رشد قابلیت تولید در اروپا و آمریکا
رشد قابلیت تولید در اروپا و آمریکا
رشد قابلیت تولید در اروپا و آمریکا
میزان قابلیت تولید در آمریکا افزایش و در اروپا کاهش یافته است. این در حالی است که هیچ یک از این روندها تداوم نخواهد یافت.
قابلیت تولید نیز مانند تناسب اندام یا رژیم لاغری، هدف ارزشمندی به شمار می رود که احتمالا مستلزم تغییر نامطلوب عادات گذشته خواهد بود. تولید بیشتر از طریق کار کمتر کلید بالا بردن استانداردهای زندگی است، اما در کوتاه مدت کشمکشی مابین بازدهی و مشاغل وجود دارد. آمریکا و اروپا این رابطه دوسویه را به طرق متفاوتی مدیریت نموده اند. آمریکا خود را به رژیم بسته است: به این صورت که با فشار بیشتر از نیروی کاری کمتر خروجی بیشتری کسب کرده و متعاقبا متحمل افزایش شدید بیکاری شده است. در عین حال اروپا به این امید نشسته است که در آینده چربیهای اضافه را بسوزاند. انتخاب اروپا شامل از دست رفتن مشاغل و قابلیت تولید کمتر است. شاید این بدان معنا باشد که تجدید حیات آمریکا سریعتر خواهد بود. به هر حال روندهای قابلیت تولید در هر دو قاره شیب اندکی خواهد داشت.
تحلیلهای انجام شده توسط بنگاه تحقیقاتی کانفرنس بورد به خوبی نشان می دهد که رکود در هر یک از دو سمت اقیانوس اطلس به چه صورتی بوده است. اقتصاد آمریکا در سال 2009 به میزان 2.5% انقباض داشته است در حالی که ساعات کار آن دو برابر این مقدار کاهش یافته است، بنابراین قابلیت تولید (جی.دی.پی به ازای ساعت) 2.5% بالا رفت. متوسط افت جی.دی.پی در 15 کشور تشکیل دهنده اتحادیه اروپا در سال 2004 (پیش از آنکه تعداد اعضای این اتحادیه بیشتر شود) بزرگتر از این مقدار و 4.2% بوده است. اما ساعات کاری با شیب کمتری نسبت به آمریکا نزول یافته و در نتیجه قابلیت تولید اتحادیه اروپا 1.1% کاهش پیدا کرد (جدول را ملاحظه نمایید). کارکنانی که به کار خود در آمریکا و اروپا ادامه داده اند به مقدار مشابهی ساعات کار خود را کاهش داده اند. علت اینکه کل ساعات کار در آمریکا نزول بیشتری یافته است این بوده که در آنجا میزان از دست رفتن مشاغل بیشتر بوده است: میزان استخدام در سال گذشته 3.6% کاهش داشته است، در مقایسه با اروپا که این کاهش 1.9% بوده است.
چگونه می توان این اختلاف فاحش را توجیه کرد؟ یک نظریه این است که ارقام جی.دی.پی مربوط به آمریکا اغراق آمیز است. تجدید نظرهای تازه اطلاعات مربوط به بنگاههای کوچک را نیز در بر می گیرد، بنگاههایی که احتمالا به دلیل قلت اعتبار مجبور شده اند ناگهان تولید خود را بیش از بنگاههای بزرگ کاهش دهند. به این ترتیب جی.دی.پی می توانسته پایینتر از مقادیر بیان شده و در اختلاف کمتری با اروپا باشد. نظر دیگر آن است که بنگاههای آمریکایی به طرزی هراس آمیز و برق آسا شمار کارکنان خود را کاهش داده اند (هرچند اعمال کاهشهای شدید در مخارج اساسی نشان از این دارد که اروپاییها نیز چندان آرامتر نبوده اند).
در واقع، مقدار زیادی از اختلاف رشد قابلیت تولید به واسطه مقررات کاری متفاوت توضیح داده می شود. بازار کار انعطاف پذیرتر آمریکا به صورت خیلی راحتتر و ارزانتر قادر است کارکنان خود را تعلیق نماید. در مقابل، تعلیق کارکنان در بسیاری از بخشهای اروپا هزینه بردار و مزایای بیکاری در سطح بالایی قرار دارد. ازینرو بنگاهها در مورد اخراج کارکنان عجله نمی کنند و دولتها بیشتر تمایل دارند تا به جای آنکه با درست کردن بیکاران جدید خود را مجبور به انجام پرداختهای اضافی کنند، کمکهای مالی خود را در مورد کارکنان اعمال کنند. بنابراین بیکاری بیشتر در قسمتهایی از اروپا بالا رفته است که تعلیق کارکنان در آنجا راحتتر انجام می شود، مانند ایرلند یا اسپانیا.
شاید کارکنان آمریکایی که تعلیقشان به این راحتی امکانپذیر است مجددا به همین سرعت استخدام نشوند. عده ای پس از رکود سال 2001 که افزایش تقاضا با صعود قابلیت تولید متلاقی شده بود در هراس تکرار "احیای بیکاری" به سر می برند. آن نوسان شدید در قابلیت تولید تا حدودی حاصل افراط در مخارج بخش فناوری اطلاعات (آی.تی) بود. هرچند مخارج بخش آی.تی در سال 2000 افت داشت، بنگاهها همچنان شیوه های بدیعی جهت بکارگیری تواناییهای جهان کامپیوتر که پیش از این شدیدا در آن سرمایه گذاری کرده بودند می یافتند. اما این بار اعاده آن راهبرد دشوارتر خواهد بود. نظر به اینکه بخش زیادی از سرمایه انباشته شده طی جهش اقتصادی سابق در بخش مسکن بوده است، این هدف عملیاتی در مورد امتناع مشابه از قابلیت تولید "معوق" ممکن نمی باشد. به گفته بارت ون آرک از کانفرنس بورد، با این حال ممکن است این وضعیت تا مدتی به قوت خود باقی باشد. ون آرک معتقد است رکود موجب شده است مدیران اجرایی دریابند که با پرسنل کمتر نیز می توان کارها را پیش برد.
حتی در صورتی که رشد قابلیت تولید رشد نزولی به خود گیرد باز هم آنقدر قوی خواهد بود تا پاسخگوی تقاضای ضعیف موجود باشد. بعلاوه اگر مخارج در سطح بهتری باشد نخستین انتخاب کسب و کارها این خواهد بود که ساعتهای کاری بیشتری را به کارکنان پاره وقت موجود ارائه کنند. فدرال رزرو در 16 مارس 2010 اعلام کرد که علیرغم قدرت بیشتر اقتصاد، بنگاهها نسبت به جذب نیروی کار تردید دارند.
به نظر می رسد ضربه رکود در اروپا تداوم بیشتری خواهد یافت. قابلیت تولید نزولی، با آسیب رساندن به درآمدها و جریان نقدینگی، هزینه های برابری دستمزدها را افزایش می دهد. بنگاهها نمی توانند این مسئله را تا ابد تحمل کنند. محدودیت استخدام طولانی مدت کارکنان بیشتر می شود و برخی کسب و کارها مجبور خواهند شد تا به تعلیق نیروها متوسل شوند. تقاضای کل نیز ضعیف باقی خواهد ماند. سود اندک به سرمایه گذاری آسیب خواهد رساند و مشتریان چنانچه به این باور برسند که شغل خود را از دست خواهند داد آزادانه خرج نخواهند کرد.
رویکرد تولید بیشتر توسط کارکنان کمتر هنگامی که فرصتهای شغلی کمیاب می شوند یک تهدید به شمار می رود. اما با گذشت زمان قابلیت تولید برای بهبودی استانداردهای زندگی اساسی خواهند بود. در واقع با کاهش سهم کارکنان مسن تر در جمعیت شاغل، تکیه بیشتری روی قابلیت تولید به منظور تحصیل رشد جی.دی.پی وجود خواهد داشت. در این میان، دانستن اینکه خوشبینی تحلیلگران درباره چشم انداز میان مدت کمتر شده است شرایط را باز هم نگران کننده تر می نماید. مطابق پیش بینی های جدید انجام شده توسط دیل یورگنسن از دانشگاه هاروارد و خوئنگ وو از دانشگاه ملی سنگاپور قابلیت تولید آمریکا طی دهه ای که پیش رو داریم تنها 1.5% در هر سال رشد خواهد داشت(نمودار را ملاحظه فرمایید).
به گفته آقای یورگنسن، این تنزل رشد غالبا منعکس کننده تغییرات در تکنولوژی است. اضمحلال رشد قوی در قابلیت تولید آمریکا پس از سال 1995 به واسطه پیشرفتهای حاصل شده در صنعت نیم رساناها برانگیخته شد، که به کاهشهای شدید در قیمت محصولات کامپیوتری منجر شد. این تکنولوژی هنوز هم در حال پیشرفت است اما نه با آن شتاب سابق، همچنین روندهای قابلیت تولید این امر را به زودی منعکس خواهد کرد. چشم انداز جهانی روشنتر است، زیرا درآمدهای بخش آی.تی در اقتصادهای نوظهور بزرگی همچون چین و هند غوغا کرده است. اما به گفته روبرت گوردون از دانشگاه نورث وسترن این موضوع در مورد آمریکا دیگر مصداق ندارد. او می گوید: "ما پیش از این میوه هایی را که پایین دست بود چیده ایم".
اروپا باخت بزرگی در بهره مندی از توسعه انفجاری قابلیت تولید حاصل از جهان آی.تی داشته است: آیا بدست آوردن سودهای از دست رفته ممکن است؟ بخش زیادی از اختلاف رشد با آمریکا توسط "خدمات بازار" (یعنی خدمات خرده فروشی، حمل و نقل، مالی و تجاری) توجیه می شود. اگر یک بازار منفرد اروپایی برای خدمات وجود داشت، این صنایع می توانست کارآمدتر نیز باشد. در وضع موجود، غالبا مقیاس بنگاههای عامل در بازارهای ملی در حدی نیست که قادر به تامین سرمایه گذاری های عمده در زمینه آی.تی باشند. جان ون رینن از مرکز اکونومیک پرفورمنس در لندن می گوید: "همچنین بنگاهها نمی توانند از این تکنولوژی جدید سود کسب کنند مگر اینکه قادر باشند آن را به نحو پویایی با کارکنان کارآموخته خود تطبیق دهند". علاجهای ممکن برای مشکل قابلیت تولید اروپا ناشناخته نیستند: پایان دادن به کنترل بیش از حد بازارهای تولید و مشاغل. البته برای اروپا، کنار گذاشتن این عادتها مشکل خواهد بود.
منبع: اکونومیست
ترجمه و تخليص: گروه ترجمه وتحليل پيمانه