1.تا حالا برای امیر 10 سال بعد فکری کردی؟؟؟واقعا امیر10 سال بعد چجوری خواهد بود؟؟منظورم به کجا رسیده، چیکار کرده و چیکار میخواد کنه؟؟
راست بگم؟ نه.اصلا به اون شکل آینده بین نیستم.یعنی اینکه یه زندگی رو تصور کنم و این حرفا.توی انتخاب هام سعی میکنم طوری باشه که برای آینده ام هم مفید باشه(آینده نگری)،اما اینکه بشینم آینده رو معماری کنم نه.
تنها معماری که از آینده ام کردم اینه که تا ۳۰ سالگی بسیار بسیار پولدار باشم.تا ۲-۳ سال پیش معماری که کرده بودم این بود که تا ۲۵ سالگی ازدواج کنم،که الان فکر میکنم چه احمقانه بوده! شاید ۳۰ سالگی هم به همین نتیجه برسم.
2.برای واژه های زیر رنگی رو انتخاب کن:
رویا
با توجه به اینکه فصل بهار رو توی پرانتز نوشتید اما اینجا رویا به معنی خیال رو توی پرانتز ننوشتید من میتونم تصور کنم که رویا اسم خاص باشه!
اما به هرحال صورتی مایل به سفید.از اینا که توی انیمه ها زیاد استفاده میشه.
تابستون
نارنجی پرتقالی.
زندگی
طیفی که نفت یا روغن ایجاد میکنه رو دیدن روی آب؟ همونجوریه.همه جوره قاطی داره،ما محو زیباییش میشیم و یادمون میره این روغن سوخته موتور ماشینه که ریخته رو زمین.
بهار(فصل بهار)
سبز (اصل کلیشه!)
امیر
زرد.
زمستون
انتظار داری بگم بنفش؟! خب سفیده دیگه.البته الان فکر میکنم بنفش هم بد نیستا...
خدا
ها ها ها...Transparent.
پاییز
رنگ سبز بدرنگ در مدرسه با رگه هایی از قهوه ای برگی.
3.هدفت از زندگی ؟؟
دانستن و تجربه.
4.چقدر خیال پردازی میکنی؟؟
قدیمها خیلی بیشتر بود.الان کمتر شده ولی متمرکز تر! یعنی روی یه سوژه خاص خیالپردازی میکنم،قبلا خیالپردازی وسیعتر بود.
5.به شانس اعتقاد داری؟؟؟وقتی میگن مثلااوه پسر شانس اوردی !!! باورت میشه؟؟
نه.ممکنه اتفاق خوبی برای کسی بیفته به طور تصادفی،اما اینکه فلانی خوش شانسه و فلانی بدشانس رو قبول ندارم.
6.به قسمت چی ؟؟ میگن هرچی قسمت باشه!!!
بگو ۱ درصد!
7.موافقی که هرکس میتونه سرنوشت خودش رو بسازه؟؟؟حکمت چقدر توش دخیله؟؟؟
بله موافقم.حکمت؟ کدوم حکمت؟ حکمت یه ایده است که آدمها ساختن برای وقتایی که شکست میخورن.اگه نمیگفتن قسمت/حکمت/مصلحت نبوده بیشتر متوجه کم کاری های خودشون میشدن و بیشتر غصه میخوردن.حکمت/قسمت/مصلحت یه مکانیزم دفاعی برای جلوگیری از افسردگیه.اما دقیقا مثل داروی آرام بخش اعتیاد آوره.موقعی که بهش عادت کردید دیگه دنبال تلاش بیشتر نمیرید.
8.این درسته که میگن هرچیزی بار داره (چه مثبت ، چه منفی) و هر چیزی که الان داری نتیجه نیروی جذب خودته؟؟
جذب هم یه افسانه است،اگه نخوام بگم توهم یا خرافاته.
9.وقتی به بن بست میخوری میگن پرواز کن ، امیر چقدر تونسته تو این شرایط پرواز کردن رو یاد بگیره؟؟چقدر تو پرواز ماهر شدی ؟؟
هیچی.من وقتی به بن بست میرسم سعی نمیکنم راه حل های سوررئال پیدا کنم.اگه بشه برمیگردم،نشه سعی میکنم از دیوار برم،نشه سعی میکنم ببینم کدوم خونه دو تا در داره که با صاحبخونه حرف بزنم بزاره رد شم....هیچکدوم نشه سعی میکنم توی اون بن بست یه زندگی خوب درست کنم.متوجهی؟ منطقی با قضیه برخورد میکنم.
10.اگه امیر برگرده به دوران دبیرستان ، چه تغییراتی رو تو زندگیش ، هدفش ، کاراش میده؟؟
هیچی.شاید یه کم بیشتر درس بخونم.هرچند که شدیدا اعتقاد دارم مهم درست یاد گرفتنه نه تعداد ساعت.الان کی میدونه "هیبریدهای رزونانسی" چیه و به چه درد میخوره؟ (بدون سرچ کردن یا پرسیدن از بقیه) من یادمه چون خوب یادش گرفتم،حالا درسی رو که خوب یاد نگرفتم بگو 100 بار دیگه بخونم فایده نداره.فکر میکنم مشکل از من نبود،از سیستم آموزشی بود.
شاید اون موقع دوست دختر میگرفتم.
به جز اینا چیز خاصی نیست.از انتخاب هام راضی ام.
11.اگه به امیر پاکن بدن و بگن میتونی 3 تا از چیزای بدت یا بهتر بگم چیزایی که دوست نداری رو پاک کنی ، چیا رو پاک میکنی ؟؟ بعد پاک کردن ، چیا رو جاش میذاری ؟؟؟(منظورم از چیز یعنی همه چی ، اخلاق، رفتار، کلام ، ...)
3تا از چیزای بد خودم یا دنیا؟ من که چیز بد ندارم اصلا!
اگه میتونستم "شرایط" رو عوض میکردم.شرایط زندگیم،شرایط مالی مثلا،شرایط کشورم حتی.
اما اگه بخوام شخصی بگم : به جای خشم زودهنگامم حوصله و تحمل میذاشتم،به جای سادگی و رو بازی کردنم درک روابط پیچیده میذاشتم،به جای تنبلیم فعالیت مفید میذاشتم.
12.چقدر به افکارت بها میدی؟؟؟
زیاد! البته در حد بها میمونه به عمل نمیرسه! البته خب خیلی از افکار اصولا چیزی برای عملی شدن نداره،مثلا فرض کن دیدگاه من در مورد حقوق زن.
ممنون از وقتی که برای جواب دادن به سوالا قرار میدی.بهترین ها رو برات ارزومندم . به امید نشستنت تو بهترین صندلی های زندگیت البته نه داغ داغ .