چگونه می توان خاطره ی عشق قبلی را پاک کرد؟؟؟؟؟

[mahnaz-epm]

سلام دوستان
من احتیاج به راهنماییتون دارم
من مدت یک ساله که با یک آقا آشنا شدم از همون روز اول بحث ازدواج رو مطرح کرد و بنا به گفته خودش خیلی به من علاقه داره اما تا حالا موفق به ازدواج نشدیم . چند وقت پیش بهم گفت به خاطر اینه که یک عشق قبلی داشته که نمی تونه فراموشش کنه می ترسه اگه با من ازدواج کنه نتونه اونطور که باید عاشق من باشه من نمی دونم که چجوری می تونم بهش کمک کنم که گذشته رو فراموش کنه و زندگی جدیدی رو شروع کنه

 

[M.A777]

به خودش اعتماد نداره
مرد برای ازدواج سالم،بایستی به خودش اعتماد صد در صد داشته باشه،چون قراره خانواده رو بچرخونه
میدونم دلت نمیاد ناراحتش کنی ولی یه تلنگر بهش بزن،منظورم تهدید نیست،یعنی بگو : دقیقا میخوای چیکار کنی میخوای بشینی فکر کنی در موردش؟ بش بگو : یعنی اینقدر به خودت اعتماد نداری؟نمیدونی چیو کیو دوست داری؟
خلاصه نمیشه که این همه زمان بره واس اینکه طرف خودشو نمیشناسه که چه انتخابی صحیحه،آیا میتونه دوست داشته باشه یا نه

آدمی که مطمئن نیست شخصی رو از ته قلب دوست داره یا نه،هنوز برای رابطه ی عمیق و ازدواج آماده نیست.باید بهش فشار بیاری که این مرحله رو رد کنه...

 

[mahnaz-epm]

ممنون از پاسختون. ولی میشه بگید چجوری می تونم از این مرحله ردش کنم . بهش گفتم که زندگی کردن با خاطرات گذشته جز اینکه خودشو اذیت کنه چیز دیگه ای نداره

 

[Unknown_S]

ممنون از پاسختون. ولی میشه بگید چجوری می تونم از این مرحله ردش کنم . بهش گفتم که زندگی کردن با خاطرات گذشته جز اینکه خودشو اذیت کنه چیز دیگه ای نداره

خب اگه الان بعد از 1 سال یاد نفر قبلیه، یه سال پیش که دردش تازه تر بوده چطوری رابطه رو با شما شروع کرده...؟!!!
پس درد این بشر یا عشق قبلی نیست و داره بازی در میاره... و یا خیلی آدم ضعیفیه!!
ببخشید رک گفتم

 

[shakiba.h]

سلام دوستان
من احتیاج به راهنماییتون دارم
من مدت یک ساله که با یک آقا آشنا شدم از همون روز اول بحث ازدواج رو مطرح کرد و بنا به گفته خودش خیلی به من علاقه داره اما تا حالا موفق به ازدواج نشدیم . چند وقت پیش بهم گفت به خاطر اینه که یک عشق قبلی داشته که نمی تونه فراموشش کنه می ترسه اگه با من ازدواج کنه نتونه اونطور که باید عاشق من باشه من نمی دونم که چجوری می تونم بهش کمک کنم که گذشته رو فراموش کنه و زندگی جدیدی رو شروع کنه

به نظر من باید بره پیش روانشناس ...شما نمیتونین بهش کمکی کنین تا خودش نخواد ....
امیدوارم شمارو برای اینکه به گذشته فکر نکنه انتخاب نکرده باشه ...
بعضی از خاطرات هم پاک شدنی نیستن باید باهاش ساخت ...اینم که اومده گفته شاید نباید میگفته چون شاید بعدا هر مشکلی پیش بیاد حتی اگه ایشون خودشون فراموش کنن شما فکر کنین ایشون یاد عشق قیبلیش افتاده ...
امیدوارم از سر عادت انتخابتون نکرده باشه و به خودتون علاقه مند باشه ...
موفق و پایدار باشین

 

[mahnaz-epm]

ممنون از پاسختون . منم فکر کنم ضعیفه و می ترسه .نمی دونم منم گیج کرده

 

[mahnaz-epm]

به نظر من باید بره پیش روانشناس ...شما نمیتونین بهش کمکی کنین تا خودش نخواد ....
امیدوارم شمارو برای اینکه به گذشته فکر نکنه انتخاب نکرده باشه ...
بعضی از خاطرات هم پاک شدنی نیستن باید باهاش ساخت ...اینم که اومده گفته شاید نباید میگفته چون شاید بعدا هر مشکلی پیش بیاد حتی اگه ایشون خودشون فراموش کنن شما فکر کنین ایشون یاد عشق قیبلیش افتاده ...
امیدوارم از سر عادت انتخابتون نکرده باشه و به خودتون علاقه مند باشه ...
موفق و پایدار باشین

متشکر از راهنماییتون. من فکر کنم خودش می خواد فراموش کنه وگرنه اصلا بهم نمی گفت چون بهم اعتماد کرده و گفت منم خواستم کمکش کنم

 

[nina_taknam]

سلام دوستان
من احتیاج به راهنماییتون دارم
من مدت یک ساله که با یک آقا آشنا شدم از همون روز اول بحث ازدواج رو مطرح کرد و بنا به گفته خودش خیلی به من علاقه داره اما تا حالا موفق به ازدواج نشدیم . چند وقت پیش بهم گفت به خاطر اینه که یک عشق قبلی داشته که نمی تونه فراموشش کنه می ترسه اگه با من ازدواج کنه نتونه اونطور که باید عاشق من باشه من نمی دونم که چجوری می تونم بهش کمک کنم که گذشته رو فراموش کنه و زندگی جدیدی رو شروع کنه

خیلی ببخشیدا ولی اون آقای محترم که یه سال پیش پیشنهاد ازدواج بهتون میداد اول باید فکراشو میکرد میدید میتونه کاملا طرفو فراموش کنه یا نه ، بعد به شما پیشنهاد میداد
با عرض پوزش خیلی خیلی زیاد با وجود اینکه این آقا رو نمیشناسم ولی اول شما مطمئن بشین واقعا قصدش ازدواجه یا نه . بعد دلتون واسش بسوزه و راه حل براش باشین

 

[fateme_003]

بنظر نمیاد از اولم هدفش ازدواج باهات بوده!!البته خودتون بهتر میتونید اینو بفهمید

 

[mina12345]

سلام دوستان
من احتیاج به راهنماییتون دارم
من مدت یک ساله که با یک آقا آشنا شدم از همون روز اول بحث ازدواج رو مطرح کرد و بنا به گفته خودش خیلی به من علاقه داره اما تا حالا موفق به ازدواج نشدیم . چند وقت پیش بهم گفت به خاطر اینه که یک عشق قبلی داشته که نمی تونه فراموشش کنه می ترسه اگه با من ازدواج کنه نتونه اونطور که باید عاشق من باشه من نمی دونم که چجوری می تونم بهش کمک کنم که گذشته رو فراموش کنه و زندگی جدیدی رو شروع کنه

با سلام دوست عزیز ازدواج بحث یه عمره بحث یکی دو روز نیست....آیا مطمئن هستید که واقعا عشق قبلی در این بین هست؟ اگر واقعا عاشق کسی بوده چطور با شما هم رابطه برقرار کرده؟

 

[monire3000]

به نظر من اصلا مورد مناسبی برای ازدواج نیست
خیلیا تو زندگیشون دوران بی تجربگی قبلا کسیو دوست داشتن حالا به دلایلی فهمیدن نمی تونن باهم زندگی کنن جدا شدن اینجا اگه موفقیت و شادیو تو زندگی می خوان باید تصمیم خودشونو بگیرن و راه درست رو برن ...
به نظر من یه ادم معقول و قوی و یک انسان قبل از اینکه رابطه ایو شروع کنه وکسیو درگیر کنه باید طرف قبلیو کاملا فراموش کنه تصمیم بگیره ... این اقا اولا قدرت تصمیم گیری نداره بعدش اراده قوی نداره برای انجام کاراش ( این دوتارو که فهمیدم ببین دیگه چی کم داره) حالا اگه باهاش ازدواجم کنی ممکن این ضعفاش که کوچیک نیستن به نظر من... بعدا ممکنه تو زندگی اذیتت کنه یه مرد باید خیلی قوی باشه تا بشه باهاش زندگی کرد و تو اون زندگی ارامش داشت به نظرم عمر با ارزشتو احساستو تلف نکن بهش بگو بشینه فکراشو کنه هر وقت تکلیفش با خودش مشخص شد به شمام بگه من اگه جای شما بودم ردش می کردم بره چون خوشم نیومد اصلا از رفتارش که چی حالا بعد یه سال اومده این حرفارو می زنه
یه چیز دیگه شما نمی تونی کاری کنی که عشق قبلیشو فراموش کنه اون باید خودش بدون دخالت شما به این نتیجه برسه که با قبلی نمی تونه آینده ای داشته باشه و فراموشش کنه از دید من شمام نمی تونی باهاش خوشبخت باشی چطوری می خوای خودتو قانع کنی کسی که یه سال باهات بوده واسه ادامه زندگیش باشما دچار تردید شده به خاطر نفر قبلی... اصلا جالب نیست

 

[bahargoli]

چیزی که جدیدا (و شاید قبلا) مد شده، اینه که برای فراموشی یک رابطه ادم ها وارد رابطه بعدی میشن
مطمئن هستین که واقعن قصد ایشون ازدواج هست؟! ازدواج معیارهای خاص خودش رو داره! وقتی کسی حرف از ازدواج میزنه یعنی به یک بلوغ فکری رسیده که در مورد این آقا...!
کمک کردن به چه بهایی عزیزم؟! اینکه فردا خودت بیشتر آسیب ببینی؟!

 

[amin_rogh]

سلام
به نظر من شما نمیتونی به ایشون کمکی بکنی.ایشون هم هنوز درگیر رابطه عشقی قبلیش هست.ممکنه خیلیها درگیر رابطه عشقی قبلیشون باشن ولی اینو ابراز نکنن. یادتون باشه اقرار به چیزی نشون دهنده قبول اون هست نه رد کزدنش.پس ایشون قبول دارن هنوز عاشق نفر قبلی هستن هرچند که مطمئن باشن که این رابطه به نتیجه نرسیده و هیچوقت هم نمیرسه.بنابر این به فکر تشکیل زندگی مشترک با فرد دیگه ای هستن.ممکنه که این رابطه جدید خیلی هم موفق باشه اما متاسفانه ایشون شما رو در جریان رقیب غایبی گذاشته اند و نادانسته شما رو درگیر رقابتی کرده اند که نباید شروع میشده.به هر حال این اتفاق افتاده.توصیه ای که من به عقل خودم میتونم به شما بکنم اینه که با ایشون و خودتون رو راست باشید.خودتون رو از مهلکه نجات بدین و بهیچ وجه وارد این بازی نشید که بخواید به ایشون کمک بکنید چون کمکی از دستتون بر نمیاد و جنبه تخریبی بیشتری بر روی روحیه خودتون داره.به ایشون هم توصیه کنید که تکلیف خودش رو با خودش روشن کنه. این معنیش این نیست که دیگه عشق قبلیش رو فراموش میکنه اما حداقل متوجه میشه که درجریان گذاشتن شما کار درستی نبوده و حداقل خودش رو جمع و جور میکنه و میدونه که در زندگی مشترک با شما جایی برای رقیب ذهنی ایشون وجود نداره. درست مثل مسافری که پاش شکسته اما میدونه که باید گلیم خودش رو از آب بکشه وگر نه از قافله عقب میمونه و بمرور پاش خوب میشه.فراموش نکنید اکه شما بخوای با ابراز همدردی و به بهانه کمک به ایشون شروع کنید به صحبت کردن در این مقوله و _بعبارت دیگه دل به دل ایشون دادن_ شما هم برای پای شکسته ایشون و رقیب غایب جا باز کرده اید و حضور اون رو در ذهن همسرتون موجه خواهید کرد.
بعد از اینکه با ایشون صحبت کردین که تکلیف خودش رو با خودش روشتن کنه، چنانچه بسوی شما اومد و شما هم مایل به ادامه این رابطه بودین ،،شما هم باید کلا این قضیه رو فراموش کنید و دیگه چیزی در این مورد نه بیاد بیارین و نه یادآوری کنین.
ازدواج رو جدی بگیرید و خیلی در این مورد سختگیر باشید. اگه چیزی رو قبول ندارید باهاش کنار نیاین و اگه چیزی رو قبول کردین بعدا زیرش نزنین.این خیلی مهمه وگر نه یا کار به جدایی میکشه و یا زندگی تلخ.
بهترین آرزوها رو براتون دارم.موفق باشید و زندگی شادی رو برای شما و همه دوستان جوانمون آرزو میکنم.
امین رخ(بابا بزرگ)

 

[mahnaz-epm]

بسیار ممنون از پاسختون خیلی کمک کرد

 

[nayyerr]

سلام دوستان
من احتیاج به راهنماییتون دارم
من مدت یک ساله که با یک آقا آشنا شدم از همون روز اول بحث ازدواج رو مطرح کرد و بنا به گفته خودش خیلی به من علاقه داره اما تا حالا موفق به ازدواج نشدیم . چند وقت پیش بهم گفت به خاطر اینه که یک عشق قبلی داشته که نمی تونه فراموشش کنه می ترسه اگه با من ازدواج کنه نتونه اونطور که باید عاشق من باشه من نمی دونم که چجوری می تونم بهش کمک کنم که گذشته رو فراموش کنه و زندگی جدیدی رو شروع کنه

سلام خواهر من نظر من این هست که نه عاشق بوده نه عاشق شما شده
به نظر من می خواهد با شما رابطه رو به اتمام برسونه دنبال بهونه هست
اگه عاشق بوده ( عشق اول)وعشقش یکطرفه بوده ( یعنی اون خانم اولی ایشون را نخواسته و رفته و ازدواج کرده) عاشق در طلب رضایت معشوق هست باید راضی باشه و دیگه بهش فکرنکنه همین که اون خوش بخت شده براش تا حدی کافی باشه واگه به گناه هم کشیده نمیشه ازدواج هم نکنه اشکالی نداره D:
اگرهم عاشق شما شده که مطرح کرده عشق قبلی احمقانه ترین کار ممکن هست
به نظر من تا بهش وابسته نشدی برو عزیزم دنبال زندگیت