كاربرد بيوتكنولوژي در بخش جنگل

gavad

عضو جدید
جنگل‌ها، سرمايه‌هاي ملي هر كشور محسوب مي‌شوند كه حفاظت و استفادة صحيح از آنها، علاوه بر ثروت‌آفريني، بقاي محيط‌زيست را نيز تضمين مي‌نمايد. در مطلب زير، راهكارهاي بيوتكنولوژي جهت حفظ و استفادة مناسب از اين سرمايه‌هاي ملي، ذكر گرديده است:


مقدمه

حدود 30 درصد از سطح كرة زمين به‌وسيلة جنگل‌ها پوشيده شده است كه 25 درصد از آن در قارة اروپا و فدراسيون روسيه و بقيه در ساير نقاط جهان قرار دارند (كل مساحت جنگل‌هاي دنيا تقريبا 9/3 ميليارد هكتار است). جنگل‌ها و مراتع از حيث تأمين مواد غذايي جامعه، مصنوعات چوبي، محصولات كاغذي، تأمين تعداد زيادي از مايحتاج عمومي جامعه، جلوگيري از فرسايش و از



بين رفتن خاك و حفظ آب و نزولات آسماني، نقش مهمي را در اكوسيستم‌هاي طبيعي ايفا مي‌نمايند. بنابراين تلاش براي جلوگيري از نابودي اين منابع براي حفظ حيات انسان و همچنين كسب درآمد از اين منابع طبيعي، از اهميت حياتي برخوردار است.

به‌كارگيري بيوتكنولوژي جهت حفظ و استفادة بهينه از جنگل‌ها

به‌طور كلي، بيوتكنولوژي از طرق زير مي‌تواند در زمينة حفظ و بهره‌برداري بهينه از جنگل‌ها و مراتع مفيد واقع شود:

1- كشت سلول و بافت



با استفاده از روش‌هاي كشت بافت مي‌توان گونه‌هاي درختان جنگلي در معرض انقراض را كه در شرايط طبيعي قادر به تكثير نيستند، از نابودي نجات داد. براي حفظ اين گونه‌ها،‌ بيوتكنولوژي با هدف تكثير انبوه در شرايط كنترل شدة آزمايشگاه و سپس كشت آنها در عرصه‌هاي طبيعي، نقش حياتي در حفظ گونه‌هاي جنگلي در حال زوال ايفا مي‌كند. در حال حاضر در شمال كشور گونه‌هايي مانند نارون، هزار، زبان‌گنجشك و نيز گونه‌هايي از درختان جنگل‌هاي زاگرس با اين مشكل مواجه هستند كه براي جلوگيري از انقراض آنها مي‌توان از روش‌هاي بيوتكنولوژي استفاده كرد.

يكي ديگر از موارد استفاده از تكنيك كشت بافت در بخش جنگل، كوتاه كردن دوره تجديد نسل درختان جنگلي و همچنين كوتاه كردن زمان مورد نياز براي دستيابي به پايداري فنوتيپي در درختان جنگلي مي‌باشد.

2- نشانگرهاي مولكولي

2-1- شناسايي سريع و به موقع ژنوتيپ‌ها



در بررسي گونه‌ها و ژنوتيپ‌ها در برنامه‌هاي اصلاحي درختان جنگلي و غيرجنگلي، شناسايي و تمايز سريع بين مواد تحت بررسي، مدت زمان لازم براي انتخاب و اصلاح اين گونه‌ها را به‌طور چشمگيري كاهش داده و موجب تسريع فرآيند اصلاح مي‌شود. بررسي ضايعات و خصوصيات درختان جنگلي با نشانگرهاي فنوتيپي به ده‌ها سال وقت نياز است كه اين باعث كندي كار مي‌شود و زمان دستيابي به نتايج را طولاني مي‌كند. كاربرد روش‌هاي بيوتكنولوژي، به‌ويژه نشانگرهاي مولكولي مانند RFLP و AFLP، راه‌حل مناسبي براي تسريع اصلاح گونه‌هاي جنگلي و كاهش مدت زمان بررسي نتايج حاصل از كارهاي اصلاحي است. كاربرد روش‌هاي مولكولي، امكان شناسايي و ارزيابي در اولين مراحل رشد گياه را فراهم مي‌كند و زمان لازم براي رسيدن به اطلاعات مورد نياز را به حداقل مي‌رساند.

2-2- انتخاب بر اساس نشانگر به‌منظور بهبود كمي و كيفي فرآورده‌هاي جنگلي

مهمترين عواملي كه انجام برنامه‌هاي اصلاح درختان جنگلي را به شيوة سنتي محدود مي‌سازد عبارتند از:

الف) زمان بر بودن (طولاني بودن نسل‌ها در گياهان جنگلي)

ب) نبود دانش كافي در مورد روابط بين ساختارهاي ژنوتيپي و فنوتيپي درختان در يك زمان واحد

ج) وجود مشكلات زياد در كنترل فرآيند انتخاب در مورد گياهاني با گرده‌افشاني باز.

بايد توجه داشت كه نمي‌توان بر اساس خصوصيات ظاهري در مراحل اوليه رشد درختان، خصوصيات درختان بالغ را پيش‌بيني كرد و بنابراين ارزيابي كامل به روشي سنتي به زمان زيادي نياز است.

2-3- كاربرد نشانگرها در استفادة صنعتي از جنگل‌ها



سرعت رشد و فرم درخت در جنگل‌هاي صنعتي، تعيين‌كننده ارزش و بازده اقتصادي آن است. اصلاح و توليد درختان با سرعت رشد زياد و فرم متناسب، به‌منظور استفادة بهينه از منابع جنگلي، از اولويت خاصي برخوردار است و موجب افزايش بازده اقتصادي جنگل‌هاي موجود خواهد بود. افزايش بهره‌وري از جنگل و به خصوص افزايش كيفيت چوب و الوار از موارد مهم در مديريت جنگل محسوب مي‌شود. در اين زمينه، برنامه‌هاي وسيعي در نقاط مختلف دنيا و به‌خصوص در سطح اروپا با استفاده از برنامه‌هاي اصلاح كلاسيك و انتخاب به كمك نشانگر در جريان است. برخلاف بسياري از گياهان زراعي، تاريخچة انتخاب و اصلاح گونه‌هاي درختان جنگلي نسبتاً كوتاه است (بزرگترين برنامه اصلاحي سيستماتيكي كه تاكنون صورت گرفته بروي گونه‌هايي از اكاليپتوس و كاج بوده است)؛ بنابراين براي تسريع چرخة اصلاح اين درختان، ابزارهاي بيوتكنولوژي و از جمله نشانگرهاي مولكولي، مي‌توانند راه‌گشا باشند و فرآيند شناسايي صفات كمي و كيفي مطلوب را شتاب بخشند.

2-4- ساير كاربردهاي نشانگرها

از جمله كاربردهاي ديگر نشانگرهاي مولكولي در بخش جنگل موارد زير است:



شناسايي كلون‌هاي برتر، شناسايي آلودگي جنگل‌ها، برآورد تنوع ژنتيكي به منظور استفاده از آن در استراتژي‌هاي نمونه‌گيري، حفاظت ژنتيكي و حفاظت از كلكسيون‌هاي جمعيت‌هاي اصلاحي. ارزش واقعي نشانگرها را مي‌توان در به‌كارگيري آنها در تحقيقاتي ديد كه جهت فهم مكانيزم‌هاي پاية ژنتيكي و فيزيولوژيكي صورت مي‌گيرند.هم‌اكنون تحقيقات هدفمندي در جهت شتاب‌دهي به توسعة استفاده و بكارگيري نشانگرهاي مولكولي جهت غربال‌گري گونه‌هاي جنگلي در سطح دنيا در حال انجام است.

3- مهندسي ژنتيك



برخي از استراتژي‌هاي اصلاحي در درختان جنگلي، بر روي افزايش كمي صفاتي است كه از قبل وجود داشته‌اند. در حالي كه در برخي از استراتژي‌ها، هدف، وارد كردن صفاتي جديد به گياه ميزبان است. تكنيك‌هاي DNA نوتركيب در هر دو مورد مي‌تواند مؤثر باشند. مهندسي ژنتيك مي‌تواند جهت اصلاح درختان جنگلي در زمينه‌هاي مختلفي به‌كار ‌رود. برخي از اين زمينه‌ها عبارتند از:

3-1- ايجاد گونه‌هاي جنگلي مقاوم به آفات و بيماري‌ها



يكي از روش‌هاي حفظ گونه‌هاي مهم جنگلي، حفاظت آنها از آفات و بيماري‌هاي شايع است. گفتني است كه تعدادي از گونه‌هاي مهم جنگلي كه از اهميت زيادي برخوردارند، در جنگل‌هاي صنعتي شمال كشور، در اثر حملة برخي از بيماري‌هايي كه اپيدمي شده‌اند، رو به انقراض و نابودي هستند (از جمله بيماري مرگ درختان نارون). براي جلوگيري از زيان وارده و انقراض اين گونه‌ها، اقدامات جدي بايد به عمل آيد. از طرفي، استفاده از سموم، موجب برهم خوردن تعادل زيست‌محيطي، صرف هزينه زياد و مقاومت تدريجي آفات به سموم مي‌شود و از نظر عملي نيز كاربرد سموم در چنين سطح گسترده‌اي امكان‌پذير نيست. در اين رابطه مي‌توان از روش‌هاي مطمئن و بدون زيان‌هاي زيست‌محيطي مانند انتقال ژن‌هاي مقاوم به عوامل قارچي و باكتريايي بيماري‌زا، استفاده كرد. براي جلوگيري از زيان حشرات، مي‌توان ژن‌هايي را كه كدكننده يكسري مواد كشنده حشرات هستند به گياه منتقل كرد و گياه را در برابر حمله آفات، مقاوم ساخت. در اين رابطه، انتقال ژن Bt به درختان جنگلي، معمول‌ترين شيوه‌اي است كه تاكنون استفاده شده است.‌ براي مثال، در سال 1990، حدود 60 درصد از كل برنامه‌هاي كنترل آفات در آمريكاي شمالي، به‌خصوص مبارزه با كرم جوانه (Budworm) و نوعي پروانه (Gypsy moth) با استفاده از باكتري Bt انجام شده است.

البته محدوديتي كه در استفاده از Bt وجود دارد، اين است كه طيف عمل باكتري Bt بسيار باريك است، يعني تنها بر گروهي از آفات تأثيرگذار است. همچنين نور آفتاب مي‌تواند اسپور و سم اين باكتري را غيرفعال كند. البته بيوتكنولوژي توانسته است با شناسايي و انتخاب باكتري‌هاي اصلاح شدة مؤثرتر و همچنين تكنولوژي DNA نوتركيب، نقش مهمي را در ايجاد مقاومت درختان جنگلي به آفات بازي نمايد. آمارهاي مربوط به كشور آمريكا نشان مي‌دهد، سالانه يك ميليارد دلار بر اثر حمله حشرات و بيماري‌ها به جنگل‌هاي اين كشور خسارت وارد مي‌آيد. اگر مطالعه‌اي جامع در مورد خسارت ناشي از آفات و بيماري در كشور صورت گيرد، مشخص مي‌شود كه رقم ضرر و زيان در كشور ما نيز بالا است. مثال‌هاي موفقي كه در زمينة توليد درختان مقاوم به حشره در سطح دنيا وجود دارد عبارتند از: صنوبر، كاج و اكاليپتوس مقاوم به حشره.

3-2- ايجاد گونه‌هاي جنگلي مقاوم به تنش‌هاي غير زنده(سرما، خشكي، شوري و غيره)



از جمله فاكتورهاي محدودكنندة كشت گونه‌هاي جنگلي در برخي مناطق، وجود شرايط نامساعدي چون كمبود آب، شوري خاك و سرما است. روش‌هاي بيوتكنولوژي براي غلبه بر اين محدوديت‌ها نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرند. در اين زمينه، استراتژي‌هاي مختلفي وجود دارد كه از آن جمله انتقال ژن‌هاي مقاومت در برابر تنش‌هاي محيطي به گونه‌هاي حساس است. براي مثال، انتقال ژن‌هاي القاپذير در مقابل تنش كم‌آبي، گرما و سرما به گياهان، براي تحمل شرايط كمبود آب و نيز توليد پايه‌هاي مقاوم به شوري كه امكان استقرار گونه‌ها را در زمين‌هاي شور فراهم آورد. در ارتباط با عرصه‌هاي جنگلي كشور، كمبود آب و نزولات جوي،‌ به‌ويژه در جنگل‌هاي زاگرس، از عوامل عمدة كاهش رشد و استقرار گونه‌ها است. با توجه به گسترة وسيع اين جنگل‌ها و اهميت آنها از نظر اكولوژيكي و نيز حفظ خاك و نزولات آسماني،‌ تحقيقات پيرامون حل مشكلات فراروي اين جنگل‌ها، حايز اهميت ملي است. در اين رابطه توليد پايه‌هاي مقاوم در مقابل تنش‌هاي خشكي با استفاده از روش‌هاي مهندسي ژنتيك و بيوتكنولوژي،‌ اهميت به‌سزايي در حفظ منابع طبيعي كشور دارد.

3-3- افزايش توليد چوب



بر اساس گزارش (FAO 2001-1999)، مصرف الوار صنعتي جهان در سال 2000، بين 6,1 تا 2,2 ميليارد متر مكعب بوده است. مصرف چوب، سالانه حدود 7,1 درصد رشد دارد و پيش‌بيني مي‌شود تا سال 2010 مصرف چوب حدود 20 درصد (9,1 ميليارد مترمكعب) بيش از زمان حال خواهد شد. در حال حاضر فرآورده‌هاي چوبي، يك صنعت 400 ميليارد دلاري را در سطح جهان به خود اختصاص داده است و حدود 3 ميليون نفر را در سراسر گيتي به‌كار گرفته است. بنابراين مشاهده مي‌شود كه با ورود مواد جايگزين چوب به بازارهاي جهان، نه‌تنها چوب ارزش خود را از دست نداده است، بلكه ميزان مصرف آن مرتباً در حال افزايش است. در اين زمينه بيوتكنولوژي با توليد پايه‌هاي داراي رشد بيشتر و سريع‌تر و نيز چوب باكيفيت‌تر، مي‌تواند نقش مهمي ايفا نمايد. بايد گفت كه بهبود كيفي الياف سلولزي گونه‌هاي جنگلي،‌ نيازهاي صنايع كاغذسازي را نيز تامين كرده و نياز جامعه را در اين زمينه برطرف خواهد كرد كه در قسمت بعدي مورد بحث قرار گرفته است.

3-4- بهبود كيفيت چوب مورد استفاده در صنعت كاغذسازي



كيفيت چوب، يكي از الزامات صنعت كاغذسازي است. در صنعت كاغذسازي، چوبي با كيفيت محسوب مي‌شود كه ميزان سلولز آن زياد و ميزان ليگنين آن پايين باشد. در روش‌هاي سنتي، براي جداسازي ليگنين از چوب، از مواد شيميايي استفاده مي‌شود كه گاهاً خطرناك و نيازمند صرف انرژي و هزينة زياد است. بنابراين افزايش نسبت سلولز به ليگنين از طريق ژنتيكي، علاوه بر افزايش كيفيت چوب و همچنين افزايش رشد درختان، مي‌تواند آلودگي‌هاي حاصل از كارخانجات كاغذسازي را كاهش دهد. در اين زمينه، مهندسي ژنتيك از طريق راه‌كار آنتي‌سنز (Antisense) مي‌تواند بيوسنتز ليگنين را اصلاح كرده و درصد آن را در چوب كاهش دهد و بنابراين هزينه‌هاي توليد خمير كاغذ و به همان اندازه مصرف مواد شيميايي و انرژي را در ساخت خمير كاغذ كاهش دهد.

محدوديت‌هاي استفاده از مهندسي ژنتيك در بخش جنگل و افق‌هاي آينده

يكي از محدوديت‌هاي استفاده از مهندسي ژنتيك در بخش جنگل، نگراني از فرار ژن‌هاي مهندسي‌شده، به درون جمعيت‌هاي وحشي است كه احتمال مي‌رود به مرور زمان، الگوي طبيعي جنگل را دچار تغيير كند. البته اين نگراني را مي‌توان از طريق توليد درختان مهندسي‌شدة عقيم، تا حدود زيادي مرتفع كرد.

فاكتور مهم ديگري كه استفاده از مهندسي ژنتيك را در گونه‌هاي جنگلي محدود مي‌سازد، عدم وجود دانش كافي در مورد زيربناي مولكولي صفاتي در درختان است كه از لحاظ صنعتي براي انسان مهم‌تر هستند و ارتباط بيشتري با رشد درختان و كيفيت چوب دارند. اين محدوديت نيز با تكميل ژنوم برخي درختان مهم جنگلي، مانند صنوبر، كاج، سپيدار و همچنين ايجاد بانك‌هاي اطلاعاتي EST در حال رفع شدن است.

محققين بر اين باورند كه پيشرفت دانش مولكولي با ساخت نقشه‌هاي ژني و توالي‌يابي ‌ژنوم گونه‌هاي جنگلي اين امكان را فراهم كرده است تا دستورزي چندين ژن به‌طور همزمان براي دستيابي به صفات اقتصادي مهم، قابل انجام شود.

نتيجه‌گيري

در مطالب فوق، مشاهده شد كه بيوتكنولوژي مي‌تواند در بخش جنگل نيز مانند ساير زمينه‌ها، بسيار مفيد واقع شود. بنابراين با توجه به وسعت زياد جنگل‌ها و مراتع كشور (سطح جنگل‌هاي كشور بالغ بر 12 ميليون هكتار است كه از اين سطح، حدود 5/1 ميليون هكتار جنگل‌هاي صنعتي خزري، 5,4 ميليون هكتار جنگل‌هاي منطقه زاگرس و بقيه جنگل‌هاي پراكنده مركزي، جنوبي و ارسباران است) و اهميت حياتي اين منابع، هرگونه تحقيقي كه منجر به افزايش توليد و يا دفع ضايعات اين بخش شود،‌ منجر به بازده كلان اقتصادي خواهد شد.

جنگل‌ها و مراتع كشور، از منابع طبيعي تجديدشونده هستند و براي حل مشكلات اين منابع بايد به گونه‌اي عمل كرد كه موجب به بار آمدن ضايعات زيست‌محيطي نشود و با حداقل سرمايه‌گذاري بتوان به حداكثر بهره‌برداري زسيد. كاربرد بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك با هدف افزايش بازده از يكسو و جلوگيري از خسارات و ضايعات از سوي ديگر، اين امكان را به‌وجود مي‌آورد تا با حداقل ضايعات زيست محيطي و صرف حداقل سرمايه به حداقل رسيده، توليد در سطح كلان افزايش يافته و توسعة پايدار محقق شود. علاوه بر اين، در صورت توجه بيشتر به بيوتكنولوژي جنگل، امكان اشتغال‌زايي مناسبي وجود دارد.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
بیوتكنولوژی جنگل

بیوتكنولوژی جنگل

[FONT=&quot]كاربرد بیوتكنولوژی در بخش جنگل :
[/FONT]


[FONT=&quot]جنگل‌ها، سرمایه‌های ملی هر كشور محسوب می‌شوند كه حفاظت و استفادة صحیح از آنها، علاوه بر ثروت‌آفرینی، بقای محیط‌زیست را نیز تضمین می‌نماید. [/FONT] [FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]حدود 30 درصد از سطح كرة زمین به‌وسیلة جنگل‌ها پوشیده شده است كه 25 درصد از آن در قارة اروپا و فدراسیون روسیه و بقیه در سایر نقاط جهان قرار دارند (كل مساحت جنگل‌های دنیا تقریبا 9/3 میلیارد هكتار است). جنگل‌ها و مراتع از حیث تأمین مواد غذایی جامعه، مصنوعات چوبی، محصولات كاغذی، تأمین تعداد زیادی از مایحتاج عمومی جامعه، جلوگیری از فرسایش و از بین رفتن خاك و حفظ آب و نزولات آسمانی، نقش مهمی را در اكوسیستم‌های طبیعی ایفا می‌نمایند. [/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بنابراین تلاش برای جلوگیری از نابودی این منابع برای حفظ حیات انسان و همچنین كسب درآمد از این منابع طبیعی، از اهمیت حیاتی برخوردار است[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]به‌كارگیری بیوتكنولوژی جهت حفظ و استفادة بهینه از جنگل‌ها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]به‌طور كلی، بیوتكنولوژی از طرق زیر می‌تواند در زمینة حفظ و بهره‌برداری بهینه از جنگل‌ها و مراتع مفید واقع شود[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot] 1[/FONT][FONT=&quot]:كشت سلول و بافت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]با استفاده از روش‌های كشت بافت می‌توان گونه‌های درختان جنگلی در معرض انقراض را كه در شرایط طبیعی قادر به تكثیر نیستند، از نابودی نجات داد[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]برای حفظ این گونه‌ها،‌ بیوتكنولوژی با هدف تكثیر انبوه در شرایط كنترل شدة آزمایشگاه و سپس كشت آنها در عرصه‌های طبیعی، نقش حیاتی در حفظ گونه‌های جنگلی در حال زوال ایفا می‌كند. در حال حاضر در شمال كشور گونه‌هایی مانند نارون، هزار، زبان‌گنجشك و نیز گونه‌هایی از درختان جنگل‌های زاگرس با این مشكل مواجه هستند كه برای جلوگیری از انقراض آنها می‌توان از روش‌های بیوتكنولوژی استفاده كرد[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]یكی دیگر از موارد استفاده از تكنیك كشت بافت در بخش جنگل، كوتاه كردن دوره تجدید نسل درختان جنگلی و همچنین كوتاه كردن زمان مورد نیاز برای دستیابی به پایداری فنوتیپی در درختان جنگلی می‌باشد[/FONT][FONT=&quot].
:2[/FONT][FONT=&quot]نشانگرهای مولكولی[/FONT][FONT=&quot]
:2-1[/FONT][FONT=&quot]شناسایی سریع و به موقع ژنوتیپ‌ها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در بررسی گونه‌ها و ژنوتیپ‌ها در برنامه‌های اصلاحی درختان جنگلی و غیرجنگلی، شناسایی و تمایز سریع بین مواد تحت بررسی، مدت زمان لازم برای انتخاب و اصلاح این گونه‌ها را به‌طور چشمگیری كاهش داده و موجب تسریع فرآیند اصلاح می‌شود.
[/FONT][FONT=&quot]بررسی ضایعات و خصوصیات درختان جنگلی با نشانگرهای فنوتیپی به ده‌ها سال وقت نیاز است كه این باعث كندی كار می‌شود و زمان دستیابی به نتایج را طولانی می‌كند. كاربرد روش‌های بیوتكنولوژی، به‌ویژه نشانگرهای مولكولی مانند[/FONT][FONT=&quot] RFLP [/FONT][FONT=&quot]و[/FONT][FONT=&quot] AFLP[/FONT][FONT=&quot]، راه‌حل مناسبی برای تسریع اصلاح گونه‌های جنگلی و كاهش مدت زمان بررسی نتایج حاصل از كارهای اصلاحی است. كاربرد روش‌های مولكولی، امكان شناسایی و ارزیابی در اولین مراحل رشد گیاه را فراهم می‌كند و زمان لازم برای رسیدن به اطلاعات مورد نیاز را به حداقل می‌رساند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] 2-2[/FONT][FONT=&quot]:انتخاب بر اساس نشانگر به‌منظور بهبود كمی و كیفی فرآورده‌های جنگلی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مهمترین عواملی كه انجام برنامه‌های اصلاح درختان جنگلی را به شیوة سنتی محدود می‌سازد عبارتند از[/FONT][FONT=&quot]:
[/FONT][FONT=&quot]الف) زمان بر بودن (طولانی بودن نسل‌ها در گیاهان جنگلی[/FONT][FONT=&quot])
[/FONT][FONT=&quot]ب) نبود دانش كافی در مورد روابط بین ساختارهای ژنوتیپی و فنوتیپی درختان در یك زمان واحد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ج) وجود مشكلات زیاد در كنترل فرآیند انتخاب در مورد گیاهانی با گرده‌افشانی باز[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]باید توجه داشت كه نمی‌توان بر اساس خصوصیات ظاهری در مراحل اولیه رشد درختان، خصوصیات درختان بالغ را پیش‌بینی كرد و بنابراین ارزیابی كامل به روشی سنتی به زمان زیادی نیاز است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] 2-3[/FONT][FONT=&quot]:كاربرد نشانگرها در استفادة صنعتی از جنگل‌ها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]سرعت رشد و فرم درخت در جنگل‌های صنعتی، تعیین‌كننده ارزش و بازده اقتصادی آن است. اصلاح و تولید درختان با سرعت رشد زیاد و فرم متناسب، به‌منظور استفادة بهینه از منابع جنگلی، از اولویت خاصی برخوردار است و موجب افزایش بازده اقتصادی جنگل‌های موجود خواهد بود. افزایش بهره‌وری از جنگل و به خصوص افزایش كیفیت چوب و الوار از موارد مهم در مدیریت جنگل محسوب می‌شود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]در این زمینه، برنامه‌های وسیعی در نقاط مختلف دنیا و به‌خصوص در سطح اروپا با استفاده از برنامه‌های اصلاح كلاسیك و انتخاب به كمك نشانگر در جریان است. برخلاف بسیاری از گیاهان زراعی، تاریخچة انتخاب و اصلاح گونه‌های درختان جنگلی نسبتاً كوتاه است (بزرگترین برنامه اصلاحی سیستماتیكی كه تاكنون صورت گرفته بروی گونه‌هایی از اكالیپتوس و كاج بوده است)؛ بنابراین برای تسریع چرخة اصلاح این درختان، ابزارهای بیوتكنولوژی و از جمله نشانگرهای مولكولی، می‌توانند راه‌گشا باشند و فرآیند شناسایی صفات كمی و كیفی مطلوب را شتاب بخشند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]:2-4[/FONT][FONT=&quot]سایر كاربردهای نشانگرها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]از جمله كاربردهای دیگر نشانگرهای مولكولی در بخش جنگل موارد زیر است[/FONT][FONT=&quot]:
[/FONT][FONT=&quot]شناسایی كلون‌های برتر، شناسایی آلودگی جنگل‌ها، برآورد تنوع ژنتیكی به منظور استفاده از آن در استراتژی‌های نمونه‌گیری، حفاظت ژنتیكی و حفاظت از كلكسیون‌های جمعیت‌های اصلاحی. ارزش واقعی نشانگرها را می‌توان در به‌كارگیری آنها در تحقیقاتی دید كه جهت فهم مكانیزم‌های پایة ژنتیكی و فیزیولوژیكی صورت می‌گیرند.هم‌اكنون تحقیقات هدفمندی در جهت شتاب‌دهی به توسعة استفاده و بكارگیری نشانگرهای مولكولی جهت غربال‌گری گونه‌های جنگلی در سطح دنیا در حال انجام است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] :3[/FONT][FONT=&quot]مهندسی ژنتیك[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]برخی از استراتژی‌های اصلاحی در درختان جنگلی، بر روی افزایش كمی صفاتی است كه از قبل وجود داشته‌اند. در حالی كه در برخی از استراتژی‌ها، هدف، وارد كردن صفاتی جدید به گیاه میزبان است. تكنیك‌های[/FONT][FONT=&quot] DNA [/FONT][FONT=&quot]نوتركیب در هر دو مورد می‌تواند مؤثر باشند. مهندسی ژنتیك می‌تواند جهت اصلاح درختان جنگلی در زمینه‌های مختلفی به‌كار ‌رود. برخی از این زمینه‌ها عبارتند از[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]:3-1[/FONT][FONT=&quot]ایجاد گونه‌های جنگلی مقاوم به آفات و بیماری‌ها[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]یكی از روش‌های حفظ گونه‌های مهم جنگلی، حفاظت آنها از آفات و بیماری‌های شایع است. گفتنی است كه تعدادی از گونه‌های مهم جنگلی كه از اهمیت زیادی برخوردارند، در جنگل‌های صنعتی شمال كشور، در اثر حملة برخی از بیماری‌هایی كه اپیدمی شده‌اند، رو به انقراض و نابودی هستند (از جمله بیماری مرگ درختان نارون). برای جلوگیری از زیان وارده و انقراض این گونه‌ها، اقدامات جدی باید به عمل آید.[/FONT][FONT=&quot] از طرفی، استفاده از سموم، موجب برهم خوردن تعادل زیست‌محیطی، صرف هزینه زیاد و مقاومت تدریجی آفات به سموم می‌شود و از نظر عملی نیز كاربرد سموم در چنین سطح گسترده‌ای امكان‌پذیر نیست. در این رابطه می‌توان از روش‌های مطمئن و بدون زیان‌های زیست‌محیطی مانند انتقال ژن‌های مقاوم به عوامل قارچی و باكتریایی بیماری‌زا، استفاده كرد. برای جلوگیری از زیان حشرات، می‌توان ژن‌هایی را كه كدكننده یكسری مواد كشنده حشرات هستند به گیاه منتقل كرد و گیاه را در برابر حمله آفات، مقاوم ساخت. در این رابطه، انتقال ژن[/FONT][FONT=&quot] Bt [/FONT][FONT=&quot]به درختان جنگلی، معمول‌ترین شیوه‌ای است كه تاكنون استفاده شده است.‌
[/FONT][FONT=&quot]برای مثال، در سال 1990، حدود 60 درصد از كل برنامه‌های كنترل آفات در آمریكای شمالی، به‌خصوص مبارزه با كرم جوانه[/FONT][FONT=&quot] (Budworm) [/FONT][FONT=&quot]و نوعی پروانه[/FONT][FONT=&quot] (Gypsy moth) [/FONT][FONT=&quot]با استفاده از باكتری[/FONT][FONT=&quot] Bt [/FONT][FONT=&quot]انجام شده است[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]البته محدودیتی كه در استفاده از[/FONT][FONT=&quot] Bt [/FONT][FONT=&quot]وجود دارد، این است كه طیف عمل باكتری[/FONT][FONT=&quot] Bt [/FONT][FONT=&quot]بسیار باریك است، یعنی تنها بر گروهی از آفات تأثیرگذار است. همچنین نور آفتاب می‌تواند اسپور و سم این باكتری را غیرفعال كند. البته بیوتكنولوژی توانسته است با شناسایی و انتخاب باكتری‌های اصلاح شدة مؤثرتر و همچنین تكنولوژی[/FONT][FONT=&quot] DNA [/FONT][FONT=&quot]نوتركیب، نقش مهمی را در ایجاد مقاومت درختان جنگلی به آفات بازی نماید. آمارهای مربوط به كشور آمریكا نشان می‌دهد، سالانه یك میلیارد دلار بر اثر حمله حشرات و بیماری‌ها به جنگل‌های این كشور خسارت وارد می‌آید. اگر مطالعه‌ای جامع در مورد خسارت ناشی از آفات و بیماری در كشور صورت گیرد، مشخص می‌شود كه رقم ضرر و زیان در كشور ما نیز بالا است[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مثال‌های موفقی كه در زمینة تولید درختان مقاوم به حشره در سطح دنیا وجود دارد عبارتند از: صنوبر، كاج و اكالیپتوس مقاوم به حشره[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]:3-2[/FONT][FONT=&quot]ایجاد گونه‌های جنگلی مقاوم به تنش‌های غیر زنده(سرما، خشكی، شوری و غیره[/FONT][FONT=&quot](
[/FONT][FONT=&quot]از جمله فاكتورهای محدودكنندة كشت گونه‌های جنگلی در برخی مناطق، وجود شرایط نامساعدی چون كمبود آب، شوری خاك و سرما است. روش‌های بیوتكنولوژی برای غلبه بر این محدودیت‌ها نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. در این زمینه، استراتژی‌های مختلفی وجود دارد كه از آن جمله انتقال ژن‌های مقاومت در برابر تنش‌های محیطی به گونه‌های حساس است.
[/FONT][FONT=&quot]برای مثال، انتقال ژن‌های القاپذیر در مقابل تنش كم‌آبی، گرما و سرما به گیاهان، برای تحمل شرایط كمبود آب و نیز تولید پایه‌های مقاوم به شوری كه امكان استقرار گونه‌ها را در زمین‌های شور فراهم آورد. در ارتباط با عرصه‌های جنگلی كشور، كمبود آب و نزولات جوی،‌ به‌ویژه در جنگل‌های زاگرس، از عوامل عمدة كاهش رشد و استقرار گونه‌ها است.
[/FONT][FONT=&quot]با توجه به گسترة وسیع این جنگل‌ها و اهمیت آنها از نظر اكولوژیكی و نیز حفظ خاك و نزولات آسمانی،‌ تحقیقات پیرامون حل مشكلات فراروی این جنگل‌ها، حایز اهمیت ملی است. در این رابطه تولید پایه‌های مقاوم در مقابل تنش‌های خشكی با استفاده از روش‌های مهندسی ژنتیك و بیوتكنولوژی،‌ اهمیت به‌سزایی در حفظ منابع طبیعی كشور دارد[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]3-3[/FONT][FONT=&quot]افزایش تولید چوب[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بر اساس گزارش[/FONT][FONT=&quot] (FAO 2001-1999)[/FONT][FONT=&quot]، مصرف الوار صنعتی جهان در سال 2000، بین 6,1 تا 2,2 میلیارد متر مكعب بوده است. مصرف چوب، سالانه حدود 7,1 درصد رشد دارد و پیش‌بینی می‌شود تا سال 2010 مصرف چوب حدود 20 درصد (9,1 میلیارد مترمكعب) بیش از زمان حال خواهد شد. در حال حاضر فرآورده‌های چوبی، یك صنعت [/FONT][FONT=&quot]400 [/FONT][FONT=&quot]میلیارد دلاری را در سطح جهان به خود اختصاص داده است و حدود 3 میلیون نفر را در سراسر گیتی به‌كار گرفته است.
[/FONT][FONT=&quot]بنابراین مشاهده می‌شود كه با ورود مواد جایگزین چوب به بازارهای جهان، نه‌تنها چوب ارزش خود را از دست نداده است، بلكه میزان مصرف آن مرتباً در حال افزایش است. در این زمینه بیوتكنولوژی با تولید پایه‌های دارای رشد بیشتر و سریع‌تر و نیز چوب باكیفیت‌تر، می‌تواند نقش مهمی ایفا نماید. باید گفت كه بهبود كیفی الیاف سلولزی گونه‌های جنگلی،‌ نیازهای صنایع كاغذسازی را نیز تامین كرده و نیاز جامعه را در این زمینه برطرف خواهد كرد كه در قسمت بعدی مورد بحث قرار گرفته است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] :3-4[/FONT][FONT=&quot]بهبود كیفیت چوب مورد استفاده در صنعت كاغذسازی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]كیفیت چوب، یكی از الزامات صنعت كاغذسازی است. در صنعت كاغذسازی، چوبی با كیفیت محسوب می‌شود كه میزان سلولز آن زیاد و میزان لیگنین آن پایین باشد. در روش‌های سنتی، برای جداسازی لیگنین از چوب، از مواد شیمیایی استفاده می‌شود كه گاهاً خطرناك و نیازمند صرف انرژی و هزینة زیاد است. بنابراین افزایش نسبت سلولز به لیگنین از طریق ژنتیكی، علاوه بر افزایش كیفیت چوب و همچنین افزایش رشد درختان، می‌تواند آلودگی‌های حاصل از كارخانجات كاغذسازی را كاهش دهد.
[/FONT][FONT=&quot]در این زمینه، مهندسی ژنتیك از طریق راه‌كار آنتی‌سنز [/FONT][FONT=&quot](Antisense) [/FONT][FONT=&quot]می‌تواند بیوسنتز لیگنین را اصلاح كرده و درصد آن را در چوب كاهش دهد و بنابراین هزینه‌های تولید خمیر كاغذ و به همان اندازه مصرف مواد شیمیایی و انرژی را در ساخت خمیر كاغذ كاهش دهد[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]محدودیت‌های استفاده از مهندسی ژنتیك در بخش جنگل و افق‌های آینده[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]یكی از محدودیت‌های استفاده از مهندسی ژنتیك در بخش جنگل، نگرانی از فرار ژن‌های مهندسی‌شده، به درون جمعیت‌های وحشی است كه احتمال می‌رود به مرور زمان، الگوی طبیعی جنگل را دچار تغییر كند. البته این نگرانی را می‌توان از طریق تولید درختان مهندسی‌شدة عقیم، تا حدود زیادی مرتفع كرد[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]فاكتور مهم دیگری كه استفاده از مهندسی ژنتیك را در گونه‌های جنگلی محدود می‌سازد، عدم وجود دانش كافی در مورد زیربنای مولكولی صفاتی در درختان است كه از لحاظ صنعتی برای انسان مهم‌تر هستند و ارتباط بیشتری با رشد درختان و كیفیت چوب دارند. این محدودیت نیز با تكمیل ژنوم برخی درختان مهم جنگلی، مانند صنوبر، كاج، سپیدار و همچنین ایجاد بانك‌های اطلاعاتی[/FONT][FONT=&quot] EST [/FONT][FONT=&quot]در حال رفع شدن است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]محققین بر این باورند كه پیشرفت دانش مولكولی با ساخت نقشه‌های ژنی و توالی‌یابی ‌ژنوم گونه‌های جنگلی این امكان را فراهم كرده است تا دستورزی چندین ژن به‌طور همزمان برای دستیابی به صفات اقتصادی مهم، قابل انجام شود[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]نتیجه‌گیری[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در مطالب فوق، مشاهده شد كه بیوتكنولوژی می‌تواند در بخش جنگل نیز مانند سایر زمینه‌ها، بسیار مفید واقع شود[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]بنابراین با توجه به وسعت زیاد جنگل‌ها و مراتع كشور (سطح جنگل‌های كشور بالغ بر 12 میلیون هكتار است كه از این سطح، حدود 5/1 میلیون هكتار جنگل‌های صنعتی خزری، 5,4 میلیون هكتار جنگل‌های منطقه زاگرس و بقیه جنگل‌های پراكنده مركزی، جنوبی و ارسباران است) و اهمیت حیاتی این منابع، هرگونه تحقیقی كه منجر به افزایش تولید و یا دفع ضایعات این بخش شود،‌ منجر به بازده كلان اقتصادی خواهد شد[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]جنگل‌ها و مراتع كشور، از منابع طبیعی تجدیدشونده هستند و برای حل مشكلات این منابع باید به گونه‌ای عمل كرد كه موجب به بار آمدن ضایعات زیست‌محیطی نشود و با حداقل سرمایه‌گذاری بتوان به حداكثر بهره‌برداری زسید. كاربرد بیوتكنولوژی و مهندسی ژنتیك با هدف افزایش بازده از یكسو و جلوگیری از خسارات و ضایعات از سوی دیگر، این امكان را به‌وجود می‌آورد تا با حداقل ضایعات زیست محیطی و صرف حداقل سرمایه به حداقل رسیده، تولید در سطح كلان افزایش یافته و توسعة پایدار محقق شود[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]علاوه بر این، در صورت توجه بیشتر به بیوتكنولوژی جنگل، امكان اشتغال‌زایی مناسبی وجود دارد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

Similar threads

بالا