راه درست چیه؟

هدیه93

عضو جدید
سلام
وقتتون بخیر
دختری 22 ساله هستم.عاشق درس و شاگرد اول بودنم.شده به خاطر درس بارها از تفریحاتم زدم .تلاش زیادی برای برتر بودن میکنم.
برام خواستگاری اومده29ساله لیسانس داره ولی اهل درس خوندن نیست .میگم میخوام برای ارشد ادامه بدم با این موضوع موافقت کردن ولی خودشون علاقه ای به خوندن ندارن.
کارمند ی شرکته که با پارتی استخدام شده 8ساله استخدام رسمیه.پسرخاله ش رئیس شرکته و هرتایمی بخواد مرخصی میگیره. تا 8صبح تا ساعت 15 تایم کاریشونه.ازشون میپرسم بعد ساعت کاریت چیکار میکنی میگن کمی استراحت و بعد میرم بیرون خیابون تفریح اصلا نیتونم تو خونه بمونم.میگم چرا شیفت نمیگیرین میگه نهایت 250 میاد رو حقوقم چرا الکی عذاب بدم خودمو و از کار زده شم!
هر پنج شنبه جمعه دلممیخواد برم کوهنوردی یا جنگل و... دوست دارم همسرم پایه باشه اگ یه هفته نیومد هفته بعدو حتما بیاد وگرنه باید اجازه بده من با دوستانم برم.
و روی این قضیه تاکید داشتن زن و مرد باید همو جذب کنن مثلا هستن افرادی که متاهلند و دوست دختر دارن.زن بایدخیلی زرنگ باشه.(به نظرم راحت درمورد این قضیه صحبت کردن!)
میگن نماز میخونم ولی اکثرا سروقت نیست و اکثرا نماز صبحم قضا میشه.ولی میخونم.
درحالی که من تمام تلاشمو برای اول وقت خوندن میکنم.
تو مجالسی که مختلط باشن شرکت میکنن ولی خودشون همه چیز رو رعایت میکنن و اهل دودو مشروبات نیستن.ولی تو مجالس میرقصن.البته بعد ازدواج اگ خانومم ناراضی باشه دیگ اینکارو نمیکنم.
میگن دوست دارن همسرشون تمام خریدارو با ایشون بره.با دوستایی که شناخت کامل داشته باشه میذاره رفتو آمد کنه.
درمورد دروغ گفتن هم میگن اگ بدونم همسرم ناراحت میشه خب دروغ میگم ولی اگ میخواد راستگو باشم باید قووول بده خیلی ناراحت نشه.

حقوق این آقا خوبه و تو گذروندن زندگی به پدرومادرش کمک مالی میکنه یه مقداری.
خونه دارن ولیتو همون آپارتمان مامانش اینام زندگی میکنن.

خودم لیسانسدارم و تمایل به ادامه تحصیل آدم مذهبی هستم و اصلا دلم نمیخواد همسرم نمازشو دیر بخونه یا تو مجالس برقصه ولی از اینکه شادباشه و اهل ورزش و تیپ امروزی بزنه خوشم میاد.
ایشون این شخصیتو دارن ولی نمیدونم به نظرتون میشه اعتماد کرد که واقعا اهل دود و شراب نبوده درحالی که تو شرایطش قرار گرفته.یااینکه میشه امیدوار بود نمازشبراش مهمتر شه باتوجه به اینکه دنبال خانوم چادری و مذهبیه (البته نه از نوع خشک مذهبی)
و اینکه موضوع مردان متاهل و زنان متاهل مفسد رو بیان کرده قابل اعتماد هست اصن ارزش داره جلسات بعدی برگزار شه . ایشون به ظاهر خیلی اهمیت میدن به طوری که جلسه اول مادرشونو یک ربع زودتر فرستادن تا منو بی حجاب بینن بعد پسرشون اومدن که تیپ محجه من رو ببینن و بعد یک جلسه هم به اتفاق مادرامون بیرون رفتیم که تیپ چادری و بیرونمنو هم ببینن.و تو این دو جلسه فقط من سوال پرسیدم ازبین این سوالام ایشون چن تا سوال پرسید.فقط خواسته های خودشونو بیان کردن و کمتر نظرمنو پرسیدن.تو حرفاشون میگفتن کمی خودرای هستن و ویژگی بدیکه خودشون نام بردن تنبلی بود مثلا میگفتن از سرکارمیام دوستدارم زنم خونه باشه خونه مرتب باشه غذا آماده باشه ولی خودم توکارخونه کمک نمیکنم تا همسرم نخواداگرم بخواد مثلامیگم ای بابا باز این مارو گیرآورد و بعد شروع به کاری که همسرم ازم خواسته میپردازم!
.اصن انگارفقط ظاهر مهمترین ملاکه براشون البته گفتن من الان دیگ به این نتیجه رسیدم که باید کم کم سوالامو ازتون بپرسم.
به نظرم یکم بیخیالاومدن زندگی رو کلاخوشی میبینن.شایدم من بد برداشت کردم مثلادرمورد اینک اختلافاتی ممکنه بین منومادرتون پیشبیاد عکسالعملتون چیه؟میگفتن چرا اصن باید اختلافی باشه ؟ من اصلا به این سوالاتی که شماپرسیدین فکر نکرده بودم.البته حق باشماست ولی من اینارو اصلا تو ذهنم نبوده.
آها اینم جاموند ایشون اهل غذانو من کمی بدغذام تاکید روی آشپزیه خوشمزه داشتن.البته به شوخیمیگفتن ولی تو هر شوخی یک حرف جدی نهفته س.
یک برادر بزرگتر دارن که میگن وقتی به دنیا اومده از دست پرستارافتاده و دچار معلولیت ذهنی شده.نمیدونم واقعا قضیه همینه یا واسه اینکه بگن خونواده ما مشکل خاصی نداره این قضیه رو اینطور بیان کردن. دوتا فرزند بعد این برادر معلول سالم دنیا اومدن بنظرتون آزمایش ژنتیک لازم ندارن؟


موندم چیکارکنم؟ادامه بدمصحبتمو یا همینجا بااین برداشتایی که کردم تموم کنم قضیه رو.
(امیدوارم خوب توضیح داده باشم)
پیشاپیش ممنونم از پاسختون.
 
آخرین ویرایش:

آوای علم

مدیر تالار مشاوره
مدیر تالار
سلام بر شما
خوش امديد:gol:

مهم ترين چيزهايي كه من از حرفاتون متوجه شدم

1- كمي اختلاف عقيده مذهبي

البته براي شما مهم يعني چون خودتون نمازتون سر وقت ميخونيد اهميت ميدين دوست داريد همسرتون اين طور باشه
روي اين يك مسئله بايد دقيق باشيد .......خوب طرف مقابل بررسي كنيد ببينيد اعتقاداتش در چه حد و فكر كنيد ببينيد مي تونيد باهاش كنار بيايد يا نه مثلا اگر فردي باشه براش مهم نباشه نماز روضه و بلعكس براي شما مهم باشه ......اعتقادات جز اصلي ترين اركان زندگي هست

بحث ديگه شركت د راين مهموني ها هست خودتون حاضريد شركت كنيد؟.......از اين لحاظ به مشكل برنمي خوريد........بعد بحث رعايت كردن بايد ببينيد رعايت كردن از نظر ايشون چه حد و مرزي داره
مورد بعدي وي‍گي تنبلي ايشون كه خودشون هم اقرار كردن ......كار دوست ندارن

اهل تلاش و كار مهم ترين وي‍‍ژگي مرد هست
فرض كنيد روزي برسه كه تعداد فرزندان شما بيشتر هزينه زندگي بالاتر خوب صد در صد ايشون بايد كار كنن حتي بيشتر اما اين روند انجام ندن بيخيال باشن ...........
يكي از مهم ترين سوال كه شما بايد ازشون بپرسيد روند زندگيشون از 20 تا 29 سالگي چه طور بود ..........يعني چه كارهايي انجام داده اين مدت يك فرد خوش گذران كه به فكر اينده نبوده وقتاشو تلف مي كرده بوده يا يك فرد هدفمند

مورد سوم ظاهر

اينطور كه به نظر مياد به ظاهر زياد اهميت ميدن ......خب مسلما يك خانم بايد ظاهر مناسبي داشته باشه اما اين كه يك مرد حساسيت به خرج بده و اهل مقايسه باشه بحثش يكم فرق داره بايد ببينيد اهل اين موارد هست يانه
شما فرض كنيد يك فرد مذهبي هستيد يابد ببينيد طرف قابلتون از اين افرادي هست كه به هر خانم نگاه كنه .............

در اخر اگر بحث اعتقادي مشكل نداشتي براي ريز سوالاتي كه گفتم بايد جلسات بيشتري رفتارشو ببيني........ بعد هم هيچ موقع مستقيم از طرف مقابلت سوال نپرس شما فلان كار مي كنيد يا نه

در شرايط مختلف رفتارشو ببين از خانوادش رفتارش در فاميل جست و جو كن دوستاشو ببين

اميدوارم بهترين برات رقم بخوره:gol:
 

M.A777

عضو جدید
کاربر ممتاز
حقیقتش من نمیدونم آیا اجازه دارم مسئله ای رو مطرح کنم یا خیر؟ خلاصه من بیان میکنم امیدوارم ناراحتی پیش نیاد.

ببین دوست عزیز،فکر کنید ببینید برای چی میخواید ازدواج کنید :
1)آیا میخوای ازدواج کنی چون میدونی که الآن موقع ازدواجت هست؟
2)میخوای ازدواج کنی چون فکر میکنی ممکنه مورد خاص و مناسبی رو از دست بدی پسفردا ناراحت بشی که چقدر آدم خوبی بود و من از دستش دادم؟
3)میخوای ازدواج کنی چون بهش نیاز داری؟ یا ممکنه دیر بشه؟
4)میخوای ازدواج کنی چون بهت گفتن چیز خوبیه برو ازدواج کن خوشبخت میشی؟
5)میخوای ازدواج کنی چونکه پدر و مادر یه حس منفی ای بهت ابراز میکنن مثلا احساس میکنی ای کاش توی خونه ی پدر نبودی ای کاش ازدواج میکردی و میرفتی جلو؟
6)واقعا عاشق پسره شدی و اونقدر دوسش داری که به جز ازدواج به هیچی دیگه فکر نمیکنی؟


ببین هدفت از ازدواج چیه.کدوم مورد مد نظرته؟
واقعا به خودت اعتماد و ایمان داری که یه مرد و شخصیت مردانه رو 100% یا حداقل 90% میشناسی؟
آیا ازدواج پدر و مادر خودت رو 100% موفق میبینی و دوست داری مثل اونها به حالت سنتی ازدواج کنی؟

این سوالات رو از خودت بپرس.واقعا با تمام وجود چند روز وقت بزار و به این مسائل فکر کن.
حقیقتش رو بخوای من بعید میبینم آشنایی خیلی خوبی از مرد ها داشته باشی. ببین شما آدم معتقد و مذهبی ای هستی،مذهبی در کنارش سنتی، این یعنی کمتر با جنس مخالف در رفت و آمد ها و غیره بودی (دقت کن خودمم آدم مذهبی هستم و کاملا با این مسائل آشنایی دارم فکر نکن دارم قضاوت میکنم خدایی نکرده)
به خصوص مرد ـی که به سن نزدیک 30سالگی رسیده و شخصیتش کامل شده،شما فکر نکن اگر یوقت بدی ای در همسرت دیدی میتونی درستش کنی مرد و زنی که سنشون میره بالا 90% غیر قابل تغییرن و شخصیتشون قفل و غیر نفوذ هستن مگر اینکه دیگه واقعا اونقدر آشنایی 200% از یه مرد داشته باشی که بتونی تغییرات بنیادی درش بوجود بیاری.

برای همین من پیشنهاد میکنم حداقل تا گرفتن مدرک فوق لیسانست که بهش علاقه داره،یا به ازدواج فکر نکن،یا اگر دوست داری ازدواج کنی و به اون مرد علاقه داری،سعی کن دوران نامزدی رو طولانی کنی.حداقل 1سال دوران نامزدی داشته باش و در مورد مسائل ریز و درشت،خاص و خجالت آور و حتی مسائلی که باعث دعوا میشن حتما قبل از ازدواج صحبت هات رو انجام بده.



ایشالا به اون چیزیکه بهش نیاز دارید و صلاحتون هست برسید و اگر یوقت نشد بدون خدا دوست داره،یوقت افسرده و ناراحت و اینها نشی ها،حتما حکمتی هست.
اگرم شد که خداروشکر،خوشبخت و سلامت باشید ایشالا، شیرینیش هم واسه ما میفرستین ، من کیک خیلی دوست دارم :D
(امیدوارم از صحبتهام یوقت برداشت بد نکرده باشی و ناراحت نشده باشی:) )
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
من عقیده شخصیمو میگم البته با اجازتون
بنظر من شما سنتون کمه واسه ازدواج و این آقا با توجه ب خصوصیاتی ک گفتین احساس میکنم مرد زندگی و پایبند ب زندگی نیست
از طرفی اختلاف عقیده زیادی دارین با هم
ادامه تحصیلم فراموش نکنید!
بهتر فک کنید...
واستون آرزو موفقیت میکنم;)
 

دیاکو95

عضو جدید
سلام خواهر
به نظر من که اختلافات اعتقادیتون زیاده
ببین چرا میخواد دختر محجبه بگیره و لی خودش تو نمازاش تنبله؟
در ضمن فراموش نکن به امید اینکه فردا فلان اخلاقش رو تغییر میدم یا وادارش میکنم جوری که من میخوام رفتار کنه ازدواج نکن،
کسی رو انتخاب کن که لازم نباشه تو تغییرش بدی چون ممکنه نتونی و دچار اختلاف میشید.
موفق باشی
 

ssordi

عضو جدید
سلام
وقتتون بخیر
دختری 22 ساله هستم.عاشق درس و شاگرد اول بودنم.شده به خاطر درس بارها از تفریحاتم زدم .تلاش زیادی برای برتر بودن میکنم.
برام خواستگاری اومده29ساله لیسانس داره ولی اهل درس خوندن نیست .میگم میخوام برای ارشد ادامه بدم با این موضوع موافقت کردن ولی خودشون علاقه ای به خوندن ندارن.
کارمند ی شرکته که با پارتی استخدام شده 8ساله استخدام رسمیه.پسرخاله ش رئیس شرکته و هرتایمی بخواد مرخصی میگیره. تا 8صبح تا ساعت 15 تایم کاریشونه.ازشون میپرسم بعد ساعت کاریت چیکار میکنی میگن کمی استراحت و بعد میرم بیرون خیابون تفریح اصلا نیتونم تو خونه بمونم.میگم چرا شیفت نمیگیرین میگه نهایت 250 میاد رو حقوقم چرا الکی عذاب بدم خودمو و از کار زده شم!
هر پنج شنبه جمعه دلممیخواد برم کوهنوردی یا جنگل و... دوست دارم همسرم پایه باشه اگ یه هفته نیومد هفته بعدو حتما بیاد وگرنه باید اجازه بده من با دوستانم برم.
و روی این قضیه تاکید داشتن زن و مرد باید همو جذب کنن مثلا هستن افرادی که متاهلند و دوست دختر دارن.زن بایدخیلی زرنگ باشه.(به نظرم راحت درمورد این قضیه صحبت کردن!)
میگن نماز میخونم ولی اکثرا سروقت نیست و اکثرا نماز صبحم قضا میشه.ولی میخونم.
درحالی که من تمام تلاشمو برای اول وقت خوندن میکنم.
تو مجالسی که مختلط باشن شرکت میکنن ولی خودشون همه چیز رو رعایت میکنن و اهل دودو مشروبات نیستن.ولی تو مجالس میرقصن.البته بعد ازدواج اگ خانومم ناراضی باشه دیگ اینکارو نمیکنم.
میگن دوست دارن همسرشون تمام خریدارو با ایشون بره.با دوستایی که شناخت کامل داشته باشه میذاره رفتو آمد کنه.
درمورد دروغ گفتن هم میگن اگ بدونم همسرم ناراحت میشه خب دروغ میگم ولی اگ میخواد راستگو باشم باید قووول بده خیلی ناراحت نشه.

حقوق این آقا خوبه و تو گذروندن زندگی به پدرومادرش کمک مالی میکنه یه مقداری.
خونه دارن ولیتو همون آپارتمان مامانش اینام زندگی میکنن.

خودم لیسانسدارم و تمایل به ادامه تحصیل آدم مذهبی هستم و اصلا دلم نمیخواد همسرم نمازشو دیر بخونه یا تو مجالس برقصه ولی از اینکه شادباشه و اهل ورزش و تیپ امروزی بزنه خوشم میاد.
ایشون این شخصیتو دارن ولی نمیدونم به نظرتون میشه اعتماد کرد که واقعا اهل دود و شراب نبوده درحالی که تو شرایطش قرار گرفته.یااینکه میشه امیدوار بود نمازشبراش مهمتر شه باتوجه به اینکه دنبال خانوم چادری و مذهبیه (البته نه از نوع خشک مذهبی)
و اینکه موضوع مردان متاهل و زنان متاهل مفسد رو بیان کرده قابل اعتماد هست اصن ارزش داره جلسات بعدی برگزار شه . ایشون به ظاهر خیلی اهمیت میدن به طوری که جلسه اول مادرشونو یک ربع زودتر فرستادن تا منو بی حجاب بینن بعد پسرشون اومدن که تیپ محجه من رو ببینن و بعد یک جلسه هم به اتفاق مادرامون بیرون رفتیم که تیپ چادری و بیرونمنو هم ببینن.و تو این دو جلسه فقط من سوال پرسیدم ازبین این سوالام ایشون چن تا سوال پرسید.فقط خواسته های خودشونو بیان کردن و کمتر نظرمنو پرسیدن.تو حرفاشون میگفتن کمی خودرای هستن و ویژگی بدیکه خودشون نام بردن تنبلی بود مثلا میگفتن از سرکارمیام دوستدارم زنم خونه باشه خونه مرتب باشه غذا آماده باشه ولی خودم توکارخونه کمک نمیکنم تا همسرم نخواداگرم بخواد مثلامیگم ای بابا باز این مارو گیرآورد و بعد شروع به کاری که همسرم ازم خواسته میپردازم!
.اصن انگارفقط ظاهر مهمترین ملاکه براشون البته گفتن من الان دیگ به این نتیجه رسیدم که باید کم کم سوالامو ازتون بپرسم.
به نظرم یکم بیخیالاومدن زندگی رو کلاخوشی میبینن.شایدم من بد برداشت کردم مثلادرمورد اینک اختلافاتی ممکنه بین منومادرتون پیشبیاد عکسالعملتون چیه؟میگفتن چرا اصن باید اختلافی باشه ؟ من اصلا به این سوالاتی که شماپرسیدین فکر نکرده بودم.البته حق باشماست ولی من اینارو اصلا تو ذهنم نبوده.
آها اینم جاموند ایشون اهل غذانو من کمی بدغذام تاکید روی آشپزیه خوشمزه داشتن.البته به شوخیمیگفتن ولی تو هر شوخی یک حرف جدی نهفته س.
یک برادر بزرگتر دارن که میگن وقتی به دنیا اومده از دست پرستارافتاده و دچار معلولیت ذهنی شده.نمیدونم واقعا قضیه همینه یا واسه اینکه بگن خونواده ما مشکل خاصی نداره این قضیه رو اینطور بیان کردن. دوتا فرزند بعد این برادر معلول سالم دنیا اومدن بنظرتون آزمایش ژنتیک لازم ندارن؟


موندم چیکارکنم؟ادامه بدمصحبتمو یا همینجا بااین برداشتایی که کردم تموم کنم قضیه رو.
(امیدوارم خوب توضیح داده باشم)
پیشاپیش ممنونم از پاسختون.

سلام
به باشگاه مهندسان خوش اومدین
برداشت من این هست که این فرد رو شما از نظر ظاهری کاملا قبول دارین و حالا راجب اعتقادی می خواهید تصمیم بگیرید.
شما منطقی هستید و خیلی احساسی هم نشدین که این خیلی خوبه
به نظر من سعی کنید شناختتون رو از ایشون کامل تر کنید و با ایده ال خودتون مقایسه کنید
ببینین این اختلافی که وجود داره براتون قابل تحمل هست یانه
بنظرم با یکی که شما خوب میشناسه هم دراین باره مشورت کنید مثلا خواهرتون یا دوست
ببنید رابطش با مادرش چطوریه؟
این خیلی مهمه چون مادر کسیه که عاشقانه بهش محبت کرده و اگه ارزش ایشون رو ندونه و احترامشو درست نگیره یعنی به راحتی میتونه همسرشو فراموش کنه
یه چیز دیگم هست شما هرچی راجبش میدونید حرف های خودشه و قضاوت شما هم از روی همینه
نمیدونم تحقیق واقعا جواب میده یا نه
دوستاش که باهاشون میره بیرون ازش بخواهین شما رم ببره ببینین چجور آدم هایین؟
این بنظرم میتونه کمک کنه چون آدم ها معمولا با کسی دوست هستن و جذبشون میشن که تاحدی مثل خودشون یا اونجور آدمیو دوست دارن
یه چیز دیگه که به ذهنم میرسه اینه که ازش بخواهین زن ایده ال خودشو کامل توضیح بده ببینین شما اون جور هستین ؟ چون واقعا این یه مسئله دو طرفه است
مهم تر از کار داشتن پسر جربزه داشتنشه یعنی برای زن و زندگیش به خودش سختی بده ،حالا زمان مجردیش به کنار،
امیدوارم هر تصمیمی که می گیرد خوشبخت باشید
 

ssordi

عضو جدید
هدیه جان من یک خواهش دارم
ممکن است این مسئله برای اشخاص دیگری هم پیش بیاید یا آمده باشد
برای اینکه به دیگران هم کمکی کرده باشین
نتیجه و تصمیمی که در نهایت گرفتین
رو بنویسین
ممنون
 

ssordi

عضو جدید
بچه ها واقعا خیلی خوبه که به فکر هدیه جان هستین
اما بنظرم نباید بد بینانه راجب اون آقا فکر کرد
اینکه ظاهر براش مهمه خب این چیز عجیبی نیست هر کس دوست داره ظاهر طرفش خوب باشه خود هدیه هم گفته من هم دوست دارم همسرم خوش تیپ باشه
راجب ادامه تحصیل هم اینکه موافق بوده حسن نظر شو می رسونه
و اینکه تو زندگی آدم بخاد درس بخونه یا به توانایی خودش بستگی داره به نظر من اگه آدم بخاد کاریو انجام بده اگه واقعا بخاد همه رو راضی میکنه
باز هم تاکید می کنم بهتر خوب انتظارات همدیگرو بدونن بعد تصمیم بگیرن
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/smilies/funny/w10.gifبه نظر مشکل خاصی نیست البته ادامه تحصیل شما شاید دچار مشکل بشه به هر حال درس خوندن باید از تفریح زده بشه و ایشونم که ماشالله اهل خوش گذارنی .
بازهم ادامه بدین شاید به نتیحه بهتری رسیدن چه واسه ی قبول کردن یا نکردن
مواردی که فرمودین احتمالش هست بعد ازدکاج اصلا بر طرف بشه بیشتر صحبت هاتون رو روی مسائلی که باهاشون مشکل دارین قرار بدین تا به نتیجه مطلوب برسیدن
 

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
این خصلت تنبلی رواکثرمردادارن پس ازاین بابت مشکلی نیست.
ویک موردی که نظرمو جلب کرده اینه این آقاصداقت داره.به نظرم ایشون یک شخصیت کاملانرمال داره ومشابه خیلی ازآدماازجمله خودمنه.
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
روی این قضیه تاکید داشتن زن و مرد باید همو جذب کنن مثلا هستن افرادی که متاهلند و دوست دختر دارن.زن بایدخیلی زرنگ باشه.(به نظرم راحت درمورد این قضیه حبت کردن!){{روی این قضیه هم بیشتر تمرکز کنین}}

تو مجالسی که مختلط باشن شرکت میکنن ولی خودشون همه چیز رو رعایت میکنن و اهل دودو مشروبات نیستن.ولی تو مجالس میرقصن.البته بعد ازدواج اگ خانومم ناراضی باشه دیگ اینکارو نمیکنم.{{ اینم که ادمی به خاطر کسی بخواد نماز بخونه و یا نخونه هم جالب نیست ...}}
 

هدیه93

عضو جدید
سلام بر شما
خوش امديد:gol:

مهم ترين چيزهايي كه من از حرفاتون متوجه شدم

1- كمي اختلاف عقيده مذهبي

البته براي شما مهم يعني چون خودتون نمازتون سر وقت ميخونيد اهميت ميدين دوست داريد همسرتون اين طور باشه
روي اين يك مسئله بايد دقيق باشيد .......خوب طرف مقابل بررسي كنيد ببينيد اعتقاداتش در چه حد و فكر كنيد ببينيد مي تونيد باهاش كنار بيايد يا نه مثلا اگر فردي باشه براش مهم نباشه نماز روضه و بلعكس براي شما مهم باشه ......اعتقادات جز اصلي ترين اركان زندگي هست

بحث ديگه شركت د راين مهموني ها هست خودتون حاضريد شركت كنيد؟.......از اين لحاظ به مشكل برنمي خوريد........بعد بحث رعايت كردن بايد ببينيد رعايت كردن از نظر ايشون چه حد و مرزي داره
مورد بعدي وي‍گي تنبلي ايشون كه خودشون هم اقرار كردن ......كار دوست ندارن

اهل تلاش و كار مهم ترين وي‍‍ژگي مرد هست
فرض كنيد روزي برسه كه تعداد فرزندان شما بيشتر هزينه زندگي بالاتر خوب صد در صد ايشون بايد كار كنن حتي بيشتر اما اين روند انجام ندن بيخيال باشن ...........
يكي از مهم ترين سوال كه شما بايد ازشون بپرسيد روند زندگيشون از 20 تا 29 سالگي چه طور بود ..........يعني چه كارهايي انجام داده اين مدت يك فرد خوش گذران كه به فكر اينده نبوده وقتاشو تلف مي كرده بوده يا يك فرد هدفمند

مورد سوم ظاهر

اينطور كه به نظر مياد به ظاهر زياد اهميت ميدن ......خب مسلما يك خانم بايد ظاهر مناسبي داشته باشه اما اين كه يك مرد حساسيت به خرج بده و اهل مقايسه باشه بحثش يكم فرق داره بايد ببينيد اهل اين موارد هست يانه
شما فرض كنيد يك فرد مذهبي هستيد يابد ببينيد طرف قابلتون از اين افرادي هست كه به هر خانم نگاه كنه .............

در اخر اگر بحث اعتقادي مشكل نداشتي براي ريز سوالاتي كه گفتم بايد جلسات بيشتري رفتارشو ببيني........ بعد هم هيچ موقع مستقيم از طرف مقابلت سوال نپرس شما فلان كار مي كنيد يا نه

در شرايط مختلف رفتارشو ببين از خانوادش رفتارش در فاميل جست و جو كن دوستاشو ببين

اميدوارم بهترين برات رقم بخوره:gol:

ما چند جلسه دیگ برگزار کردیم و صحبت کردیم.



ایشون میگن کمی آدم تنبلی هستن نه از نظر کار بیرون خونه، ایشون ده ساله کارمندن.
تنبلن برای انجام کارای داخل خونه مثل آشپزی جارو و... . ولی همسرم بخواد کمکش میکنم اما ممکنه غر هم بزنم!
تنبلن تو نماز سروقت ولی علاقه مندم همسر پایبند به عقاید و نماز اول وقت داشته باشن تا ایشون رو هم به این سمت بکشونه میگن سعی میکنن نمازاشونو به موقع بخونن . تو این زمینه خیلی شک دارم که ممکنه یک آدم 29 ساله تغییر کنه؟ میگن روزه میگیرن ولی زمانی که کار بهشون فشار بیاره میخورن روزه رو.ولی میگه اگ همسرم ازم ناراضی باشه مجبورم نگه دارم روزه مو! این حرفارو جدی میزدن نه به شوخی و مزاح.
باور اینکه تو زمینه اعتقادی تغییر کنن برام سخته از طرفی میترسم عکس این قضیه پیش بیاد یعنی عوض ایشون من از اعتقاداتم کم شه.
ایشون تو صحبتاشون نام خدا و کمکایی که خدا بهشون کرده رو زیاد بیان میکردن و میگفتن دنبال همسر باخدا و ایمانو... هستن چون تو زندگیشون موثره.
من هر شب قران میخونم ولی ایشون قران خوندنو گاهی ماه رمضون میخونن و میگن چون قران خوندنو خوب بلدنیستن کم سراغش میرن!
میترسم و شک دارم میشه بهحرفاشون اعتماد کرد؟احتمال تغییر وجود داره.اصلا از کجا معلوم همونقدر نمازو هم بخونه.
تحقیق رفتیم میگن آدم خوبیه ازطرفی مادرشونم که به مامانم صحبت کرده بود دقیقا صحبتای خود پسر رو درمورد وضعیت نماز و روزه ش به مامانم گفته بودن.
مورد بعدی دوستایی که داشتن از همه نوع هستن . مذهبی و غیر مذهبی . تو مکانایی که دودو شراب و .. بوده حضور داشتن ولیمیگن حتی یکبار هم هیچکدومو امتحان نکردم نه علاقه دارم و نه آرزوشو دارم که اینارو تستکنم ولی شرایط طوری بوده که باهمچین افراد یاهمچین مکانایی رفتم که البته الان دوساله ارتباطم با دوستانم(که اکثرا اقوامشون هستن) کم شده.و بعدازدواجم اگر همسرم رضایت نداشته باشه و دلیل داشته باشه با دوستانی که نخواد رفتوآمد نمیکنم همونطور که همسرم باید تو این زمینه نظر منو بخوادو مورد توجه قرار بده.
در کل خونواده آبرومندی هستن و ویژگی های خوبی هم داره آقا پسر .خونوادم مثل خودم دو دل هستن. موندم چیکارکنم.
ایشون تو خرج خونه مقداری البته نه خیلی زیاد به خونوادش کمک میکنه.محل زندگی هم یکی از واحدهای همون آپارتمانی هست که خونوادشون هستن.
از نظر عاطفی خیلی به مادرشون علاقه دارن و میترسم موجب وابستگی و دخالت ایشون تو زندگی مون شه.مادرشون میگفتن پسرم باید هوای مارو داشته باشه مزاحم شون نمیشیم ولی انتظارداریم هفته ای یکبارم شده به ما سر بزنه! بعید میدونم تو یک آپارتمان باشیم اونوقت هفته ای یکبار ببینیم همو.
مشکلی با رفت و آمد ندارم ولی از اینکه هر دقیقه اونا منزل ما باشن و هر دقیقه ما اونجا باشیم و دخالت و این مسائل پیش بیاد میترسم و نمیدونم چطور مطمئن شم و چطور بیان کنم این مسئله رو.

در مورد ظاهر هم ازشون پرسیدم اگ همسرتون تمام زیباییشو از دست بده چیکار میکنید.(شاید خیلی سوال کلیشه ای بود ولی پرسیدم!)
کمی مکث کردن گفتن کنار میام چون معتقدم حتما خدا خواسته که ریباییاشو بگیره همونطور که قبلا خواسته بودو زیبا آفریدش.

ببخشید که صحبتم طولانی شد.


پیشاپیش ممنونم از لطف و پاسخ تک تک شما دوستان عزیز.
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایشون تو خرج خونه مقداری البته نه خیلی زیاد به خونوادش کمک میکنه.محل زندگی هم یکی از واحدهای همون آپارتمانی هست که خونوادشون هستن.از نظر عاطفی خیلی به مادرشون علاقه دارن و میترسم موجب وابستگی و دخالت ایشون تو زندگی مون شه.مادرشون میگفتن پسرم باید هوای مارو داشته باشه مزاحم شون نمیشیم ولی انتظارداریم هفته ای یکبارم شده به ما سر بزنه! بعید میدونم تو یک آپارتمان باشیم اونوقت هفته ای یکبار ببینیم همو.

این مسئله نگران کننده است

من از نزدیک با زندگی دو مرد که همین رفتاری رو که الان مطلبش رو گذاشتم برخورد داشتم و خونوادشون خیلی در عذاب بودن و هستن

کمک مالی یه کم و دو کم نداره اگه پیش بیاد زندگیشونم میفروشن
خونواده درسته عزیزه اما دختر مردمم با هزار امید و آرزو میاد

تو یه آپارتمان یعنی تقریبا هر روز و هر شب یا اونا میان یا شما میرین خودت میدونی احتمالش خیلیه
وقتی مادرشون میگن انتظار دارم عزیزم منظورشون یه بار در ماه یا هفته نیست کاملا مشخصه
البته ایشون هم مادر هستن اما پسر و دختر وقتی وارد زندگی آدم میشن خودشونم به یه حریمی نیاز دارن

در مورد چیزایی مثل کمک در خونه و نمیدونم مراعات نماز و فلانم احتمالش کمه نه اینکه انسان بدیه نه
اما احتمالش کمه

دوستم خواستگاری داشت که واسه نماز اول وقت صوب قرار گذاشت اونو بیدار کنه بعد خود دوستم کم کم دور شد جوری که دوستم از نماز افتاد یه مدت

پس لطفا درست فکر کن
این مرد انسان خوبیه و آدم بدی نیست
رفت و آمد و کمک مالیم تا حد متعادل اشکالی نداره

اما ایشون تا چه حد به فرد مورد نظرت نزدیک تره؟
نمیشه گفت هیچ انسانی تغییر نمیکنه چون خیلیا تغییر میکنند اما آیا میشه پیش بینی کرد؟میتونی ریسک کنی؟
 
آخرین ویرایش:

Unknown_S

متخصص سیستم های قدرت
کاربر ممتاز
ببینید اینکه شما دوست دارید درس بخونید و ایشون ندارن بحث سلیقست...
شما که نمیتونید بگید که من فقط زن استاد دانشگاهی میشم که کاملا مذهبیه و خوش تیپه!!
اینکه درباره کمک مالی گفتید به نظر من بی انصافیه... شما که نمیدونید اون خانواده چه خون دلی خورده برای به بار نشستن ایشون... حالا که موقع جبرانه چه اشکالی داره کمک کنه به خانوادش...
ولی خب میتونید درمورد مسکن باهاشون صحبت کنید ...
تنها موردی که من این وسط میبینم اختلاف اعتقادیه... یکم نامزدی رو طولانیش کنید تا بتونید تصمیم درستی بگیرید...
سربلند باشید
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روانشناس نیستم ولی میدونم این که میگن کمی تا قسمتی کاری رو انجام میدن یعنی اهل نماز و این چیزا نیستن .. درمورد مشروب و سیگار حرفاش رو میشه قبول کرد اما فکر نمیکنم شما بتونید اینطور معاشرت ها رو تحمل کنید به خصوص که میگین اقوام هستن و نمیشه قطع ارتباط کرد ..
در مورد بقیه مسائل هم مشخصه از نظر اعتقادی با هم جور نیستین ، ممکنه از نظر شخصیتی فرد خوبی باشن ولی طرز فکراتون با هم فرق میکنه ، البته به نظر میرسه خودتون همه چیز رو کامل میدونید و تصمیمتون رو هم گرفتین فقط هنوز برای اعلامش دو دل هستین
 

ssordi

عضو جدید
ما چند جلسه دیگ برگزار کردیم و صحبت کردیم.



ایشون میگن کمی آدم تنبلی هستن نه از نظر کار بیرون خونه، ایشون ده ساله کارمندن.
تنبلن برای انجام کارای داخل خونه مثل آشپزی جارو و... . ولی همسرم بخواد کمکش میکنم اما ممکنه غر هم بزنم!
تنبلن تو نماز سروقت ولی علاقه مندم همسر پایبند به عقاید و نماز اول وقت داشته باشن تا ایشون رو هم به این سمت بکشونه میگن سعی میکنن نمازاشونو به موقع بخونن . تو این زمینه خیلی شک دارم که ممکنه یک آدم 29 ساله تغییر کنه؟ میگن روزه میگیرن ولی زمانی که کار بهشون فشار بیاره میخورن روزه رو.ولی میگه اگ همسرم ازم ناراضی باشه مجبورم نگه دارم روزه مو! این حرفارو جدی میزدن نه به شوخی و مزاح.
باور اینکه تو زمینه اعتقادی تغییر کنن برام سخته از طرفی میترسم عکس این قضیه پیش بیاد یعنی عوض ایشون من از اعتقاداتم کم شه.
ایشون تو صحبتاشون نام خدا و کمکایی که خدا بهشون کرده رو زیاد بیان میکردن و میگفتن دنبال همسر باخدا و ایمانو... هستن چون تو زندگیشون موثره.
من هر شب قران میخونم ولی ایشون قران خوندنو گاهی ماه رمضون میخونن و میگن چون قران خوندنو خوب بلدنیستن کم سراغش میرن!
میترسم و شک دارم میشه بهحرفاشون اعتماد کرد؟احتمال تغییر وجود داره.اصلا از کجا معلوم همونقدر نمازو هم بخونه.
تحقیق رفتیم میگن آدم خوبیه ازطرفی مادرشونم که به مامانم صحبت کرده بود دقیقا صحبتای خود پسر رو درمورد وضعیت نماز و روزه ش به مامانم گفته بودن.
مورد بعدی دوستایی که داشتن از همه نوع هستن . مذهبی و غیر مذهبی . تو مکانایی که دودو شراب و .. بوده حضور داشتن ولیمیگن حتی یکبار هم هیچکدومو امتحان نکردم نه علاقه دارم و نه آرزوشو دارم که اینارو تستکنم ولی شرایط طوری بوده که باهمچین افراد یاهمچین مکانایی رفتم که البته الان دوساله ارتباطم با دوستانم(که اکثرا اقوامشون هستن) کم شده.و بعدازدواجم اگر همسرم رضایت نداشته باشه و دلیل داشته باشه با دوستانی که نخواد رفتوآمد نمیکنم همونطور که همسرم باید تو این زمینه نظر منو بخوادو مورد توجه قرار بده.
در کل خونواده آبرومندی هستن و ویژگی های خوبی هم داره آقا پسر .خونوادم مثل خودم دو دل هستن. موندم چیکارکنم.
ایشون تو خرج خونه مقداری البته نه خیلی زیاد به خونوادش کمک میکنه.محل زندگی هم یکی از واحدهای همون آپارتمانی هست که خونوادشون هستن.
از نظر عاطفی خیلی به مادرشون علاقه دارن و میترسم موجب وابستگی و دخالت ایشون تو زندگی مون شه.مادرشون میگفتن پسرم باید هوای مارو داشته باشه مزاحم شون نمیشیم ولی انتظارداریم هفته ای یکبارم شده به ما سر بزنه! بعید میدونم تو یک آپارتمان باشیم اونوقت هفته ای یکبار ببینیم همو.
مشکلی با رفت و آمد ندارم ولی از اینکه هر دقیقه اونا منزل ما باشن و هر دقیقه ما اونجا باشیم و دخالت و این مسائل پیش بیاد میترسم و نمیدونم چطور مطمئن شم و چطور بیان کنم این مسئله رو.

در مورد ظاهر هم ازشون پرسیدم اگ همسرتون تمام زیباییشو از دست بده چیکار میکنید.(شاید خیلی سوال کلیشه ای بود ولی پرسیدم!)
کمی مکث کردن گفتن کنار میام چون معتقدم حتما خدا خواسته که ریباییاشو بگیره همونطور که قبلا خواسته بودو زیبا آفریدش.

ببخشید که صحبتم طولانی شد.


پیشاپیش ممنونم از لطف و پاسخ تک تک شما دوستان عزیز.

سلام هدیه جان
همون طور که خودتون گفتید.. خیلی از جاها میگه اگه خانومم بخاد ... بنظرم آدم انعطاف پذیریه
علاقه به مادرش و کمک به خانواده برای مرد یک ارزش به حساب میاد و خوبه.مطمئن باش کسی که قدر محبتا و زحمتای مادرشو میدونه آدم قدرشناسی هست اما این فرق داره با وابستگی که" دخالت هم همراش باشه"..
اینکه "همش خونه شما باشن" مسلما برای اون آقا هم جالب نیست. خیلی کم پیش میاد !!!!!!!!!!
ببین چندتا خواهر برادر داره.. اگه تک بچه باشه احتمالش هست مادرش بهش وابسته باشه
بنظرم بپرس "منظور مادرتون از این حرف چیه و نظر شما چی هست؟"
اگه دیدین خدای نکرده منظور مامانش "همون دخالته و خودش هم موافقه" شرط بذارین که جای دیگه زندگی کنیم
از نظر اعتقادی هم این طور که معلومه شما یک سطح بالاتر هستید
ولی به این هم توجه کنید که قرار نیس ما آدما شبیه هم باشیم . شرایط زندگی آدم ها با هم فرق داره به طبع طرز فکرها هم متفاوته حتی ممکنه شرایط زندگی یکسانی برای آدم ها وجود داشته باشه اما بازم مثل هم فکر نکنن.( مثلا شما و خواهر یا برادرتون دقیقا مثل هم فکرمی کنید؟)
چیزی که مهمه اینه که با وجود این تفاوت ها بتونیم با هم کنار بیایم یا نه؟
چیزهایی که فکر می کنید تحملش براتون سخته رو بنویسین( که دقیقا بدونید چی میخاین بگین) بعد باهاش درمیون بذارین. اول زندگی آدم باید رو راست باشه و چشماشو باز کنه
نمیدونم خودتون بهتر می تونین تصمیم بگیرین امیدوارم موفق باشید

 
آخرین ویرایش:

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست عزیز همیشه در ازدواج هم کفو بودن مطرحه... هم کفو بودن یعنی اینکه در همه مسائل با هم تفاهم داشته باشید گاهی مسائل کوچک نادیده گرفته میشن در حالی سر منشا مشکلات بزرگ در آینده زندگی میشن .. تا جائی که من متوجه شدم شما یه کم بیشتر محتاط باش یه کم بیشتر تحقیق کن عجله نکن چون ازدواج بحث یه عمر زندگیه ... شما از لحاظ فرهنگی و اعتقادی با اون آقا خیلی تفاوت دارید که این مسئله کوچکی نیست ... شما پای بند اصول هستید و ایشون به راحتی در مورد دوست دختر داشتن یه مردمتاهل با شما صحبت میکنه... به نظر من یه کم بیشتر فکر کنید
 

Similar threads

بالا