[ نظر معماری]بلند بگوییم: معماری ساختمان نیست!

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نویسنده: آرون بتسکیمترجم: ترجمه بهروز مرباغی

دوسالانه یازدهم معماری ونیز، چنین عنوانی دارد: <معماری آنجاست، پشت ساختمان>! و همین اشاره ای است به یک حقیقت: معماری ساختمان نیست. ساختمان ها مصنوع هایی هستند و عمل ساختمان (سازی) است که منجر به به وجود آمدن چنین مصنوع هایی می شود، اما معماری چیز دیگری است! معماری یعنی اینکه ما چگونه فکر می کنیم، چگونه درباره ساختمان حرف می زنیم، چگونه آن را عرضه می کنیم و چگونه می سازیمش! این است معماری! به کلامی دیگر، معماری یعنی روش عرضه، شکل دهی و شاید پیشنهاد تغییراتی اساسی در محیط مصنوع انسان ساخته. در این معنی، کافی نیست که خود را از باران حفظ کنیم، اتاقی یا جعبه ای برای دفتر کارمان بسازیم، خود را در زمینه ای بگنجانیم که خود آن زمینه یا هر آن در حال تغییر است یا نهایتا به صورتی غیرواقع و مصنوعی منجمد شده است.
در حقیقت، ساختمان به تنهایی کافی نیست. اینها گورستان معماری اند، رسوبات آرزوهای متعالی اند برای دنیایی دیگر، دنیایی زیباتر و دنیایی گشوده بر ممکناتی فراتر از زندگی روزمره. به عبارتی دقیق تر، معماری آنی است که به ما این فرصت را خلق می کند که در این جهان در خانه خود باشیم! می تواند به این معنی هم باشد: تولید خانه، دفتر کار یا مکان های دیگری که ما در آنها زندگی می کنیم، کار می کنیم یا دور هم جمع می شویم. ولی این تولید، امروزه مواجه با کدها و آیین نامه هایی است که سبب می شود معمار نتواند بفهمد چه بلایی سر ساخته اش خواهد آمد؛ آیین نامه های مالی، ساختمانی، ایمنی، بهداشتی، رایانه ای و حتی آیین نامه و کدهای نما و سیما و رفتار بنا.

در شرایطی مجرد، مثل وقتی که ثروتمندی خانه ای می خواهد، یا صاحب موزه ای دنبال یک بنای هنرمندانه است، می شود فرصت هایی را یافت که معمار با حساسیت و احساس لازم، محیط را به گونه ای شکل دهد که در آن ما بدانیم در کجا هستیم! در همان حال، فضاهای افسانه ای هم ممکن است. اینها را می توانیم در سینما یا هنر ببینیم که منظری از فضاهای دیگر را به روی ما می گشایند. اینها را می توانیم در فضاهای کاملاتعریف شده که پیله اطراف ما را می سازند، قرار بدهیم، صرف نظر از اینکه فضاهای اختصاصی ما هستند یا عمومی، مثل هتل، کلوب، رستوران یا بوتیک هایی که فضاهای جمع شدن های ما هستند. می توانیم شاهد رشد و بالیدن اینها در اطراف خود، در منظرهای کاملاطراحی شده ای باشیم که دیگر آخرین فضاهای عمومی ما را تشکیل می دهند.

در خانه بودن
این تصویرها و فضاها شایسته دیده شدن هستند، نه فقط به این خاطر که زیبا هستند، بلکه بدین سبب که درگیر چالشی در طراحی هستیم که در آن ساختمان به تنهایی کافی نیست. وقتی شهرهای ما به تدریج تبدیل به توده و تسلسلی از مسکونی ها می شوند که منظر را قطع می کنند بی آنکه نه دغدغه طبیعت را داشته باشند و نه دغدغه یگانگی اجتماعی را، چگونه می توانیم معماری ای خلق کنیم که با منظر برخورد منطقی داشته باشد، رابطه با دنیا و با دیگران را تعریف کند و رخصت دهد در خانه خود باشیم و وصل باشیم به ساختار بزرگ تر اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی؟ چگونه می توانیم در خانه باشیم در دنیایی که در آن، تحرک مدام اشیا، مردم و اطلاعات مداوم تمام احساس های ناشی از هرنوع مکانی را خدشه دار می کند؟ درشرایطی که ساختمان هایی که در اختیارمان هستند تا در آنها زندگی کنیم و نقش مان را ایفا کنیم، به صورتی روزافزون حاصل ارتباطات و فناوری کامپیوتری است، چگونه می توانیم نظمی فیزیکی بسازیم که بتواند سکویی بشود که روی آن و در همنوایی با دیگران زندگی کنیم؟
شاید لازم است معماری را پیش از همه روشی بدانیم که برای ساختن لازم داریم یا برای ویران کردن. چگونه می توانیم فضاهایی بسازیم که حسی برانگیزد و احساس شود؟ می توانیم صحنه هایی صوری و لحظه هایی وهمی از یگانگی بسازیم؟ می توانیم نیروهایی را که معمولاماهیتی تکنولوژیکی دارند و زندگی روزانه ما را کنترل می کنند، به عرصه بکشانیم و خودمانی شان کنیم به نحوی که خود را در این دنیای مدرن در خانه احساس کنیم؟
برای این کار، چیزی که لازم است، شاید، عبارت است از فضای آرام و آهسته- نه فضای متوقف، نه مدینه فاضله و نه فضای بازار. شناسه ها و نماد هایی لازم داریم که ما را به شگفت آورد. پس نیازمند آزمون و تجربه هستیم- ساختارهای اندکی موقتی، اسکچ ها یا نقشه هایی ساده که به ما بگویند که چگونه از ساختمان ها و سدها عبور کنیم و معماری ای خلق کنیم که مسائل را حل نکند ولی آنها را نشان دهد، باز کند و تجزیه شان کند. نیازمند معماری ای هستیم که واقعیت را زیر سوال ببرد.

داستان رازآلود معماری
اینها هستند دغدغه یازدهمین دوسالانه ونیز؛ در پی جمع آوری و تشویق تجربه و آزمون ها در معماری بودن. این می تواند شکلی از ساخته ای نمونه وار باشد، تصویری از جهان های دیگر یا ساختن بلوک هایی از دنیای بهتر. این دوسالانه دنبال آن نیست ساختمان هایی را نشان دهد که وجود دارند و از بودنشان مفتخر هم هستند! قصد ارائه راه حل های انتزاعی برای مشکلات اجتماعی را هم ندارد اما می خواهد ببیند آیا معماری، با تجربه و آزمون دنیای واقعی، می تواند اشکال مشخصی از تصویرهای راهگشا ارائه کند.
طبعا، برای چنین تجربه هایی تکنولوژی می تواند مطرح باشد ولی تکنیک هایی هستند که در ورای دنیای مالوف معماری شکل یافته اند و می توانند در این تجربه کردن ها مورد استفاده قرار گیرند مثل هنر، معماری داخلی، فیلم، منظرسازی و اجرا. به کلامی دقیق تر، استفاده از کلاژ و تکه چسبانی، بازسازی و استفاده مجدد، ویران و بی شکل کردن، استفاده از اشکال روزمره، آرمانی یا ضدآرمانی، افشای زشتی، بی شکلی و تردیدها و ناخالصی ها نیز از ممکنات این تجربه هستند. در عالم واقع، جدا از روال توسعه سبک ها و وسوسه کمال فناوری، داستان رازآلودی از معماری وجود دارد که چنین نیروهایی را برای خلق معماری ای دیگرگونه به وجود می آورد و در بستر چنین سنتی است که دوسالانه یازدهم ونیز قرار دارد.
<معماری فراتر از ساختمان> به مباحث اصلی اجتماع ما اشاره دارد. معماری ساختمان نیست. معماری باید فراتر از ساختمان ها برود، چون ساختمان به خودی خود کافی نیست. انباشت عظیم و وسیعی از منابع طبیعی وجود دارد که تطبیق آن با شرایط درحال تغییر مداوم زندگی مدرن بسیار مشکل است.
بسیاری از ساختمان ها زشت و بی مصرف و ضایع هستند. حال آنکه معماری زیبا است. می تواند ما را چنان در این جهان استقرار دهد که هیچ هنر دیگر نمی تواند. می تواند ما را در این واقعیت مدرن در خانه استقرار دهد. به ما می گوید که در این جهان مدرن، با ارزش ترین و فاخرترین پدیده عبارت است از فضا.
 

Similar threads

بالا