دل نوشته های دلتنگی

[naghmeirani]

و ما همان
دلتنگ های هميشه خواهيم ماند.
نسلی كه عمری همنشين اندوه و
حسرت و فراق ماند...

با اين همه،
اگر روزهای خوب آمدند
و من نبودم،
اگر عشق پادشاه دنيا شد،
“اگر پيامبران براي يادآوری
مذهب مهربانی از غارها برگشتند،
به يادم بوسه ای به باد هدیه كنيد.”


✍ #حمید_سلیمی

 

[naghmeirani]

نشد حل، جدولِ دلتنگی من
هنوز این خانه خالی مانده از تو...

#شهراد_ميدرى

 

[دختر شرقی]

‏گرچه ندارمت ولی در همه حال با منی
یاد تو بر خلاف تو هست و همیشه ماندنی

 

[دختر شرقی]

‏دلتنگی‌اش نه به خاطر خوب بودن آدم‌های رفته؛ بلکه به خاطر تکه‌های محبتی بود که از قلب خود کنده و درون آن‌ها جا گذاشته بود.

 

[naghmeirani]

حوالی تو دلتنگی چگونه است؟
اینجا باران میزند . . ‌.

 

[naghmeirani]

یک صبح هم
پنجره را باز کن
لبخندی بزن به این صبحِ تنهایی
بگذار لبخندت دلیلی باشد برای شروعی دوباره

#محمد_خسروابادی
‍ ‍
‌‌

 

[naghmeirani]

دلم_ڪه برایت
تنگ_میشود
دعوتت میڪنم
به خیالم چای

دم میڪنم
مینشینم ڪنارت
دو فنجان میریزم
و تا سرد شود

..برایت یڪ دل ِ
سیر ، میمیرم ....!!!

 

[naghmeirani]

و ڪَاهے
بہ اندازه ے یڪ دنیا
از دلت ؛
باران میبارد ...

 

[آیدا..]

احساس می‌کنم امشب تموم "نا"ها هستم. ناراحت، ناکافی، نادرست، ناامید، ناامن، نابلد، ناچیز و احتمالا ناپدید.

 

[naghmeirani]

"میگڹ"
"دورے"
"فراموشے"
"میاره"
"ولے"
مڹ"
"تجربه کردم"
"دورے"
"دلتنگے"
"میاره".

 

[آیدا..]

سلام
حالت خوبه؟
امروز اومده بودم ببینمت ولی تو نیومدی
خیلی منتظرت موندما،خیلی...
چشمم به در خشک شد،جونم به لب رسید،
ولی تو نیومدی.
نمیدونم چندین بار با صدای پاهای یکی
دلم ریخت که شاید تو باشی،
نمیدونم چندصد بار ساعتو نگاه کردم،
اینم نمیدونم که این چندمین بار بود تو این
چند ماه که به هر دری زدم واسه دیدنت،
انگار همه‌ی درا قفله،
مغزمم قفل کرده ولی حقیقتا خسته نشدم،
هنوز میتونم کوچه هارو گز کنم واسه دیدنت،
هنوز میتونم برای چند دقیقه دیدنت خیابونای
این شهرو بالا پایین کنم.
از دور میبوسمت عزیز سفر کرده ام

 

[naghmeirani]

دلتنگم ...
گفتنی هایم
همین قدر کوتاه‌اند
و
همین قـــدر عمیـــق ..!!

#جمال_ثریا

 

[naghmeirani]

هرشکایت که مرا از تو بوَد در دِل تنگ
چون کنم یاد وصالت همه از یاد رَود..!

#قاآنی

 

[naghmeirani]

عصرِ ما
عصرِ دلتنگی نیست!

عصرِ غرور است
عصرِ دلسنگی ست؛

#لیلا_مقربی

 

[آیدا..]

و وقتی تمام تنم می‌گریست، کسی بر‌ چشمم اشکی‌ ندید.

 

[plant_biology]

چون زبان راز دل نمیداند
چیست چاره غیر دلتنگی
چون نداند زبان رومی را
از حسد تنگ دل شود زنگی!

 

[آیدا..]

اونجا که فروغی بسطامی میگه:

عقل پرسید که دشوارتر از مُردن چیست
عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است