفتر مورفسس و موزه ی علم و طبیعت پورت - تام مین

دفتر مورفسس و موزه ی علم و طبیعت پورت - تام مین

شرکت امریکایی مورفسس به سرپرستی تام مین موزه ی علم و طبیعت پورت را در شهر دالاس به اتمام رساند. جایی که بازدیدکنندگان سفرشان را با سوار شدن بر آسانسور به بالاترین طبقه ی ساختمان آغاز می کنند. این بنا با پوششی شیشه ای احاطه شده و آسانسور به مثابه عنصر شاخص ساختمان به شکل مورب در سرتاسر نمای بتنی مخطط شده حرکت می کند, و نهایتاً زاویه ها به داخل ساختمان باز می گردند.

در قسمت بالا هر بازدید کننده قبل از اینکه در مسیری مارپیچ به پایین و از طریق پنج طبقه نمایشگاه به داخل آتریوم جایی که در ابتدا به آن می رسد برود با چشم اندازی از شهر مواجه می شود. موزه ی علم و طبیعت پروت در ویکتوری پارک مرکز شهر دالاس قرار گرفته زمانی که این مجموعه در آخر هفته ی آینده بر روی عموم گشوده شود,جایگزین بعضی از امکانات موزه ی علم و طبیعت موجود واقع شده در فیر پارک شده است.

تام مین موسس مورفسس ساختمان را به عنوان یک مکعب بزرگ و در حال ظهور از مجموعه ای از ردیف های انتهایی منظر انگاشته است. این سطوح در همکاری با معمار منظر دفتر تالی طراحی و از سنگ و چمن همیشه سبزگونه ای از منظر تگزاس پوشیده شده است. یک سینما ی سه بعدی, کافه توام با مغازه و یازده گالری نمایشگاه در ساختمان گنجانده شد.

این موزه هدیه ای به شهر دالاس است تام مین اذعان دارد: که این بنا اساسا یک ساختمان عمومی است, ساختمانی که به روی شهر گشوده شده و به فعال بودن آن تعلق دارد, این یک محل داد و ستد است و تحت چارچوب دانش و داده های حفاظت شده و اطلاعات و ایده های منتقل شونده نمود یافته. نتیجتاً عموم به مثابه جز جدایی ناپذیر موزه و موزه در قامت جز جدایی ناپذیر شهر با این بنا تعریف یافتند.















منبع :سایت مرجع معماری
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
زیست ماشین بلیدز - تام مین

زیست ماشین بلیدز - تام مین

سکونت گاه بلیدز در سانتا باربارا طراحی شده توسط تام مین، فرصتی است در فعال کردن سطح زمین و پاسخگو به یک سایت طبیعی در مقیاسی که این خانه را از خانه هایی که در گذشته ساخته شده اند, مجزا می کند. این سیاست بیشتر واکنشی خاضعانه در وضعیت های شهری است. استراتژی در نظر گرفته شده ساخت فضای باغ مانندی است که بر درهم آمیزی فضای درون و بیرون در یک برهم کنش پویا تأکید دارد.

بر این سیاق نشانه های اولیه ی سکونت به وسیله ی گستره ی وسیع از دیوارهای قطری که این فضای باغ مانند را محاط کرده است, شکل گرفته اند. حال آنکه خانه به نوع خودش یک تکه ی قطعه قطعه شده و بسط یافته در کلیت سایت است. رویکرد این زیستگاه تولید دو گونه دیوار برای خلق فضای بیرونی است, که یکی از انها قطری و پاسخگو هم به هندسه ی فضا و هم به یکپارچگی خانه ها ی بافت موجود است. و دیگری دیوارهای موربی هستند, که فضای بیرونی را در دو سوی این حجم بسته تعریف می کنند و توسعه می دهند. عناصر مجزا ساختمان را به مثابه پلی مرتبط بین بیرون و درون تعریف کرده اند. انتهای خیابان یک گاراژ و گالری با محوطه ی بسته را در بر می گیرد.

و این وجه تمایزی بین این محله و محله های اطراف است. در دورترین حاشیه ی اشغال نشده ی محوطه اتاق خواب ها یی که هم اکنون جایگزین دیوارهای قدیمی محاط کننده ی محوطه شده اند, قرار گرفته است.

این تدبیر بیانگرفرمی محدود و نامحدود است که به واسطه ای بین جهان درون و برون می ماند. شکل قوسی شکل سقف درک ساختار لانه ی درون زمین را در خلق یک پناهگاه محفوظ افزایش داده است. یک بخش از فرم خانه در یک بسط اریب از زمین کنده شده. اتاق مطالعه ی طبقه ی دوم بر روی استخر معلق شده است و در درون خانه, حجم های بیرونی و درونی به هم می پیوندند و در هم نفوذ می کنند. و موجب پدید آمدن یک توالی از مناطق هم پوشا به جای اتاق های مجزامی شوند. این بازی توسط بیرون زدگی ها و فرو رفتگی ها نور طبیعی در فضا را شدت بخشیده و چشم اندازی وسیع را پوشش داده است.





















منبع : سایت مرجع معماری
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
طرح های پیشنهادی سایت مرکزتجارت جهانی ـ تام مین و پیچیدگی ضد نیویرکی

طرح های پیشنهادی سایت مرکزتجارت جهانی ـ تام مین و پیچیدگی ضد نیویرکی



یک روز بعد آن که مجله ی نیویورک تایمز "پلان های اصلی " برای ساخت دویاره ی سایت مرکز تجارت جهانی را در 8 سپتامبر 2002 منتشرکرد، مجلد چاپ 16 سپتامبر 2002 مجله ی نیویورک تایمز هفت پیشنهاد از کارهای معماران برجسته را منتشر کرد. مقاله ی نیویورک تایمز ، " صعود به بهترین ها "، توسط منتقد معمارجوزف جیووانینی نوشته شده بود
اتووود قصد دارد هفت اثرنقد شده در مقاله ی " صعود به بهترین ها " یا "زیبا ، خیالی ، عالی " ،نوشته یی جیووانینی را با توضیحات مختصری برگرفته از خود مقاله در اختیار مخاطبان گذارد:

تام مین ،مورفوسیس ،سانتاماریا ،کالیفرنیا


مقاله ی مورد بحث، درباره ی این پروژه چنین می نویسد که " پیشنهادی پیچیده توسط تام مین ، بنای یادبودی را برای قربانیان 11 سپتامبر خلق کرد،ولی یادبودی قابل سکونت که این تراژدی را با رفتار تمام سایت همچون تاکیدی بر وجود شهری زنده ، ازسیستم های حمل و نقل زیرزمینی به ادارات و مسکونی ها ، نگاه می دارد. مین آسمان خراشش را بر یک ضلع می چرخاند، لوله های افقی مواج و متقاطعی را می سازد که فضای اقتصادی را درآن جای می دهد.یک کالبد، 1,300 فوت ارتفاعِ برج پیچیده در قاب های فلزی ،سایت را در خط آسمان شهر می نشاند.

الحاقیه ی برج در سطح بالا فرود می آید، به عقب و جلو همچون نردبان جاکوب تا می خورد و تنگه ای شهری را روکش می کند که سایت را گشوده است و زندگی زیرزمینی آن را ، با لایه دار کردن سیستم های ریلی و مترو و مراکزخرید ، نمایان می کند. این مجموعه ،با آبشکنی خارج از رودخانه ی هودسُن، گردنبندی را اطراف پیرامون مرکزتجارت جهانی شکل می دهد، پارک یا اتاق هایی خارجی را تعریف می کند که فضای اشغال شده توسط برج های اصلی را احاطه می کند. این پارک به سمت جنوب، بالای زیرزمین تجاری و فضاهای مسکونی، برمی خیزد. یکی از فضاهای اشغال شده به عنوان میدانی جدا در آرامش وسکوت خودش طراحی شده است. گشایش بالای فضای اشغال شده ی دوم همچون پنجره ی گردِ هدایت کننده ی فضای یادبود زیرزمینی ، به مردگان احترام می کند. "








منبع :سایت مرجع معماری
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
مصاحبه Lara Tonnicchi با تام مین

مصاحبه Lara Tonnicchi با تام مین

س. توماس مین غالبا تحت عنوان «پسربد معماری لس‌آنجلس» خوانده‌می‌شود؛طغیان‌گر دهه60. خیلی وقت‌ها خود شما نیز در مورد خودتان مثل یک بیگانه و خارجیصحبت می‌کنید.

مورفسیس، اسمی که شما برای دفتر طراحی خودتان در سال
1972 انتخاب کرده‌اید، خود تداعی‌کننده تمایل شدید شما برای تغییر و تفاوت است. ارائه یک تعریف خاص برای سبک معماری تام‌مین بسیار سخت و تاحد زیادی نشدنی‌است. شمابرنده جایزه بین‌المللی پریتزکر 2005 و اولین آمریکایی برنده این جایزه در طول 14سال قبل از آن بوده‌اید.

تعریف مشخص شما از معماری تام مین چیست؟


ج. حداقل پنجسوال در صحبت‌های شما وجودداشت! معماری یا هر هنر دیگری نیازمند یک جور فاصله بازندگی نرمال و هنجار است؛ فاصله از رفتار و قاعده کلی چیزها. یک سوال مطرح می‌شود وپاسخی متناسب با آن شکل می‌گیرد؛ پاسخی که می‌بایست منتقدانه باشد. معماری منتقدانهنیز درصدد آن است که بر مساله خاصی، متفاوت و جدای از معماری هنجار و نرمال، متمرکزشود.
تصور می‌کنم مسیر من مانند خیلی دیگر از معماران، تمایل به نوعی مکاشفههست که در بعضی جاها منتقد هنجارها و قاعده هاست؛ منتقد آنچه که وجود دارد... وناچار است که متفاوت باشد و فاصله بگیرد و این انفصال و جدایی لازمه هر عملهنرمندانه‌ای است.

شما خواه یک نویسنده باشید و یا شاعر یا فیلمساز، آنچه را کههستید ادیبانه و با الفاظ می‌سازید. این ساختن، خلق یک هویت است؛ هویتی که شمامی‌توانید داشته باشید.... اولین کار برای یک جوان خارج از دنیای مدرسه، فرمولهکردنِ گذشته و هویت خود اوست؛ اینجاست که من معماری را در نظام ارزشها قرار می‌دهم. من احساس می‌کنم مفهوم «پسر بد» گاهی اوقات تلاشی بود برای به حاشیه کشاندن من و بهنوعی قرنطینه کردن من... برخی می‌خواستند که مسیر حرکت من را دچار وقفه کنند و مننمی‌خواستم تسلیم شوم! من می‌خواستم درست همینجا و در مرکز باشم! ...اما در موردایده پسر بد نکته جالبی هم هست؛ نوعی مفهوم زیرکی و باهوشی را با خود دارد. معمارینیازمند پرسشهای پی‌درپی است ؛ یک کنجکاوی و پرسشگری سماجت‌آمیز که پایه هرگونه فکرکردنی باشد و این خصوصیت یک پسر بد است!
معماری روندی تکاملی/تدریجی است و اینغیرعادی نیست که خیلی از معماران تا پنجاه‌سالگی و یا حتی نیمه دوم دهه ششم زندگیخود دست به کارهای جدی خود از حیث مقیاس و یا نوع کار، نزده‌اند. مِیر، فرانک گری ویا هرکس دیگری که شما دوست دارید انتخاب کنید.

بایستی بسیار زیرک و با تجربه شدتا با دنیا، دنیای سیاست‌زده، دست‌وپنجه نرم کرد. معمار با پول سروکار دارد، باسرمایه‌گذاری‌های کلان... مردم باید احساس راحتی و آرامش کنند؛ معماری آزمایشی وتجربه‌گونه در یک طرف و هزینه‌کردن پول در طرف دیگر! ارتباطی بسیار پیچیده که بهمعمار اجازه می‌دهد به حیات حرفه‌ای خود برای حفظ آن دو ارزشِ کاملا متضاد ادامهدهد.

هزینه کردن پول نوع خاصی از محافظه‌کاری را دربرخواهدداشت: بیایید آن‌گونهانجام دهیم که قبلا هم آن را تجربه کرده‌بودیم؛ هزینه‌کردن آزمایشی، ریسکِ‌ بیشتریدارد.
امروزه و در فرهنگ امروز با نوآوری‌ها سروکار داریم، با سرمایه خلاقیت ونوآوری‌های درعین حال خردمندانه روبه‌رو هستیم؛ این ضروری است که مدام در حال فکرکردن باشیم و این بهترین راهی است که در پیش می‌گیریم، وارد این مناظره پیچیدهمابین تجربه‌های نو و محافظه‌کاری می‌شویم و این بدون شک همان «معماری» است....

اگر شما هیچ بینشی برای تغییر جهان و هیچ ایده‌ای برای متحول کردن چیزهاندارید، جایگاه حرفه‌ای غلطی دارید. همین جمله را به سیاستمداران نیز می‌گویم : «اگر شما هیچ ایده‌ای برای تکان دادن دنیا و هیچ اندیشه‌ای برای تغییر آن درزمینه‌های اجتماعی و یا سیاسی ندارید، هیچ کاری برای انجام دادن نخواهیدداشت...!».

...
و چگونه است که من یک پسر بد باشم، اما بسیاری از ساختمان‌هایبزرگ با مقیاس‌های دولتی را ساخته باشم؟! حتما مشکلی وجود دارد یا من نمی‌توانمخیلی بــد باشم، چون لازمه این کارها معاشرت اجتماعی و ارتباطات‌عمومی خوب است، پسمن دیگر پسر بد نیستم و در واقع به نوعی خوب هستم!

س . برای کارفرما باید کار خیلی سختی باشد که از شما تبعیت
کند؟!

ج. من فکر می‌کنم باید حتما مشتریان مناسبی داشته‌باشید؛ بعضی از
مردم فقط راه حل را می‌خواهند، اما از طرف دیگر وقتی که من مثل یک مربی یا آموزگاربا یک کارفرما در طی روند طراحی رشد و تکامل پیدا کرده‌ام، تجربه بسیار زیبایی راگذرانده‌ام. شما آنها را با خود همراه می‌کنید تا روند طراحی شما را درک کنند.

به نظر من آنها می‌فهمند که طراحی یک مسیر است؛ نقطه مرکزی و کانونی دارد و بهسمت نتیجه پیش می‌رود، شدیدا روندی انعطاف پذیر است، می‌توانید در آن تغییر بوجودآورید، به سمت پاسخ حرکت می‌کنید و دوباره آن را تغییر می‌دهید و کارفرماها در اینروند دارای اختیار و قدرت هستند. در واقع کارفرماها در این روند به نوعی هیپنوتیزمو مات می‌شوند.
من کارفرماهایی داشته‌ام که ناچار شده‌ام به آنها بگویم: «نه! کافی است!»؛ چون به ناگهان آنها شدیدا به روند طراحی علاقه‌مند می‌شوند ونمی‌خواهند آن را پایان دهند. این روند مثل زاییدن و بزرگ کردن یک کودک بسیارشگفت‌انگیز است. تماشای بزرگ شدن و رشد این کودک واقعا فوق‌العاده است. روند طراحییک تجربه بشری است که می‌توانید آن را به این سمت و آن سمت بکشید... البته همیشهحرکت نمی کند؛ و به عکس بعضی وقت ها می‌دود و شما مجبورید پشت سر آن به دنبالشبدوید. از حداقل دو دهه پیش باورغالب اینست که ایده فراتر از خالق اثر و مولف است.

گاهی اوقات، مولف یک کتاب یکباره به شما می‌گوید: «من تا جایی که می‌توانم به سرعتتایپ می‌کنم، چون شخصیت داستان من مدام از من دور می‌شود و من تلاش می‌کنم آن را بهعقب برگردانم... جایی که آن را لازم دارم. اما او خارج از کنترل من است...». نویسنده این‌گونه به شما می‌گوید آنچه که می‌خوانید خیالی است؛ اما دنیای خودش رادارد... داستان اندیشه‌ای باورنکردنی است که از او جدا می‌شود.

س. با این که می‌دانم ارائه یک جواب مختصر به این سوال دشواراست، ممکن
است روش کار خود را وقتی با یک پروژه جدید رو به رو می‌شوید، شرحدهید؟

ج. این روند تقریبا روشی استنتاجی است؛ بنابراین معماری نتیجه یکرونداست که دایما تغییر می‌کند و معماری را شکل می‌دهد. اگر شما از من بپرسیدیدمورفسیس چیست و یا طبیعت مورفسیس حاکی از چیست، خواهم‌گفت که بیشتر یک روند است تامحصولی نهایی (مورفسیس در لغت به معنای وضعیت شکل‌گیری تکاملی یک ارگانیسم و یا هربخشی از آن است.مترجم). تصور می‌کنم اگر شما فقط با نگاه‌کردن به کار بخواهیدبگویید مورفسیس چیست، کار سختی را پیش رو خواهیدداشت! یک متد که طی سی‌وپنج سالکامل شده‌است، به روحیه پرسشگرانه‌ای توجه دارد، با پرسش آغاز می‌شود... و رویکردیبه پیش‌داوری‌ها و گذشته ندارد. به متدی که شما قبل از شروع طراحی می‌دانید که چهچیزی را می‌خواهید، که روشی بسیار عادی و تکراری در تفکر معماری است، تعلقی ندارد.

مورفسیس به معنای شرکت تام مین نیست؛ تصوری از یک روند خلاقانه است که با یکسری پرسش موازی و همزمان شروع می‌شود و در پروسه‌ای روانشناسانه جای می‌گیرد. جاییکه شما پروژه را در مقابل من می‌گذارید‌، با یک سری سوال شروع به شناخت اطلاعاتاولیه و پژوهش لازم در مورد آن می‌کنم. این سوال‌ها مرا به گمانه‌های اولیه‌ایهدایت می‌کنند و پس از آن حرکت به سمت تکراروتکمیل... چیزی را می‌سازید، به آنحملهو انتقاد می‌کنید و دوباره آن را می‌سازید... این خروجی نتیجه یک پروسه تکرار وتکرار پشت‌سرهم است. روی پروژه مداوما کار می‌کنیم و از طرفی به آن انتقاد می‌کنیم. روند به نوعی پرخاشگرانه است. شما سعی می‌کنید از کارتان چشم‌پوشی کنید و یا آن رارد کنید و به واسطه آن راه‌های جدیدی را بیازمایید.

من به چیزهایی که نمی‌توانمپیش بینی کنم، علاقه‌مندم؛ مایلم چیزهایی را که نمی‌توانم از قبل تصور کنم، بسازم. این چیزی است که باعث هیجان و شگفتی من می‌شود. وقتی که می‌بینم چیزی به جایی رفتهکه نمی‌توانستم تصورش راداشته‌باشم، دقیقا همان چیزی است که به دنبالش بوده‌ام!

س . به طور خاص با توجه به مرکز
Hypoalpe Adria Center و Caltrans District و با در نظرگرفتن روش شما در معماری به عنوان یک کار قابل اجرا و زمینی،من دوست دارم بدانم که مصالح چه نقشی در تصور معمارانه شما دارند و در چه مرحله‌ایاز روند طراحی، شما دست به انتخاب مصالح می‌زنید؟

ج . سئوال خوبی است؛شما چه فکر می‌کنید؟ انتظار دارید جواب من چه باشد؟

س. من فکر می کنم لحظه به خصوصی نیست. فکر می‌کنم ایده مصالح با دیگرایده‌ها پرورش می‌یابد و دیرتر وارد پروسه طراحی می‌شود.

ج. بله. من با ایده‌های مفهومی گسترده شروع می‌کنم. هنرِtechtonic، به معنی ساختن چیزهاییکه هم زیبایی دارند و هم مفید استفاده‌اند، در خدمت ایده است. فن‌وهنر ساختمان درخدمت ایده درمی‌آید... چیزهایی هست که من با آنها سروکار ندارم، من با رنگ راحتنیستم، با مصالحی که بیش از حد دارای بخش‌هایی هستند که با اتصالاتی به هم وصلمی‌شوند، راحت نیستم. احتمالا دیده‌اید در اغلب کارهای من از مصالح عام و کلیاستفاده می‌شود:بتن، شیشه، استیل، فلز در انواع مختلف. سعی می‌کنم بیش از حد خاصنباشم.... ما زیاد بحث کرده‌ایم که احتمالا در آمریکا نسبت به اروپا مردم نوع خاصیاز ناهنجاری و در هم بر همی را می پسندند، می خواهند همه چیز کاملا پر و انباشتهباشد .

داشتن یک میدان شهری (پلازا) در آمریکا غیر ممکن است . فضای خالی را درک نمی
کنند و دوست دارند آن را با توده پر کنند. به علاوه به دنبال یک نوع منش تزیینی میگردند. من همیشه کارهایی را به آنها نشان می دهم که خالی هستند و بعد با انسان پرمیشوند... من بیشتر دوست دارم کارم بیشتر یک پالت رنگ نسبتا خالی باشد....

س. یک پروژه کامل برای شما به چه معنایی است؟

ج . چنین چیزیبه عنوان پروژه کامل و تمام شده وجود ندارد. من هرگز یک پروژه کامل را انجام ندادهام . . . هیچ وقت از کار خودم راضی نمی شوم . تصور می کنم شما می فهمید که تصور ماهمیشه فراتر از قابلیت های واقعی ماست و این حقیقتا ناراحت کننده است . بعضی وقتهامن حتی نمی خواهم آن را ببینم . شنیده ام که نمایشنامه نویسی هست که وقتی نمایش اوشروع می شود ، حتی نمی تواند بین تماشاچیان حاضر باشد ! مدام در سرسرا قدم می زند وسیگار می کشد . وقتی که مردم بیرون می آیند ، می خواهد بداند که موفق بوده یا نه ؟! من خیلی به او شبیه هستم . . . من معماری را به عنوان چیزی برای گسترش پرسشها میدانم. مهم نیست که شما آن را دوست داشته باشید یا نه ! ما در جهانی چند فرهنگی و ناهمگن به سر می بریم و معماری پدیده ای فرهنگی است . پس ممکن نیست که همه کس راضیباشند. چه کسی قرار است قضاوت کند ؟! یک نفر از پکن یا سان پاولو یا ... ؟

اندیشه ی تلاش برای راضی کردن بصریِ همه مردم به گمانم نتیجه عدم درک صحیح وکامل هدف معماری است .
به نقل ازسایت floornature.com
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانه مالیبو ـ تام مین ـ 1986

خانه مالیبو ـ تام مین ـ 1986





طرح پیشنهادی خانه مالیبو از تام مین یک متشکله بلوکی است با مفصل بندی قوی داخلی که منجر به ترکیب جزیی عناصر مستقل می شود، موقعیت هر عنصر به شدت وابسته به عنصر پیرامونی است، البته ویژگی معرف این حجم ساختمانی با طراحی انعطاف پذیرش، تقریبا به فروپاشی ظاهری ان می انجامد، عناصر اشنا در این اثر تا مرز الگوهای دیکانستراکتیویستی که بین معنای اولیه و انتقالِ زیبایی شناسیِ گنجینه هایِ معماگونهِ معمارانه در نوسان هستند دنبال می شوند و عمیقا به تجمع ازادانه اجزا ساختمانی تعریف شده در ترکیب کلی می رسند.


خانه مالیبو ـ تام مین ـ 1986

خانه مالیبو ـ تام مین ـ 1986

خانه مالیبو ـ تام مین ـ 1986

خانه مالیبو ـ تام مین ـ 1986

 
بالا