onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
موانع احیای صنایع برونسپاری شده
مترجم: مجید اعزازی
غرب به اندازهای از انهدام فرصتهای شغلی در فرآیند جهاني شدن آسیبدیده است که نگرانی کنونیاش اهمیتی ندارد. وبسایت طنز The Onion به تازگی گزارش کرد که والدین در حال برونسپاری مراقبت از کودکان خود به کشورهای هند و سریلانکا هستند و از جعبههای مقوایی برای بارگیری نوزادان خود در کشتی و عبور از وسط اقیانوس استفاده میکنند.
سطح کلی اشتغال یک کشور به دستِ نیروهای اقتصاد کلان مشخص میشود؛ تجارت و انتقال کارخانهها به خارج بر ترکیب ِ اشتغال و دستمزدها اثر میگذارد. در صنایع خاص، «برونسپاری1» و «برون مرزسپاری2» در زمره ویرانگرترین پیامدهای جهانی شدن بودهاند. خطر از دست دادن مشاغل به دلیل انتقال آنها به کشورهای در حال توسعه، دستمزد طبقه متوسط در کشورهای ثروتمند را با کاهش مواجه کرده است؛ اما برخلاف تمام نگرانیها درباره از دست رفتن مشاغل در غرب، این روند اکنون در حال کند شدن است و شاید به زودی توقف آن آغاز شود.
در سالهای گذشته، نگرانی عمده، مهاجرت کارگران یقه سفید بوده است؛ کارگرانی که اکثریت نیروی کار در کشورهای ثروتمند را تشکیل میدهند. با وجود این،
برون مرزسپاری در قیاس با نگرانی اولیه، مشاغل خدماتی را بسیار کمتر تخریب کرده است و در صنعت، یعنی در جایی که مشاغل یقه آبیهای شاغل در صنایعی مانند کامپیوتر، خودرو و نساجی طی دهههای گذشته رو به افول گذاشتهاند، بازگرداندن کارهای برون مرزسپاریشده حتی میتواند موجب احیای این صنایع شوند.
آقای «بلایندر» از دانشگاه پرینستون در میان برجستهترین اقتصاددانانی بود که در ابتدای امر، درباره اثر [منفی] انتقال مشاغل به خارج از کشور هشدار دادند. بلایندر در مقالهای که در سال 2006 در مجله «فارن افرز» منتشر کرد، گفت که تا 42 میلیون فرصت شغل در آمریکا احتمالا از دست خواهد رفت؛ این تغییر میتواند به انقلاب صنعتی سوم منجر شود.
اینک آشکار شده است که بدترین نگرانیها تحقق نیافتهاند. هیچکس به درستی نمیداند که از سال 2006 به بعد، چه برون مرزسپاریهایی روی اشتغال آمریکا اثر گذاشتهاند؛ اما برآوردهای شرکتهای متخصص مانند Hackett Group نسبتا ارقام کمی را نشان میدهند.
بر اساس گزارش Hackett تعداد خالص مشاغل خدماتی- تجاری در شرکتهای بزرگ آمریکایی و اروپایی که بین سالهای 2002 تا 2016 از دست رفتهاند، احتمالا حدود 7/3 میلیون فرصت شغلی است و تنها 1/2 میلیون از این فرصتهای شغلی- یا به عبارتی سالانه 150 هزار فرصت شغلی - به دلیل برون مرزسپاری از دست رفتهاند. برآورد جاری شرکتها از تعداد مشاغل از دست رفته و تعداد مشاغلی که قرار است برگردند، به پیشبینی سال 2004 شرکتForrester Research بسیار نزدیکتر است. این شرکت در این سال تخمین زد که تا سال 2015، 4/3 میلیون فرصت شغلی آمریکا- یا به عبارتی دیگر سالانه 300 هزار شغل- به خارج از این کشور منتقل خواهند شد. شرکت مک کینزی نیز بسیار خوشبینتر از آقای بلایندر بوده است؛ در سال 2006 گفته شد که از لحاظ تئوری 11 درصد از مشاغل جهان میتوانند از راه دور انجام شوند. در عمل اما، تنها در حدود 650 هزار شغل در سال تحت تاثیر واقع خواهند شد.
آقای بلایندر با بیان اینکه در سالهای اخیر، رکود اقتصادی قاتل شماره یک فرصتهای شغلی آمریکا بوده است، میگوید: «تنها درصد اندکی از فرصتهای شغلی به واسطه برون مرزسپاری از دست رفتهاند.» او تصور میکند که بازگشت برخی کارخانهها و مشاغل تولیدی به کشور اقدام مهمی است؛ هرچند که اندازه و تعداد این مشاغل اندک است، اما موج بازگشت مشاغل منتقل شده هنوز هم میتواند موجب رونق اقتصاد کشورهای غربی شود. دلیل عمده، پیشرفتها در تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است که احتمالا اجازه میدهد مشاغل حرفهای و ارشد بیشتر و بیشتر به خارج از آمریکا منتقل شوند.
در حال حاضر، بهترین احتجاج برای انتقال فعالیتهای محلی به نقاط دیگر جهان، نزدیکی به بازارهای جدید و دارای سرعت بالای رشد است. مک کینزی برآورد میکند؛ که تا سال 2025 کشورهای در حال توسعه نزدیک به 70 درصد از تقاضا برای کالاهای تولید شده را شکل میدهند. اگرچه در گذشته، شرکتها با چنین بازارهایی به عنوان منابع نیروی کار ارزان رفتار میکردند، اما آنها هم اینک در حالِ جستوجوی یک حضور محلی عمیق هستند. به طور مثال، ABB- یک شرکت چندملیتی - از آنچه که استراتژی «هزینه آربیتراژ» برای کشورهایی مانند چین مینامد، تا اتخاذ رویکرد «در کشور برای کشور» را طی کرده است.
رشد قوی اقتصادهای در حال ظهور، استقرار شرکتهای چندملیتی جدید آنها در غرب را به عنوان شرکت «محلی» تسریع خواهد کرد. گروه رودهام، یک شرکت مشاور، میگوید: سرمایهگذاری چینیها در آمریکا در حال حاضر، نزدیک به 30 هزار فرصت شغلی در این کشور ایجاد کرده است و تا پایان دهه جاری شرکتهای چینی تا 400 هزار آمریکایی را استخدام خواهند کرد.
آیا بازگشت کارها به کشور و حرکت شرکتهای چندملیتی متعلق به اقتصادهای نوظهور مشاغل جدید زیادی در کشورهای ثروتمند ایجاد خواهد کرد؟ گروه مشاور Boston تصور میکند که بازگشت کارخانهها به آمریکا تا سال 2020 به تنهایی 2 تا 3 میلیون شغل در بخش تولید ایجاد خواهد کرد و از این رقم، یک میلیون فرصت شغلی به طور مستقیم از بخش تولید و مابقی فرصتهای شغلی از بخشهای وابسته مانند ساختمانسازی، حمل و نقل و خرده فروشی حاصل خواهند شد.
یک قطره، نه سیل
کار صنعتی تنها زمانی که بخشی از آن مکانیزه شده باشد، باز خواهد گشت. از این رو تعداد کارهای در حال بازگشت کمتر از تعداد کارهای از دست رفته اولیه خواهد بود. آقای «سیرکین» از گروه مشاور Boston میگوید: بیشتر شرکتهایی که به تازگی تاسیسات جدید ساختهاند یا تاسیسات موجود در آمریکا را توسعه دادهاند، اتوماسیونهای بیشتری را به خدمت گرفتهاند. در عوض، «NatLabs» تولیدکننده ایمپلنتهای دندان در ایالت فلوریدا به دلیل اینکه میتوانست بخشهای زیادی از خط تولید خود را مکانیزه کند، بسیاری از تولیدات خود را از چین به آمریکا بازگرداند. آقای «مایکل جانسن» از شرکت Hackett میگوید: بهترین مایه امیدواری این نیست که میلیونها فرصت شغلی با دستمزد بالا به کشور بازخواهند گشت، بلکه این است که «تراوش فرصتهای شغلی به بیرون از آمریکا متوقف خواهد شد.»
دولتهای سراسر جهان مشوقهای مالی سخاوتمندانهای با هدف جلب نظر شرکتها برای بازگشت به کشورهای خود به خدمت گرفتهاند. این مشوقها، گسترهای از پول نقد و معافیت مالیات بر شرکتهای سهامی تا وامهای کم بهره را در برمیگیرد. به طور مثال، در سال 2005 ایالت کارولینای شمالی و شهر «وینستون- سالم» برای افتتاح یک کارخانه در این شهر به شرکت Dell مشوقی به ارزش 280 میلیون دلار اعطا کردند. اما وقتی Dell در سال 2009 از این شهر بیرون آمد، مجبور شد 24 میلیون دلار از کل رقم دریافتی خود را پس دهد. در سال 2007 ایالت کارولینای شمالی به شرکت گوگل نیز یک مشوق 260 میلیون دلاری به منظور توسعه سِروِرهای نزدیک ِ کوههای Blue Ridge اختصاص داد.
شرکتها در حال تشکیک در مشوقهای کوتاه مدت هستند، از این رو، دولتها باید عملکرد بهتری درباره مشوقهای مفیدتر و دائمی تر - فضای کسب و کاری که دولتها ارائه میدهند- داشته باشند. در سالهای اخیر، سیاستگذاران قادر بودهاند روی مبادله نیروی کار جهانی به عنوان دلیل روشن و قدرتمند برون مرزسپاری امور شرکتها انگشت بگذارند.
وقتی مدرسه بازرگانی هاروارد از شرکتها نظرسنجی کرد که چرا فعالیتها به خارج از آمریکا منتقل میشوند، دریافت که برای 70 درصد از آنها میزان دستمزدهای پايین مهمترین دلیل بوده است. اما یک سوم از پاسخگویان نیز گفتند که به منظور دسترسی بهتر به نیروی کار ماهر به خارج میروند. هر چقدر که شکاف در میزان دستمزد کارگران کمتر شود، به همان میزان، این که به هنگام تصمیمگیری درباره مکان استقرار کارخانهها، سایر عوامل مانند مهارتها، قانون کار، گروههای صنعتی، زیرساختها، مالیات و مقررات در حال ِ ایفای نقش بسیار مهمتری هستند، شفاف تر خواهد شد.
حالا که شرکتهای زیادی در حال بررسی سیاستهای برون سپاری و برون مرزسپاری هستند، دولتها باید همه دلایل برای بازگشت را فراهم کنند. آقای «پورتر» میگوید: «اگر شرکتها امور خود را برون مرزسپاری میکنند، فقط به دلیل مشکلات مربوط به سیاستهای منعطف در کشور است» و « این موضوع غیرقابل چشمپوشی است.» در یک گزارش تازه درباره تولید جهانی، مککینزی نوشت که در آینده نزدیک احتمالا تعداد کارگران بسیار ماهر در جهان اندک باشند و فرصتهای شغلی اندکی نیز برای کارگران با مهارتهای کم وجود داشته باشد.
از این رو، تصمیم شرکتها درباره استقرار مکان کارخانه خود، به شدت توسط محلی که این شرکتها میتوانند در آنجا کارگرهای ماهر پیدا کنند، هدایت خواهد شد. در سال 2011 نتایج یک نظرسنجی از 2000 شرکت آمریکایی نشان داد که در 43 درصد شرکتهای تولیدی بیش از شش ماه طول میکشد تا برخی از فرصتهای شغلی خالی خود را پر کنند.
ایالات متحده به دلیل اینکه فارغالتحصیلان دانشگاهی اندکی تربیت میکند و در مقطع دبیرستان تعداد ترکتحصیلکنندگان زیاد است، مشکل ویژهای دارد. در ژاپن، چهار پنجم شرکتها در یافتن تکنسینها و مهندسان مشکل دارند. در نتیجه، شرکتهای بسیاری قادر به بازگرداندنِ کارخانههای خود به کشورهایش نیستند، چرا که آنها نمیتوانند کارگرهای مناسب با مهارتهای لازم را پیدا کنند. مشکل بزرگ دیگر انعطاف پذیری نیروی کار است که هنوز از کشوری به کشور دیگر به شدت متفاوت است. در بریتانیا، «هانز لینتجیز» ريیس شعبه اروپای شمالی شرکت Manpower میگوید، یک کارگر را میتوان با رعایت الزامات قانونی و پرداخت مبلغی معادل یک هفته حقوق به ازای یک سال کار، اخراج کرد. برعکس، در آلمان، شرکتها مجبور به مذاکره و دستیابی به توافق و سپس پرداخت مبلغی معادل یک تا دو ماه حقوق فرد به ازای هر سال هستند. در همین حال، کارگر آلمانی میتواند به دادگاه مراجعه کرده و شرکت نیز ممکن است مجبور به استخدام دوباره وی شود. آقای لینتجیز میگوید: «در اقتصاد جهانی که شرکتها هر جایی بخواهند میتوانند بروند، این تفاوتها موثرند.»
نشانههایی وجود دارند که نیروی کار در کشورهای ثروتمند در حال انعطافپذیری بیشتری هستند، همزمان کارگران در آسیا به آرامی در حال کسب حقوق بیشتر هستند. شرکتهای چندملیتی اینک محیطهای کاری منعطف و ارزان قیمت را به عنوان جاذبهای مهم به رسمیت میشناسند. نشانه دیگر این دورهها این است که کارگران خودروسازی غرب دوباره به کار کردن در شیفتهای شب ترغیب شدهاند. در آگوست سال پیش، شرکت
Jaguar Land Rover از بازگشت شیفتهای شب در کارخانهاش در نزدیکی لیورپول خبر داد. سه شرکت خودروساز بزرگ آمریکا نیز در حال کار در تمام ساعتهای شبانه روز هستند. همزمان، کارگران خودروساز در کره جنوبی اگرچه به شدت کار میکنند، اما بدون توجه به ترسی که در غرب وجود دارد، موفق به حذف شیفتهای شب در کارخانههای هیوندایی و کیا شدند.
با وجود این، احتمالا تنها آمریکا و بریتانیا دارای نیروی کار منعطف هستند و از همین رو، فرصت مناسبی برای اقناع شرکتها به بازگرداندن کار و تولید آنها دارند. اما در خارج این دو کشور، زمانی شرکتها قادر به حفظ تولید خود در داخل کشور هستند که از کارگران مهاجر بهرهمند میشوند. Jenlo Apparel Manufacturing بر کارگران چینی و ویتنامی متولد شده در مونترال تکیه میکند. یکی از دلایل ارزان قیمت بودن ِ نیروی کار ِ آمریکا، مهاجرت است. «دارریل گرین» یکی از روسای Manpower میگوید: «هر چه بیشتر به تحرک [جغرافیایی] آزاد افراد اجازه داده شود، به همان میزان کارخانهها کمتر نیازمند برون مرزسپاری خواهند بود.»
آژانسهایی که کارمندان موقت فراهم میآورند، مانند Manpower نقش خود را ایفا میکنند و به شرکتها اجازه میدهند با کارگران به عنوان «منابع منعطف» نه «هزینههای ثابت» رفتار کنند. تصادفی نیست که فرانسه بزرگترین بازار Manpower است. در ژاپن، بازار نیروی کار نیز غیرمنعطف است. در سال 2007
«فوجیو میتارا» مدیرعامل «کانن» گفت که آژانسهای کاریابی به شرکتهای تولیدی در اجتناب از «کوچک کردن صنایع از طریق برون سپاری» کمک کرده بود.
اما اینک دولت ژاپن استفاده از کارگران موقت را ممنوع کرده است. «هیرویوکی ایزوتسو» میگوید: همزمان با افزایش قیمت ین، برون مرزسپاری کارها برای شرکتهای ژاپنی وسوسهکننده است.
پاورقي:
1.Outsourcing
2. Offshoring
مترجم: مجید اعزازی
غرب به اندازهای از انهدام فرصتهای شغلی در فرآیند جهاني شدن آسیبدیده است که نگرانی کنونیاش اهمیتی ندارد. وبسایت طنز The Onion به تازگی گزارش کرد که والدین در حال برونسپاری مراقبت از کودکان خود به کشورهای هند و سریلانکا هستند و از جعبههای مقوایی برای بارگیری نوزادان خود در کشتی و عبور از وسط اقیانوس استفاده میکنند.
|
در سالهای گذشته، نگرانی عمده، مهاجرت کارگران یقه سفید بوده است؛ کارگرانی که اکثریت نیروی کار در کشورهای ثروتمند را تشکیل میدهند. با وجود این،
برون مرزسپاری در قیاس با نگرانی اولیه، مشاغل خدماتی را بسیار کمتر تخریب کرده است و در صنعت، یعنی در جایی که مشاغل یقه آبیهای شاغل در صنایعی مانند کامپیوتر، خودرو و نساجی طی دهههای گذشته رو به افول گذاشتهاند، بازگرداندن کارهای برون مرزسپاریشده حتی میتواند موجب احیای این صنایع شوند.
آقای «بلایندر» از دانشگاه پرینستون در میان برجستهترین اقتصاددانانی بود که در ابتدای امر، درباره اثر [منفی] انتقال مشاغل به خارج از کشور هشدار دادند. بلایندر در مقالهای که در سال 2006 در مجله «فارن افرز» منتشر کرد، گفت که تا 42 میلیون فرصت شغل در آمریکا احتمالا از دست خواهد رفت؛ این تغییر میتواند به انقلاب صنعتی سوم منجر شود.
اینک آشکار شده است که بدترین نگرانیها تحقق نیافتهاند. هیچکس به درستی نمیداند که از سال 2006 به بعد، چه برون مرزسپاریهایی روی اشتغال آمریکا اثر گذاشتهاند؛ اما برآوردهای شرکتهای متخصص مانند Hackett Group نسبتا ارقام کمی را نشان میدهند.
بر اساس گزارش Hackett تعداد خالص مشاغل خدماتی- تجاری در شرکتهای بزرگ آمریکایی و اروپایی که بین سالهای 2002 تا 2016 از دست رفتهاند، احتمالا حدود 7/3 میلیون فرصت شغلی است و تنها 1/2 میلیون از این فرصتهای شغلی- یا به عبارتی سالانه 150 هزار فرصت شغلی - به دلیل برون مرزسپاری از دست رفتهاند. برآورد جاری شرکتها از تعداد مشاغل از دست رفته و تعداد مشاغلی که قرار است برگردند، به پیشبینی سال 2004 شرکتForrester Research بسیار نزدیکتر است. این شرکت در این سال تخمین زد که تا سال 2015، 4/3 میلیون فرصت شغلی آمریکا- یا به عبارتی دیگر سالانه 300 هزار شغل- به خارج از این کشور منتقل خواهند شد. شرکت مک کینزی نیز بسیار خوشبینتر از آقای بلایندر بوده است؛ در سال 2006 گفته شد که از لحاظ تئوری 11 درصد از مشاغل جهان میتوانند از راه دور انجام شوند. در عمل اما، تنها در حدود 650 هزار شغل در سال تحت تاثیر واقع خواهند شد.
آقای بلایندر با بیان اینکه در سالهای اخیر، رکود اقتصادی قاتل شماره یک فرصتهای شغلی آمریکا بوده است، میگوید: «تنها درصد اندکی از فرصتهای شغلی به واسطه برون مرزسپاری از دست رفتهاند.» او تصور میکند که بازگشت برخی کارخانهها و مشاغل تولیدی به کشور اقدام مهمی است؛ هرچند که اندازه و تعداد این مشاغل اندک است، اما موج بازگشت مشاغل منتقل شده هنوز هم میتواند موجب رونق اقتصاد کشورهای غربی شود. دلیل عمده، پیشرفتها در تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است که احتمالا اجازه میدهد مشاغل حرفهای و ارشد بیشتر و بیشتر به خارج از آمریکا منتقل شوند.
در حال حاضر، بهترین احتجاج برای انتقال فعالیتهای محلی به نقاط دیگر جهان، نزدیکی به بازارهای جدید و دارای سرعت بالای رشد است. مک کینزی برآورد میکند؛ که تا سال 2025 کشورهای در حال توسعه نزدیک به 70 درصد از تقاضا برای کالاهای تولید شده را شکل میدهند. اگرچه در گذشته، شرکتها با چنین بازارهایی به عنوان منابع نیروی کار ارزان رفتار میکردند، اما آنها هم اینک در حالِ جستوجوی یک حضور محلی عمیق هستند. به طور مثال، ABB- یک شرکت چندملیتی - از آنچه که استراتژی «هزینه آربیتراژ» برای کشورهایی مانند چین مینامد، تا اتخاذ رویکرد «در کشور برای کشور» را طی کرده است.
رشد قوی اقتصادهای در حال ظهور، استقرار شرکتهای چندملیتی جدید آنها در غرب را به عنوان شرکت «محلی» تسریع خواهد کرد. گروه رودهام، یک شرکت مشاور، میگوید: سرمایهگذاری چینیها در آمریکا در حال حاضر، نزدیک به 30 هزار فرصت شغلی در این کشور ایجاد کرده است و تا پایان دهه جاری شرکتهای چینی تا 400 هزار آمریکایی را استخدام خواهند کرد.
آیا بازگشت کارها به کشور و حرکت شرکتهای چندملیتی متعلق به اقتصادهای نوظهور مشاغل جدید زیادی در کشورهای ثروتمند ایجاد خواهد کرد؟ گروه مشاور Boston تصور میکند که بازگشت کارخانهها به آمریکا تا سال 2020 به تنهایی 2 تا 3 میلیون شغل در بخش تولید ایجاد خواهد کرد و از این رقم، یک میلیون فرصت شغلی به طور مستقیم از بخش تولید و مابقی فرصتهای شغلی از بخشهای وابسته مانند ساختمانسازی، حمل و نقل و خرده فروشی حاصل خواهند شد.
یک قطره، نه سیل
کار صنعتی تنها زمانی که بخشی از آن مکانیزه شده باشد، باز خواهد گشت. از این رو تعداد کارهای در حال بازگشت کمتر از تعداد کارهای از دست رفته اولیه خواهد بود. آقای «سیرکین» از گروه مشاور Boston میگوید: بیشتر شرکتهایی که به تازگی تاسیسات جدید ساختهاند یا تاسیسات موجود در آمریکا را توسعه دادهاند، اتوماسیونهای بیشتری را به خدمت گرفتهاند. در عوض، «NatLabs» تولیدکننده ایمپلنتهای دندان در ایالت فلوریدا به دلیل اینکه میتوانست بخشهای زیادی از خط تولید خود را مکانیزه کند، بسیاری از تولیدات خود را از چین به آمریکا بازگرداند. آقای «مایکل جانسن» از شرکت Hackett میگوید: بهترین مایه امیدواری این نیست که میلیونها فرصت شغلی با دستمزد بالا به کشور بازخواهند گشت، بلکه این است که «تراوش فرصتهای شغلی به بیرون از آمریکا متوقف خواهد شد.»
دولتهای سراسر جهان مشوقهای مالی سخاوتمندانهای با هدف جلب نظر شرکتها برای بازگشت به کشورهای خود به خدمت گرفتهاند. این مشوقها، گسترهای از پول نقد و معافیت مالیات بر شرکتهای سهامی تا وامهای کم بهره را در برمیگیرد. به طور مثال، در سال 2005 ایالت کارولینای شمالی و شهر «وینستون- سالم» برای افتتاح یک کارخانه در این شهر به شرکت Dell مشوقی به ارزش 280 میلیون دلار اعطا کردند. اما وقتی Dell در سال 2009 از این شهر بیرون آمد، مجبور شد 24 میلیون دلار از کل رقم دریافتی خود را پس دهد. در سال 2007 ایالت کارولینای شمالی به شرکت گوگل نیز یک مشوق 260 میلیون دلاری به منظور توسعه سِروِرهای نزدیک ِ کوههای Blue Ridge اختصاص داد.
شرکتها در حال تشکیک در مشوقهای کوتاه مدت هستند، از این رو، دولتها باید عملکرد بهتری درباره مشوقهای مفیدتر و دائمی تر - فضای کسب و کاری که دولتها ارائه میدهند- داشته باشند. در سالهای اخیر، سیاستگذاران قادر بودهاند روی مبادله نیروی کار جهانی به عنوان دلیل روشن و قدرتمند برون مرزسپاری امور شرکتها انگشت بگذارند.
وقتی مدرسه بازرگانی هاروارد از شرکتها نظرسنجی کرد که چرا فعالیتها به خارج از آمریکا منتقل میشوند، دریافت که برای 70 درصد از آنها میزان دستمزدهای پايین مهمترین دلیل بوده است. اما یک سوم از پاسخگویان نیز گفتند که به منظور دسترسی بهتر به نیروی کار ماهر به خارج میروند. هر چقدر که شکاف در میزان دستمزد کارگران کمتر شود، به همان میزان، این که به هنگام تصمیمگیری درباره مکان استقرار کارخانهها، سایر عوامل مانند مهارتها، قانون کار، گروههای صنعتی، زیرساختها، مالیات و مقررات در حال ِ ایفای نقش بسیار مهمتری هستند، شفاف تر خواهد شد.
حالا که شرکتهای زیادی در حال بررسی سیاستهای برون سپاری و برون مرزسپاری هستند، دولتها باید همه دلایل برای بازگشت را فراهم کنند. آقای «پورتر» میگوید: «اگر شرکتها امور خود را برون مرزسپاری میکنند، فقط به دلیل مشکلات مربوط به سیاستهای منعطف در کشور است» و « این موضوع غیرقابل چشمپوشی است.» در یک گزارش تازه درباره تولید جهانی، مککینزی نوشت که در آینده نزدیک احتمالا تعداد کارگران بسیار ماهر در جهان اندک باشند و فرصتهای شغلی اندکی نیز برای کارگران با مهارتهای کم وجود داشته باشد.
از این رو، تصمیم شرکتها درباره استقرار مکان کارخانه خود، به شدت توسط محلی که این شرکتها میتوانند در آنجا کارگرهای ماهر پیدا کنند، هدایت خواهد شد. در سال 2011 نتایج یک نظرسنجی از 2000 شرکت آمریکایی نشان داد که در 43 درصد شرکتهای تولیدی بیش از شش ماه طول میکشد تا برخی از فرصتهای شغلی خالی خود را پر کنند.
ایالات متحده به دلیل اینکه فارغالتحصیلان دانشگاهی اندکی تربیت میکند و در مقطع دبیرستان تعداد ترکتحصیلکنندگان زیاد است، مشکل ویژهای دارد. در ژاپن، چهار پنجم شرکتها در یافتن تکنسینها و مهندسان مشکل دارند. در نتیجه، شرکتهای بسیاری قادر به بازگرداندنِ کارخانههای خود به کشورهایش نیستند، چرا که آنها نمیتوانند کارگرهای مناسب با مهارتهای لازم را پیدا کنند. مشکل بزرگ دیگر انعطاف پذیری نیروی کار است که هنوز از کشوری به کشور دیگر به شدت متفاوت است. در بریتانیا، «هانز لینتجیز» ريیس شعبه اروپای شمالی شرکت Manpower میگوید، یک کارگر را میتوان با رعایت الزامات قانونی و پرداخت مبلغی معادل یک هفته حقوق به ازای یک سال کار، اخراج کرد. برعکس، در آلمان، شرکتها مجبور به مذاکره و دستیابی به توافق و سپس پرداخت مبلغی معادل یک تا دو ماه حقوق فرد به ازای هر سال هستند. در همین حال، کارگر آلمانی میتواند به دادگاه مراجعه کرده و شرکت نیز ممکن است مجبور به استخدام دوباره وی شود. آقای لینتجیز میگوید: «در اقتصاد جهانی که شرکتها هر جایی بخواهند میتوانند بروند، این تفاوتها موثرند.»
نشانههایی وجود دارند که نیروی کار در کشورهای ثروتمند در حال انعطافپذیری بیشتری هستند، همزمان کارگران در آسیا به آرامی در حال کسب حقوق بیشتر هستند. شرکتهای چندملیتی اینک محیطهای کاری منعطف و ارزان قیمت را به عنوان جاذبهای مهم به رسمیت میشناسند. نشانه دیگر این دورهها این است که کارگران خودروسازی غرب دوباره به کار کردن در شیفتهای شب ترغیب شدهاند. در آگوست سال پیش، شرکت
Jaguar Land Rover از بازگشت شیفتهای شب در کارخانهاش در نزدیکی لیورپول خبر داد. سه شرکت خودروساز بزرگ آمریکا نیز در حال کار در تمام ساعتهای شبانه روز هستند. همزمان، کارگران خودروساز در کره جنوبی اگرچه به شدت کار میکنند، اما بدون توجه به ترسی که در غرب وجود دارد، موفق به حذف شیفتهای شب در کارخانههای هیوندایی و کیا شدند.
با وجود این، احتمالا تنها آمریکا و بریتانیا دارای نیروی کار منعطف هستند و از همین رو، فرصت مناسبی برای اقناع شرکتها به بازگرداندن کار و تولید آنها دارند. اما در خارج این دو کشور، زمانی شرکتها قادر به حفظ تولید خود در داخل کشور هستند که از کارگران مهاجر بهرهمند میشوند. Jenlo Apparel Manufacturing بر کارگران چینی و ویتنامی متولد شده در مونترال تکیه میکند. یکی از دلایل ارزان قیمت بودن ِ نیروی کار ِ آمریکا، مهاجرت است. «دارریل گرین» یکی از روسای Manpower میگوید: «هر چه بیشتر به تحرک [جغرافیایی] آزاد افراد اجازه داده شود، به همان میزان کارخانهها کمتر نیازمند برون مرزسپاری خواهند بود.»
آژانسهایی که کارمندان موقت فراهم میآورند، مانند Manpower نقش خود را ایفا میکنند و به شرکتها اجازه میدهند با کارگران به عنوان «منابع منعطف» نه «هزینههای ثابت» رفتار کنند. تصادفی نیست که فرانسه بزرگترین بازار Manpower است. در ژاپن، بازار نیروی کار نیز غیرمنعطف است. در سال 2007
«فوجیو میتارا» مدیرعامل «کانن» گفت که آژانسهای کاریابی به شرکتهای تولیدی در اجتناب از «کوچک کردن صنایع از طریق برون سپاری» کمک کرده بود.
اما اینک دولت ژاپن استفاده از کارگران موقت را ممنوع کرده است. «هیرویوکی ایزوتسو» میگوید: همزمان با افزایش قیمت ین، برون مرزسپاری کارها برای شرکتهای ژاپنی وسوسهکننده است.
پاورقي:
1.Outsourcing
2. Offshoring